مرتضوی نویسنده توانا و حتی "چشم سفید" غنی
 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۰۹    ۱۳۹۸/۴/۱۰ کد خبر: 159257 منبع: پرینت

تقرر شاه حسین مرتضوی به حیث مشاور ارشد اشرف غنی در امور فرهنگی را چگونه باید ارزیابی نمود. دوستی از کادرهای بالای دولت اشرف غنی در این تقرر به این اصل اشاره کرده : " جوان بی واسطه" ! مگر در کشوری که همانند یک سلطنت اداره میشود "واسطه " ی مهمتر از خود سلطان (اشرف غنی) میتوان یافت؟ گذشته از این تبصره کم اهمیت آنچه که قابل تذکر است، جایی دیگر است.

تمام آنهایی که کم و بیش به سیستم "حکومت داری" کرزی که اشرف غنی آنرا به اوج خود رساند و میتوان به راحتی از آن به حیث یک زمامدار غیر قانونی و خودکامه و اتوریتر یاد نمود، پست مشاور "رئیس جمهور" یک پست نمادین، فرصت طلبانه، تحفه به متحدین، اقوام، خدمت گزاران است. کمتر کسی تعداد واقعی لشکر "مشاورین" غنی را خواهد دانست. این پست ها فقط برای پول در آوردن از خزانه ملت است. جواب یکی از مشاورین کرزی را فراموش نمیکنم که در برابر سوال من گفت : " کریم جان، بخدا اگر یکبار هم رئیس جمهور از من مشوره گرفته باشد"!

مرتضوی یک نمونه استثنایی است. هیچ کسی مانند او در تملق و مداحی اشرف غنی پیش نرفت، تا جایی که بجاست اگر بگوییم که وی به یک مشکلی برای غنی مبدل شده بود. در جامعه شدیدآ قومی افغانستان، مرتضوی حساسیت و مخالفت و حتی خصومت جوانان هزاره را در یک فیصدی قابل توجه و حتی اکثریت مطلق علیه خود و غنی بر میافگند. با ضعف هر روز بیشتر اشرف غنی در میان هزاره ها (پیوستن استاد خلیلی به یک کاندید مخالف غنی یکی از این نشانه هاست)، با ادامه کار مرتضوی در تضاد بود. در پست جدید وی فقط پول بیشتر از خزانه ملت میگیرد ولی دیگرنقش سیاسی نمیتواند بازی کند.

اما فرض کنیم که در سیستم قدرت در افغانستان یک مشاور واقعآ نقش مشاورت را مانند کشورهای دموکراتیک داشته باشد، همانطور که وزارت معارف یک وزارت کلیدی در افغانستان است، مشاور رییس دولت در امور فرهنگی اهمیت خاصی دارد. اما در چنین صورتی، که من به آن باور ندارم، مرتضوی شخص قابل اهلیت و کفایت نیست. وی نویسنده توانا و مداح خوب و حتی "چشم سفید" غنی است، ولی آنچه را که در تمام امور، بویژه در امور فرهنگی، برای افغانستان لازم است او ندارد: آزادی فکر، روحیه انتقادی، شهامت شنا کردن برعکس مسیر آب. و گرنه چگونه در این جامعه نه تنها سنتی بلکه عقب مانده و افراطی و فرهنگ دینی قرون وسطایی آمیخته با فرهنگ نیمه استعماری، جامعه را بسوی یک فرهنگ پویا، زنده و سازنده سوق داد. آن مرد میدان مرتضوی و امثال آن نیستند. افغانستان به مداحان نیاز ندارد به ملاحان و ناخدایان نیاز دارد.

کریم پاکزاد


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
مرتضوی
غنی
نظرات بینندگان:

>>>   افغانستان به ژورنالستان وکچالو فروشان هردو نیاز دارد ، بشرطیکه هرکس کار خودش را بکند نه تشبث در امور یکدیگر
ر

>>>   کار شاه‌حسین مرتضوی به عنوان معاون سخنگوی رییس حکومت و فعال‌ترین چریک فرهنگی نظام پایان یافت. اما درسی که از این تجربه بر جای باقی ماند، تأیید همان سخنی قدیمی است که قدرت هر انسانی را فاسد، دروغگو و خودبین می‌سازد. حتا اگر آن فرد، انسان بی‌آلایش و ساده‌یی چون مرتضوی خبرنگار باشد و آن موقف، در حد معاونت سخنگویی ریاست حکومت.
مرتضوی به قول خودش روستایی‌ بود، فقیر بود، و بدبختی بسیار کشیده بود. لابد به همین دلیل خیلی زود مرعوب قدرت شد. مردی که با فقر و در غربت قد کشید و درس خواند و کار کرد، در یک آزمایش ساده ارجمندی‌اش را چندان باخت که
زبان بر مردم تند کرد و هر ناحقی را حق خواند و هر فسادی را شایست دانست. در برابر سودای خلق، ریشخندی پیشه کرد. خرده‌گیران را دروغزن گفت. خبرنگاران را کچالوفروش خواند و معترضان را اوباش و لندغر.
مرتضوی هنوز از کردارش نادم نیست، کمااین‌که همهٔ کارنامه‌اش را مأموری و معذوری دانسته و به پوزشی اکتفا کرده. گویی زبانی که سه سال و اندی در استتار بیداد و ستم چرخیده، اکنون با پوزشی در پیشگاه وجدان جمعی ستم‌یافته‌گان پاکیزه خواهد شد.
مرتضوی سرمشق بسیار بدی بود. او نمونهٔ اعلای دیده‌درایی، دروغزنی و خیره‌سری بود. در جایی که باید به جز راست نشاید گفت، مرتضوی گستاخی، اهانت و دروغ پیشه کرد. این سرمشق در تمام این سال‌ها تکثیر شده است و ادامه خواهد داشت.
با این‌همه از کار و کارنامهٔ او درسی می‌شود گرفت. این‌که همهٔ ما بالقوه یک مرتضوی‌ایم. به درجات آزرده از فقر، آغشته به حقارت و روزنادیده‌گی. ممکن در هر گونه موضعی مشابه، به مرتضوی دیگری مبدل شویم. این همان خطری است که در فقدان تربیت سالم فردی و اجتماعی، و در دل یک نظام فاسد، شیفته‌گان جوان قدرت و ثروت را همواره تهدید می‌کند.

به قول شیخ اجل:
با گرسنه‌گی قوّت پرهیز نماند
افلاس عنان از کف تقوا بستاند
كاوه جبران

>>>   مرتضوی نمونه یی از مش قاسم دایی جان ناپلئون

>>>   از ملا نصرالدین پرسیدند وقتی مهتاب کهنه شود چه کارش میکنند؟جواب داد ستاره جورش میکنند!!! حال در حکومت نا بکار غنی وعبدالله هرکه را بیجا ساختند مشاورش میسازند در بزرگترین کشور های دنیا هم تعداد مشاورین از انگشت های دست وبعضا انگشتهای دست وپا تجاوز نمیکند وباز انها راستی مشاوراند ولی مشاورین افغانستان بعضا دیگران را واسطه می نمایند تا با ولی نعمت خود دیدار وچند پول ناچیز اخذ بدارند بهرصورت این میراث نحس از کرزی برای اینها مانده وبهترین وسیله برای نگهداری چهره های نسبتا سرشناس است مرتضوی هم که غریب بچه ای بی واسطه وچشم گرسنه ای نادیده بود بالای همه روابط وظوابط ومقدسات وارزش های فرهنگی واصول روزنامه نگاری پا مانده به لب نان رسید ومدت سه سال تمام دروغهای دنیارا خلاص کرد وبه اتمام رسانیدودیگر چون دروغهایش خلاص شد گویا رنگش به اتمام رسیددورش انداختند ومشاورش ساختند ولی شاید ان نیم نانی که برایش داده بودند نصف گردیده ودیگر ان دویدن گوساله تا به کهدان در موردش صدق نموده است میگویند فواره چون بسر رسد سرنگون شودحال به اصطلاح هزارگی سر شیوه گی مرتضوی اغاز یافته وتا مرحله ای رسوای وبی عزتی هم خوهد رسید چون جای اورا اهل قبیله پر نموده ویکی از خصایل بارز انها وحشت وتهمت وبرداشتن وبر زدن دامان همدیگر است که مرتضوی نیز ازین شربت ناگوار وتلخ خواهد چشید
محمد داود بیگ از لیسه ای صمیم سانچارک

>>>   این کچالو خوب دفاع میکرد ولی تا آخر سرپرست ماند تا آنکه گ۰۰ در سخن هایش کمتر شد و مخکش های ارگ گمش کردند۰

>>>   مرتضوی هزاره اصیل وطن است! نور چشم ما است
پشتون


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است