پاسخی به یک دشنامنامه!
 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۰۰    ۱۳۹۸/۴/۱۲ کد خبر: 159286 منبع: پرینت

غرزی لایق تازه خبر شده است که پدرام چه گفته است و چه می‌گوید. حدود ده سال پیش بسته شنیداری‌یی از صحبت تلفونی داکتر عبداللطیف پدرام در رسانه ها نشر شد که او به یکی از دوستانش در مورد امان آلله خان صحبت می‌کند. چون صحبت شخصی است حرفهایش آمیخته با قهر و تندی بود. پس از آن تاریخ تاکنون پدرام بار بار در مورد امان‌الله،‌ اسکان قبایل در شمال کشور و مسایل بسیار مهم صحبت کرده است که فاشیزم افغانی صحبت در این موارد را خط سرخ خود می خوانده است.

روایت دولتی و سرداری از تاریخ دیریست درهم شکسته است و دیگر کسی جفنگیات خودساخته فاشیزم در مورد تاریخ و هویت مردم این کشور را پیشیزی ارزش نمی‌دهند. حتی پشتونهای شریف و باوجدان و عاقل خود را از ننگ پذیرش این جعلیات رهایی بخشیده اند و تن به حقایق می دهند. چنانچه هنرمند و دانشمند معروف کشور- داکتر صادق فطرت ناشناس اخیرا از امان الله خان انتقاد کرد و مخالفت خود را با دادن لقب قهرمان به او ابراز کرد. او به بسیار سادگی گفت که امان الله خان همراه با همسرش ثریاجان،‌ کشورش را برای هشت ماه رها کرد و سرگرم سیر و سفر در اروپا بود. او گفت که آیا حتی رییس یک بانک و یک کمپنی هم حاضر می شود بانک و بزنس خود برای یک ماه رها کند و نگران سرنوشت کمپنی خود نشود؟ چگونه کسی خود را شاه یک کشور می داند و برای هشت ماه کشورش را ترک می کند؟ به همین ترتیب ناشناس روایتهای خودساخته پته خزانه را جعلی خواند که سبب خشم فاشیستها گردید. لایق چنان غبی و نالایق است که توان درک اینهمه دگرگونی در ذهنیتهای مردم را ندارد. یا شاید تازه از خواب بیدار شده است که نمی‌داند این وطن از بیخ و بن تغییر یافته است. آنچه پدرام گفته باشد دیریست ملیونها انسان این سرزمین بر دل و زبان دارند.

غرزی لایق از چوچه تمامیتخواهان دوآتشته است که یک‌بار در کوره تمامیت‌خواهی فاشیست-کمونیستی آبدیده شده است و بار دیگر در کوره فاشیست-هژمونستی قومی. گرایشی که غرزی دارد و به ازای آن اراجیفی را ابراز می‌دارد ابشخور دوگانه دارد- تمامیتخواهی کمونیستی و هژمونیزم قومی که این دو گرایش پایانه‌یی جز فاشیزم مطلق و تمام‌عیار ندارد.

غرزی لایق که لیاقتش در مردم‌دشمنی و هویت‌ستیزی وقوم‌گرایی کمتر از پدرش نیست، یک ریاکار و منافق‌سرشت تمام عیار است. او برای بیان حرفهای خود از زبان فارسی استفاده می‌کند اما با فارسی زبانان و فرهنگ و هویت فارسی دشمنی قسم‌خورانه دارد. او صور می کند که با به‌کارگیری زبان ایهام و تشبیه و استعاره و ترکیب‌های نمادین فارسی کسی او را ادیب بشناسد. او بیخبر از این حقیقت است که ادبیات تنها بدیع و بیان و استعاره و ترکیب واژگان نیست. ادبیات سخن دل است. زمانی بر دل می نشیند که از دل برخاسته باشد. دل غرزی‌ها هرگز خاستگاه ادب و ادبیات شده نمیتواند. ادبیات صداقت می‌خواهند. ادبیات بر عشق استوار است. دل پرکینه غرزیها هرگز نمی تواند سخنی برانگیزد که بردلی نشیند و پذیرفتنی آید. زبان غرزی زبانی بسیار آلوده و پلشت است. ترکیبهای رنگین پلشتی و زشتی آن را پوشانده نمی‌تواند. ادبیات فرهیختگی، فرزانگی، نجابت و اخلاقیاتی می‌خواهد که کسب آن برای غرزی لایق و چند نسل در خانواده بزرگ‌شده‌ازخون‌وجنایت او- اگر با زمزم هم شسسته شوند، ناممکن است. ضمیر گندیده، پرکینه و جنایت‌الود این تبار نالایق را همه می شناسند. ادبیات گلگلی نمیتواند پرده‌یی شود که پلشتی و زشتی پندار و کردار انها را بپوشاند. تا نام ننگین «لایق» آویزه نام شان است هیچ ادبیاتی آنها را تبرئه کرده نمی‌تواند.

غرزی لایق را هر از گاهی گفته ها و اظهارات داکترعبداللطیف پدرام آتش به جان می اندازد. شاید هم یادآوری تیغ «ناقل» برای این بینی بریده‌ها یکی از دلایل اینهمه سوزش و خارش باشد. در حالی که پشتون در شمال ناقل است. اینها را همان امان‌الله- پیشوای پدرکش و زنباره‌شان ناقل خوانده است نه پدرام. آنچه به نام «نظام‌نامه ناقلین» در زمان امان‌الله نشر شد- ثبوت این ادعاست. ناقلین در شمال آتشی شده اند که همه می نگریم. هر جا جنگ و طالب و قتل و غارت و وحشی‌گری و ترور است آنجا ناقلین اند که منبع و پایگاه شده اند. این یک حقیقت است. وقتی پدرام از چنین وضعیتی صحبت می کند به جای سوزگرفتن- بروند قوم و طایفه خود را اصلاح کنند تا یاد بگیرند که در صلح و سلام و بدون تجاوز و غارت در کنار مردمان بومی منطقه زندگی انسانی در پیش بگیرند. البته همه ناقلین درنده و وحشی و طالب و از جنس غرزی و تبار فکری او نیستند. ناقلین نیکو خصالی هم داریم که با کسب فرهنگ منطقه با شرافت و نجابت زندگی می کنند. حق آنها نباید بسوزد. من شخصا چنین ناقلینی را می‌شناسم به آنها حرمت و احترام قایلم.

زیر سوال بردن حاکمیت خودکامه امان‌الله برای غرزی‌های منافق و ریاکار تحمل‌شدنی نیست. اینها به امان الله افتخار میکنند. همو که افتخار می‌کرد نواسه عبدالرحمن خان است تاخودکامگی و استبداد خود در اعدام بدون محاکمه ملای لنگ و یارانش را در برابر سوال عبدالهادی داوی توجیه کند. امان الله نواسه عبدالرحمن است و سراپای شخصیت او را همین رابطه تعریف میکند. او با آزادی، عدالت، انکشاف و ترقی مردمی هیچ پیوندی ندارد. اما همین که نامی از نابکاریهای امان الله ببرید- نالایقان لیاقت‌نما در همه جای خود آتش سوزان می‌گیرند. آنگاه است که زبان به طعن و لعن و تهدید باز می کنند. به خانواده مردم می تازند و با هزار سفسطفه و مغلطه به توجیه جنایات عبدالرحمن و غارت قومی منابع شمال کشور می پردازند.

غرزی لایق اسکان پشتونها در شمال را مقابله با تجاوز روسهای عنوان می کند. این ادعا از او نیست. این را دوهمه سقوی به خورد اینها داده است و شاید چنانچه گفته میشود همینها در کتاب دوهمه سقوی نیز نگاشته اند. اما چنین ادعایی از بیخ و بن خودپرستانه، قوم‌پرستانه دیده درایانه و دروغ است. معنی حرف اینها چنین است که گویا تنها پشتونها وطنپرست استند و ازینرو به شمال رفته اند که در برابر تجاوز دفاع کنند. به این می‌گویند اوج خودبینی و قومپرستی که توهین و کینه نسبت به اقوام دیگر را نیز در خود نهفته دارد. این در حالیست که مردم شمال همیشه در جنگهای ضد استعمار انگلیس پیشقراول جنگ بودند. جنگ اول مردم ما علیه انگلیس از شمالی شروع شد. شکست اول آنها در چاریکار بود. با آن که دوست محمد از زیر بیرق جهاد در شمالی ‌گریخت و به انگلیس تسلیم ‌شد، بازهم مجاهدین شمال کابل را محاصره کرده و انگلیس را به تسلیمی واداشتند. البته نقش سایر مردم را نیز نمیشود فراموش کرد و نادیده گرفت اما نقش کلیدی را مردم شمالی داشتند. به همین ترتیب در جنگ دوم عبدالرحمن از روسیه به شمال کشور آمد و مردم شمال، از رستاق شروع تا به شمالی لشکر آراستند و او را به کابل رساندند. چگونه می شود این ادعای پوچ را پذیرفت که گویا در شمال پشتون جابجا کردند تا مانع تجاوز روس شوند؟ آیا کسی به یاد دارد که کدام قبیله ناقل پشتون پیشقراول جنگ علیه روس در شمال شده باشد؟ پدر ناقل لایق غرزی خودش از جمله پیشخدمتان اولیه متجاوزین روسی بود. کدام دفاع؟‌ چه دفاعی کردند این ناقلین؟ ‌ چنین استدلالهایی صرف در مجالس لاف وگزاف فاشیستی شنونده دارد و بس. برای دیگران مضحکه‌یی بیش نیست. حرف و ادعای لایق دروغ است. پافشاری اش بر این دروغ دیده‌درایی است. و اما تکرار چنین ادعایی توهین است به ملتهای بزرگ و سرفرازی که در شمال زندگی می کنند و نه تنها از شمال کشور بلکه از جنوب نیز،‌ تا حدی که نفوذ داشته اند در برابر انگلیس دفاع کرده اند- در برابر روس نیز قیام و مقاومت مردم شمال اگر بیشتر از سایر نقاط کشور نبوده باشد،‌ هرگز کمتر نبوده است.

این ادعا که گویا فرستادن پشتونها در شمال به منظور آبادکردن زمینهای بایر بوده است دروغ محض دیگر و ادعای لافوکانه و خودپرستانه دیگر است و چنین ادعا را تنها آنهایی می توانند بکنند که در دروغگویی و دیده‌درایی لیاقت کافی دارند. آیا عبدالرحمن و امان‌الله کدام برنامه انکشافی داشتند که باید زمینهای شمال را آباد می‌کردند و به کمبود نفرات مواجه شدند؟ آیا تنها در شمال زمینهای بایر بود و در جنوب نبود؟ در جنوب- در ننگرهای و پکتیا و هلمند و کندهار هم ناقل جابجا کرده بودند؟ ایا تنها پشتون کوچی که هیچ آشنایی با زراعت ندارد سبب آبادی زمین بایر می شود نه دیگران؟‌ هزاران خانواده دهقان کم زمین در شمال و مناطق مرکزی وجود داشت و هنوز هم وجود دارد. چرا این زمینها به آنها داده نشد و هنوز هم داده نمی‌شود و هنوز تقسیم زمین برای کوچی صورت میگیرد؟

غرزی لایق بر طبل موشخورده روایتی از تاریخ و کشور می‌کوبد که دیگر صدایی ندارد. امان الله برای ما یک پدرکش،‌ زنباره،‌ دکتاتور،‌ مقلد، بیعقل و بیغیرت بود که در اثر توطئه مادرش به قدرت رسید. او یک فاشیست بالفطره بود. عکسهای او در عقب موسولینی ایتالیا در فیسبک دست به دست میگردد. او به پیروی از ترکهای جوان به فکر ساختن یک کشور مطلق پشتونی بود و خسرش، محمود طرزی، که پیشوای فکری او بود، تنها زبان «افغانی» را زبان ملی می دانست و قصد داشت که جای زبان فارسی را بگیرد. در حالی که پشتو هیچگاهی و هرگز نیمتواند زبان مشترک همه اقوام شود. پایه‌گذار فاشیزم قومی در کشور امان الله است. او شاید برای فاشیستها و چوچه فاشیستها الگو و پیشوا باشد اما برای آنهایی که مخالف تبعیض و تحمیل و خودکامگی و استبداد اند،‌ از خبائث روزگار بود و سرنگونی اش نجات مردم از سرطان فاشیزم به حساب می آید. زنده باد امیر کلکانی و کلیه اقوامی که برای سرنگونی او از مشرقی تا جنوبی با امیر کلکانی همکاری و همدستی کردند و طومار ننگینش را برچیدند.

غرزی لایق در پایان دروغنامه و تهدیدپاره اش به رسم پدر جنایتکارش که شریک جرم امین در کشتار هزاران انسان این سرزمین است، در مورد جناب پدرام می گوید:‌ «این غده‌ی ناشایست و عفونی نیاز به پرداختنِ فن‌شناسانه و جراحی مسلکی دارد!» معنایش اینست که او حکم به قتل پدرام داده است. همانگونه که پدرش مخالفین نظام خونبارشان را «مباح الدم و واجب القتل» خوانده بود و شب و روز و برای سالها به قتل مردم می پرداختند، حالا او نیز حکم «جراحی» پدرام و آنهایی را صادر کرده است که خواب حاکمیت تکقومی متکبرانه و تمامیتخواهانه را برای شان کابوس ساخته اند. غرزی‌ها هرگز از درندگی بازنمی‌مانند. ادبیات خواندن نیز‌ اینها را از خونخواری و خونریزی بازنمیدارد- ولو ادبیات فارسی. با پوزش از حضرت سعدی:

عاقبت گرگ‌زاده گرگ شود
گرچه با فارسی بزرگ شود

صبور راحل


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
دشنامنامه
غرزی
راحل
نظرات بینندگان:

>>>   اين پدر و پسر كه حتي همرزمان خود شان انهارا نا لايق خطاب ميكنند، شرم كنند و دست از سر مردم بردارند. از نسل ها اين خاندان از راه جاسوسي زندگي كرده و خود را مطرح ساخته است.

>>>   جناب راحل تعصب خودات هم تأسف بار است

>>>   تفاوت بین یک انسان اجتماعی ویک (غـرزی ) کوهی وجنگلی را بدانید ،
سلیمانش یک روز پرچمی بود فردایش خلقی یک روز اکنار نجیب یک متر دور نمیشد روز دیگر نجیب را از طریق تلویزیون خائن اعلان نمود
حرف وموقف اینگونه افراد چاپلوس بی همت هیچ ارزش ندارد
ر

>>>   سوال است چرا در طول 280 سال همیشه رهبر پشتون است آیا سایرین هیچ درایت نداشتن اگر نداشت تاریخ 5هزار ساله را که جواب مدهد همه دور دوست محمد خان و عبدالرحمان

>>>   همی امان الله خان بود که بردگی هزاره هـارا منع قرارداد ، اینکه در تصویر نزدیک موسولینی است هیچ عیبی ندارد ،
چوچه سقو یک راهزن سرگردنه بود اوبیسواد وبی شعور و اولتراز همه مانند همیشه دزد های خودش به او خیانت کردندوبه نادر درارتباط شده برای سقوط سردستک دزد ها همکلاری کردند ، مانند سال های 71 الی اکنون که همیشه دزد های شمالی جبه تبدیل میکنند وپوسته فروشی میکنند وبه برادرخود هم وفادار نیستند هرجائیکه لقمه چربتر گیر شان بیاید مزدور همان استند

>>>   یک روی سکه غرزی لایق است و روی دیگر سکه پدرام ها و صبور راحل هاست. این مردم عوام است که از نام آنها شؤاستفاده میشود و در بین در سنگ آسیا آرد میشوند. لطفاّ یک کمی رحم کنید به حال مردم عوام که با این سیاست بازی های شما اصلاّ کاری ندارند.

>>>   جنگهای اخیر بیشتر نزدیک مرزهای غربی و شمالی شدت میگیرد یا در شهرها، و مناطقی که مخالفین منطقوی امریکا نفوذ دارند.
جغرافیای افغانستان همواره مورد طمع و دخالت بوده و خواهد بود که از کنترل یک کشور و خود افغانستان خارج است و حتی چین منحیث قدرت اقتصادی جهان اگر میخواست امنیت و ثبات لازم در منطقه و افغانستان را بیاورد و منفعت بیشتری ببرد، اولاً همان وجهه و انگیزه مضاعف را نداشت و دوماً چنین هزینه کلانی را امریکا و غربی ها متحمل شده را باید متحمل میشد. که البته امروز هم تا حد زیادی موافق با صلح و مشارکت امریکا در منطقه شده ولی بعضی مخالفین دیگر امریکا که نظام و عمق استراتژیک متضاد با امریکا دارند بیشتر خواهان بی ثباتی و بی نظمی در افغانستان هستند تا با تفرقه و آتش اندازی فرصت را از افغانها و حتی منافع جهانیان بگیرند.
گرچه زیاد به طبل نفاق ، تخریب نظام و صلح میکوبند ولی جز تخریب افغانها و مخارج خود، نتیجه ای در مقابل منافع منطقوی و جهانی نخواهند گرفت.
شریف الله جاغوری

>>>   راحل جو هر بدي كه ميكني بر اعليحضرت غازي امان الله خان ، تاخت و تاز نكو.
از كدام امير كلكاني داري صحبت ميكني؟ همو كه از پيشاور به مشوره و كمك مالي و تسليحاتىِ انگليس ها به كابل رسيد و باعث سقوط رژيم ترقيخواه اماني شد؟
همو اميرى كه بر اساس "خواب" مُلاي انگريز ، از زير درختان اسلحهء غيبي استخراج ميكرد و از آن براي "جهاد" عليه امان الله خان استفاده ميكرد!؟
چشم سفيدي و ديده درايي هم اندازه يي دارد!

>>>   .....به همه معلوم است كه امان الله را حبيب الله غازي كلكاني سر نگون كرد. و ناقلين چندين سال است كه زمين هاي ما را تصرف كرده و كوچي چندين سال است كه علف ما را ميخورد و ده چوكي را در پارلمان غير قانوني گرفته.

>>>   ناقلین بیشتر کسانی هستند که از دشت های آنطرف ماورالنهر بنام یفتلی ها، سامانی ها، سلجوقی ها و شیبانی ها به کشور ما هجوم اوردندو در این جا مسکن گزین شدند، دور دوم وسوم این ناقلین زمانی آغازشد که روس تزار بر آسیای میانه حمله ور شد و یک تعداد بگیل ها به کشور ما ناقل شدند و دور سوم در زمان بلشویک ها بود که اینها بازهم بگیل شدند و به کشور ما آمدند و مسکن گزین شدند و حال فرزند نمک ناشناس همان ناقلین بنام صبور راحل به مردم بومی این کشور ناقل میگوید؟عجب انصاف، آیا چیزی که مینویسید فکر هم میکنید؟


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است