ما با سایه هایمان در جنگیم
 
تاریخ انتشار:   ۲۱:۳۳    ۱۳۹۷/۱۱/۳۰ کد خبر: 157483 منبع: پرینت

جنگ، کشتن، خون ریزی و نابود کردن ارزش های انسانی پدیده هایی بوده اند که در طول تاریخ بشریت یکجا با انسانها راه رفته اند و صفحات تاریک بشریت را ساخته اند.
انسانها از بدو پیدایش بخاطر کسب قدرت بیشتر، سهم بیشتر از غذا و داشتن سرزمین بیشتر همیشه با هم در جنگ بوده اند. انسانهای اولیه فقط در محدوده کوچک حیات آنروزی شان که شکار حیوانات و ماهیگیری، تصرف داشتن به زنان و داشتن وسایل جنگی قوی تر باهم در اختلاف و کشمکش بوده و جنگ های تن به تن را غرض کسب این برتری ها راه میآنداخته اند.

آنی که قویتر بوده بیشتر از دیگران غذا میخورده، زنان زیادی در تصرفش بوده و محل خوب برای زندگی و شکار در اختیار داشته است.
با متحول شدن بشر، انسانها گامهایی سریعی بخاطر آسایش بجلو نهاده اند و از کمون اولیه به کمون های برده داری، فیودالی و سرمایه داری تکامل نموده اند. که این تحولات منجر به کشف قاره های جدید و سرزمین های ناشناخته برای بشریت گردیده و انسانها روز تا روز به کشف و اختراعات جدید در همه ساحات دست یازیده اند، تمدن و مدرنیته، زندگی انسانها را دگرگون کرد. کشور های جدیدی عرض وجود کردند، سیستم های قانون گزاری و دولت های مدرن امروزی بمیان آمدند و پا به عرصه وجود گزاشتند.
لیک با پیشرفت علم و تخنیک و زندگی مدرنیته و تکامل انسانها برعلاوه اینکه جنگ ها و خونریزی ها پایان نیافت، بر عکس نحوه و شکل جنگ ها هم متحول گردیده و مدرن شدند که فجایع و ویران گری آن هم بزرگتر شد. وسایل حربی پیشرفته، طیارات جنگی، کشتی های جنگی، راکت های پیشرفته، تانک ها و هزاران نوع جنگ افزار های جنگی مدرن و پیشرفته اختراع و تولید شدند تا ساخت سلاح های اتمی، بیولوژیکی و کیمیاوی خطر ناک غرض کشتار های جمعی بشر. در همه این پیشرفت ها و دست آورد های انسان چیزی جز غریضه خود خواهی و اعمال قدرت را نمیتوان مشاهده کرد که با داشتن قدرت زیاد، همانا پول و ثروت زیاد و سرزمین های بیشتری را در اختیار داشتن است.
در کمون اولیه و آوان پیدایش بشریت جنگ ها تن به تن و اکثرآ بخاطر بقای حیات فردی بوده است. چون غریضه ها و دغدغه های آنزمانی بشر ادامه حیات خود شخص بوده است.

قسمیکه گفتیم پیشرفت و تکامل بشریت که باعث آگاهی های خیلی حیاتی برای بشریت گردید، لیک نتوانست جلو غریضه ها و خود خواهی های بشر را بگیرد.
غریضه های امروزی بشر متمدن با خواست ها و نیاز های بشر دیروز فرق میکند و این غریضه ها هر روز بزرگ و بیشتر میشوند.
تمدن های بشری برعلاوه اینکه جنگ ها را خاموش نکرده و از بین نبرده اند بلکه برای ادامه آن روح و خصلت جدیدی بخاطر ادامه جنگ ها و خونریزی ها به اشکال مدرن امروزی چون مسایل قومی، نژادی، مزهبی، جغرافیایی، سیاسی، منافع ملی و دها و صد ها عامل دیگرداده است که هدف بازهم همان اد امه قدرت و سلطه است که فکتور های ثروت اندوزی، اشغال سرزمین های بیگانه، ترویج دین و مزاهب خاص، حاکمیت نژاد و فرقه های خاص در سرزمین های دیگر، تطبیق سیاست های مطلق یک گروه در مناطق دیگر و دها عامل دیگرمیباشد که جنگ ها را مشتعل نگه میدارند، که آرامش و صلح جهانی را در کل با مخاطره مواجه کرده و جهان را با خطرات بزرگتر ، غیر قابل کنترول و نابودی تمام مواجه ساخته اند.
عوامل نامبرده صد ها بار خطر ناکتر از وجود خود سلاح ها میباشند، که با توطیه های نامبرده از مردم سپر ساخته و چون مواد خام یا (کاتولیزاتور) تسریع کننده غرض درگیری ها و جنگ ها مورد استفاده قرار میدهند.

جنگ در هر حالت جز خون ریزی ، فقر، ویرانی و عقب گرد چیز دیگری برای بشریت به ارمغان نمی آورد. در جهان امروزی جنگ های کوچک و تن به تن جایش را به جنگ ملت ها، کشور ها و سرزمین ها داده که زمین از خون انسان سیراب گردد و تخم های نفاق و بدبینی همیشه ریشه در خاک داشته باشد.
برای شعله ور کردن و ادامه جنگ ها کشور های بزرگ و قدرتمند اصطلاح جدیدی را بنام (منافع ملی) کشف کرده اند که به این بهانه بالای هر کشوری که دلشان خواست حمله کنند، آن کشور را غارت نمایند و یا به مستعمره شان تبدیل نمایند. با بکار بردن اصطلاح منافع ملی گویا بخود شان حق و صیغه قانونی میدهند که هر جنایتی که خواستند بالای هر ملت و کشور روا بدارند.
تاراج کشور های افریقایی، آسیایی و امریکای لاتین روی این اصل وبه اصطلاح( منافع ملی) کشور های استعمار گر صورت گرفته است.

کشور ما افغانستان هم از آماج کشور های بزرگ، غارتگر و استعماری در امان نمانده و همواره جنگ های تباه کن و خانمانسوز را در کشور، بخاطر اشغال و غارت سرمایه های ملی ما شعله ور ساخته اند.
طوریکه در بالا نیزتذکر رفت با مدرنیته بشری جنگ ها هم مدرن و راه و رسم جنگ انداختن ها وجنگ کردن ها هم نحوه مخصوص بخودش را گرفته که سوآ استفاده از نامهای قوم، مزهب، نژاد، سمت وغیره برای بر انداختن دولت ها و حکومت ها و یا مصروف ساختن مردمان یک سرزمین تحت این عناوین و مشتعل ساختن جنگ های تباه کن میهنی و کشوری غرض غارت و چپاول این کشور ها صورت میگیرد تا مردمان سرزمین ما به آن سطح خود آگاهی نرسند و فرق دوست و دشمن را نکنند و اصطلاح (منافع ملی) را درک و به آن پابند نباشند، کشور شان هرگز روی صلح و آرامش را نخواهد دید و رفاه و حریت ازین سرزمین رخت ابدی خواهد بست.

انجنیر حفیظ ا لله حازم


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
جنگ
سایه
نظرات بینندگان:

>>>   محترم حازم صاحب سلام . من یگ کم سواد استم و به همین منظور نوشته بالا را که در عنوان نوشته سایه هیمان در جنگ استیم هیمان را نه فهمیدم شاید منظور تان سایه های ما باشد اگر چونین باشد ڀس درست است

>>>   قابل توجه سیاستمداران(بیسوادان)وطن!
دشمنی بد است. دشمنی با همسایه بداست. دشمنی با همسایه پرزوربداست. ۴۰ سال است که ماتاوان احماقت دشمنی با پاکستان را میپردازیم. ۲۴ ساعت علیه پاکستان تبلیغات داریم٫ سرحداتش را برسمیت نمی شناسیم.و....و...
پاکستانیها سیستمدار ٫اگاه وشریف اند. اگر خواسته باشند میتواند درچند ساعت نیم افغانستان راتصرف کنند.
عاقل

>>>   ما با سایه هایمان در جنگیم?!? يا از ماست که بر ماست
ملک‌الشعرای بهار » مستزادها
اسلام گر امروز چنين زار و ضعيف است زين قوم شريف است
نه جرم ز عيسی نه تعدی ز کليساست از ماست که بر ماست
يک زبانشناس پارسى زبان الفاى عربى را را براى شان دوهزار ششتصد سال پيش پيريزى و نوشت و بزرگوار زبان شناس ديگر با نام نحوى شناس ديگر با نام "نحوى" (گرامر نويس) در قرن هشتم ميلادى اولين کتاب گرامر عربى را نوشت: سيبويه (148 هـ - 180 هـ / 765 - 796م) عمرو بن عثمان بن قنبر الحارثي بالولاء، يُكنى أبو بشر، الملقب سيبويه نحوى: إمام النحاة، وأول من بسّط علم النحو. أخذ النحو والأدب عن الخليل بن أحمد الفراهيدي ويونس بن حبيب وأبي الخطاب الأخفش وعيسى بن عمر، وورد بغداد، وناظر بها الكسائي، وتعصبوا عليه، وجعلوا للعرب جعلا حتى وافقوه على خلافه. من آثاره: كتاب سيبويه في النحو. (إمام النحاة = كتاب سيبويه في النحو. نحو = النحاة کتاب گرامر يا صرف نحو براى در عربى چل انواع واقسام مفرد و دوگان - دوگان +1 =جمع جمع مانند فغ- فغان- افغان ; جسم - اجسام ; قلم -اقلام - نوع - انواع - قسم -اقسام: نحو - النحاة : هجو هجا و "هاجى"
طنز پارسى که به در زبان رومى ازخاندان فرانسوى Persiflage Parsiflage گفته مى شود و بنيانگذاران طنز پارسى و "قانون" (نوت موسيقى مقامى هفتگاهم) فاريابى و يا فارابى فرارودان هم چيزدان موسيقى دان و اختراع کننده "قانون" (يا صنتور = Cither) و آلات موسيقى "شاه رود" "رود بزرگ "شاهرود = قانون= صد تاره ( قانون و نه مثل من هاجى ارمان بدون لقب شيرژيان ولى خرفام) و على سينا("سينا"در اسطوره هندوايران وتوران نام درختى بود در ميان درياهان بيکران و نه رود مانند هرى رود فرارود
و پنج رود که بزبان هندى پارسى و پشتو گفتندى و:
نه به درى خال خالى
که ميان اش خالي از پارسى
و کسى نشناسد درى را بدون پارسى
دريزبان ناتوان است تعريف کند دروازهى
بدون بکار برد مقامات منعوى پارسى پهلوى
پارسى از قرن هشتم قبل از ميلاد تابه اکنون نگهداشته و زبان پشتو کل اش اوستايى منظورم اوستايى پارسى ميانه پهلوى و در زبان فارسى نو لغت پهلوى به ده هزاراست
بیور = 9999 معنى مى دهد در ژند اوستا سرودهاى آريانا
.فردوسى بزرگ گفت:
کجا بیور اسپش همی خواندند
چنین نام بر پهلوی راندند
کجا بیور از پهلوانی شمار
بود بر زبان دری ده‌هزار
ز اسپان تازی به زرین ستام
ورا بود بیور که بردند نام

غزل شمارهٔ ۴۸۶حافظ » غزلیات
بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی
می‌خواند دوش درس مقامات معنوی

بزرگوار سخنور و پدر ژورناليسم هندوکش
دولت مستقليه عليه افغانيه همان باريکه پختونخواه را الفيستون (ال تازى دارد و نه "مک" انگليسى) که پهن کرد باريکه را با "ويښ" (تقسيم) هندو ايران و توران.
ولى عندليب پشتو پر است با بيورد گان ميان پارسى
چون اوستا تدوین شد در سه فصل بندهشن (بُنْدَهِشْن) نهایی
1- آفرینش آغازین 2- آفریدگان 3 نسب‌نامهٔ کیانیان آن ژند پهلوی
همه پارسيان و پشتون و بلوچ و کورد و توران و هزار کوچ و لمغان باگبان و بگرام و هندکى و شيواکى بگرامى و از باگ باغ رام وهندو و کوه هندو وخم وچين و آسه ما و بگلان و پگ- مان پنج کتاب و نقش و نگار هندوان هزارداستان و کليله و دمنه و سند باد شهرزاد وشهريار و نتوانستند سهندخت مادر بزرگ رستم و آن دختر اش رودابه پيش تازى برند.
سهندوخت ( دختر هند) شاه بانوبرتخت کوه شيردرواز
بانوى بزرگ محراب - شاه هندو کابل ستان
ديگران همه با آل و بال کلان کردندى زبان عربى
امروزتاخت و تاز ميزنه دست تازى
خود رايکى کرده با امريکاى
ميزند به فرق سر ايران امامى
چل ده شد که بند کرده چل گاو اروپايى شير خود را به سر هر ايرانى
تا بزند اسرائيل ملايکه امريکاى
به جام جم پرتاب کند بمب مادرکلانى
به رب کعبه قسم مى خورم
که مردم کشور ايران خراب و ويران اند
ولى خانه ها و کاشانه هاى شان آباد اند
و در همين هنگام شيران هندوکشى
که دهانهاى شان بند در پستانهاى گاوهاى غربى
و گاوهاى شيرى هندوى و دهلوى
قوم هندوکش شريف است و حنفى
و مى چوشد شير توليد گاوان خارجى
به رب کعبه قسم مى خورم
که اهل هندوکش خوب و آباد بادا بادا مبارک بادا
ولى خانه ها و کاشانه هاى شان عجب خراب و ويران اند.

زبان عربی دارای 500 کلمه برای شیر، 200 ریش، 70 برای سنگ و 50 برای شمشیر است.

28 اطلاق براى شير "اسد" "لایت", "حنف" در ورد زبان عربی است

آریانا دارای سه رشته کوه البرز زاگرس و کوه هندوو + آریا ورتا هندوستان نیز رشته‌کوه هیمالیاو تمام زبان های ایران، هند و تورانی يکجا تقريبا 15 شايد نشود: "هر" و "ال" (اوستا نوشته در زبان پهلوى)
کَش " و "کوه" "کوپ" (فارسى باستان) و "کوف" و کوه گار و گر پارسى ميانه "قاف" و "کاش" و "گر" و "غر" و کُش (ريگويدا)
الپ کله سر قله کوهان (کوهان شتر)
کاش+ غر - کاشمير پامير

سعودی کشور کوه چند متر است? هفتاد تا براى سنگ!
هاجى ارمان شير بودن خود را ليلام کرد و صاحب قران شد . اکنون خر شد
مسکین هاجى ارمان اگر چه بی تمیز است
چون بار همی برد عزیز است
گاوان و خران بار بردار
بهتر ز آدمیان مردم آزار
قرار گزارش بزرگان ما در سالهاى که زبان فارسى حذف شد و درى جاگزين اش شديک خر درى اسپ شده بود و يک زن سياه سر کوهى خر شده بود و خران و گاوان کابل از يک سوى کابل بسوى غرب وشمال وشرق در دوش بودند مردم اروپا هم مى دويدند با وجود که نماد اسطوره اى اروپا بانوى گندمى است که به گاو تبديل شده است.
از ماست که بر ماست


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است