در استانه تدویر کنفرانس مسکو یا بن سایه داشته هایم را باشما شریک و حال برداشتهایم را نیز باشما شریک و داوری را بشما واگذار میکنم.
اتحادیه افغانهای مقیم مسکو که نقش مهماندار و گرداننده عهده دار بودند فقط نقش مامور معذور را داشتند.
کرملین نشینان به کاخ سفیدیها فهماندند که دوران تکتازی شما در جهان به اخر رسیده و قطب توانمندی در مقابل شما شکل گرفته که جهان دوقطبی پیامد ان خواهد بود.

به استثنای چند نفر مابقی مهمانان در دو گروه تنظیم شده بودند.
گروه اول:اعضای این گروه را بیشتر حامیان نظام کنونی و انهایی که در سرنگونی طالبان نقش داشتند تشکیل میداد و حامد کرزی انرا رهبری میکرد. غیبت جنرال دوستم که در دشمنی و کشتن طالبان شهرت دارد، گل اقا شیرزی که پایتخت طالبان یعنی قندهار را فتح کرد و یا ظاهر قدیر که اززندان قندهار فرار نمود سوال بر انگیز بود. بگمان من بخواست طالبان این دونفر دعوت نشده بودند.

اقای کرزی باصحبتهای بسیار عاطفی و مشفقانه میخواست طالبان را متوجه حسن نیت خویش بگرداند و جناب قانونی که رهبری ایتلاف شمال را در بن ۲۰۰۱ عهده دار بود باکلمات واداهای خاص بخود بنوعی موید گفته های کرزی و تاکید داشت که افغانستان خانه مشترک همه ما است بیایید همانطور که باهم خراب نمودیم بازهم باهم نیست و نابودش کنیم. جناب ایشان پیش از اینکه متوجه مخاطبین باشد متوجه جناب کرزی بودکه ایا میتواند کار خانگی خودرا درست انجام دهد و یا خیر.

نقش حضرت مجددی به امیر اسمعیل خان سپرده شده بود و از موی سپید و استایل منحصر بخودش در دعاها، مصاحبه ها و عکس گرفتن ها بخوبی استفاده گردید. در این کنفرانس از مزایای کنفرانس بن، دست اوردهای سالهای اخیر، انتخابات، دموکراسی، مردم سالاری، جهاد و مقاومت، قهرمان ملی، قهرمان صلح، قهرمان ملت و... ذکری بعمل نیامد.
بی برنامگی، نداشتن توافق و عدم هماهنگی در این تیم مشهود بود.

گروه دوم: طالبان که در حدود پانزده نفر بودند توسط ملا عباس استانکزی مسوول سیاسی دفتر قطر رهبری میگردید. گرچه ناهماهنگی هایی در این تیم نیز موجودبود اما قاطعانه از موضع خویش که جهاد علیه متجاوزین، براندازی نظام دست نشانده و مزدور و تاسیس امارت اسلامی دفاع و خواستار خروج نیروها متجاوز گردیدند.

گروه سوم: بگمانم که دو نفر بیشتر نبودند در صحبتهای شان روی ضرورت نظامهای پاسخگو و مسوول و ضرورت روابط باجامعه جهانی و استفاده از دستاوردهای علمی بشر تاکید ورزیدند.

عزیزانی که باسیاست سر و کار دارند میدانندکه در روابط دیپلماتیک معیار های ثابت و پذیرفته شده ای در اینگونه مذاکرات موجود است که منجمله یکی هم سطح و یا هم سویه بودن طرفین است. عباس ستانکزی مسوول سیاسی دفتر نمایندگی قطر است و طرف مقابل ان رییس جمهور، نامزد ریاست جمهوری، وزیر، وکیل، امیر و رهبر حزب. اگر عباس استانکزی را فرد شماره دهم طالبان فرض کنیم و اگر روزی لازم شد تا با امیرالمومنین مذاکره صورت بگیرد ناگزیر باید از اسمان کسی را بخواهیم.

اقامه نماز جماعت به امامت شخصیکه تا دیروز قاتل، فاسق، تروریست و جاهل خطاب میگردید انهم در دفتر حزب کمونیست شوری بیانگر ان است که مااز طالبان قاتلتر،فاسقتر،تروریست تروجاهلتریم.چون دربحث فقهی صراحت دارد کسی باید به امامت برگزیده شودکه از سایرین از هر نگاه بهتر باشد.
ازگروه طالبن کسانی شرکت داشتند که نام شان هنوز در لست سیاه امریکا و سازمان ملل شامل وتحت پیگرد قرار دارند.

آنچه بنام قطعنامه خوانده شد و بدون دونفر تمامی حاضرین با امضای خود انرا تصویب کردند، به باور من مرامنامه طالبان است و طالبان هرچی خواستند مطابق میل خود شامل به اصطلاح قطعنامه کردند. طرف مقابل و بخصوص جناب کرزی با اصرار و التماس هم نتوانست حداقل حسن نظر طالبان را در مورد برخی از مواد قانون اساسی جلب کند.
اینکه کسانی ادعا میکنند طالبان مواضع خود را تعدیل نموده اند یا خوشباورند و یا اینکه با مفاهیم دینی و سیاسی بلدیت ندارند.

قرار شد دور بعدی مذاکرات در قطر صورت گیرد. اگر کاسه زیر نیم کاسه نباشد که هست اگر کسی یک روز در کوچه سیاست رفته باشد این را نمی پذیرد چونکه یک انتحار و خود کشی سیاسی است. هم اکنون قطر مرکز طالبان است فردا دفتر طالبان در قطر شکل رسمی و قانونی بخود میگیرد و دفتر تبدیل میشود به اداره دولت سایه یا در تبعید و قطر پایتخت این دولت و حامیان طالبان شروع میکنند برسمیت شناختن این دولت. اینجا است که با وضعیت داخلی ناهنجار و فشار خارجی دولت کنونی افغانستان بطرف سقوط میرود.

شواهد نشان میدهد که این کار دانسته و عمدی صورت گرفته جناب کرزی در پشت پرده با طالبان به نتایج و توافقات رسیده و حال که امریکا با طالبان همسو گردیده احتمال ببازی گرفتن سرنوشت مردم و کشور بیش از پیش متصور است. امریکا تامین منافع خود را میخواهد اینکه ما چی قیمتی با پرداخت کنیم مهم نیست.

از جهت دیگر در کشوری که هنوز ملت شکل نگرفته، تیکه داران قومی، دینی و سیاسی در رقابت با یکدیگر با بازیهای خام و نا سنجیده عامل اصلی حضور نیروهای استعماری بوده و میباشند. افغانستان کشور اقلیتهای قومی بودا که هر قوم باز به شاخه های تقسیم میگردد. پشتونها یکی از اقوام اند که سالها است در این محدوده حکومت میکنند اینها دو قبیله عمده دارند که درانی ها با نفوس کمتر بیشتر صاحب قدرت بوده و غلجایی ها بانفوس بیشتر بکارهای نظامی و عسکری مصروف بودند.
در هبری طالبان بیشتر افراد قبیله غلجایی حضور دارند و درانی ها هیچگاهی حاضر نیستند تا مقام خود را بدیگری واگذار کنند. جناب کرزی که منسوب به قبیله درانی است ادعای زعامت داشته و خود را مستحق رهبری میداند. در کنفرانس مسکو به طالبان نشان داد که اگر شما نفوس بیشتر دارید من این اقوام را در اختیار دارم بیایید مانند گذشته ما حاکم و شما کارهای نظام و عسکری را تصاحب کنید، دیگران را همانطوریکه سالیان سال استفاده کردیم استفاده میکنیم.

نور احمد برزین خطیبی

>>>   همینکه ضرار احمد کریم خرم اسپنتا دعوت شده بودند معلوم است کار کرزی بوده ، درغیر آن چی کسی ضرار احمد را دعوت میکند؟؟؟

>>>   در نشست مسکو وحدت بین پشتونهای غلجایی و دورانی بود بقیه مثل سابق فقط سیاهی لشکر بود.اگر این توافق تحقق پیداکند حتی توافق بن که قدرت را بصورت هرمی تقسیم کرده بود این هم در آینده تحقق پیدا نخواهد کرد.بعد از این هزاره ها دستمال به کمر ببندند برای بیگاری و تاجیکها مثل سابق به چاپلوسی و تملق مشغول شود و ازبکها به چای دادن مشغول شود شاید استوخانی از صفره قوم نصیب گردد.
مهاجر از ایران.

>>>   "من افغان نیستم" !
جنرال دین محمد جرأت میګوید: این نظام وقانون ودولت را خود ما بوجود آورده ایم ولی بخاطر اینکه ما را دنیا نمیخواست قدرت بدیګران رها کردیم؛
او بی عقل!
دنیا همرای تو بی عقل چی پدرکشی دارد؟ دنیا که یک شخصیت بد نام و بد اخلاق بنام برادر مجاهد حکمتیار را که رسما وعلنا عملیات خودمرداری را استشهادی میګوید پذیرفت؛ تو بی عقل چی ګناه کرده ایی که دنیا با تو دشمنی کند؟
واقعیت این است که تو بی عقل با دنیا خودت را همساز نساخته ایی و در منجلاب جهالت ونادانی وبی خبری دست وپا میزنی۰ اګر از خواب غفلت برخیزی و بدنیا سفر بکنی آنوقت قدر خود و قدر فرمانده مسعود که خود را میراثخور او میدانی در دنیا درک میکنی۰ تو میراثخور یکی از خوشنامترین شخصیتهای سیاسی ونظامی جهان استی که قدرش را درک نکرده ایی۰

>>>   Aziz Arianfar
در تاریخ نوین کشور، هیچ رخدادی به اندازه کودتای شورای هماهنگی در از هم گسیختن شیرازه دولت و کشور تاثیر گذار نبوده است. این کودتا توطئه بسیار بزرگ و خانمانسوز امریکا، انگلیس، اسراییل، کشورهای مرتجع عربی، ترکیه و پاکستان بود که با بهره گیری از مهره های خایین و خودفروخته داخلی در راس مجددی، گلبدین و دوستم به راه انداخته شد و این آغاز پایان هستی کشور و گام نخست در راستای تجزیه کشور و تسلط پاکستان بر بخش بزرگی از خاک ما بود. این کودتا راه را برای تسلط طالبان یعنی در واقع پاکستان بر کشور هموار کرد. اگر این کودتای خونین و بیهوده به راه انداخته نمی شد، به یقین طالبان هرگز نمی توانستند روی کار بیایند.
جا دارد تا پژوهش های همه جانبه یی در باره این کودتای منحوس نافرجام انجام شود.
ایوب عظیمی:
«يادواره
فصل...
پاکستان در پی ایجاد ائتلاف میان طالبان و شورای همآهنگی
از کتاب روابط پاکستان با دولت مجاهدین و طالبان
نويسنده محترم محمد اکرام اندیشمند۰
" افسران آی.اس.آی از صبغت الله مجددی خواستند تا نزد طالبان به قندهار برود و آنها را در همسویی و ائتلاف با عبدالرشید دوستم ترغیب کند. طالبان از ائتلاف علنی با دوستم پرهیز میکردند و کمتر به حرف های پاکستانیها در این مورد گوش می نهادند. بسیاری از مقامات رهبری طالبان حاضر نبودند تا با دوستم که او را ملیشیای بازمانده از دوران تجاوز شوروی و حکومت حزب دموکراتیک خلق می پنداشتند، در همسویی و ائتلاف سیاسیء نظامی قرار بگیرند. صبغت الله مجددی در جون ۱۹۹۶ (سرطان ۱۳۷۵) به قندهار رفت تا طالبان را تشویق به اتحاد با دوستم کند. او در جمعی از افراد مهم طالبان که ملاعمر رهبر آنها نیز موجود بود به سخنرانی پرداخت و از آنها خواست با دوستم اتحاد کنند. وقتی یکی از فرماندهان طالبان ازمجددی پرسیدکه حضرت صاحب! تاسو دوستم مسلمان وایی،(حضرت صاحب! شما دوستم را مسلمان می گویید؟) او در پاسخ گفت:« ولی نه، . . چرا نی؛ به همین اندازه که شما نفر دارید، دوستم تانک و طیاره دارد. او یک قوت است. همین جنبش ملی ژنرال دوستم بود که با شما درجنگ با ربانی همکاری کرد. وقتی قوای ربانی بطرف هلمند پیشروی نمود مولوی احمدجان نماینده ی شما درپشاور نزد من آمد که به دوستم هدایت بدهید تا با طیاره های خود قوای ربانی را بمباران کند. من به دوستم گفتم و دوستم بگرام و شیندند را بمباران کرد که در نتیجه قوای ربانی شکست خورد و شما به پانزده ولایت مسلط شدید. حالا چطور شما با دوستم و جنبش با این همه قوتی که دارد دشمنی می کنید؟»
هرچند تلاش پاکستانیهابه شکل گیری ائتلاف میان طالبان ودوستم و ایجاد حمله ی مشترک آنها علیه کابل نیانجامید، اما آی.اس.آی مؤفق شد تا دوستم را تحت نفوذ خود قرار داده از همسویی او با احمدشاه مسعود در جنگ علیه طالبان جلوگیری کند. پاکستان پس از این تلاش ها، مساعی خود را متوجه ولایات شرقی و شورای قوماندانان ننگرهار ساخت. تسلط طالبان به ولایات شرقی، محاصره ی کابل را تکمیل میکرد و پایتخت را به آسانی در معرض سقوط قرار میداد".

>>>   بعد ازین که صبغت الله مجددی توسط دولت کشته شد،حالا کرزی ترسیده است.فکر نمی کنم که کنفرانس قطر دایر شود و اگر دایر هم شود،کرزی اشتراک نخواهد کرد.

>>>   باید صلحی بیاید که ثبات بیاورد تا پلانها و هزینه های امریکا و متحدان او ،که انکشاف و پیشرفت اقتصادی افغانستان را به همراه دارد، محقق شده بتواند!
صلحی که افغانهای مختلف و منافع ملی آنها را دور هم جمع نتواند و امکان تحریک و نفاق اندازی کشورهای منطقه ،خصوصاً همسایه های دیکتاتور و طماع، باقی گذاشته باشد به درد نمیخورد و پلانهای اقتصادی امریکا و افغانستان را محقق نمیتواند.
کنشکا ورسجی

>>>   وشته از : شبیر کاکر .
از دید یک افغان واقعی؛ تمام شاهان پشتون در افغانستان همه بحیث مفاخر وباباهای همهء اقوام شناخته شوند۰ هیچ غیر پشتون حق پرسش و بګو مګو درمورد قراردادهای وطنفروشانهء شاهان پشتون با خارچی ها را نداشته باشد۰ نادر غذار نه بحیث یک انګلیس؛ بلکه بحیث یک غازی شناخته شود۰ ظاهر بابای زنباره نه بحیث شاه بی غمباش بلکه شاه مترقی شناخته شود۰ سردار داوود نه بحیث یک سردار دیوانه بلکه بحیث رهبر وطندوست شناخته شود۰ داکتر نجیب؛ نباید بحیث انسان دیوث بلکه بحیث قهرمان پذیرفته شود۰ ۰ ولی درمقابل؛تمام شخصیت های تاریخی غیر پشتون در قطار دزدان؛ خاینان؛ جواسیس کشورهای بیګانه و جانیان جنګی شناخته شوند۰

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است