پرسش صلح؛ مسأله آن نیست که ما آرزو داریم...
 
تاریخ انتشار:   ۰۸:۳۰    ۱۳۹۷/۱۲/۵ کد خبر: 157552 منبع: پرینت

پرسش و دغدغه ی بنیادین امروز ما این است که آیا تأمین صلح سیاسی، در بدل قربانی کردن کرامت انسانی، شأن شهروندی و آزادی های اساسی، تحقق یافتنی، ماندنی و خواستنی و پایدار خواهد بود؟

آنچه از اندیشه و آیین طالبانی درک و تجربه اندوخته ایم، ماهیت فکری، اندیشه ی سیاسی، ساختار ایدیولوژیک و مطالبات استراتژیک این گروه بر مطلق اندیشی، انعطاف ناپذیری، قوم اندیشی، استبداد مذهبی، زن ستیزی، دشمن پنداری اقلیت های دینی و قومی و وابستگی مطلق استخباراتی استوار بوده است.

تجربه ی مذاکرات اخیر و تلاش ها برای صلح بخوبی نشان داده است که این گروه بدنبال صلحی هستند که خود، محور و معیار و چارچوبه های اساسی و مبانی تیوریک سیاسی آن را تعیین و تبیین کنند. صلحی را که دولت افغانستان، زنان، جامعه ی مدنی، جوانان و اقلیت های قومی، مذهبی، دینی و فکری آرزو می کنند، برای طالبان نه مشروعیت دارد و نه حتی قابل شنیدن و گفتگو می باشد.

آنچه مشخص است صلحی را که طالبان می خواهد، "همانی" است که ترامپ دنبال می کند: یعنی خروج نیروهای امریکایی از افغانستان. این موضع درست همان صورت مسأله ای است که طالبان تروریست و ترامپ اوپورچونیست را در یک نقطه بهم می رساند. ترامپ، با توجه به نزدیکی انتخابات امریکا، می کوشد دلِ طرفداران داخلی خودرا بدست آورد. او در روش و منش عملی، چنانچه بارها نشان داده از هیچ ارزش جهانی و اخلاقی و دمکراتیک پیروی نمی کند و برایش فقط منافع شخصی و آنی و مادی اهمیت و ضرورت اساسی دارد. برای ترامپ، همانگونه که قتل خاشقجی مهم نیست و برای منافع تجاری حتا حاضر است برخلاف اصول سیاسی و استراتژی امنیتی ایالات متحده، به عربستان سعودی جهت ساخت بمب هسته ای کمک کند، براحتی می تواند دستاوردهای مدنی و دمکراتیک دو دهه نظام سیاسی افغانستان را هم، قربانی منافع انتخاباتی خود کند. برای ترامپ مهم نیست کسانی که در افغانستان حکومت می کنند چه نامی داشته باشند و چه اندیشه ی سیاسی را پیروی کنند: ملا غنی "برادر"نام داشته باشد و یا اشرف غنی "نابرادر"! کسی و گروهی باشد که فقط به منافع سیاسی و مقطعی ترامپ یاری رساند.

بنابراین، خوشبینی و دل بستنِ بیش از حد و پیش از موعد، نسبت به روند مذاکره ای که "مدیریتش" بدست آمریکایی ها و "صلاحیتش" در اختیار طالبان قرار دارد، بسیار ساده اندیشی خواهد بود. رهبران سیاسی و گروههای جهادی، بیهوده به لبخند ملا استانکزی دل خوش نکنند. مطئمنا برای طالبان، رهبران جهادی و قومی، نسخه ی بدتر از اشرف غنی می باشند.

برای طالبان، کنار گذاشتن و تحقیر و کم بها دادنِ دستگاه دولت و مجموعه ی حکومت، یک استراتژی سنجیده و بلندپروازانه است اما برای رهبران سیاسی و جهادی، تضعیف دولت و حکومت در این شرایط حساس، با هر پیش فرضی که صورت بگیرد، یک خبط بزرگ سیاسی بشمار می رود. رقابت با اشرف غنی نباید مجوزی برای تضعیف نظام سیاسی صادر کند. حفظ و تقویت بنیادهای اساسی این نظام، منافع و موضع استراتژیک همه ی رهبران و نهادهای مدنی و سیاسی و مردمی را تضمین می کند. بدین رو بشدت ساده لوحانه است اگر تصور شود:

1. تکیه بر صداقت ترامپ در مذاکره با طالبان، منافع بنیادین و دستاوردهای دمکراتیک و مدنی نظام سیاسی موجود را تضمین می کند.
2. با تضعیف نقش حکومت در مذاکره با طالبان، منافع سیاسی، قدرت اجتماعی، صلاحیت مدیریتی و مشروعیت و اوتوریته ی فردی و جناحی این رهبران و گروهها در مذاکره مستقیم با طالبان تأمین می گردد.

حمزه واعظی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
صلح
حکومت
نظرات بینندگان:


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است