تلخ ترین خاطره از دوره کاری در وزارت خارجه
 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۴۵    ۱۳۹۸/۵/۷ کد خبر: 159600 منبع: پرینت

به بهانه بزرگداشت از صدمین سالگرد استقلال!
تلخ ترین خاطره از دوره کاری در وزارت خارجه:
بنده پس از بازسازی سالون کنفرانس های انستیتوت دیپلماسی، نخستین کسی بودم که در این سالون سخنرانی کردم. از این که سالون را به دست خودم، نوسازی و بازآرایی و تجهیز کرده بودم، از شادی در پوست نمی گنجیدم.
به خود می بالیدم در سالون سخن می رانم که روزگاری داکتر روان فرهادی، داکتر طبیبی، داکتر شمعریز، شادروان پژواک و دیگر بزرگان دیپلماسی کشور سخن می راندند. بنیاد گذار انستیتوت دیپلماسی شاد روان داکتر عبدالحکیم طبیبی بود. برایم جای بسی شادمانی بود که اکنون پس از یک دوره انستیتوت دو باره بازگشایی و فعال می شد.
آخرین کنفرانسی که در این سالون شاهدش بودم، سخنرانی خلیلزاد و داکتر عبدالله بود.
البته خاطره بسیاری بدی از آن روز دارم که هیچگاهی فراموشم نمی شود.
پیش از آمدن داکتر خلیلزاد، که در آن هنگام سفیر امریکا بود، سربازان امریکایی آمدند و همه کارمندان وزارت را تلاشی کردند. همه مدیران و رییسان وزارت خارجه را منهای داکتر عبدالله.
من به شادروان داکتر شیرزوی- معین سیاسی پیام فرستادم که تشریف نیاورند. زیرا اگر او را هم تلاشی کنند، آبروی وزارت خارجه می رود.
یک سرباز امریکایی گفت که او دستور دارد به جز از داکتر عبدالله، وزیر همه را تلاشی کند.
من اعتراض کردم و گفتم که رییس این مرکز هستم و درست نیست که به عنوان میزبان در دفتر کار خودم، در خانه ام به عنوان میزبان تلاشی شوم. این نقض آشکار پروتکل دیپلماتیک است.
اما هیچ سودی نکرد.
در آن هنگام داکتر شمس مدیر انستیتوت بود. پیر مرد بیچاره را هم تلاشی کردند.
چون من برگزار کننده کنفرانس و میزبان بودم و داکتر شمس معاونم؛ گفتم داکتر صاحب، شما ریاست جلسه را به دوش بگیرید. درست نیست که سربازان امریکایی مرا به عنوان رییس مرکز مطالعات استراتیژیک و انستیتوت دیپلماسی وزارت خارجه در دفترخودم تلاشی کنند.
گفت، شما مسوول و فوکل پاینت و میزبان رسمی هستید. نشود که کدام نزاکت پیدا شود. بهتر است یک بار معین صاحب سیاسی را در جریان بگذارید.
شتابان به دفتر معین رفتم. آن مرد جهان دیده و دیپلمات کارکشته و گرم و سرد روزگار چشیده در حیرت فرو رفته بود. مانده بود که چه بگوید. می لرزید و رنگش سرخ و زرد می شد. نزدیک بود بگرید.
با اندوه فراوان گفت: رییس صاحب چاره یی نیست. پروتکل ایجاب می کند که شما حضور داشته باشید. من ناگزیرم جام زهر را سر بکشم و به شما هدایتی بدهم با همه وجود آن را بر نمی تابم. اما چکنم. چاره یی نیست.
هدایت همین است که شما تشریف داشته باشید. چاره یی جز کشیدن پوست سگ به روی خود نداریم.
وزیر صاحب شخصا سفیر امریکا را رسما دعوت کرده اند. سربازان هم چاره یی جز انجام دستورها ندارند. سپاس که به من اطلاع دادید. اگر می رفتم، آبرویم برباد می رفت. شما بروید. چون چاره یی ندارید.
ناگزیر رفتم و این گونه سربازان امریکایی مرا هم تلاشی کردند.
وه که غرور خود را چه پایمال شده و آبروی خود را ریخته و باخته و احساسم را جریحه دار می دیدم.
این بدترین خاطره ام از دوره کاریم در وزارت خارجه و کل دوره کارهای دیوانی و دفتری ام بود.
به داکتر شمس رهنمود دادم که او نشست را افتتاح کند و متن سخنرانی خیر مقدم را بخواند. چون خودم از شرم یارای سخن گفتم نداشتم.
مدیران و رییسان وزارت سرافکنده و شرمسار به یک دیگر می نگریستند. گویی همه به تندیس های بی آرزم مبدل شده بودند. اما درد من بیش از همه بود.
من نزد خود تصور می کردم که اگر سفیر افغانستان به وزارت خارجه امریکا در واشنگتن با محافظان مسلح به وزارت خارجه امریکا برود و مدیران و رییسان ان وزارت را تلاشی نماید، چه صحنه دراماتیکی می شود!
پس از ماجرا، دیگر هرگز به این سالون نیامدم.
شایان یادآوری می دانم که از دوره های گذشته تنها 400عنوان کتاب در کتابخانه انستیتوت مانده بود.
من 2500عنوان کتاب از ایران، پاکستان و داخل کابل از کمک های آلمان تهیه کرده بودم. یک بخش کتابخانه را امریکایی ها بازسازی کرده بودند‌. ظاهرا خلیلزاد دعوت شده بود تا این گوشه امریکایی را افتتاح کند. سفارت امریکا شماری کتاب به ما اهدا کرده بود.
پسان ها عین حادثه در ارگ هنگام سفر شبانه اوباما برای امضای پیمان همکاری های راهبردی به کابل تکرار شد.
امریکایی ها دستور داشتند جز کرزی همه را تلاشی کنند.
مارشال برای حفظ آبروی خود از صحنه گریخت و به شوخی به کسی از همراهان با زهرخند تلخی گفت: از قدیم ها گفته اند که یک راه مردی گریز است!.
شرم است که مارشال کشور در ارگ تلاشی شود! بهتر است من در این مراسم شرکت نکنم.
اما دیگران را به شمول اسپنتا، مشاور امنیت ملی و وزیر خارجه را حسابی تلاشی کردند.

باید اعتراف کرد که اصل گناه از تشریفات وزارت خارجه بود که باید با سفارت امریکا هماهنگ می ساخت که نباید معین ها، رییس ها و مدیران وزارت خارجه تلاشی شوند.
اما در هنگام آمدن اوباما، فرمان همان بود که نوشتم.
اگر کوچکترین حادثه یی برای اوباما رخ می داد، آبروی دستگاه اطلاعاتی امریکا در سر تا سر جهان می ریخت. ازاین رو دستور بود که غیر از کرزی همه تلاشی شوند.
تنها کسی که زیر بار این خفت نرفت، مارشال بود.
یک منبع موثق در ارگ در آن هنگام، پسان ها به من گفت که اسپنتا با سر بلند و گردن افراشته با چهره بشاش و پرلبخند پیشاپیش همه داوطلبانه به پیشواز ماموران تلاشی گر امریکا شتافت.
عزیز آریانفر


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
وزارت خارجه
تلاشی
نظرات بینندگان:

>>>   اقل اين چندان خاطره نه بود صاحب تمام ملك و جان و مال تان امريكا است
و وزارت خارجه مارجه خو أصلا كدام ارزوي نه دَارد
كدام صلاحيت دَارد
أيا كدام مشكل أساسي بين همسايه را توانسته حل كند كه نه
برو كاكا جان همو دريش گك هايتان را پوشيده با موها و بوت هاي
يمسان رنگ شده چكر ته بزن و شك كو كه تا حال از ان فضاي پاك
وگرنه هاي زيبا لذت ميبري ورنه هزاران جوان هر روز در صف اول
جنگ كشته ميشوند و بفيه هم در اتحاري ها

>>>   اشغال همین است دگه ، وحالا ریس جمهور متقلب و نوکر ما با هزینه 349 ملیون افغانی صدمین سالگرد استرداد استقلال را جشن میگیرد ، مگر ما استقلال داشته ایم گاهی ؟
کابلی

>>>   اقای ارینفر! ایا در همان لحظه فکر کرده بودید که معاش ماهوار شما و سایر همکاران شما را چه کشوری تادیه مینمود. کسی که نان دهد فرمان دهد

>>>   چندین مراتبه تاحال حمله خودی سبز برآبی صورت گرفته است یعنی سربازان داخلی برحتی استادان خارجی خود آتش گشوده وآنان را کشته اند همین اعمال باعث چنین پیش آمد ها شده ، که بازهم برمیگردد به پاکستان ومزدوران پاکستان،

>>>   لعنت خدا باد بر غنی احمدزی که با این پیمان ملت را ذلیل ساخت
و لعنت خدا باد بر ورزی که طالب مرده را زنده ساخت
و شرم باد بر ملت که این دو کثیف را تحمل کردند.

>>>   جناب آریانفر!
کشوریکه در اشغال باشد و دولت مردانش از خود صلایت کاری نداشته باشندسرنوشتی جزاین ندارند.
افغانستان را جز این گزیزی نیست. افغانستان مالک هیچ چیز نیست از خوداراده و توان ندارد هر چه است بدست آنهایی است که دولت افغانستان را مانند عروسک کوکی می چرخانند
بسیاری از سیاستمدارانی که در راس قدرت افغانستان هستند ، مطیع و طابع امر امریکایی ها هستند
استعمارگر چیزی بنام حیثیت و آبرو برای افراد کشوریکه مستعمره آنها قایل نیست
این قصه شما را من از شخصی دیگری که در همین وزارت خارجه کار می کرد و خودش کارمند بلند پایه آن وزارت بود شنیده ام
جالب این است که عساکر امریکایی شما را تلاشی کردند و بعد در سالون راه دادند اما آن فرد نقل می کرد که وقتی داخل دفتر وزارت خارجه شدم دیدم عساکر امریکایی هیچ کس را به داخل وزارت راه نمی دهند و من را که بایست در ملاقات با وزیر حاضر میبودم عساکر امریکایی به ساختمان وزارت خارجه راه ندادند که این عمل برای خیلی ها وحشتناک و غیر قابل تحمل بود
او گفت که ما کارکنان وزارت خارجه همه در گوشه یی بیرون از وزارت ایستاده شدیم تا ملاقات وزیر خارجه با یکی از دیپلمات های بلند پایه امریکایی تمام شد و او را از مسیر دیگری بیرون و توسط هلیکوپتر به سفارت انتقال دادند
آن زمان بود که ما اجازه یافتیم داخل ساختمان وزارت خارجه شویم .
آقای آریانفر
این ها افسانه نیست واقعیت های تلخ و دردناکی است که رژیم دست ان را ایجاد کرده است رزیمی که چنین فضای توهین آمیز و تحقیر آمیز را ترجیع میدهند و اما از نوکری دست نمی کشند
تشکر

>>>   امروز در مطبوعات خواندم که وزیر خارجهٔ امریکا خروج قوای آن کشور را از افغانستان قبل از انتخابات سال ۲۰۲۰ تأئید کرد.
حکایت آقای آریانپور مرا به یاد آقای سپنتا و سایر پیشکاران اشغال انداخت. آیا او و اشخاص نظیر او در عدم موجودیت قوای خارجی، بازهم در افغانستان باقی خواهند ماند؟ آیا پس از خروج قوای امریکا، باز هم ع و غ و رقبای دست و پا شکستهٔ شان کاندید ریاست جمهوری خواهند بود؟
داود

>>>   این شرم نیست که تو یاد کردی. خداوند شماها ازاین بیشترشرم سار ساخته و خواهد ساخت که حتا توان بیان کردن انراهم نداشته باشید. ایا برهنه کردن زن هاودختران تان را که همین باداران تان انجام میدهد،شرم و آبروریزی نیست؟

>>>   آقایان محترم ازیک تلاشی بدنی اینقدرآشفه شده وبخود میپیچی مگرازآمدن امریکائیها به وطنت واینکه چی ها درحق خاک ومردمت کرده ومیکند مگربی خبری ، ویااینکه شاید بگوئی که به من چی تنها درحق من جفا نشود خاک برسرمردم .
کمی هوشیارباش این بیدادگری ات به یک توت گنده نمی ارزد.
بااحترام

>>>   عامل اصلی این اشغال مجاهدین روسیاه و طالبان لعنتی است! نه این ونه ان!
تو اریاپر چرا غیرت نکردی؟ پس همه مثل تو اند!

>>>   این فکایی تان بکلی بی مزه بود شاید از چاپلوسی در خط نخست برای تلاشی ایستاده شده باشید چون ریس عبدالله ایزک حضور داشت وتمام ایزک ها دور وپیش اش جمع بودند

>>>   عجب خاطره، این نشان میدهد که شما مامورین وزارت خارجه فقط یک دریشی و نکتایی پوشیدن را یاد دارید و بس.
تلاشی برایتان شرم است ولی یک بخش از کتابخانه وزارت خود را از پول دولت جوړ کرده نمیتوانید انهم در حالی هر سال نصف بودجه تان بی مصرف میماند و ازینرو وزیر از یک قرن زیاد شد که سرفرصت است. حجالت بکشید

>>>   تعدادی زمان روسها به آنها چاپلوسی میکردند اما زمانی فهمیدند روسها رفتنیهستند همان ها بیشتر از همه از روسها غیبت وبدگوئی میکردند
حالا هم امریکائی ها رفتنی هستند

>>>   تدبیر امنیتی ایجاب می کرد که کرزی هم تلاشی شود. چه تضمینی وجود دارد، اصل این است که این مردم همه تروریست اند، جز کسی که ثابت شود، تروریست نیست.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است