عوام فریبی در قالب لوی جرگه مشورتی
افغانستان مطابق با قانون اساسی تمامی نهادهای قانونی و حقوقی را برای اخذ تصامیم مهم سیاسی دارد و در وجود چنین نهادهایی نیاز به دور زدن قانون اساسی و نادیده گرفتن نهادهای دموکراتیک و رسمی نیست 
تاریخ انتشار:   ۲۱:۴۸    ۱۳۹۷/۱۲/۳ کد خبر: 157542 منبع: پرینت

حکومت وحدت ملی برآن است تا لوی جرگه مشورتی را ظاهراً در باب صلح برگزار کند. لوی جرگه ای که اجندای آن مبهم است و با شناختی که از سران حکومت وجود دارد، اهدافی نا مقدس در پس آن نهفته است که شهروندان کشور را نگران کرده است.

در این تردیدی نیست که پیش از آمدن این دموکراسی نیم بند به افغانستان، لوی جرگه یکی از متعارف ترین، کوتاه ترین، پذیرفته ترین و ارزان ترین راهها برای دستیابی به اجماع میان نخبگان کشور بوده است. از دید من از منظر « کارکردی » همین اکنون نیز می توان لوی جرگه را بهترین بدیل دموکراسی در کشور دانست، مشروط به آنکه شرایط کشور اقتضا کند، نهادهای دموکراتیک فعال نباشد، و همچنین ملی، همه شمول، و گرد هم آورنده متخصصین و متنفذین واقعی کشور باشد؛ بگذریم که لوی جرگه ها در تاریخ افغانستان همیشه هدفی جز آن نداشته که مهر تاییدی بر تصامیم اکثرا غلط حکومتداران بگذارد.

حکومت‌ها هرگاه می خواستند تصمیم بگیرند که نیاز به مشروعیت ظاهری داشت، گروهی از افراد ضعیف یا همسو را گرد هم جمع می کردند/می کنند و سپس با پرداخت پول، اعطای امتیازات و یا هم اقناع آنها ظاهرا ملت را همسوی خود می کنند. از همین رو تمامی جرگه ها تا کنون به وفق مراد حکومت ها خاتمه یافته است.

لوی جرگه ای که حکومت وحدت ملی برنامه تدویر آن را دارد، از جهت های گوناگون غیر عقلانی، مبهم و بی مورد است و بیم عوام فریبی در آن موج می زند:
اول. اجندای این جرگه مبهم است. اگر موضوع آن فقط صلح باشد، کدام بخش از صلح مطرح می شود: آیا صلح خوب است؟!! آیا مردم افغانستان صلح می خواهند؟!! آیا طالبان پس از صلح در ساختار قدرت شامل می شوند؟!!! (فکر کنم بعد از این همه جنگ و خونریزی حتی یک چهارپا هم پاسخ این سؤال‌ها را می داند)

دوم. چه تضمینی وجود دارد که حکومت وحدت ملی به یکباره در کنار صلح، موضوع تداوم عمر خویش و تعویق انتخابات ریاست جمهوری را به جرگه پیشکش نکند و با اغوا یا فریب لویه جرگه آنها را همسوی خود نسازد؟!!

سوم. غیر از رهبران حکومت وحدت ملی (به خصوص رییس جمهور) دیگر چه گروه سیاسی، کدام شخصیت متنفذ و کدام مقام عالی کشور خواهان برگزاری لویه جرگه مشورتی است؟!!!

علاوه بر اینکه افغانستان مطابق با قانون اساسی تمامی نهادهای قانونی و حقوقی را برای اخذ تصامیم مهم سیاسی دارد، و در وجود چنین نهادهایی نیاز به دور زدن قانون اساسی و نادیده گرفتن نهادهای دموکراتیک و رسمی نیست، ابهامات فوق الذکر ماهیت و مشروعیت لوی جرگه مشورتی را بیشتر زیر سوال می برد. نسل جوان و تحصیل‌کرده افغانستان اجازه نخواهند داد تا حکومتداران با نابخردی، منافع ملی را فدای بقا و منافع شخصی خود کنند.

داکتر فرامرز تمنا


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
لوی جرگه
قانون اساسی
نظرات بینندگان:

>>>   اعضای این لویه جرگه کی ها اند :
از همین اکنون معلوم شده است که همان قاتلین -مزدوران خارجی و قسم خوران مکه خواهند بود که ریسمان گردن های شان بدست سفارت امریکا و انگلیس می باشد که هرگاه بخواهند هر طرف کش شان کند به همان طرف راه بروند .
خواهش من این است که ملالی خویا را یکبار دگر به این لویه جرگه راه بدهند تا جل همه یی شانرا از اب بیرون کند .
بهترین گزینه این است که همین حکومت تقویه اصلاح و حمایت شود و دست اورد های که حد اقل برای نفس کشیدن موجود است حفظ شود .
امریکا اگر بخواهد با یک اولتیماتوم کار پاکستان را یکطرفه میکند ولی این کار را نمی کند .هنوز مراکز تمویل و تجهیز طالبان و غیره تروریستان در کراجی و اسلام اباد و کویته باز است و ملیونها دالر از چینل های استخباراتی به انها سرازیر میشود .

>>>   از این معلوم می‌شود که شما اقایی کاندید هم از جمله افراد قانغوزک بین سرگین هستید از حالا به .....شروع نمودید و پیش از وقت خودرا افشا نمودید که هیچ مولی روی دستر خوان نیستید.

>>>   داکتر تمنا دیموکراسی ، جامعه مدنی ، احزاب ، روشن فکر ، نهاد های دیمو کرات و امثال ان را یاد نموده اید کور خود بینای مردم
همچنان لویه جرکه این حرف ها همه و همه فریب است
توجه نماید ایا به وجدان خود نګاه کنید که درین هژده سال و یا قبل از ان از حکومت ها چه ګرد و چه می کند
یکی ان نهاد ها موجود نیست دل خودرا خوش نموده اید
کدام قانون اساسی داریم موجود است کسی عمل ګرده است یک اداره معیوب و مریض داریم اکر هرکس با ان همکاری نماید معیوب و مریض میشود
این جرکه های کنونی توان حل را ندارد
چون خواست امریکا است همه چیز انجام و تطبیق میشود

>>>   Arianfar
درست فرموده اند. این تنها حق مسلم کاخ سفید است. رییس جمهور باید تبعه امریکا و مورد تایید عربستان و اسراییل باشد و باید با هزینه صد میلیون دالری شیوخ وهابی در اثر یک انتخابات جعلی و آگنده از تقلبات رویکار بیایید.
Dit verbergen of rapporteren

>>>   ای اوغان!
اگر تو کدام اثر و یا کدام نشانی تمدنی ات را آوردی و یا ثابت ساختی که قدامت آن بیش از 350 سال باشد؛ مطمئن باش که من پس از این هرچه را تو بگویی، هرچه را تو بخواهی و هرچه را که تو نیک بشماری من آنرا بی درنگ و بدون تردید خواهم پذیرفت و با تو دیگر سر ستیزی نخواهم داشت!
اگر نمیتوانی مطمئن هم هستم که نخواهی توانست.
قبل ازینکه بحث بجایی بکشد که آنگاه دست نوشته ها، سنگ نوشته ها، آثار علمی، فرهنگی و تاریخی تعیین کننده صاحب وطن اصلی باشد، و ثابت کند که اوغان کیست!؟ چه زمانی کشف شده است!؟ چه مکانی در چه زمانی افغانستان نام داشته است!؟ و آنگاه که ثابت شود قبل از اوغان چه کسانی بر خراسان حاکمیت داشته است!؟ و همینگونه ده ها نشانی و ثبوت دیگر؛ این تو خواهی بود که بایستی کشور من (خراسان) را به خودم بگذاری و خودت به عنوان یک مهاجری که در قرون نهم تا دهم به سرزمین من (خراسان) پناه آورده بودی یا آرام و بدون مزاحمت با من و هم میهنان گرامی ام، زنده گی کنی، و یا از همانجایی که آمده ای برگردی! به حق و موجودیت دیگران احترام قایل باش تا دیگران نیز کم از کم هم که شده تو را به عنوان مهاجر نه بلکه به عنوان هم میهن و برادر بشناسند.
پس حد و اندازه ات را بشناس!
ادریس خراسانی

>>>   همانگونه که اگرعقل و شعور و خرد در انسان حاکم نباشد، دیگر سلامتی و کنترل و رشد وآرامش درونی انسان در کار نخواهد بود، همین طور این موضوع و اصل را می توان به جامعه بسط و ربط داده و باید گفت که اگر سیاستهای ملی(دموکراسی)و قوانین دموکراتیک حقوق بشری در کشور حاکم نباشد، نتیجاً اقتصادی پیشرفته و صلح و ثبات پایدار در کشور نخواهد بود. برای مثال اگر مانند آمریکا و اروپا و دیگر کشورهای آزاد، دین از دولت جدا و جامعه آزادانه و بصورت دموکراسی صاحب و ناظر بر سرنوشت سیاسی، اقتصادی،...، خود گردد، در آنجا صلح و ثبات سیاسی و پیشرفتهای اقتصادی جای دیکتاتوری و فساد دولتی، عقبماندگی و فقر و فلاکت را می گیرد. بقیه داستانها و ادعاها به نظر من نسیه و وعده های سر خرمن و یا تحریف حقایق برای سرپوش گذاشتن به سیاستهای ضد انسانی و ضد ملی و نیز برای توجیه ضعف و بی عملی حاکمان دیکتاتور هست.

>>>   هشدار:
تا به حال جامعه افغانی در ایران به عنوان مردمی زحمت کش وکارگر شناخته شده
ولی متاسفانه چندی به این سو تعدادی از پشتونها در گوشه کنار دست به تکدی گری وهمچنين اطفال خورد شان را به عنوان دستفروش وگدایی در مترو واتوبوسهای تندرو وادار میکنند .
این مسئله شاید در اینده به وجهه مردم افغانستان هرچند کارگر هستند
صدمه زده ودید ایرانی ها را نسبت به افغان ها تغییر دهد.
از دوستان تقاضا مندم به عنوان یک افغان در شبکه های اجتماعی و هرجا که دست رسی دارند به همشهری های پشتون تذکر دهند.
متاسفانه بنده این مسئله را در اتوبوسها ی اصفهان میبینم.
وجای سوال اینجاست که ما اگر نمیتوانیم از پس مخارج زندگی براییم چرا اولاد به دنیا می اوریم

>>>   تصمیم برای لویه جرگه برای صلح شاید تحقق اهداف خاصی ازجانب رییس جمهوری باشد. اما اعضای این جرگه کیها خواهند بود. وایا مردم چه نقشی در انتخاب این افراد خواهند داشت.من تا بحال به یاد ندارم که برای شخصی به عنوان یک شهروند رای داده باشم که برود در مجلس ویا لویه جرگه نشسته خواست شهروندان را در آنجا تمثیل کند .اینجاست که تدویر چنین جرگه های ممد واقع نمی شود. زیر انتصاب اعضاء بطور کلی فرمایشی وازجانب والیان ولسوالان وفرماندهان پولیس که خود ماموران حکومتی بوده وبر وفق مراد حکومت تعین واعزام میگردندومعمولا برخواست های حکومت مهر تایید میگذارند.
س

>>>   اینکه اشرف غنی احمدزی ثابت ساخته است که پیرو مکتب "امانی و طرزی" یعنی پیروی "بنیانگذار مکتب تعصب و برتری جوی قبیلوی" است مطمین هستم که هیچ کسی در این شک و تردیدی دیگر نخواهد داشت و حتی عملکرد اشرف غنی با تفکر مدرن فاشیزم قبیلوی عریان تر و مخرب تر از نیاکان و حاکمان دیروزی اش است.

گرچه خود بارها گفته است که "کار باقیمانده امان الله را تطبیق و به انجام می رسانم" و انکار هم نمی کند اما در بعضی حالات به دیدگاه و شخصیت امانی که اصلیت و هویت خود را صادقانه به مثابه یک انسان به معرفی می گیرد برعکس اشرف غنی و سایر همتباران اش به امانی توهین ناجایز تاریخی که جعل تاریخ نامیده می شود می نمایند و این خود کتمان حقایق تاریخی است که شباهت کامل به دزدان چراغ بدست دارد.

سند تاریخی که شما در پایین مشاهده می فرمایید بیانگر دو نکته اساسی، مهم و ضمنا غیرقابل انکار را بدون اگر و مگر بازگو می کند:
نخست؛ امان الله به مثابه شاه یک کشور فقط زبان "افغانی" را متعلق به تبار خود (افغان ها) می داند و بس و واژه اضافی به نام زبان پشتو و یا قوم پشتون را اصلا نمی شناسد.
سپس؛ زبان فارسی زبان رسمی و دولتی بوده و هرگز واژه زبان "دری" بکار گرفته نشده است. {و یقینا امان الله هرگز نه در ایران درس خوانده است و نه هم مهاجر شده بود که همچون حکمتیار این زبان خارجی (فارسی) را یاد می گرفت...}

بالاخره این سند بیانگر این است که بجز واژه قوم (افغان) دیگر چیزی به نام قوم پشتون و یا زبان پشتو وجود ندارد. اگر سند تاریخی و حرف امان الله درست و منطقی است بهتر است اشرف غنی و باند تبهکار فاشیستی اش به دیگران توهین نکنند اما اگر حرف امان الله و طرزی درست نیست در اینصورت بنیاد اش گنده است و باید تاریخ اش را از سر نوشت.

>>>   اوغان طبیعتن عقبگرا، پسمانده، بدوی، و دور از فرهنگ شهروندی امروزی است۰
در صورتیکه امکانات ریفراندوم یا همه پرسی عمومی موجود است و دارای پارلمان نماینده های مردم هستیم ضرورت به این عوامفریبی ها و درغلگری های اوغانی بنام لویه جرگه و امثال آن دیگر وجود ندارد۰
این نمایش های مضحک لویه جرگه همیشه از طرف قشر حاکم برای فریب مردم سهو استفاده شده و فیصله های آن یا از قبل تعیین شده اند ویا اصلن مراعات نمیشوند۰ این روش کهنه غیر اصولی فقط عوامفریبی، ضیاع وقت، و ضیاع پول ملت است و بس۰

>>>   اوغان طبیعتن عقبگرا، پسمانده، بدوی، و دور از فرهنگ شهروندی امروزی است۰
در صورتیکه امکانات ریفراندوم یا همه پرسی عمومی موجود است و دارای پارلمان نماینده های مردم هستیم ضرورت به این عوامفریبی ها و درغلگری های اوغانی بنام لویه جرگه و امثال آن دیگر وجود ندارد۰
این نمایش های مضحک لویه جرگه همیشه از طرف قشر حاکم برای فریب مردم سهو استفاده شده و فیصله های آن یا از قبل تعیین شده اند ویا اصلن مراعات نمیشوند۰ این روش کهنه غیر اصولی فقط عوامفریبی، ضیاع وقت، و ضیاع پول ملت است و بس۰

>>>   فاشیسم؛چگونه به تغییر ساختارمند و مهندسی جامعه در شمال کشور بخصوص ( قطغن و ترکستان ) پرداخت و با دادن امتیازات فوق العاده و مهاجرت گروهی افغان ها دست به ملت سازی جعلی زد؟

نظامنامه ناقلين به سمت قطغن( ۱۳۰۲ خورشیدی مطابق 1923میلادی)؛
سند آشكار تفكر فاشيستى است، و سیاست راهبردی مبتنی بر تبعيض سیستماتیک افغانيزم را، توسط امان الله خان ( ظاهراً پادشاه دموکرات و روشنفکر) به نمايش مى گذارد.
در شرايط ايكه شهروندان بومى و صاحبان اصلى تخارستان، قطغن و تركستان آنروزگار، با فقر و تنگدستى دست به گريبان بودند، حكومت با پرداخت امتيازات فوق العادهٔ مالى، حمايت سياسى، نظامى و اجتماعى بهترين زمين هاى مستعد كشاورزى را به ناقلين سپرد تا بتواند ترکیب قومی را به نفع افغانیزم تغییر بدهد.
به برخی ازاین امتیازات توجه نمایید:
فى جريب يك شاهى،
سه سال بذر رايگان،
براى هر چهل جريب دوصد روپيه کمک ،
شش سال معاف از مالیات،
سه سال معاف از سرخانه،
تأکید به اینکه در بهترین موقعیت و با تضمین تأمین آب زراعتی،
و ......
ناگفته نماند که یکی از دستاورد های سیاسی این استراتیژی تقدیم حکمتیار به جامعه افغانستان می‌باشد، زیرا در مورد امام صاحب و نهر آب آنجا تأکید خاص صورت گرفته است .
بقیه را خود مطالعه نمایید.

‏Abdul Hai khurasani

>>>   پشتونها به مساوات برابری و احترام ارزش های متقابل دیگر اقوام باور ندارند. بهترین کاری که آنها میکنند اینست که بزور ویا به رضا یکسان سازی میکنند و اسمش را هم گذاشته اند وحدت ملی. هویت دیگران را حذف میکنند و همه را به جبر یکسان افغان نامگذاری میکنند و این یکسان سازی جبری را وحدت ملی تلقی میکنند.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است