نيروهاي انگليسي كشورها را يكي پس از ديگري با شتاب فتح مي كردند در همه جا و در هر گوشه اي از جهان قدرت خود را به جهان نشان مي دادند با غرور مي گفتند: در امپراطوري بريتانيا آفتاب غروب نمي كند!

زماني وارد خراسان شدند پادشاه پا به فرار گذاشت كشور را ترك كرد آنگاه در غياب وي مردم خراسان زمين بر عليه اشغالگران انگليسي هجوم بردند هر جا كه روباه پير را دريافتند به قتل رساندند تا اينكه انگليس مجبور به پذيرش خروج از خراسان شد...

بعد آنكه در ميدان جنگ از مردم شجاع اين سرزمين شكست خوردند نبرد را در ميدان سياست و حيله گري به كار انداختند بنام دين، مذهب، حاكم اسلامي و... يكي را بر عليه ديگري بسيج كردند در دست يكي پول در دست ديگري اسلحه دادند تا مردم را به جان هم بيندازند اين سرزمين را به مخروبه تبديل كنند. امروزه آن روزهاي تلخ تاريك دارد تكرار ميشود قومگرايي، مذهبگرايي، افراط گرايي گسترش يافته است و به همه چيز رنگ بوي قومي مي دهند هر داستاني را با چشم قومي مي نگرند.

برنامه ريزان استعمارگر از گذشته درس گرفته اند دانه ها را درست چيده اند هدف را براي ويران ساختن اين خانه اي مشترك همه اقوام دقيق نشانه گرفته اند كه در دست يكي پول در دست ديگري اسلحه مي دهند اين تعصب و داستان ابزاري در دست نا اهلان اين سرزمين شده است كه براي مقاصد نا مشروع مادي خود از آنها استفاده مي كنند!

به نبردهاي قومي و مذهبي كه برنامه اي استعمار گران براي تخريب خانه اي مشترك ما است پايان بخشيد ستونهاي فاشيستي هر قوم و تباري را فرو ريزيد تا درد و رنج بيشمار مردم پايان يابد آزادي و صلح به آر معان بياد.

گل امیری

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است