در این روز ها تنها امرالله صالح در محراق توجه واقع شده است. چرا؟

صرف نظر از این که امرالله صالح، به شمول بنده خوش کی می آید و خوش کی نه؟. صرف نظر از تول و ترازو کردن سنگریزه های راهی که او برگزیده است. اما از این رو، امرالله صالح به چهره ی مورد توجه در کارزار انتخاباتی ماه میزان واقع شده است، که او با مسایل از روی استواری و منطق عمل می کند و دارای بسته ای از گفتنی هایی است که بر جامعه و به ویژه بر نسل جوان کشور تاثیر گذار واقع می گردد. او این بسته ها را بی هراس باز گشایی می کند. گناه یا تقصیر اقای صالح در این نیست که حساسیت های توأم با حسادت در برابرش آفریده می شود، بلکه نادرستی روند مبارزه و سلوک «رقیب خوابانی» نادرستی است، که در میدان کشتی گیران کم سواد سیاست افغانستان به مدل تبدیل شده است. هیچکس در این روند ویسل فول را نمی شنود و هی دارند از چراغ قرمز گذر می کنند.

از واکنش های متفاوت پیرامون حمله بر دفتر امر الله صالح، چه در این بار به خودش آسیب نرسیده است، به خوبی درک می شود،که باید پیش از همه خود وی و کسانی که مسوولیت نگهداری وی را بر عهده دارند متوجه باشند. ناظرین اوضاع افغانستان در برون کشور بر زاویه ی دیگر جنگ در افغانستان تاکید دارند و می افزایند، وخامت اوضاع انتخاباتی کشورنه تنها به منظور دریافت منافع زیاد پهنا و ژرفا می یابد ، بل از زاویه یی هم فراخور توجه است، که چه حرکت هایی در برابر چه حرکت ها واقع می گردند؟.آن گاهست که هیچ کس را به آیینه بندان گذشته های دور نزدیک متعهد نمی گذارد و امرالله صالح هم مکلف نیست که این جامه ی پیوندی را تا ابد بر تن داشته باشد.

این ناظران در برون از کشور می گویند ،حرکت های منفعت جو، به منظور هموار سازی راه پیشرفت شان، از هیچ نوع تلاش در از بین بردن سدهای پیش روی خود مضایقه نه می کنند.
آنان مرگ داکتر عبدالرحمن وزیر هوانوردی در دولت اقای حامد کرزی را با سابقه ی روشن سیاسی گذشته اش مثال می آورند و یاداور می شوند که سود جویان سیاسی، به منظور رسیدن به هدف، می توانند، از پوست شیر نر و ماده گرفته تا لباس و جلیقه ی هر گونه تروریست را تن پوش سیاست های خود کنند. مباد که مردم افغانستان در مورد این جوان نیز شاهد تکرار تجربه های تلخ گردد.

ذکر این مثال، به نظر شماری از خوانندگان، با حرکت هایی که بر ضد آقای صالح در آینده های دور نزدیک مد نظر است، شاید ظاهرا بی ارتباط تلقی گردد، اما خود امرالله صالح می داند که این امر، از زاویه ای که مطرح می گردد، مشهود است. امروز، توطئه ای که به منظور نابودی وی به هداف نرسید، رگه های جدیدی از توطئه های دیگر را زاییده است و تا حد تلاش های آخر نیز در قدمه های مختلف ادامه می یابد. این حرکت ها زندگی اقای صالح را با خطر بیشتر مواجه می سازد. این خطر به مراتب، سنگین تر از خطری است که شخص و یا کلکتیفی با دشمن مشهود خود مقابله می کند.

من نه می گویم که صالح در میان طالب، داعش، خراسان و غیره، دشمن ندارد، که نه تنها این، بل کشور های حامی این سازمان ها نیز نمی توانند امرالله صالح را با موضع گیری های جدید وی و حتی از روی مواضع پیشینش، با سرکشیدن کاسه ای پر از نوشابه ی زهر تحمل کنند، اما حرف بر این است که زندگی وی در حال حاضر در هندسه عملکرد های سیاست امروزی قابل تصور و پیش بینی مورد خطر واقع گردیده است.

حلقه های مصروف توطئه چینی ها می خواهند، با یک شلیک به دو هدف دست یابند، یکی از این اهداف ها عبارت از فرونشاندن حسادت هایی است که در پیچ و خم تگ و دو های فردی و گروهی در چندین سال بروز کرده است و دوم مختل ساختن روندی می باشد که آقای امرالله صالح، خلاف میل حلقه های توطئه چین علیه خودش، بر آن مهر تایید گذاشته است.

از این رو مسوولیت امرالله صاالح و تیم نگهبان او افزون بر سنگینی، مقداری دقت بیشتر می طلبد. این امر، پیش از همه به خود آقای صالح هشدار می دهد و به قول ناظرین در کشور های دیگر، خوشبینی های بیش از حد و رفتن در پی لبخند های عاطفی خاطره انگیز نیز می تواند خطر های غیر قابل جبران را بار آورد. چه برهم خورد توازن و موازات بیلانس های به دست آمده، به نفع کشور و مردم افغانستان نیست.

فروغ فردا

>>>   ازینکه امرالله به تیم اشرف غنی پیوسته است همین حالا وقتش هست کهپنشیری ها بگویند امرالله درترور مسعود دست داشته است ،
تنها کسیکه تاحال درینمورد متهم نشده بود صالح است، سایرین همه بشمول استاد سیاف ، عبدالله عبدالله عبدالله ، انجنیر عارف ، مرحوم مارشال، قا نونی ودیگران همه متهمئ هستند
گیلگمش

>>>   آنقدر که شما او را جلوه ساز میسازید و میخواهید از آن یک قهرمان دیگری سازید فکر کنم این شخص لیاقت و اهلیت ندارد و قابل مطرع نمیباشد ،او کوشش میکند که خودش خود را به دیگران جلوه کاذب بدهد ،در حالیکه او. به همه وطنداران و قوم خویش پشت نموده و. سالها غنی را مورد تاخت وتاز خود قرار میداد به بهای اندکی خود را بفروش رسان چنین اشخاص و افراد اعتبار در نزد اهل سیاست ندارند و مرگ سیاسی او از برکت غنی نزدیک است
عبدالله ریحان

>>>   محترم استاد صبوررحیل:

حراج و لیلام تاریخ و فرهنگ و هویت توسط امرالله صالح برای تقرب به دربار غنی و فاشیزم روز به روز گرما و شتاب بیشتر می یابد. دیده شود تا آخر انتخابات برای ما و برای خود چه باقی خواهد گذاشت که لیلامش نکرده باشد.

۱- قول مسعود شهید (رح) را تغییر داد تا «افغانیت»‌را توجیه کند. این یک دروغ محض است. مسعود هیچ نیازی نداشت و سخن گفتن از «افغانیت» در آن سیاق و فضای سیاسی با رابین رافایل در استالف هیچ محلی از اعراب و ضرورت ندارد و نداشت. اما این تقلب را جناب امراالله صالح برای توجیه تسلیم شدنش به پروژه هویت‌زدایی فاشیزم ساخت.
۲- در پکتیا کارنامه فتوحات غزنویان، غوریان و ابدالیان را به پکتیا می‌بخشد می گوید که پنجابی‌ها را پکتیایی ها مسلمان کردند؛ راستی؟!

و اما مساله مسلمان ساختن: آیا تازه مسلمانها باید مرهون و غلام آنهایی باشند که اسلام را به آنها عرضه کرده اند؟ اگر چنین است، باید به عربها نیز اجازه بدهیم که امروز بر ما با همین نظر ببینند که امرالله صالح می‌خواهد پکتیاوال به پنجابی بنگرد. این که عوام‌الناس توان درک فرهنگ امروزی جهان را ندارند- مساله دیگریست. اما امرالله صالح این گفته اش را در مجامع روشنفکری چگونه توجیه می‌کند. با دوستان جاناجانی هندی اش چگونه این قول زرین خویش را توضیح خواهد داد؟ او قمر باجوه، رییس کنونی ستاد ارتش پاکستان، را نیمه هندو و نیمه مسلمان باز‌می‌شناساند و می‌خواهد بگوید که آن نیمه مسلمان او را مردم پکتیا مسلمان کرده اند... یا پاک پروردگار!

این که صالح هم خط دیورند را مانند هر فاشیست دیگر نمی‌‌پذیرد و هم افغانیت را گردن نهاده است، تمامی پیوندهایش را با آنهایی که به هویت، تاریخ و وطن خود با احساس خود‌ارادیت و اقتدار می‌نگرند، قطع کرده است.

برای ما هم خط دیورند مرز است و هم هویت افغانی غیرقابل‌قبول. ما به همان گفته زرین حفیظ منصور باور داریم که: «افغان نام برادر من است. نام من تاجیک است. نام من هزاره و ازبک است...». افغانیت افغانها را مبارک باد!

صالح با بیانیه های آنچنانی اش روشن ساخته است که نمایده و مامور فاشیزم است نه نماینده خواستها و آرمانها یا هویت مردم ما!

>>>   خوب کمپاین کردبد از این غلام بچه درپکتیا ابرو برای خود نگذاشت این دلقک

>>>   فروغ عزیز سلام
مورد توجه قرار گرفتن و آنهم به شکل منفی و علیه داشته خود در این روز ها بسیار آسان است . به طور مثال : آواز خوانی را در نظر بگیرید که استعداد و آواز خوب ندارد اما با برهنگی و حرکت های خلاف فرهنگ کشور و ایجاد حسیاست میان مردم خود را به شهرت میرساند . بی اعتنایی به عزت و تعهدات فردی مطرح شدن نیست ، بلکه چیز مهمتری از دست میرود . امرالله صالح با لیلام کردن ارزش های دیگران میخواهد خود را به هدف برساند ، اما بیچاره نداسته که این کار از بنیاد خراب است و آینده ای هم ندارد . تشبیه احمدشاه مسعود با غنی ، علم نمی خواهد ، بلکه بسیار احمقانه هم است . حرف های بچگانه گفتن و کاندیدان را تحقیر کردن کمپاین گفته نمیشود . امرالله صالح پیش از اینکه امنیت خود را با تهدید مواجه سازد ، همه بود و نبود خود را به صفت یک انسان از دست داده . به حدی خود را در این بازی احمقانه باخته که با بی رحمی تمام و تحت عنوان وصیتنامه سر خانواده خود هم تجارت میکند . افسوس به حال این انسان درمانده .

>>>   تو هم از جمله کاسه لیسیان درباری هستی مانند ناصالح ، چی راهی را ناصالح انتخاب کرده است راه مزدوری و دوری از مردمانی که او را امرالله خان صالح ساخته اند و انتخاب یک مریض و مستبد قوم پرست بصفت زعیم ملی کشور ، زود تر برود به جهنم ، مرغ کم ... کم.
کوه کن

>>>   اقای فروغ!
انچه بیان داشتید یک روی سکه بود ویا میخواستید شخص مورد نظر رابیش تر از انچه است بزرگ جلوه دهید اصل واقعیت اینست که جناب صالح دست پرورده ای سازمانهای بسیار بزرگ استخباراتی بوده سویچ وریمود ایشان از بیرون کنترول میگردد وانها در انتخاب خویش غلط نمیکنند وهمیشه سنجیده وهوشیارانه گام میگذارندومهره های خود را در هنگام ضرورت نگه میدارند وهرجای که خواسته باشند تبدیل وعوض می نمایند ازین رو از ناحیه ای جنابعالی تشویش ویا تمثیل تشویش نکنید وخیالتان راحت باشد کسی را یارای ضرر رسانیدن به ایشان نیست واز خود بیهوده بالا هم نمی روند حد واندازه ای ایشاناز قبل تعیین گردیده ازان یک سر موهم تجاوز نمی توانند شما که با تحلیل وتجزیه ای سطحی وظاهری خواسته اید ویا نتوانسته اید موضوع را وارونه جلوه دهید اگاهان از اغاز کلام مطلب را میگیرندودرین عصر سوشیل میدیا که بسیار پیش رفته وبه تارم ترقی رسیده دیگر هیچ راز نهان نخواهد ماند
یا هو
تبنگ چی

>>>   جناب موضوع را زیاد پیچیده گفته اید. «آنکه آشکار است چه حاجت به بیان است.» در سیستم رژیم جمهوری مطلق غیر از رءیس جمهور کسی دیگر صلاحیت ندارد. ما دوران کرزی را دیدیم ‌و دوران این فاسد غاصب را که قرار داریم. اگر شما اطلاع ندارید لطف کنید از وزارت عدلیه پرسان کنید که: کرزی با ابلاغ یک مکتوب عنوانی وزارت موصوف حکم می دارد که معاونین من در بخش «محاکم ‌و بانک ها هیچ صلاحیتی ندارند». باید اصل موضوع را جستجو کرد نه اینکه امروز باید به دلایلی یک جوان زیر دست چنین شخصی ضایع شود، ‌فردا هم یک ریش سفید باتجربه. این کلوخ گزاشتن روی آب است. به مردم فرهنگ سازی کنید. بخش بزرگی از مردم از زیر اسارت یک مشت خاءن که چند قرن که بنا به دلایلی حق مردم را ضایع می کنند ‌و کردند.به مردم یاد دهید که جهان تغییر کرده وبه امرالله صالح یاد دهید که ریاست جمهوری حق، حق توست. تا کی زیر دست له شدن؟

>>>   اقای امرالله صالح که کی است و چه کرده و یا نکرده من کاری به ان ندارم و نه علاقه ی به باز نگری ان دارم تنها چیزی که اای صالح توجه مرا بخود جلب کرده اینست که ایا اشرف غنی قومگرای خود کامه خواهان حکومت تگ قومی خودش را در طول هژده سال گذشته و بخصوص در بیشتر از پینجسال اخیر که با جعل و تقلب و پادرمیانی وزیر خارجه سابقه امریکا جانکیری که بحیث ریس جمهور موقت به توافق بین دو تیم غنی و عبدالله تعین گردید با ان توافقنامه رسمی در سطح ملی پابند ماند ایا به تعداتش در قبال کشور و ملت که در روز اول حلف وفاداری را به ملت با ماندن دست روی کلام پاک استور باقی ماند ایا توافقی که با جنرال دوستم معاون اولش که اگر رای پاک هم بود از طرفداران دوستم بود به ان وفادار باقی ماند حالانکه بر خلاف همه تعداتش در برابر ملت و همچنان عدم تعهد اش با جنرال دوستم معاون اولش مزید بر ان قومگرایی و تعصب قومی و زبانی غنی را که خود اقای صالح بار ها به ان انگشت انتقعاد گذاشته بود همه را فراموش کرده که به چم و خم ووعده های دروغین و بی باور اشرف غنی معاونیت اول غنی را پذیرفت و با یکجا شدن اش در تیم این شخص عوام فریب عهد شکن دروغگو خود را برعلاوه اینکه از قوم و دوست و رفیق و یاران قدمی اش خود را جدا کرده نام بد تاریخ هم خود را ساخته .

>>>   چرا امرالله صالح در محراق توجه واقع شده است؟
صالح راه فلاح ملت را انتخاب و از مفسدین شناخته شده تاریخ دور ماند!
صالح وقعیت ګرا بوده و به سخن ان امپراطوران ګوش نمیدهد!

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است