کوچی نوعی زندگی عقب مانده بشری...
 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۰۵    ۱۳۹۸/۲/۲۷ کد خبر: 158716 منبع: پرینت

هلو کاست خرد و شعور؛
کوچی ها را نمی توان جزء اقلیت های دینی و یا قومی دانست زیرا که کوچی ها نه یک قوم است و نه دارای مذهبی خاص، بلکه کوچی نوعی از انواع زندگی بشری است که در بعضی از کشورها از جمله ایران و افغانستان و ...به چشم می خورد کوچی زیستن در قرن ۲۱ که اوج شهر نشینی و زندگی مدرن است. نوعی عقب ماندگی و حتی مقابله با زندگی مدرن و انسانی است.اما در افغانستان برای همین کوچی ها جایگاهی را تعریف کرده است که قابل درک نیست.

در مقابل هندوباورها و اسماعیلیان جزء اقلیت های دینی به شمار می روند که با وجود اقلیت، توانستند سمبل همپذیری و تفاهم را با اکثریت برقرار کنند و در معیار شهروندی رتبه های بالایی را از خود سازند حتی این دو قوم اقلیت به نسبت جمعیت خود، نقش های کلیدی را در سازندگی وطن از خود نشان دادند بنابراین جای تعجب است که قانون اساسی افغانستان به کسانی که عناد و تضاد با همپذیری و تفاهم با هموطنان خود را دارد و در دنیای بربریت و توحش زیستن را ملاک زندگی خود قرار داده است امتیاز ده کرسی پارلمان را به آنها اعطا می کند.

در حالیکه کاندیداهای اسماعیلیه که در یک رقابت آزاد با دیگر هموطنان خود صاحب آرای شفاف می شوند. آرای آنها را با نام قانون، نادیده می گیرند بنابراین حذف کاندیدای اسماعیله،حذف یک شخص نیست بلکه توهینی به خرد و شعور کل ملت افغانستان است. سران حکومت فعلی افغانستان با شعار تیم دولت ساز پا را در میدان انتخابات ریاست جمهوری گذاشته اند در حالیکه حذف کاندیداهای برنده مردم مغایر با شعارشان بوده. دولت سازی با حضور نخبگان وفرهیختگان امکان وجود آن هست نه با حذف نخبگان و فرهیختگان.

دولت سازی با اقوامی که همپذیری و تفاهم را با اکثریت برقرار کردند، زمینه تشکیل آن فراهم می شود نه با کسانی که در اوج تمدن شهر نشینی قرن ۲۱ زندگی توام با توحش و بربریت را انتخاب کردند.
روح دولت سازی، احترام به قانون و به همه شهروندان افغانستان است و اینکه هیچ افغانی از افغان دیگر برتر نیست اما عملکرد دولت چنین می گوید که یک کوچی از نخبه هندوباور و اسماعیلیه و دیگر اقوام برتری دارد.

در تکت انتخاباتی تیم دولت ساز، قانون به این معنی است که فقط بر روی کاغذ نوشته شود و این قانون شمشیری شود که نخبگان و فرهیختگان ما را درو کند.
اکنون دفاع از حقوق خانم سلیمه نیکبین، دفاع از یک شخص نیست بلکه دفاع از روح، اصالت و هویت انسانی مان است.
امیدوارم، همه کسانی که به روح، اصالت و هویت انسانی خود باورمند و احترام قایل هستند در زیر پرچم حق خواهی خانم سلیمه نیکبین حضور پیدا کنند تا فاشیست ها بدانند که خانم سلیمه نیکبین یک ملت است نه یک شخص.
با احترام و سپاس

دکتر ناظر احمدی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
کوچی
زندگی
نظرات بینندگان:

>>>   بلی کوچی عقب مانده.اماانهاییکه توسط کوچی ضربه فنی شدند انها چه؟
عاقل

>>>   در کشور های پیشرفته جهان،کشت و زراعت و مالداری با سیستم های پیشرفته تخنیکی،بشمول دستگاه خنک کننده هوا برای مواشی،تولید مواد خوراکه مواشی در فابریکات و اضافه ساختن انواع و اقسام هورمون ها در مواد خوراکه آنها،غرض رشد بیشتر و زودتر حیوانات و همچنان غرض بدست آوردن شیر و گوشت بیشتر از آنها.
اما در کشور های عقب مانده یی مانند افغانستان و پاکستان و ایران،مالداری به شکل عنعنوی و مطابق قرون وسطی بی صورت میگیرد که از هزاران سال بدینسو به همان شکل عنعنوی باقیمانده است و شکل مالداری صنعتی را بخود نگرفته است.
در تابستان آب و هوا در جنوب افغانستان در سرحد افغانستان و پاکستان گرم میشود و نظر به کمبود آب و علوفه،مالدار ها مجبور هستند با مواشی خویش به سمت شمال افغانستان کوچ کنند.
بالمقابل در فصل زمستان در اثر سردی هوا و کم بودن علوفه مجبور میشوند به سمت جنوب حرکت کنند.
کوچی ها در تولید گوشت و لبنیات در افغانستان رول بسزایی دارند و در افغانستان هیچوقت شهر ها به کمبود گوشت و لبنیات مواجه نشده است.
من شخصاً خودم در افغانستان طرفدار مالداری صنعتی هستم،اما ازین که در شرایط فعلی نظر به عدم موجودیت سرمایه گزاری درین زمینه امکان پذیر نیست،بنأ به همین شکل فعلی هم مالداری در افغانستان ضروری است.
زیرا اقتصاد مصرفی افغانستان که وابسطه به واردات از کشور های خارجی است،در صورت عدم موجودیت مالداری،افغانستان مجبور است که گوشت و لبنیات خویش را نیز از خارج وارد کند.
سه ماه بعد هنگام عید قربان هرکدام تان در هرگوشه افغانستان گوسفند چاق غرض قربانی می پالید و هر روز که گوشت را در قصابی و کباب را در کبابی میبینید،آب دهن تان میرود.
اما خودتان مخالف کوچی گری در افغانستان هستید.

>>>   غنی به متابه فردی که ریشه اش به جامعه بد بخت و فلاکت زده کوچی بر میگردد به جای اینکه از تمام امکانات خود استفاده کند و با به کار گیری خرد خردمندان و سخاوت سحاوت مندان این قشر محروم و سرگردان را از این بد بختی و فلاکت به سوی زندگی انسانی با عزت و شرافت مطلوب قرن 21 رهنمون شود می آید کاری میکند که که این هم حون های بد بختش برای ده ها سال دیگر آواره و سرگردان دنباله رو شتر و بز و گوسپند باشند و جز چریدن و دریدن کاری نداشته باشند.
صد ها سال زمان برد تا یک کوچی غنی شد و شاید هرگز تکرار نشود. چون آن عوامل دیگر وجود ندارد.

>>>   کوچیګری؟ بلی! تا که من میدانم و دیده ام کوچی غریبتر از شورچایخور را ندیده بودم!

>>>   در عصر کنونی کوچی وجود ندارد جنگهای طولانی در افغانستان همه کوچیها را به شهرنشین تبدیل ساخت اینها همگیش بهانه است برای اینکه هزاره ها را از خانه ها وزمینهایشان مجبور به فرار گروهی کنند پس چرا کوچی به چراگاه های دیگر مناطق نمیروند که فقط به زمینهای مناطق هزاره جات حمله میکنند این خود یک توطعه است تا همیشه مردم هزاره زیر فشار باشد ونتوانند سربلند کنند اما پشتونها باید بفهمند و بدانند که دیگر هیچ وقت زمان عبدالرحمان خائن برنخواهد گشت باید یک روزی حساب همه ظلمهایتان را بدهید
آنروز دور نیست...
علی یاوری

>>>   فرهنگ یعني چی؟
مدح؟ رقص؟ هزار سال بدون شاه؟
اگر بلی بیشکتان ای خروسانیان قند ولافوک!
اوغو


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است