امريكا و طالبان در آزمون معامله!
تراژدى افغانستان خاتمه نخواهد يافت و همانگونه كه از ويرانه هاى تنظيم هاى جهادى، طالبان سربرآوردند. از مخروبه هاى طالبان، جريان تروريستى ديگرى زاده و فربه خواهد شد 
تاریخ انتشار:   ۲۰:۰۲    ۱۳۹۷/۱۱/۲۰ کد خبر: 157330 منبع: پرینت

واقعيت مبرهن و مسلم آن است كه بازى امريكا و طالبان رو به اتمام است. امريكا كه دو دهه قبل با دخالت غير مستقيم، طالبان را در راستاى منافع راهبردى اش در آسيا بوجود آورد، خوب مى داند كه عمر اين پديده تروريستى منقضى شده و بايد آخرين ميخ ها را به تابوتش كوبيد.

از بدو پيدايش طالبان تا امروز، امريكا موازى با فربه و بُرنده ساختن ابزار طالب در جهت منافع خود و بر عليه مخالفانش، پيوسته نيز سعى نمود تا تحريك طالبان، بعنوان نهضت تقدس گراى دينى و جنبش خوشنام آزاديخواهى عرض اندام ننمايد. همواره دامن شان را با لكه هاى بدنامى افراطيت، عقبگرايى و مواد مخدر آلوده نگهداشت. امريكا عمداً نگذاشت طالبان وجاهت دينى و ملى مجاهدين را كسب نمايند تا نه تنها به دردسرى مشابه مجاهدين براى جهان و منطقه مبدل نشوند بلكه نابودى و اضمحلال شان نيز در زمان مقتضى، سهل و آسان باشد.

كاملاً هويدا است كه در حال حاضر منافع امريكا در تداوم پروژه طالب ميسر و دست يافتنى نيست. شاريده گى پيكر طالبان، گوساله بزكشى را ماند كه با زورآزمايى چاب اندازان و لگدكوب كردن اسپان شان، خورد و خمير شده. ضمناً طالب امروز، طالب ديروز نيست كه يك پارچه در دستان امريكا و متحدان منطقه ى اش قرار داشت. بلكه پنجه رقباى منطقه ى امريكا نيز به ماشه سلاح طالب رسيده و به نفع آنها نيز كاربرد دارد. بناً زمان آن فرارسيده تا به عمر ننگينش خاتمه بخشد.

مضافاً امريكا نمى خواهد تعامل ناسنجيده اش با مجاهدين را در مورد طالبان تكرار نمايد و آنها را به حال خود رها كند تا هرچه خواستند، انجام دهند و يكبار ديگر، خطرى از اين نقطه دنيا، منافع شان را تهديد نمايد. ضمناً از اين نكته هم اغماض نخواهند كرد كه پديده طالب، بعنوان جنبشى ارزشى در آينده تاريخ كشور ما ماندگار شود. بناً حالا كه ماموريتش را بوجه احسن انجام داده و عمرش را طى نموده. بايد بسان جسدى متعفن و گنديده در گورستان تاريخ مدفون شود تا منبع الهام براى نسل هاى آينده قرار نگيرد.

در مقابل رهبران طالبان نيز از خستگى و عجله امريكا در جنگ افغانستان واقف اند. آنها مؤذيانه تلاش دارند تا نه تنها به امتيازات معين و مشخص در ساختار قدرت دست يابند بلكه با ارزشگرايى دينى و ملى، سرپوشى بر روى جنايات شان انداخته، نام و كارنامه زشت شانرا با خطوط زرين درج تاريخ نمايند. طالبان بر دو مساله در بُعد داخلى و خارجى تأكيد دارند. با ارگ مذاكره نمى كنند و استدلال شان اينست كه مذاكره با ارگ، حقانيت جنگ چندين ساله شانرا زير سوال مى برد. اصرار دارند كه با مصالحه، نظام جديدى در افغانستان بر مبناى اسلام تأسيس شود تا بر مجاهدت آنها بمنظور استقرار نظام اسلامى صحه گذاشته شود. ثانياً اينكه پيشنهاد آتش بس ِ قبل از خروج امريكا را مردود دانسته، پافشارى دارند، نخست سربازان خارجى افغانستان را ترك گويند، بعد آتش بس تأمين شود. منظور شان آنست تا در فردا ادعا نمايند كه ما سربازان خارجى را شكست داده از كشور بيرون رانديم و در حضور شان آتش بس ننموديم. بدين ترتيب رهبرى طالبان علاوه بر كسب امتيازات سياسى و ادارى، دنبال افتخارات تاريخى و معنوى نيز براى شان اند.

اما به احتمال قوى طالبان سرنوشتى مشابه حزب اسلامى را در مقياسى بزرگتر تجربه خواهند نمود. قبل از تسليم شدن حكمتيار به دولت، گمانه زنى هاى زيادى از مخاطرات حضور وى در كابل ارائه مى شد. اما حالا مى بينم كه نه حكمتيار وزنه خاصى در قضاياى كشور دارد و نه حزبش چندان مطرح است. بى ترديد امريكا در نخست امتيازات چشم پُركنى به طالبان خواهد داد تا اسلحه ى را كه نقطه قوت شان است به زمين گذارند. اما بمرور زمان رهبران شان را مانند سران جهادى، در پِست هاى محلى به تنبلى و زراندوزى مصروف خواهد نمود و بدنه تشكيلات شانرا در جامعه ذوب خواهد كرد. اكثريت قاطع رهبران طالب رو به كهولت نهاده اند و با از صحنه رفتن آنها، پديده و داعيه طالبانيزم كمرنگ شده، محو خواهد گرديد.

اما تراژدى افغانستان خاتمه نخواهد يافت و همانگونه كه از ويرانه هاى تنظيم هاى جهادى، طالبان سربرآوردند. از مخروبه هاى طالبان، جريان تروريستى ديگرى زاده و فربه خواهد شد تا نه تنها موجوديت هسته هاى استخباراتى و پايگاه هاى نظامى امريكا را در كشور ما مؤجه جلوه دهد بلكه ابزارى براى پيشبرد منافع طويل المدت ايالات متحده در منطقه نيز باشد.

رويهمرفته زمان است كه ثابت خواهد كرد: امريكا به عمر اين پديده ناميمون خاتمه خواهد بخشيد. يا اينكه طالبان عرصه را براى تداوم حضور امريكا محدود خواهد كرد.

محمد عارف منصوری


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
آمریکا
طالبان
نظرات بینندگان:

>>>   Aziz Arianfar
از قدیم ها گفته اند تا احمق در جهان است، مفلس در نمی ماند:
باز هم راه جوری است تا شیوخ احمق عرب میلیاردها دالر را برای تمویل پروزه دولت وهابی طالبان در افغانستان هزینه کنند.
نوش جان امریکا، نوش جان پاکستان
بدا به حال سیاستمداران خودفروخته و ابروباخته ما که مردم را به خاطر منافع ازمندانه خود قربانی می کنند.

>>>   بنیاد این بدبختی های دو وسه صد سال اخیر که این سرزمین که هنوز درآتش میسوزد و درخون جوش میخورد

>>>   متاًسفم برای به آقای عارف منصوری، طالبان و تحجر و عقبماندگی محصول و زائیدهً دیکتاتوری حفیظ و ببرک کارمل بوده هست، اگر آندوران در کشور آزادی و دموکراسی حاکم بود و دولت انتقاد پذیر داشتیم و راه رفرم سیاسی و اقتصادی در کشور باز می ماند و جامعه روند رشد آزاد و طبیعی خود را طی می کرد، آنوقت دیگر طالبان قدرت و توان رشد و ظهور را نداشت و یا حد اقل مردم آزاد و آگاه که طالبان را تحویل نمی گرفت و بدام و دامن تحجر نمی افتاد ، با افرادی مانند شما بعید و دور از انتظار نیست که افغانستان همواره در خون و جنگ و ویرانی غوطه ور بوده و هست و خواهد بود. طالبان و تحجر مانند باکتریهای مضری هستند که در آب و برکهً راکد قدرت رشد و نمو و طهور دارند در یک جامعهً آزاد و جاری و سیال، آنجا که مدیا آزاد باشد و جامعه روند طبیعی رشد سیاسی و اقتصادی...، خود را طی کند، اینگونه باکتریهای مضری چون طالبان و تک حزبی و تحجر توان رشد و رقابت و قد علَم کردن ندارد. نمونه اش اروپا و آمریکا و دیگر کشورهای آزاد و دموکراتیک جهان. نمونه اش هند و پاکستان ، مگر ایندو کشور واحد نبودند وبعد جدا شده و هندوستان با جدایی دین از دولت و استقرار دموکراسی کشوری آزاد و پیشرفته گشت، ولی پاکستان همواره در جنگ و خون و آتش متحجرین دینی و مذهبی غوطه ور هست.آنکه ناموخت از گذشت روزگار *** هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار.

>>>   Salam
حکومت مرکزی قوی که شوونیست های قبیله ی می خواهند تنها برای دو هدف است .
۱. ادامه ی سنت تاریخی حاکمیت های استبدادی پشتون ها
۲. مهار و مدغم کردن سایر اقوام در یک نظام تک قومی و اقتدار گرا .

>>>   اویانی
پدرام و مبارزه فدرالی سازی کشور، که منجر به واکنش های مثبت جهانی شده است؛ زنگ خطر به دستگاه فاشیزم تباری باشد و بسدا در آمدن دهل «افغان ملت»ی:
حکمتیار به کابلستان و پدرام به گورستان!
باید جدی گرفت!!!
با تاجیک شوخی ندارند.
همیشه چنین کرده اند؛ نخست افسانه پردازی و سپس «حادثه» سازی.
«تاجیک» را چرا باشد اینهمه دشمنی؟
ای «افغان ملت»!
از چی رو اینهمه خشم این آفریده های خدا، بر تاجیک؟
چی میخواهد این «افغان ملت» ازین ویرانه پارسیان؟
از کدام پشم ریسیده است خداوند، این کرده اش را؟
چگونه زیست با این زشتی های بی مانند افغانی؟
ای خدا!
با این کرده های خودت، خودت کنار بیا؛ اگه میتانی!
و ما را برهان به آزادی!

>>>   باید صلحی بیاید که ثبات بیاورد تا پلانها و هزینه های امریکا و متحدان او ،که انکشاف و پیشرفت اقتصادی افغانستان را به همراه دارد، محقق شده بتواند!
صلحی که افغانهای مختلف و منافع ملی آنها را دور هم جمع نتواند و امکان تحریک و نفاق اندازی کشورهای منطقه ،خصوصاً همسایه های دیکتاتور و طماع، باقی گذاشته باشد به درد نمیخورد و پلانهای اقتصادی امریکا و افغانستان را محقق نمیتواند.
کنشکا ورسجی

>>>   امریکا باید همکاریهای خود با پاکستان را هماهنگ با آمدن صلح و ثبات در افغانستان کند و کنترل بیشتری بر روند مدیریت داخلی افغانستان داشته باشد تا زمینه پیشرفت اقتصادی مهیا شود.
مرتضوی یکاولنگی


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است