پاکستان به صلح متعهد خواهد بود؟
آیا رییس جمهور غنی در این سفر، نگاه و استراتژی امنیتی پاکستان را در رابطه با افغانستان مدنظر قرار خواهد داد و بر سر آن با پاکستانی ها مذاکره خواهد کرد و در مسیر یک توافق و تعامل دوجانبه قرار خواهد گرفت؟ 
تاریخ انتشار:   ۰۷:۰۷    ۱۳۹۸/۴/۷ کد خبر: 159206 منبع: پرینت

اشرف غنی به پاکستان رفت و چهار موضوع از آجندای مذاکرات او با پاکستانی ها است: اتصالات منطقه ای، تجارت و سرمایه گذاری، صلح و امنیت.
بدون تردید این ها می تواند بخشی از مذاکرات مهم با پاکستانی ها باشد و توسعۀ تجارت و سرمایه گذاری و استفاده از افغانستان به عنوان نقطۀ وصل در این توسعه میان پاکستان و کشورهای منطقه و حتی فرامنطقه، هم منافع پاکستان و هم منافع افغانستان را تامین می کند.

صلح در افغانستان و در پاکستان و ایجاد رابطۀ نزدیک میان دو طرف، متضمن این توسعه و از الزامات آن است. اما پرسش اصلی این است که آیا پاکستانی ها در عمل و صادقانه به توسعۀ تجارتی و اقتصادی و به تحقق صلح و امنیت در افغانستان که بستر این توسعه را می سازد، متعهد خواهند بود؟

نکتۀ روشن این است که استراتژی پاکستان در رابطه با افغانستان جنبۀ امنیتی دارد و با این نگاه امنیتی است که سیاست اسلام آباد را در مورد کشور ما، ارتش و نهاد استخباراتی آن(آی اِس آی) تعیین می کند. هر گونه بحث و مذاکره ای جدا از نگاه و اهداف امنیتی پاکستان که حتی به توافق بر سر مسایل تجارتی و اقتصادی بینجامد، گره مشکل افغانستان و پاکستان را باز نمی کند. آن توافقات، عملی و پایدار نیز نمی باشد، چیزی را که همه در افغانستان تجربه کرده اند و شاهد بوده اند.

نگاه و استراتژی پاکستان به افغانستان، نگاه و استراتژی امنیتی است و پاکستانی ها در این نگاه منافع و اهداف خاصی را مد نظر دارند. اما نگاه ما بسوی پاکستان و خواست ما از پاکستانی ها پایان دادن به جنگ و کمک به تامین صلح، امتناع از دخالت در افغانستان و انکشاف و توسعۀ مناسبات تجارتی و اقتصادی است.

افغانستان چگونه می تواند میان این دو نگاه متفاوت، تعادل ایجاد کند و پاکستانی ها را متقاعد به ایجاد رابطۀ عادی و دوستانه با افغانستان در مسیر توسعۀ روابط تجارتی و اقتصادی سازد؟

یاد مان نرود که طرح و دیدگاه توسعۀ تجارتی و اقتصادی بدون توجه به نگاه امنیتی پاکستان در مورد افغانستان تا حالا کارساز نبوده است. اگر مُدل و نمونۀ اتحادیۀ اروپا می تواند مثال خوب و الگوی قابل پیروی در این طرح و دیدگاه باشد، این را نیز از یاد نبرید که بازار مشترک اروپا و اتحادیۀ اروپا و مرزهای باز میان کشورهای اروپایی(اروپای غربی) زمانی شکل گرفت که آنها بر تمام منازعات ارضی، مرزی، مذهبی و سیاسی چیره شدند و آن منازعات را پشت سر گذاشتند.

آیا رییس جمهور غنی در این سفر، نگاه و استراتژی امنیتی پاکستان را در رابطه با افغانستان مدنظر قرار خواهد داد و بر سر آن با پاکستانی ها مذاکره خواهد کرد و در مسیر یک توافق و تعامل دوجانبه قرار خواهد گرفت؟
در غیر آن، هر سفر و مذاکرات زمامداران افغانستان با پاکستانی ها بی نتیجه خواهد بود و در خوشبینانه ترین حالتش نتیجۀ کوتاه و ناپایدار خواهد داشت.

محمد اکرام اندیشمند


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
پاکستان
صلح
نظرات بینندگان:

>>>   دادفر اویانی
چرا نگویم «زنده باد پاکستان!»؟
پاکستان نشان میدهد که احمدزی دیگر نیست رییس رسمی کشور افغانستان.

گفته میشود که ولسمشر افغان-دیکتاتور خود خوانده و آتش افروز، اشرفغنی احمدزی را در فرودگاه پاکستان، دستیار وزیر بازرگانی پاکستان پذیرایی نموده و به وزارت بازرگانیی آن کشور برده است.
تا کنون نه رییس جمهور و نه نخست وزیر پاکستان دیدارش کرده اند و نخواهند کرد‌.

>>>   احمد سعیدی
با عرض سلام !
متاسفانه پاکستانی ها تا هنوز در مقابل افغانها به دیده حقارت میبینند ، زمانیکه ولیعهد عربستان سعودی به پاکستان رفته بود نخست وزیر پاکستان شخصاً به میدان هوایی رفت و دریوری ولیعهد عربستان سعودی را شخص نخست وزیر پاکستان کرد. اما حالا که اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان به پاکستان رفته است بجای وزیر خارجه پاکستان یا نخست وزیر، مشاور عمران خان عبدالرزاق داوود به استقبال اشرف غنی آمده است. فکر میکنم با این کار ارزش حقوقی و دیپلوماتیک را پاکستانی ها در مقابل افغانستان مراعات نمیکنند تا هنوز در مقابل افغانستان تغییر سیاست نداده اند و تا هنوز افغانها را به دیده حقارت نگاه میکنند.

>>>   قصه پاکستان و افغانستان،قصه اسراییل و فلسطین است.
بعد از تجزیه نیم قاره هند به هندوستان و پاکستان بعد از خروج انگلیس ها،پاکستان نیم خاک افغانستان را مطابق به قرار داد دیورند جز خاک خود کرد.
داود خاک که در زمان ظاهرشاه صدراعظم بود،میخواست بالای پاکستان حمله کند و پشتونستان را دوباره تصرف کند.
او حتی امر سفر بری نیز داد.
ظاهر شاه که از تبعات این جنگ هراس داشت،لویه جرگه سال ۱۳۴۳ را دایر کرد و در قانون اساسی تصویب کرد که هیچ یک از اعضای خانواده سلطنتی،حق داشتن چوکی های دولتی را ندارند و در نتیجه داود خان از صدارت برطرف شد.
بعد از چندین تحول دیگر به شمول کودتا داود خان و انقلاب ثور و جنگ مجاهدین،پاکستان موفق شد که توسط طالبان افغانستان را اشغال کند.
با حادثه یازدهم سپتامبر،هرچند پاکستان و طالبان از افغانستان عقب نشینی کردند،اما به مبارزه خود در مقابل دولت افغانستان و قوای خارجی ادامه دادند.
اینک تحت نام پروسه صلح،پاکستان یک بار دیگر خیال اشغال افغانستان را به سر میپروراند.
این که این پلان او تحقق میپذیرد و یا نه و این که دولت فعلی امریکا به ریاست دونالد ترامپ که یک تاجر است و در تمام عرصه های سیاست داخلی و خارجی خود صرف به منافع مالی شخصی خود فکر میکند و شعار امیریکا فرست او یک بهانه برای کسب سرمایه بیشتر از قدرت ریاست جمهوری اش است،چه تصمیمی در مورد افغانستان میگیرد و به چه مقدار پول افغانستان را به پاکستان و کشور های عربی و روسیه و چین میفروشد و قوای خود را از افغانستان بیرون میکند،هنوز معلوم نیست.
در مورد فلسطین و اسراییل نیز چنین شده بود.
در منطقه فعلی که مسلمان ها آن را فلسطین مینامند،در طورات بنام کنعان یاد میشود.
بعد از آن که حضرت موسی بخاطر ظلم فرعون ها در مقابل آنها که مهاجر بودند و دارای کلتور و عنعنان خود بودند،منجمله خوردن گوشت حیوانات که در کلتور فرعون ها خوردن گوشت حیوانات ممنوع بود،آنها مجبور شدند که سرزمین مصر را ترک کنند و به رهبری موسی به سرزمین موعود یعنی کنعان مهاجرت کنند.
درینجا آنها در پهلوی همین تپه که حالا مسجد اقصی در آن است و بنام بیت المقدس یاد میشود،مردمان کنعان زندگی میکردند.
بعد ار مرگ موسی پیغمبر رهبری قوم یهود به حضرت داود که یک آهنگر بود،داده شد.
او در آهنگری خود شمشیر زیادی ساخت و قوای نظامی تشکیل کرد و بالای مردم کنعان در تپه حمله کردند و تپه را تصرف کردند.
پسر حضرت داود که حضرت سلیمان بود،درینجا اولین معبد یهودی ها را ساخت.
اما یهودی ها در طول تاریخ از دوره بابلی ها گرفته تا هخامنشی ها و تا یونانی ها و رومی ها و ساسانی ها و غیره همیشه مورد حملات قرار گرفتند و چندین مرتبه معبد شان چور و چپاول و حریق شد و آنها دوباره آن را جور کردند.
تا بالاخره نوبت مسلمان ها رسید.
محمد پیغمبر که جدیداً دین جدیدی را بنام اسلام بنا نهاده بود و هنوز مکه را فتح نکرده بود،در سفری که به یوروشلیم که بعد ها مسلمانها آن را بیت المقدس نام گذاشتند،داشت،با مردم آنها که شامل یهودی ها و مسیحی ها بود آشناشد.
یهودی ها برای محمد از پیغمبر شان موسی قصه کردند که چگونه او با خدا گپ میزد و کلیم الله بود.
مسیحی ها از پیغمبر یا فرزند خدای شان گپ میزدند که چه گونه او به صلیب کشیده شد و چگونه جسد او نا پدید شد و خداوند فرزند خود را نزد خودش به آسمانها برد.
محمد که همه این قصه ها را شنید،شب در معبد یهودی ها خواب کرد و فردا از خواب برخاست و گفت که من امشب نزد خدا به آسمانها پرواز کردم و خدا را از نزدیک دیدم و با او ملاقات کردم.
این حادثه را مسلمانها بنام معراج یاد کردند.
حالا این که این سه قصه سه پیغمبر واقعیت است و یا افسانه،شما خود در قرن بیست و یکم در عصر کمپیوتر و هوش مصنوعی و انترنت و دیجیتال رندگی میکنید.خودتان با عقل سلیم خود فکر کتید و جواب بدهید.
بهرصورت با حمله حضرت عمر خلیفه دوم اسلام به یوروشلیم،درین تپه بنای مسجد بیت المقدس که قبله اول مسلمان ها و معراج پیغمبر شان بود،بنا گذاشته شد.
هرچند در اول مسلمان ها با پیروان عردو مذهب در صلح میخواستند زندگی کنند،اما زندگی صلح آمیز در حالت اشغال هیچ معنی ندارد و اشغال گر ها روز بروز صحنه را به مردم تنگ میکنند و آنها مجبور میشوند تا دیار شان را ترک کنند.
و سرنوشت یهود ها و مسیحی های یوروشلیم و یا بیت المقدس نیز چنین بود.
لهر صورت بعداً دوران خلفای اموی و عباسی و حملات چنگیز و فاطمی ها مصر و عثمانی های ترک و ناپیلیون فرانسه و انگلیس ها و جنگ اول جهانی و تجزیه مستعمرات عثمانی بین فرانسه و انگلیس و قیمومیت انگلیس بالای فلسطی و بیت المقدس تا جنگ دوم جهانی که منتج به کشتار یک تعداد یهودی ها در اروپا شد و یک تعداد دیگر آن را انگلیس ها و امریکایی ها نجات دادند و دوباره به سرزمین فلسطین آوردند و قوای انگلیس از فلسطین بر آمد و فلسطین تحت اداره فلسطینی ها و یهودی ها قرار گرفت.
یهودی ها که بعد از اشغال عرب ها در تمام دنیا تیت شده بودند،زیادتر تجارت میکردند و با پولی که داشتند،زمین های لامزروع فلسطینی ها را آهسته آهسته خریدند و فلسطینی ها یک زمانی متوجه شدند که همه خاک شان را فروختند و خودشان منحیث دهقان و کارگر نزد یهودی ها کار میکنند.
همان بود که کشور های عربی به رهبری جمال ناصر از مصر شروع کرد که بالای اسراییل حمله کند و له جنرال های خود گفت که نان چاشت را بخیر در یورو شلیم میخوریم.
اما یهودی ها یک خانم مقبول یهودی را شب هنگام در خدمت جنرال قوای هوایی مصر قرار داد و او شب تا صبح غرق نشه در بستر با این دختر یهودی بود و هنگامی که صبح بیدار شد،دید که طیاره های اسراییلی ها تمام میدان های هوایی مصر را بمبارد کردند و تمام طیاره هایشان را نابود کردند و یهودی ها شبه جزیره سینا و با قیمانده سرزمین فلسطین را نیز اشغال کردند.
بنأ این بود نتیجه سفر بری داود خان در مقابل پاکستان و جنگ جمال عبدالناصر در مقابل یهود ها که هردوی شان یک سرنوشت دارند.

>>>   شهادت سلاله پاک پیامبر اکرم رئیس مذهب شیعه امامیه بر مسلمین جهان تسلیت باد ایشان بیش از ۴ هزار شاگرد در رشته های مختلف تربیت نمودند از جمله فقه و علوم عقلی و نقلی و طب و کیمیا و..
از جمله شاگردان ایشان جابربن حیان پدر علم شیمی است. مالک بن انس ابوحنیفه و ادریس شافعی سه تن از مفتیان اهل سنت در محضر امام صادق علیه السلام سالها شاگرد بودند.

>>>   امیدوار هستم که افغان پیپر که برای امام فرقه حنفیه ابوحنیفه پیام بزرگداشت میگزارد برای امام صادق علیه السلام که سالهای قبل شهادت ایشان را اعلان میکرد و تجلیل مینمود تجلیل صورت گرفته شود اگر ادعای تشیع داریم بسیار نامرد استیم اگر نام امام صادق(ع) و زحمات ایشان برای جهان تشیع و پیروان اهلبیت علیهم السلام بلکه برای عامه مسلمین را فراموش کنیم.
احمدی بامیان فعلا مهاجر ایران

>>>   از شر فیرهای هوائی خلاص شدیم چون تیمک کریکت نتواتننست حتی در یک بازی هم پیروز شود بنا فیر های هوائی صورت نمیگیرد


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است