من جریان هیاهوی "بینی" را دقیقا نمیدانم و اصلا برایم مهم نیست بدانم، آنچه اما مرا بشدت می آزارد نگاه متصلبِ خود آزاری است که جان و جهان مارا با تارهای ضخیمی از بدبینی، کج فهمی، پیشداوری، دشمن پنداری ذهنی و خودکم بینی های روانی پیچانده است.

من نمی گویم دراین سرزمین، تبعیض و تعصب و نژاد پرستی و راسیسم نیست. قطعا هست و بسیار نیرومند هم هست. حتی درمیان خود ما هم، به درجاتی شایع است. اما اولا این که ما خویشتن خویش را مخاطب هرسخنی و مصداق هرپیامی و آدرس هرکلامی که حاوی مفاهیم مربوط به خصوصیات فیزیولوژیک و ژنتیک آدمی باشد، بدانیم و هرجمله ای که در آن از واژه هایی که مانند "بینی" و " چشم" و " قد"و رنگ ترکیب یافته باشد، بسان تیری رها شده به سمت قومیت و نژاد و هویت ژنتیک تباری خود تعبیر کنیم، نه واقع نمایی است و نه هم منطق پذیر.

دوما، مگر هدف و منطوق تمام این هجمه های زبانی و تباری و راسیستی، تنها قوم هزاره است؟ مگر پشتونِ بادیه نشین بودن و تاجیک فقیر بودن و اوزبیک دهقان بودن و پشه ای بی سواد بودن و هندو و سیک و سکولار و چپ و خارج نشین بودن از تحقیرهای فرهنگی و طعنه های تباری و نفرت های زبانی مصون هستند؟
وانگهی، چه کسی معیار و اندازه ی زیبا بودن بینی را تعیین می کند؟ کدام فیلوسوف و مردم شناس و جامعه شناس و هنرشناس نظر داده اند و ثابت کرده اند که بینی بلند و بزرگ، علامت زیبایی و برتری ژنتیکی و معیار ارزش های انسانی و خِرد است اما بینی کوچک و پهن نشانه ی نشانه ی زشتی ژنتیکی و دلیل کم هوشی و کم استعدادی و نازایی خِرد است؟

مگر بینی کوچکِ ژاپنی و کره ای و چینی، مایه ی کهتری نژادی و حقارت ژنتیکی آن ها شمرده می شود؟ چه کسی گفته بینی بلند مارک زاکربرگ آمریکایی برتر و زیباتر از بینی پریسیلا چان، همسر چینی اوست؟ چه کسی گفته، بینی کوچک سلینا گومز، ریحانا و شکیرا، نازیباتر از بینی سلیندیون، جولیا رابرتز و کیت وینسلت می باشد؟
ارزش و زیبایی و قدرت و منزلت انسان ها نه اندازه ی حجم بینی شان بلکه براساس بزرگی مغز و بلندی ارزشهای اخلاقی و به ژن باورهای انسانی شان محاسبه می شود.

هزاره ها اگر می خواهند از مرحله ی ترس و انزوا و تحقیرهای تاریخی عبور کنند ناگزیرند نوع نگاه به فیزیک چهره ی خویش را تغییر دهند. بدین معنی که باور و اعتماد به نفس نسبت به زیبایی شناسی خصوصیات ژنتیک و فیزیکی خویش پیدا کنند. آنچه از نظر روانی در تعامل اجتماعی این مردم را می آزارد، را از روان جمعی و قضاوت فرهنگی - اجتماعی خویش بزدایند. در مرحله بعد، الگوی تعامل خودرا با تکیه بر گفتگوی برابرِ شهروند محوری و اثرگذاری فرهنگی - اخلاقی و با بهره وری از ابزارهایی مانند قدرت کلام و هنر و ادبیات و شکیبایی و شعور گفتمانی و نفی پیشداوری و دشمن پنداری استوار نمایند.

تا زمانی که نسل جدید هزاره ها حامل میراث ذهنی و تجربه ی اجتماعی و تاریخی پدران خود باشند و همچنان باچهره ی مظلوم و روح آزرده، روان آسیب دیده و شخصیت تحقیر پذیر و قربانی پندار در تعامل بین القومی ظاهر شوند، نه تنها سرشت تضادها و سرنوشت تبعیض ها و طعنه های راسیستی حاکم بر بنیاد روابط قومی را تغییر داده نمی توانند بلکه در تعامل درون قومی خود نیز درچرخابی از ناسازگاری، خودزنی، نفرت و پیشداوری و بدگویی و بد پنداری نسبت به هم، گرفتار و دچار می مانند.

حمزه واعظی

>>>   بینی کلان ------ 145
بینی خورد------312
از نظر روانشناسی بینی کوچک خیلی بهتر از بزرگ است واگر می خواهید بشما ثابت شود یک بینی کلان ویک بینی خورد را درامتحلان کلانکور بنشانید تا بدانید !

>>>   پروا ندارد بدون آنهم طَي ساليان مديد حالا فرق زياد در بيني ها ديده نميشود، چون نسل هاي جديد هزاره از بركت هجرت و انقلاب خوب بيني جنگي نموده اند كه حتي رخسار و قد و قامت شان هم تغير نموده و سبب مقبولي بيشتر شان شده است ،

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است