تنـش‌هـای بلـخ در کجـا ریشـه دارد؟
نور مدعی‌ است سندی را در اختیار دارد که میان او و ارگ امضا شده و ارگ نمی‌تواند در تبدیلی‌های بلخ بدون نظر و مشورۀ وی اقدام کند. وقتی حکومت چنین سندی را در خفا به امضا می‌رساند، آنگاه می‌تواند از قانونمداری و حکومت‌داری خوب دم بزند؟ 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۰۷    ۱۳۹۷/۱۲/۲۵ کد خبر: 157833 منبع: پرینت

لشکرکشیِ ارگ در آستانۀ سال نو و تحولاتِ دیگرِ کشور از جمله بحث صلح و برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری، هیچ توجیهِ معقول و منطقی نمی‌تواند داشته باشد. جان بس سفیر امریکا در کابل که از این وضعیت ناراحت به نظر می‌آید، در صفحۀ توییترش نوشته که «نباید از نیروهای امنیتی برای مقاصد سیاسی استفاده شود، این کار دموکراسی را در افغانستان متضرر ساخته و گامی به عقب است. اولویت نیروهای امنیتی تأمین امنیت شهروندان است. آنان نباید با یکدیگر درگیر شوند.» وقتی سفیر امریکا در افغانستان لشکرکشی به ولایت بلخ را درگیری نیروهای خودی عنوان می‌کند، آن‌گاه ارگ چه توجیهی می‌تواند در مورد آن داشته باشد؟ چرا باید نیروهای مسلحِ ما به جای مبارزه با هراس‌افکنی و آدم‌ربایی قربانی بازی‌های سیاسی شوند؟ آیا تبدیلی یک فرمانده پولیس به این‌همه جنجال ضرورت دارد؟

آقای غنی همان‌طور که عامل اصلیِ بسامشکلات در کشور است، عامل نزاعِ به‌میان‌آمده نیز است. او بود که برای مقاصد شخصیِ خود با آقای نور وارد مذاکره شد و عملاً به او تعهد سیاسی سپرد. نمی‌توان این موضوع را نادیده گرفت که ارگ و شخصِ آقای غنی هرگز آقای نور را به چشم یک مأمور حکومت و یا والی زیر فرمانِ خود ندیده‌اند؟ اگر آقای نور والی یک ولایت و فردی تحت امرِ حکومت می‌بود، اصولاً چه نیازی بود که با او وارد گفت‌وگو و مذاکرۀ سیاسی شوند؟

مسلماً چه خوشِ ارگ بیاید چه نیاید، آقای نور در بلخ پایگاه سیاسی ـ مردمیِ گسترده دارد. او در هفده سالِ گذشته فرد نخستِ بلخ از نظر قدرت و نفوذ بوده است. او اگر در جاهایی مشکل داشته، که بدون شک داشته، اما والیِ ناموفقی نبوده است. آقای نور برکناری فرمانده پولیسِ این ولایت را دسیسه‌یی علیه مردمِ این ولایت می‌داند. او می‌گوید که ارگ تلاش دارد در آستانۀ انتخابات ریاست‌جمهوری به او و تیمش ضربه وارد کند. آقای اتمر نیز در کنفرانس خبریِ خود به این موضوع اشاره کرد. او گفت که تعداد زیادی از هواداران تیم صلح و اعتدال به‌وسیلۀ ارگ از وظایف‌شان سبک‌دوش شده‌اند.

کاملاً مشخص است که ارگ و آقای غنی نیتِ خوبی در قبال تغییر و تبدیلی‌ها ندارند. آقای غنی یک روز با آقای نور در میز مذاکره نشسته، با او عهد و پیمان بسته و حتی در یک مقطع به مزارشریف سفر کرده و حکم تقرری آقای نور را به عنوان والی این ولایت امضا کرده است، ولی روز دیگر که دیده اوضاع بر وفق مرادش نیست، با آقای نور خصمانه برخورد کرده و حتی مجبورش ساخته که از قدرت کنار برود. همین حالا آقای نور مدعی‌ است سندی را در اختیار دارد که میان او و ارگ امضا شده و ارگ نمی‌تواند در تبدیلی‌های بلخ بدون نظر و مشورۀ وی اقدام کند. وقتی حکومت مرکزی چنین سندی را در خفا به امضا می‌رساند، آنگاه می‌تواند از قانونمداری و حکومت‌داری خوب دم بزند؟
بی‌تردید مشکلِ بلخ ریشه در سیاستِ تمامیت‌خواهانۀ ارگ و شخصِ آقای غنی دارد؛ سیاستی که غنی را محور و معیارِ همه چیز قرار داده است.

ثریا بها


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
بلخ
عطا
ثریا بها
نظرات بینندگان:

>>>   اشرف غنی کوچی احمق متعصب ترین و فاشیست ترین ریس جمهور در قرن 21 در دنیا شناخته شده است
تیم فاشیست و جنایت کار اشرف غنی کو چی با پلان و برنامه سرکوب گرنه مردم بومی نژاد اریایی توسط انفجارو انتحار آزادی خواهان
و عدالت خواهان جامعه به پیش میروند . کوچی ها نژ اد غنی کوچی در سال 1930 در تبانی با انگیس و امروز در تبانی با طالبان ،حزب اسلامی ، خلقی های سابق با پشتیبانی دوستان خارجی شان زمینه های تسلط یک حکومت تک قومی فاشیستی قبیله را برای اسکان کو چی ها ی پاکستان مهیا ساخته اند. خاموشی ملت غیور ما در برابر این حکومت فاسد وخون آشام غنی کوچی اصل تاسف بار است.
ای مردم بومی سرزمین خورشید از خواب گران طولانی در این عصر 21 فناوری بیدار شوید تا به تدریج سربازان دلیر و شجا ع تان که شهود 45000 تن به قتل رسید وحود تان با فامیل های تان نیز قتل عام از طرف گروپ فاشیستی اشرف غنی کوچی متعب روانی عاشق پشتونستان می شو ید و آزادی خود را از حکومت قبیله جعل کار و نابکار بی برنامه هرچه زودتر بگیرید. بخاطریکه هر وز ده سربازان و افسران شجاع سرزمین ما به همکاری تروریستان داخل نظام غنی فاشیست توسط دشمنان مزدور پاکستان و انگلیس و بشریت اسیر و به شهادت می رسند. بنا برین یک قیام سراسری برعلیه غنی کوچی غنی عاشق پشتونستان که منجر به ختم حاکمیت قبیله فاشیست و طنفروش خاین اشدی لازم وضروری است
حکومت نا مشرو ع غنی کوچی « یعنی حکومت حفظ الله امین ادم کش است » مقصر همه بدبختی درکشور همین غنی کوچی روانی و متعصب و گذافه گوبی برنامه اسایش و رفاه است .
در بین قبیله کوچی ناقل یک آدم هم روشنفکرد یده نمی شود و هم ندارد ولی میلیون تن فاشیست وطن فروش خاین دارد که امروز نسل کشی می کند، حکومت قبیله با طالب وحشی هم دست است جوانان پولیس و ارتش مربوط به یک قوم خاص غیر افغان را اشرف غنی هر روز دسته دسته می کشد و یا به دست طالب می سپارد.
غنی هیچ درک فهم از بدامنی ، بیچاره گی ، بیکاری ناداری، گرسنگی و بی دفاعی مردم عام کشور مانند حفظ الله امین خون خوار خون اشام و حتی هیچ درک انسانی ندارد و تنها درک حیوانی مانند کفتار دارد . سیاست و رفتار کردارغنیکوچی در مقابل جان بی دفاع سربازان ما مردم شجاغ وطن ما مانند افکار حفظ الله امین خون ریز است به آگاهی همه جامعه مدنی و سران احزاب سیاسی چه در داخل و خارج از کشور به عرض می رسانم که بودن غنی خون خوار در قدرت باعث بحران کلان در کشور است حتی کشور را بسوی تجزیه می برد و در این پنچ سال حکومت نابکار بی برنامه غنی فقد آغوشته تعصب قومی بین مردم غیر افغان آغوشته به فساد ، رشوت ، را ه گیری نا امنی بوده است .
از اینکه هر روز تابوت عزیزان مان را با اجسادشان به زیر خاک دفن کرده خسته شدیم، هیچ بی وجدان و بی غیرت تاجیک نیست که تمام جوانان ما را از جنوبی جمع کرده بیاورد تا هر قوم امنیت ولایت و خانه و محل زندگی خود را بگیرد، ما هر روز از جنوبی محافظت می کنیم، با تاسف در بدل محافظت از خانه و منزل این بزرگواران نا سپاس تابوت جوانانمان را هدیه می گیریم. مظاهره چیان زن چند روز پیش در ولایت جوزجان گفته اند که غنی مسلمان نیست و آنها به صفت ریس جهمور کشور مشور نمی شانس ؛ بخاطریکه طلبان به کمک غنی در نواحی شما کشور ظلم و بیدا می کنند . مبارز دلسوز به بوطن مرم در داخل و خارج کشور همه خواهان برکناری غنی متغصب و خون ریز و دیگر رهبران بی کفایت دولت نا و حدت ملی هستند و محاکمه ای علنی آنها میخواهند.
اولین گام درراه ازبین بردن تعصبات قومی وقبیلوی تخییر نام افغانستان است. زیرا افغان ، علاوه بر اینکه درزبان انگلیسی به سگ شکاری ، اطلاق شده است، وهم در اروپا این نام از نظر مواد مخدربنام سورته افغان« جرس سیاه افغان » ! از نظر تاریخی متاسفانه یکی ازسه نامهای یک قوم واحد است، یعنی ، افغان؛ پتان، پشتون یا پختون، هرسه این نامها به یک قوم خاص اطلاق میگردد. بقیهء ملیتهای این کشور هرگز نه افغان استند ونه هم با افغان کدام پیوند تاریخی وفرهنگی ویا نژادی دارند.
افغانها مطابق تیوری پدر ژورنالیزم اوغانی، محمود خان طرزی، زبان قومی خودشان را دارند، که زبان اوغانی یا پشتو می باشد.
ازنظر تباری،افغانها یا پشتونها تعدادی ازقبایل هندی الاصل ملتانی بوده که سرزمینهای آبایی شان اطراف کوه سلیمان، خیبر پشتخوا و وپشین وژوب می باشد و این مناطق درتاریخ بنام افغانلند یاد شده است و دریاد داشتهای تاریخی بعضی ازنویسنده گان انگلیسی منجمله ( الفنستون) مولف کتاب افغانان نمایندهء انگلیس در دربار شاه شجاع نامهای تمام مناطق افغان نشین با تفصیل آن ذکر گردیده است.
درقرن بیست ویک برای ازبین تعصبات قومی وقبیلوی، یگانه راه حل در افغانستان کنونی، تغیر نام قومی افغانستان است که اساس تعصب های قومی پنداشته میشود.

کوچی ها پاکستان با عث خطر عظیم ناهنجاری های اجتماعی درجامعه افغانستان .

>>>   از معلم اتامامد لطفآ خواهش میکنیم که همان سند که بین خودت و حکومت امضاء شده است همراه مردم و مطبوعات شریک کن درغیر ان مانند همیشه دروغگو لافوک و دوزمار هستی دوزماری که قومندان اتامامد در سال 2019 از خود نشان داد از ظاهر قدیر هم یک چند قدم پیشی کرد
لطف الله قازی زاده از استرالیا

>>>   Shafiqullah Shafiq
نیم قرن ناکامی با سیاست نفاق و انتقام!

۱_ ظاهر شاه سلطنت آرام و مصئون چهل ساله‌ را در نتیجه نزاع خانوادگی و انتقامجوئی برای پسر عمواش داوود خان واگذار کرد.
۲_ داوود خان جمهوریت پنج ساله را در سیاست انتقامجویی با کمونیست‌ها به زوال و سقوط سوق داد.
۳_ حکومت کمونیستی به رهبری تره‌کی و امین با تکرار سیاست انتقامجویانه از مخالفان ایدئولوژیک( احزاب سیاسی و جریان‌های اسلام گرا) و جناح رقیب داخلی( پرچم) در کنار حکومت و هر دو رهبر قربانی و کشته شدند و افغانستان بوسیله ارتش سرخ‌ اشغال شد و جناح پرچم به رهبری دولت جدید رسید.
۴_ با تداوم سیاست نفاق و انتقامجویی این بار میان کارمل‌ و نجیب الله زمینه سقوط تمام عیار دولت چپ‌گرای کابل به نفع مجاهدین مساعد شد.
۵_ مجاهدین و اسلام‌گرای جهادی در نتیجه سیاست نفاق و انتقام تا آخرین توان خون همدیگر را ریختند، و بخاطر ضربه زدن به همدیگر به نوبت طالبان را بر علیه همدیگر کمک نمودند.
۶_ طالبان با تداوم انتقام‌گیری و اعمال خشونت بر علیه مخالفان جهادی شان سرانجام جبهه مخالف شان را به اتحاد رساندند و در پی ادامه سیاست انتقامجویانه جبهه متحد از ائتلاف غرب برای سقوط رژیم طالبانی‌ حمایت نمودند.
۷_ حکومت آقای کرزی و دوره جدید نیز بصورت آشکار و پنهان با انتقامجویی قومی و زبانی و انگیزه‌های سیاسی بر ضد طالبان و ترحم با طالبان سپری شد. تا اینکه طالبان دوباره جان گرفتند به عنوان یک طرف قدرت مطرح شدند.
۸_ پسا سال ۲۰۱۴ با روی کار آمدن حکومت وحدت ملی، سیاست انتقام و نفاق میان دو جناح حکومت و میان اعضای رهبری تیم‌های سیاسی_ انتخاباتی و انتقام از زبان‌ها و هویت اقوام کشور وضعیت عمومی را مغشوش‌تر و آشفته‌تر ساخت.
باید اذعان نمود در این میان نقش آقای غنی در انتقامجویی و عقده‌گشایی نسبت به همه طرف‌ها برجسته‌تر و خشن‌تر بوده است.
اکنون پس ۱۸ سال تجربه‌ی جمهوریت، اوضاع در آستانه تکرار دور شکست و زوال تاریخی‌ که از نتیجه سیاست نفاق و انتقام حاصل آمده است پیش می‌رود.
متاسفانه وضعیت نشان می‌دهد احتمال اتحاد و اجماع ملی میان سیاسیون و آقای غنی در برابر طالبان خیلی ضعیف به نظر می‌رسد؛ چون تمامی پل‌های ارتباطی و اعتماد متقابل در طی این پنج سال اخیر قطع شده است.

۹_ هرگاه فرضیه روند مصالحه با طالبان به پیروزی کامل برسد. درصورتی‌که طالبان نیز دوام دهنده سیاست نفاق و انتقام باشند، دوباره میدان‌ها و صف‌ها تغییر خواهد کرد و افغانستان به صلح پایدار نخواهد رسید.

نکته؛ این درس را بصورت مفصل در متن تاریخ باید کسانی مرور و دنبال کنند که پیوسته برای سیاست تفرقه و انتقامجویانه کف می‌زنند و زنده باد می‌گویند.

>>>   aboor Raheel
کشوری که سرود ملی اش از مغز گندیده و عقب‌مانده‌یی چون باری جهانی "باری انتحاری" تراوش کرده باشد، هرگز نمی تواند به زندگی انسانی باهمی و مدرن‌ دست یابد. باری جهانی، این ستایشگر بدویت و توحش قبیلوی، اخیرا در مورد رویداد بلخ یادداشتی نشر کرده و عطا محمد نور و حامیان سیاسی اش را "لندغر" خطاب کرده بود. همه میدانند که اگر کسی در سطح باری جهانی سقوط و نزول کند می‌تواند عناوین بیشمار مشابه و یا تندتر و زننده‌تر و حتی جاافتاده‌تر گروهی و جمعی را به باری جهانی و هم‌قماشانش بدهد. و اما پاسخ این پوپنک‌دماغ چرکین‌اندیشه را هموطن عزیز و فرهیخته دیگری- جناب آقای عارف رحمانی، به خوبی تمام داده اند که میخوانیم:

"در پاسخ باری #جهانی وزیر سابق #فرهنگ مملکت!
#جناب وزیر!
شما مثلا #شخصیت فرهنگی #افغان ها هستید. شما مثلا وزیر فرهنگ مملکت بوده اید، واقعا شرم سارم از این همه جهل و جفنگ و عصبیت و کوته اندیشی تان.
حالا می‌فهمم چرا در ۲۷۰ سال حکومت تان به جای تولید فرهنگ، علم، هنر و شکل گیری تمدن و ترقی و توسعه و تولد شخصیت های مانند مولانا، سنایی، فردوسی، ابوریحان، فخررازی، خواجه انصاری، امام ابوقتیبه بغلانی، امام ابوحنیفه، بونصر مشکان ها، رژیم های ویرانگر و آدم کش شاهنشاهی، جمهوری های آدمی خوار داودخانی و کمونیستی، امارت اسلامی و ملاعمرها، ملادادالله، نادرغدارها، عبدالرحمان خان ها، ملاهبت الله ها و مزدورانی مانند ترکی و امین و نجیب و شماری از آدم کشان حرفه ی به نام غازی فلانی خان و غازی بهمانی خان تولید و تکثیر شده اند!!
حالا راز ۲۷۰ سال شرم سازی تاریخی یک ملت و سترون بودن این جامعه را از حیث علم و فرهنگ و تمدن درمی یابم. تعصب و توحش و نادانی تو در تو و فراگیر!!
حالا می فهمم چرا هر حاکم، وزیر و والی تان( جز استثناء هایی) در طول تاریخ ۲۷۰ ساله مزدور و وابسته به بیگانه، وطن فروش و جاسوس و غدار بوده است! حالا می فهمم چرا این همه بدبخت و عقب مانده هستیم و محصولات کشورم؛ انتحاری و انفجاری و سیاست مداران فیک چون اشرف غنی است! حالا می فهمم که تقریبا همه تان سر و ته یک کرباسید! حالا می فهمم که اگر این مملکت ۲۷۰ قرن دیگر در دست سیاست مداران مثلا اهل علم و فرهنگ و ادبی چون شما باشد این کشور به عصر طلایی غوریان و غزنویان و کوشانیان و تیموریان و خراسانیان نخواهد رسید و از مولانای عشق و محبت و فرودسی حکمت و خرد و ابوریحان جامعه شناس و تاریخ دان و ریاضی دان و سنایی عارف و عاقل و بونصرمشکان مدیر و مدبر خبری نخواهد بود. و افغانستان هم چنان افغانستان خواهد ماند.‌ فاین تذهبون!"

پ. ن:
من این نوشته را از صفحه سایر دوستان گرفته ام نه مستقیما از صفحه آقای رحمانی.

>>>   Haidari
دسته تبر...در هر ورطه از تاریخ...همیشه از خود ما بود...باور ندارید...به درخت های نگاه کنید که هر دهه و اندی، به آن تبر شکستند...

>>>   تنش های بلخ در دزدی ها واختلاس های عطا از گمرک حیرتان ریشه دارد

>>>   هر قدر که پاره کنی جای را نمیگیرد چون از اول پاره شده هستی

>>>   برای رسیدن به انکشاف و ترقی درکشور به انسان جدی و باهمت مثل غنی نیاز است، و باید از ابتکارات خلاقانه و بدون تعصب این مرد حمایت کنیم. کسانیکه شکمبه هایشان از تعصب گند پر است علیه یک قوم خاص بهانه میکنند و میجفند و یاهم از گریز عدالت از ریفورم های غنی در هراس هستند علیه او تبلیغ سو میکنند، مردم خوب میدانند و غنی روز بروز در قلوب مردم جا میگیرد

>>>   غنی کوچی کشور و قوا های امنیتی کشور را گروگان گرفته و مثل متاع شخصی خودش از آنها برای پیشبرد اهداف عقده مندانه و فاشیستی قومی خودش سهو استفاده میکند۰ چرا کوماندو ها را برای نجات سربازان محاصره شده بدست طالبان وحشی اوغان روان نکرد که در عوض برای ایجاب آشوب در بلخ روان کرد، آنهم یکهفته پیش از برگزاری جشن نوروز باستانی در بلخ؟
آن سربازان محاصره شده همه اسیر طالبان وحشی بردران قومی غنی کوچی شدند و امنیت جشن نوروز هم در مزار برهم خورد و صدمه دید۰

>>>   غنی وطن فروش عادت پشک را دارد به
یکبار خیز میزند باز پس کشک میکند..این
قوا و سرباز باید بالای طالبهای مزدور و دست
شانده پاکستان استعمال می شد نه در شهر آرام
مزار و بلخ ..وقتی که عطا نور در جبه جنگ
زیر توپ وتانک دشمن بود وازاین وطن در مقابل
دشمنی که حتی امریکا نمی توانست با آن روبرو
شود دفاع می کردغنی گک کجا بود؟ در بار های امریکا مشغول
عیاشی و شراب نوشی بود..عطا نور حق دارد که دست غنی
مزدور و قوم طالب پرور را از مزار کوتاه نماید..
زنده باد خورآسان ...مرگ بر دشمنان خورآسان
هر کی که باشد..به پیش به سوی تشکیل خورآسان
آزاد و آباد دور از بردگی دشمنان....
jamshed

>>>   عارف خان رحمانی !!!!
شما در لا بلای نوشته ی تان از دوره های درخشان غوریان، تیموریان و غزنویان با کمال رضایت و افتخار به مثابه ی دوره های درخشان تاریخ قدیم کشور ما یاد کرده اید و نام چند شاعر و پژوهشگر انگشت شمار را که در طی قرنها توانسته عرض انجام کند نام برده اید. متاسفانه که جنابعالی موازی با بعضی از پیشرفت های روبنایی ، در دوره های مختلفه ی تاریخی ، از جنایات ضد بشری همین سلسله ها برای تحکیم پایه های نظامهای استبدادی شان ، به خاک و خون کشاندن ملیونها انسان سرزمین های مفتوحه ، چور و چپاول ثروت مناطق مفتوحه تخریب ابدات و بنا ها.یادی نکرده اید.. جنابعالی اگر به صفحات تاریخ کشور های دگر که در اثر تجاوزات و تهاجم‌ها ی همین سلسله های شاهنشاهی ها که یاد کرده اید قرار گرفته اند زجر و رنج کشیده اند ، مذهب ، آزادی و جان و مال و خاک خود را از دست داده اند و با نفرت شدیداز متجاوزین یاد آوری شده توجه نکرده اید؟.
پیشرفت و ترقی در یک کشور از روی چند شاعر و نویسنده نمیتواند ارزیابی گردد، ورنه در شرایط کنونی هزاران شاعر و پژوهشگر متعهد موجود اند، ولی هنوز کشور در بحران شدید اقتصادی و اجتماعی قرار دارد؟؟؟
جنابعالی !!
به نظر من در یک قرن اخیر عامل اصلی بدبختی و عقب ماندگی نه تنها در افغانستان بلکه در بسیاری از کشور های تازه به استقلال رسیده فاکتور های داخلی و خارجی نقش اساسی داشته و هنوز هم دارند.
فاکتور های داخلی عبارت از موضعگیری مشترک طبقه ی حاکم با رو حانیون مرتجع ، هر دو برای حفظ منافع خویش به همکاری یکدگر ضرورت داشته اند و در هر مقطع خاص زمانی توانسته اند هر حرکت انقلابی و مترقی را سرکوب کنند همین روحانیون بودند که جلو ریفورمهای شاه امان الله را گرفتند ، همین روحانیون بودند که طبقه ی دهقان را به مدارا با فیودال و سودخواران دعوت میکردند، همین روحانیون بودند که حکم جهاد را دادند و کشور را برطرف بحرانی بردند که حل آن بعید به نظر می‌رسد و همین اکنون نیز زیر نام جمهوری اسلامی و اسلامیت نام و ناموس مردم بر باد می‌شود.
شما همه چیز را دانستید ولی آنچه گفته آمد از نظر شما به دور مانده است.
موجز اینکه: سیاست از حکومتداری جدا شود تا نهاد های اساسی دموکراسی بتواند بهتر عمل کند. اگر مثل همیشه مذهب همه چیز را برای ما دیکته کند نه حال و نه آینده خواهیم داشت و کشوهای همسایه ی ما و شما جمهوری های اسلامی ایران و پاکستان نیز در کشتی ما سوار اند.
من با یک نکته با شما موافقم و آن شکوفایی تمدن و فرهنگ در زمان کوشانیان و بس.
فخر اهنگر

>>>   خطاب به آنکه از غنی کوچی دفاع کرده و از گند شکم تعصب یاد کرده۰۰۰
برو لوده، این نصیحت های تعصب و قوم پرستی ات را برای ولسمشرک اوغان غول ات بگو که زندانی های جنایتکار بگرام را بخاطر گند تعصب خودش و بخاطر قومیت و زبانشان مورد ترحم قرار میدهد و برای کشتن مردم بیگناه رها میکند۰

>>>   ثریا جان عطا نور شخص مخلوع است . او حق ایجاد تنش ها و بر هم زدن زندگی مردم را ندارد. اگر تکیه گاه او مردم ولایت بلخ است پس هراس از چه دارد. او اگر خویشتنرا رهبر مرم بلخ میتراشد باید واقعا چون یک رهبر با درایت و با کفایت مردم رابا یک برنامه ی منطقی و خلاق بدنبال خود بکشاند و مرکز را به قبولی پیشنهادات موصوف وادار سازد.
ثریا جان
اشرف غنی عطا نور و دگر تیکه داران و معامله گران سیاسی در افغانستان در طی چند دهه مردم و زندگی مردم را به گروگان گرفته اند.اینها خصوصیات یک انسان متواضع یک رهبر دلسوز و بدون تکلف را ندارند. اینها برای امنیت شخصی شان به صدها پرسونل گارد ضرورت دارند در حالیکه رهبر در میان مردم میباشد و این مردم است که امنیت جان ومال رهبر شانرا میگیرند.
تنش های مزار بیانگر ایجاد تناقضات در سر راه منافع شخصی هر دو طرف است. نه منافع مردم بلخ.
برای حل همچو معضلات به تغییر نظام از ریشه اقدام کنیم تا در فردای حیات سیاسی مردم رنج کشیده ی ما افرادی چون غنی و عطا سیاف و محقق و دگر معامله گران جهادی که بیشتر از دو دهه است خود را بر مردم تحمیل کرده اند
حضور نداشته باشند .در غیر ان این پارازیتها افغانستان را عملا به چهار حصه تقسیم و به باداران خارجی شان دو دسته تقدیم خواهند کرد.
حنظله


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است