تاریخ انتشار: ۱۹:۵۵ ۱۳۹۷/۱۱/۲۰ | کد خبر: 157329 | منبع: | پرینت |
ميثاق شرعى و پيمان دموكراتيك در پيشگاه لنين و جوار كرملين !
(كمونيست، مجاهد، سيكولار و طالب)
افغانستان يگانه كشوري است كه مرز و سرحد مشخصى ميان جريانات ايديالوژيكش وجود ندارد. به جرات ميتوان ادعا نمود كه رهبران چپ، راست و ليبرالش قبل از داشتن هر اعتقادى، هنرپيشگان خوب تیاتر و سينما هستند كه هنر تمثيل را بدرستى بلدند.
اسپنتاى مائوئيست، دست پير خرافات، مجددى را مى بوسد. حكمتيار اخوانى و مدعى اسلام ناب محمدى، گلاب زوى خلقى را به آغوش مى كشد. ملا عباس طالب از تنى پرچمى استقبال مى كند. اتمر كمونيست از استاد سياف دعا مى گيرد، صبغت الله خان براى پيروزى نظام امريكايى، استخاره مى كند و ده ها مورد ديگر...
چهل سال اين شيادان تاريخ بنام ايديالوژى چپ و راست و ليبرال بسر هم زدند، ملتى را بخاك مذلت نشاندند، زيرساخت هاى مملكت را از ريشه تخريب نمودند و كشور را چنان درمانده و مستأصل كردند كه امروز كچكول گدايى به گردن آويخته و محتاج مساعدت خارجيان استعمارگر و همسايگان مداخله گر شده.
سرانجام بعد از آنهمه دشنمى و خونريزى، امروز در مسكو جمع شدند، همديگر را در آغوش گرفتند، دور يك سفره غذا خوردند، با هم نماز جماعت ادا نمودند، بهم خوش و بيش كردند و به ريش ملت و گور پدرش خنديدند و تمسخر نمودند و اعلاميه صادر كردند كه در آن اصول و موازين شريعت غراى محمدى و مبادى ارزشمند دموكراسى توأمان رعايت شده.
كاش بجاى گله ى سياستمداران كذاب، شياد و مُزَوِريكه به هيچ صراطى مستقيم نيستند و به هيچ اصولى پابندى ندارند، چند تا مسلمان راستين كه دغدغه اصلى شان خدا، آخرت و خلق خدا مى بود، تعدادى ماركسيست واقعى كه هم و غم شان ساختن جامعه بى طبقه، رهايى انسان زحمتكش و خوشبختى پرولتاريا مى بود، گروهى ليبرال دموكرات كه حقيقتاً به جامعه مدنى و حقوق شهروندى مى انديشيد، مى داشتيم تا در تضارب آرا و تقابل انديشه هاى ناب شان، انتخاب آگاهانه ى براى عبور از وضع موجود به فرداى مطلوب مى داشتيم.
محمد عارف منصوری
>>> کهاوم وزارت خارجه روسیه گفته است سخنگوی این وزارت برای هریک از کهکانان یک یک جلد کنتب چی باید کرد لنین کبیر را توزیع نموده است وصرف بناه خواهش کرزی یک جلد تاریخ حزب کمونست شوروی نیز برایش داده شده است
ر
>>> واقعا جالب نوشته ای برادر نویسنده!
قلمت پررنگ و دست ات توانا باد
همانگونه که گفته اید، نه کمونیست این ملت کمونستی اش را دانست ونه مسلمانش مسلمانی را ونه هم سیاستمدار مسلمان سیاست اسلامی را شناخت!
این همه در مفکوره ی خود یا به دامن افراط سقوط کردند و یا هم سر از موری تفریط بیرون کردند.
انسان متعجب میسازد، چه افغانستانی و چه سیاسیونی!
>>> صالحی بدخش
>>> Sitez
اگر در مجلس مسکو میبودم، سخنرانی کوتاهم چنین میبود:
سلام بر شما!
جاییکه همه گردآمدهایم هوتل اکتیابرسکایای دیروز و پرزیدنت امروز است. اینجا مهمانخانهی بیروی سیاسی حزب کمونیست شوروی بود. اینجا زمانی مهمانانی چون کاسترو، هیونیکر، گوستاف هوساک، لیخ ولیسنکی، حفیظالله امین، سیاوش کسرایی، هارومایام و چایسیسکو زیسته اند. آنها دور این میز بار ها نشستند و پیامهای انقلاب کبیر اکتوبر را به نیمی از جهان گسترانیدند و سپس نابود شدند. دروازه های این هوتل شاهد رفتوآمد برژنیف، چرنینکو، اندروپوف، گرومیکو، گرباچوف و پوتین با مهمانان ویژه، به سان شما بوده است. از همینجا سربازان قشون سرخ به کشور ما سرازیر شدند و شما همه آنگاه به هوتلهای شبیه این در کمپ دیوید واشنگتن رفت و آمد میکردید.
از آن زمان به اینسو، خون دوملیون هممیهن خود را در مسیر فکریِ این رفت و آمد ریختاندید. یاد تان هست که چگونه با برژنسکی دیدار داشتید و ریگان دست شفقت بر روی تان کشید. یاد تان است که چگونه در همین مسکو فقط چهارصد متر بالاتر در هوتل رسییا با یلسین ملاقات و معماله کردید.
حالا دوباره اینجا آمده اید. زمانی اینجا طرح واژگونی بازماچهای آسیای میانه توسط لینین و درژینسکی ریخته شد و پنجاه سال بعد شما آنرا عملی کردید. از اینجا سرود انترناسیونالیزم را به نیکاراگوا مخابره کردند و در افریقای جنوبی نیز سروده شد. این همانجاییاست که هفتاد ملیارد روبل سالانه برای جنگ سرد تنها در کشور ما گسیل میشد و شما با آیاسآی بر هشتاد ملیارد دالر امریکایی چانه میزدید و معامله میکردید.
اینجا مثل واشنگتن عاشق ریش و قبای شما نیستند. اینجا فکر شما را برای حاکمیت بر فضا و زمینِ منطقهی ما خرید و فروش میکنند. در این دهلیزی که نماز جماعت اجرا کردید، لابیهای سوسلوف بر رهبران شما طرح میریخت. این همانجایی است که کنگره بیستوششم حزب کمونیست روسیه نبرد انترناسیونال را در منطقهی ما تصویب کرد. دراین اطاقها و بستر ها همرزمان بینالمللی انترناسیونالیزم شما خوابیده اند. حتما بوی آن آدیوکلنهای روسی در بسترهای تان پخش شده است.
حالا اگر توان وشهامت جنگنکردن را دارید، بیایید خون نریزید. بیایید شهامت یکماه سکوت را تجربه کنید. بیایید دوباره به قطر، اسلامآباد و واشنگتن گوش ندهید. آن سرباز میهن و آن طالب بدبخت رمز اینجا و واشنگتن را چه میداند. آیا ما خود این رمز را درک کرده ایم؟ بیایید راست بگوییم اگر این رمز را درک کرده ایم و هنوز هم به این بازیها متعهد هستیم، مزدور هستیم و اگر درک نکردهایم بیایید بیدار شویم و همدیگر را نکُشیم.
>>> شهنواز تنی یک خلقی مزدور آی اس آی است نه پرچمی. کاش پرچمی هاهنر کار کردن در تیاتر را می داشتند همین را هم ندارند.پرچمی ها تاکنون از جنگیدن باخود فارغ نشده اند تابه مسایل دیگر بپردازند.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است