روایت طالبانی و سر افکندگی دموکراتیک در مسکو
همه هیجان زده، دست از پا گم کرده به "طلبای کرام" ادای احترام کردند و با ستاره ساختن استانکزی، بارها و بارها از این "برادر محترم" و "دوست عزیز" تشکر کردند و نسبت به "نکات مشترک" میان دیدگاه های خودشان با طالبان، ابراز خوشی و احساسات نمودند 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۱۲    ۱۳۹۷/۱۱/۱۹ کد خبر: 157310 منبع: پرینت

نماینده طالبان در مسکو، سخنان مشخص، خالی از مصلحت و حساب شده داشت. نه از اشخاص اشتراک کننده نام گرفت، نه به کسی ادای احترام کرد، نه کسی را "دوست عزیز" خواند و نه "برادر محترم". نه سخن کسی را تایید کرد و نه رد. واضح و مشخص، روایت طالبانی اش از جنگ و صلح را بیان کرد، دیدگاه های طالبان را بدون هیچ پرده پوشی توضیح داد و با تاکید معنادار به نمایندگی از "امارت اسلامی افغانستان" سخن گفت.

در روایت طالبانی که ایشان پیش کشیدند، اشغالگران خارجی و "همکاران داخلی" این اشغالگران، مسوول تمام بدبختی ها، عامل اصلی تلفات ملکی، وضح دردناک زنان افغانستان، گسترش تولید مواد مخدر و استفاده از آن و ... نمایانده شد. در این روایت، طالبان حامی حقوق زنان، مدافع آزادی و استقلال کشور، عاشقان بازسازی مملکت، خبره و آزموده شده در نظام سازی عادلانه و ملی، شیدای پیشرفت افغانستان، و گسترش علم، دانش، هنر و ... نمایانده شدند. در سخنان او، لحن و اعتماد به نفس یک برنده نهایی، صاحب حاکمیت و کشور، و مرجع تقسیم قدرت، منابع و امتیازات موج می زد. او آمده بود تا پیام امارت اسلامی افغانستان را به جهان و به بازندگان سر در گم، پراکنده و بروت از پشت گوش پایین کشیده، برساند. او خواست های مشخصی را پیش کشید و شرایط امارت اسلامی اش را برای صلح و تسلیمی طرف مقابل، بدون شرم و خجالت از کسی بیان کرد.

بسیاری از آن "همکاران داخلی" اشغالگران خارجی، دور میز نشسته بودند و با احساسی که ما نمی دانیم، اما با تسلیم طلبی و سر افکندگیی آشکار به این روایت طالبانی گوش دادند و هیچکس شهامت آن را نیافت که غیر از حرف های کلی و بی ضرر، گوشه ای از روایت حوزه ها، آدم ها، مردمان و نیروهای ضد طالب را هم بازگو کند.
هیچکس روایت انسان ضد طالب را از جنگ و صلح، جنایت های بی شمار طالبان، و توحش مثال زدنی این گروه بیان و پیشکش نکرد.
هیچکس از حملات انتحاری نگفت، از راهزنی های طالبانی نگفت، از ستم قومی طالبانی نگفت، از قتل عام های طالبانی نگفت، از کیبل کاری های طالبانی، از بربریت سیاه طالبانی، از زن ستیزی طالبانی، از جنگ طالبانی با موسیقی، دانش، علم، تکنولوژی، موی جوانان، جهان مدرن و ... چیزی نگفت.
هیچکس از اندازه گیری ریش مردم با شیشه هریکین به دست طالبان نگفت. هیچکس از نابود کردن یکی از مهم ترین آثار تاریخی افغانستان و جهان به دست طالبان حرفی به میان نیاورد.
هیچکس یادی از سرزمین های سوخته نکرد، و کلمه ای از رنج شمالی، درد یکاولنگ و فاجعه قتل عام شدن نیروهای امنیتی به زبان نیاورد. کسی از تحقیر نفرت انگیز و نژادپرستانه که در دوره طالبان بر هندو باوران تحمیل شده بود نگفت.

همه هیجان زده، دست از پا گم کرده و تسلیم طلبانه به "طلبای کرام" ادای احترام کردند و با ستاره ساختن استانکزی، بارها و بارها از این "برادر محترم" و "دوست عزیز" تشکر کردند و نسبت به "نکات مشترک" میان دیدگاه های خودشان و این طالب که هنوز در لیست سیاه ملل متحد است، ابراز خوشی و احساسات نمودند.

بیچاره آنهایی که در وحشت طالبانی، رنج های بسیار بردند و داشته های ارزشمندشان را برای همیشه از دست دادند. بیچاره آنهایی که در مقابل این گروه، استادند و قربانی شدند، و هنوز هم هر روز و هر ساعت قربانی می شوند.

عبدالله وطندار


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
روایت سرافکندگی
نشست مسکو
نظرات بینندگان:

>>>   تنها یک نفر انتقاد کرد و آنهم در لفافه.
محقق گفت: دو نفر قندهاری پای لچ در قندهار با هم روبرو شدند.
یکی از آنها به طرف دیگر ش گفت:
دلت جنگ شده است؟چرا میخواهی با من جنگ کنی؟
دومی گفت: از کجا میدانی که من با تو جنگ میکنم؟
اولی گفت:بخاطری که بروت های خود را تاب دادی و در پشت گوشت بند کردی!
دومی بروت های خود را از پشت گوشش پایین کرد و به اولی گفت که حالا درست شد؟
اولی گفت: برو دیگر بروت های خود را تاب داده در پشت گوشت نکن.
این که مقصد محقق کرزی و شیر محمد ستانکزی بود و یا طالبان و خلقی ها همراه بروت های کشال شان بود و یا جلسه هردوی شان در مسکو عبادت گاه سابق خلقی ها و عبادت گاه فعلی طالب ها و یا هردویشان است، درست فهمیده نشد.
امید وارم ژورنالستان با دعوت از محقق درین باره توضیحات بیشتر دریافت کنند تا ما در جریان قرار بگیریم.

>>>   درست كفتى مكر مبالغه در قسمت كرداو طالبان كردى!! و موازنه را از دست دادى و مضمونت بسيار به يك تبليغ عقديى تبديل شد!! نويسنده خوب به طرف قضاؤت ميكند و مردم را روشن مى سازد!! طرف نمى كيرد!!!

>>>   Farid
نباید از صلح پُلی ساخت برای گذار از جنگ به استبداد!
صلحی که مستبدین را برای تداوم جنگ و سرکوب آزادی های مردم یک دست و متحد می سازد؛صلح برای مردم نیست.
"حکومت قوی مرکزی" در کشوری چون افغانستان کاربردی به غیر از تحمیل استبداد ندارد.حکومت قوی مرکزیِ قوم محور یعنی استبداد پی در پی بر مردم و جنگ دوامدار با دیگران و دیگر اندیشان. حکومت قوی مرکزی همیشه برای ما درد بوده نه درمان.پافشاری بر چنان حکومتی؛پافشاری بر دیکتاتوری است و با دیکتاتوری نمی توان برای انسان و آزادی کاری مفید کرد.

>>>   Arianfar
مسخره تر از انتخابات ما در جهان نمی نوان سراغ کرد. زیرا رییس جمهور از کاخ سفید انتخاب می شود. در کشور هم مضحکه یی به نام انتخابات با هزینه صد میلیون دالری شیوخ مرتجع عرب به راه انداخته می شود و با هزاران نیرنگ و تقلبات گسترده رییس جمهور دست نشانده بر سریر جهانبانی مملکت خدا داد نشانده می شود‌ تا همین قانون اساسی مزخزف و ضد ملی است، انتظار دیگری نمی توان داشت‌.
باید هر چه سریعتر به این خیمه شب بازی پایان داد. باید انتخابات واقعی داشته باشیم، نه نمایشی. باید ارگان های محلی قدرت یعنی والیان، ولسوال ها و علاقه داران انتخابی شوند. باید دستاویز قانون اساسی را از دست اشرف غنی احمدزی کرفت. و الا او در هر فرصتی از ان بهره برداری سو خواهد کرد‌.
اگر در فرصت اندکی که مانده است، نتوانیم قانون اساسی و ساختار نظام را تعدیل کنیم، با قانون شریعت وهابی طالبان سر و کار پیدا خواهیم کرد.
برای جلوگیری از آمدن طالبان
باید فشار بر اشرف غنی افزایش یابد.

>>>   طالبان و تحجر و عقبماندگی محصول و زائیدهً دیکتاتوری حفیظ و ببرک کارمل بوده هست، اگر آندوران در کشور آزادی و دموکراسی حاکم بود و دولت انتقاد پذیر داشتیم و راه رفرم سیاسی و اقتصادی در کشور باز می ماند و جامعه روند رشد آزاد و طبیعی خود را طی می کرد، آنوقت دیگر طالبان قدرت و توان رشد و ظهور را نداشت و یا حد اقل مردم آزاد و آگاه که طالبان را تحویل نمی گرفت و بدام و دامن تحجر نمی افتاد ، با افرادی مانند شما بعید و دور از انتظار نیست که افغانستان همواره در خون و جنگ و ویرانی غوطه ور بوده و هست و خواهد بود. طالبان و تحجر مانند باکتریهای مضری هستند که در آب و برکهً راکد قدرت رشد و نمو و طهور دارند در یک جامعهً آزاد و جاری و سیال، آنجا که مدیا آزاد باشد و جامعه روند طبیعی رشد سیاسی و اقتصادی...، خود را طی کند، اینگونه باکتریهای مضری چون طالبان و تک حزبی و تحجر توان رشد و رقابت و قد علَم کردن ندارد. نمونه اش اروپا و آمریکا و دیگر کشورهای آزاد و دموکراتیک جهان. نمونه اش هند و پاکستان ، مگر ایندو کشور واحد نبودند وبعد جدا شده و هندوستان با جدایی دین از دولت و استقرار دموکراسی کشوری آزاد و پیشرفته گشت، ولی پاکستان همواره در جنگ و خون و آتش متحجرین دینی و مذهبی غوطه ور هست.آنکه ناموخت از گذشت روزگار *** هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار.

>>>   جناب عبدالله وطنداد!
مقاله شما زیبا است ولی تعارفت به امارت اسلامی بیشتر بود بخاطر اینکه بی طرفی نوسنده حفظ شود از گندگی های طالبان چند نکته یاد آوری کردی .بله همه میداند که کشور در کجا قرار دارد این معادله را روسیه و امریکاه میداند اگر خواستند حل خواهد شد در غیر آن ادامه دارد وقتی از کلمه سرافگندگی سخن میگویم کدام افغان سر افگنده نیست؟ هردو جناح فعلی کدامش به نفع ملت سازی عمل کرده اگر یکی قاتل است دیگری چپاولگر از گروه های سابق همچنان هیچ افتخارات ندارد بجز سرافگندگی این همه بدبختی جنگ تا ابد ادامه نخواهد داشت لعنت به آن کسانی که بدبختی جنگ را به ما میراث مانده است اگر بابا و اژداد مان بوده الهی تا ابد بسوی که از کشور محافظت نکردی استخبارات بیگانه بتو تاختن تا امروز گندگی های تو پاد شاه صاحب را ما تحمل میکنیم
گم نام


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است