تاریخ انتشار: ۱۲:۱۹ ۱۳۹۸/۵/۲۱ | کد خبر: 159768 | منبع: | پرینت |
سیاستمداران اغواگر، اغواگران سیاسی
غنی، عبدالله و کرزی!
به فرهنگ فارسی مراجعه کردم، اغوا از نظر لغوی گمراه ساختن، از راه بدرکردن و گول زدن بیان شده است.
درواژه نامه سیاسی چنین آمده است: عوام فریبی عبارت است از اغوا مردم از طریق دادن مواعید و شعارهای فریبنده و دروغین.
عوام فریب کسی است که ادعای او دروغ با وعده هایی بی پایه و اساس و بدون پشتوانه با تحریف حقایق سعی می کند مردم را بسوی خود بکشد و موافقت و تحسین و پشتیبانی آنان را جلب کند. هدف همان اغوای مردم است از راه سخنان فریبنده کاهی را کوهی جلوه گر ساختن و وعده های سر خرمن دادند.
غنی و عبدالله کرزی هرسه مردم فریب و اغواگرند، هردو به مردم دروغ می گویند و وعده هایی سر خرمن میدهند و این مردم است که قیمت این همه دروغ و نیرنک و حیله و فریب حاکمان بی آزرم را به قربانی فرزندان شان و ریختن خون فرزندان شان می پردازند.
غنی و عبدالله و کرزی هیچ کدام دیگر قابل اعتماد نیستند، اعتماد کردن به غنی و عبدالله و کرزی، اعتماد کردن گوسفندان به گرگ ها است.
ناگفته نماند که کرزی فرزند خلف استعمار و طالب نیز در کشتار مردم بی گناه ما دست دراز تر از هردوی این دو اغواگر دیگر دارد، این هرسه یعنی کرزی، غنی و عبدالله در دادگاه مردم باید مورد بازخواست قرار گیرند و به جرم خیانت به مردم محکوم گردند.
محمداسلم سلیم
>>> اصف آشنا
چشم به راه 35 انتحار و رویداد خونین باشیم!
تروریستان که در زندان امنیت ملی نگهداری میشوند، تروریستان عادی نیستند. خطرناک و حرفهای اند. آزادی 35 زندانی طالب از زندان امنیت ملی با آزادی سازی های قبلی از زندان پلچرخی، فرق دارد.
#تابوت_ساز_بابا از 2014 تا هنوز، زندانی آزاد میکند و انتحار و انفجار حساب میگیرد.
پ.ن: مواظب شعار "حساب میدهیم و حساب میگیریم" باشیم.
>>> «باید اذعان کنیم که ۱۷ سال ناکامی سیاسی، امنیتی و حکومتداری ما بود که امروز طالبان میایند»...
«نخبه های سیاسی-فکری- اقتصادی... یا با این موج های جدید کنار بیایند ویا هم به تبعید رفته و ترک وطن نمایند»..
>>> Salam
برای خارجی ها تنها یک هدف مهم است و آن اینکه افغانستانِ آینده تهدیدی به منافع شان نباشد ، اگر این هدف را طالبان بر آورده سازند، بدون شک امارت طالبان را به رسمیت خواهند شناخت . دموکراسی و حقوق بشر تنها یک ابزار سیاسی برای شان است اگر در جای کارا نبود برای شان مقدس نیست . کشور سعودی یکی از کار آمد ترین دموکراسی ها برای منافع خارجی ها است !
>>> Khurrami.
این پیام نه تنها به امرالله صالح بلکه به همه مزدوران و چاکران و کاندیداهای امروز و فردای چاکری و نوکرمنشی باید رسانده شود. شما فقط از نام خودتان و پیروان همانندتان میتوانید چاکری کنید. حساب مردم از حساب شما جداست!
>>> مشکل در مردم است
با یک تظاهرات میلیونی گلم قبیله پرستان را بر چینند.
>>> از دوستم هیچ خبری نیست. آیا او زنده است یا فوت کرده؟
>>> براستی که :عقل سلیم دربدن اسلم یا سالم ،
آیبا اینکه جناب اشرف غنی میگوید: در طی دوسال برای تمام السوالی های افغانستان برق میرسانم وبرق اضافی رابه آنطرف مرز برای لـرو بـر میدهم به نظر شما ازجمله : اغوا مردم از طریق دادن مواعید و شعارهای فریبنده و دروغین.
است ؟
گیلگمش
>>> نظامیان امریکا در افغانستان به پهپادهای بسیاری کوچک مجهز شده اند که قادر است جان آنها را در میدان نبرد نجات دهد.
نیروهای دیسانت امریكا در هنگام گشت زنی در افغانستان از یك سیستم برای جمع اوری اطلاعات استفاده می کند که به نام بلك هورنت یا زنبور سیاه یاد میشود.
این هواپیمای پلاستیکی جدیدی توسط ارتش انگلیس طراحی شده که آخرین سلاح این کشور برای مقابله با طالبان به شمار میرود.
عکس هایی که روز شنبه توسط قطعه رزمی لوا 3 منتشر شد ، گشت زنی هواپیماهای بدون سرنشین را در نزدیکی قندهار، نشان می دهد.
سربازان میتوانند این وسیله را به طور مستقیم و از طریق یک «جوی استیک» هدایت کنند و یا اینکه با دادن برنامه به آن و با استفاده از سیستم GPS این هواپیما را برای جاسوسی به مقر دشمن اعزام و سپس آن را به مقر بازگردانند.
به گفته مقامات ارتش انگلیس، زنبور سیاه برای جاسوسی در داخل پناهگاههای طالبان و نیز پاکسازی مسیرهای تحت کنترل دشمن استفاده میشود.
این هواپیما که با هزینه مشترک انگلیس و ناروی ساخته شده و سال گذشته مراحل آزمایشی را در قبرس گذرانده است، قرار است در افغانستان مورد استفاده قرار گیرد.
هواپیمای جاسوسی موسوم به «زنبور سیاه» که حدود 20 سانتیمتر طول و 15 گرم وزن دارد و 3 دوربین در آن جاسازی شده است توسط «لوای کشف» ارتش انگلیس طراحی شده است
>>> اشرف غنی بی وجدان و مزدور و عوام فریب باز ۳۵ تروریست خاطر ناک طالب را از زندان آزاد ساخت. نمیدانم کسانی که، مردمی که از این تروریست پرست حمایت میکنند، وجدان دارند، چشم و گوش دارند؟ نمیبینند که این جاسوس عمدا مردم ما را زیر بمبهای انتحاریهای طالب و داعش میفرستد؟ آزاد کردن ترورسیتهای که صدها افغان را قتل کرده اند یعنی چه؟ چرا مردم گوسفندی ما نمیدانند و خاموشانه کشتار فرزندان خود را شاهد استند؟
>>> Salam
موفقیت و مشروعیت طالبان محصول سیاست های فاشیستی کرزی و غنی بود و است ، این هردو تا جای که توانستند نگذاشتند طالبان مهار شود و حتا با تلاش این دو سران طالبان از لست سیاه ملل متحد خط زده شد ، این هردو طالبان را به شمال انتقال دادند و چندین شهر و استان در شمال را پایگاه اساسی طالبان ساختند ، و حتا جنگ با طالبان را در شمال معادل نسل کشی پشتون ها قلمداد کردند ، دوستم را به جرم طالب ستیزی رسوا و بی صلاحیت ساختند ، طالبان را در شهر کابل داخل ساختند و آیس کریم دادند و هر چه در توان شان بود در سطح ملی وجهانی از آنها قباحت زدایی کردند ، اکنون که طالبان در چند قدمی پیروزی قرار دارند ، اشک شان برای از دست دادند موقف های شان است ، اگر فردا طالبان غنی را معاف کنند ودر حکومت آینده راه دهند ، غنی دوباره مانند زمان مقاومت سخن گوی طالب خواهند شد .
>>> چرا غنی از مصالحه با طالبان واهمه دارد؟
آیا طالبان میتوانند از قوم پشتون/افغان نمایندگی کنند؟
پس از حادثه 11 سپتامبر در امریکا که مسئولیت آن را اسامه بن لادن رهبر گروه القاعده به عهده گرفت و سرنگونی گروه طالبان در سال 1380 و در نتیجهیی نشست بن، افرادی به اصطلاح تکنوکرات مثل حامدکرزی و اشرفغنی و... با حمایت امریکاییها و جبهه متحد ملی به قدرت دست یافتند و چنان مینمود که جامعهی جهانی و در رأس ایالات متحده امریکا با درک جنگهای داخلی چندساله و جا گرفتن تروریستان بینالمللی در خراسان/ افغانستان، به این واقعیت پیبرده باشند که جز با ایجاد یک نظام دموکراتیک و مردمسالارِ مبتنیبر کثرتگرایی سیاسی و دینی، مدارا و رواداری و آزادیهای فردی، هیچ نسخهی دیگری نمیتواند این کشتی شکسته و در حال غرق شدن را به ساحل امید و آرامش برساند. به اساس همین خوشبینی بود که رهبران جبههی متحد از جمله شهید صلح پروفیسور استاد برهانالدین ربانی رئیس جمهور پیشین کشور حاضر شدند قدرت را به حامدکرزی و یا به اصطلاح نماینده تکتوکراتهای پشتون/افغان انتقال دهد و تصور این بود از آنجاییکه امریکاییها با شعار «دموکراسی» وارد خراسان/افغانستان شده اند لابد افراد مورد حمایت آنان از جمله کرزی، احمدزی و احدی و... نیز باید معتقد به ارزشهای دموکراسی، حقوق اساسی و شهروندی و پلورالیزم سیاسی و مذهبی باشند اما با گذشت زمان، مشخص شد که این افراد با آنکه زیر نام دموکراسی و حمایت جامعهی جهانی خود را به قدرت چسپاندند، برعکس نه تنها که به مردمسالاری و ارزشهای حقوق شهروندی و اساسی انسانها اعتقادی نداشتند/ ندارند بلکه با شارلتان بازی و فریب مردم و جامعهی جهانی با استفاده از اماکانات سرشار جامعه جهانی به فکر احیای حکومت تکقومی عبدالرحمانی، و نادری و هاشمی در قرن بیست و یکم برآمدند و همه فرصتهای طلایی و منابع مالی بزرگ را هزینه این برنامههای خیالی، پوچ و بیمفهوم شان که با واقعیتهای عینی و بافت اجتماعی کشور ما سرسازگاری نداشت، کردند. از سوی هم تلاش نمودند تا گروه طالبان را به مثابهی سربازان مدافع هژمونی قومی هم به دنیا و هم به مخالفین سیاسی داخلی معرفی نمایند و در دل آنان ازین گروه ترس و هراس را به وجود بیاورند. هرچند درین قمار توفیقاتی را نیز نصیب شدند، اما نتایج را که این سیاستهای خام و ناسنجدیده در قبال داشت این بود که از یک طرف از شکلگیری یک نظام قدرتمند دموکراتیک با پایه های وسیع جلوگیری کردند و از سوی هم صدمه جبران ناپذیری را بیش از دیگران بر پیکر زخم آلود قوم پشتون وارد نمودند که به این آسانیها قابل التیام نیست.
باید گفت که این بازی خطرناک سیاسی باعث شد که هم مردم ما و هم امریکاییها هزینه سنگینی را طی مدت پرداخت نمایند و طالبان هم درین بازار مکاره خریداران و مشتریان تازه مثل روسیه و ایران و غیره دریافت نمودند. برقراری روابط تازه با روسیه و ایران برای امریکا دیگر قابل تحمل نبود؛ از همینرو به هر قیمتی باید کنترول طالبان را در دست خود میگرفت و روابط شان با کشورهای رقیب امریکا قطع میگردید که بحث گفتگو با طالبان پیش کشیده شد.
واقعیت اینست که طالبان در کنار اینکه ادعای دینی و مذهبی دارند، یک گروه قومی عمدتاً پشتون نیز به شمار میروند و این مسئله را خود شان نیز مطرح و از آن انکار نکرده و نمیکنند چنانچه چندی قبل بعد از آغاز گفتگوهای قطر با امریکا، طالبان با بیبیسی به صراحت این موضوع را اعلام نمودند.
کار دیگری که این به اصطلاح تکتوکراتها (کرزی و احمدزی و.....) طی 19 سال اخیر در قبال طالبان انجام دادند این بود که از یک طرف با برادر و مخالف سیاسی خواندن، از آنان حمایت معنوی و مادی میکردند تا آنها زنده نگهداشته شوند و از سوی دیگر آنان را در محافل سیاسی غربی، گروه متحجر و افراطی مذهبی معرفی میکردند تا جهانیان هیچگاهی حق زعامت را برای این گروه به رسمیت نشناسند و سعی نمودندً خود را (تکنوکرات ها) شایسته و سزاوار زعامت کشور جا بزنند. طالبان نیز اخیراً متوجه بازی مغرضانه و دوگانه کرزی و احمدزی یا به اصطلاح تکنوکراتهای پشتون گردیده اند که این دو، همانگونه که امریکا و جبهه متحد ملی را بازی و فریب دادند، با آنها (طالبان) نیز صادق نیستند و همواره حضور طالبان را صرفا تا پشت کوهها و در دل درهها و دشتها میخواهند و دوست ندارند این گروه به شهرها نزدیک گردند و اگر هم پا به شهر میگذارند باید زعامت بیقید و شرط کرزی و احمدزی و چند تا آدم بیریشه و دیسانتی دیگر را بپذیرند و لب به شکوه نگشایند از همینجا بود که در جریان مذاکرات صلح با امریکاییها، طالبانً به وضاحت اعلام کردند که ما «نماینده قوم پشتون هستیم» یعنی اگر دنیا به خاطر افکارافراطی دینی، ما را نمیپذیرند حداقل بخاطر پشتون بودن، ما را قبول کنند و اگر قرار باشد قدرت سیاسی در کشور میان اقوام تقسیم گردد، ما نسبت به هر کسی دیگری که از نام و نمایندگی پشتون به قدرت رسیده اند، مستحقتریم چون عملاً در جنگ قرار داریم، در میان مردم به ویژه روستایان از نفوذ زیادی برخودار هستیم، دولت و مردم را به چالش میکشیم، هم میکشیم و هم کشته میدهیم.
حالا به نظر میرسد که دنیا به ویژه امریکاییها نیز به این نتیجه رسیده اند که اگر قرار باشد به نمایندگی از قوم پشتون/افغان، میان تکنوکراتهای فریبکار و دروغگو و طالبان یکی را انتخاب کنند بدون شک طالبان را بر تکنوکراتها ترجیح خواهند داد چون با بودن و نبودن تکنوکراتها مثل حامدکرزی و غنی احمدزی در سیاست کشور آب از آب تکان نمیخورد اما با انکار و نبودن طالبان در قدرت سیاسی به نمایندگان از قوم پشتون/افغان، حداقل جنگ ادامه مییابد، کشتار مردم ملکی و فرزندانمان در نیروهای امنیتی استمرار مییابد، اقتصاد بیشتر از پیش ورشکست میگردد، حاکمیت دولتی شکل نمیگیرد، جایگاه قانون و اخلاق در جامعه به طور روزافزون اُفت بیشتر میکند، وحشت و دهشت عام میگردد ..... بی مورد نبود که ترامپ رئیس جمهور امریکا چند روز قبل گفت: «ما سرنوشت افغانستان را به دست کسانی سپردیم که تا چند وقت پیش در کشور ما یا مصروف سلمانی ، یا غذا فروشی و یا هم کباب فروشی بودند» این سخن ترامپ به این معناست که کسانی را که ما بالای گردههای مردم افغانستان سوار کردیم نه تنها که درایت و کفایت نداشتند بلکه امریکا و دنیا و مردم افغانستان را نیز با پر رویی و چشم سفیدی فریفتند.
غنی احمدزی دیروز در نماز عید گفت: «حکومت در آخرین مرحله از زمان قانونی خود قرار دارد، و درین وقتِ کم- نمیتواند تصمیم های بزرگ از جمله صلح با طالبان را اتخاذ نماید و شما (مردم) باید برای من صلاحیت بدهید تا درین مورد تصمیم بگیرم» این سخنان غنی احمدزی دقیقاً به معنی انکار پروسه صلح با طالبان و تأکید بر جای خالی نکردن یا تعویض پشتون طالب با پشتون تکنوکرات مفت خور است و ادامه جنگ و خشونت. همچنان تأکید چندروز قبل حامد کرزی مبنی بر ماندن غنی احمدزی در سکوی قدرت الی انجام توافقات صلح با طالبان نیز دقیقاً در همین راستا صورت میگیرد.
بنابرین از انکشافات اوضاع سیاسی طوری وانمود میگردد که معادلات سیاسی در حال متحول شدن است چون از آنجاییکه طالبان خود را نماینده پشتون ها معرفی میکنند از نظر اعتقادات مذهبی به نحوی عقب نشینی شان را نشان میدهد و واقعیتهای اجتماعی و سیاسی امروزی جامعه را تا جایی درک میکنند و آنان با کسانی در داخل کشور وارد معامله و مفاهمه خواهد شد که یک عمری در برابر هم جنگیده اند نه با تکتوکراتهای دغلباز و مفتخور و قراریکه از زبان نمایندگان و سخنگویان طالبان اخیراً شنیده میشود، این گروه، جنگ در برابر جبههی متحد را در گذشته یک اشتباه سیاسی میدانند و همچنان پاکستانیها نیز اعتراف دارند که جنگ شان در برابر «مسعود» یک اشتباه سیاسی و تاریخی بود. از طرف دیگر من مطمین هستم رهبران سیاسی و مردم ما نیز در میز مذاکره با طالبان بر دست آوردهای 19 ساله و حقوق شهروندی مردم ما تأکید خواهند کرد و آن را به معامله نخواهند گرفت. اینکه کرزی و احمدزی در برابر این روند روبه جلو تا چه حد و تا چه زمانی مقاومت خواهند کرد و سرنوشت شان به کجا کشانیده خواهند شد، بستگی به گذشت زمان دارد.
هارون معترف
>>> اشرف غنی در پیام عیدی خود میگوید که حکومت فعلی یک حکومت ضعیف است و در مورد صلح باید دولت آینده که یک دولت قوی باشد،تصمیم بگیرد.
آیا تو میدانی که دولت تو در حال حاضر در جنگ با دشمن در تمام جبهات مشغول است.
تو در عوض آن که به سربازان در جبهات جنگ روحیه بدهی که در مقابل دشمن بجنگند و از کشور دفاع کنند و دولت قوی و مطمئن در عقب آنها ایستاده است و از آنها دفاع میکند،اعلان میداری که فعلاً یک دولت ضعیف کشور را رهبری میکند.
یک کم ذره متوجه گپ زدن خویش باش و پیش از آن که چیزی میگویی،باید تمام جوانب سخنان خویش را فکر کنی و بی خریطه فیر نکنی.
>>> Arianfar
اظهارات غیر مسوولانه کرزی در ارگ در حضور سفیر امریکا نشان داد که در این کشور نشانی از قانون نیست. دست کم ناکارآمدی اصولی قانون اساسی ضد ملی، سراپامتناقض و ناقص کشور را نشان داد.
این قانون باید به زباله دانی تاریخ افکنده شود و به جای آن یک قانون کارا و پذیرا آورده شود. قانونی که بتواند درد کشور را دوا کند. این قانون دستکاری شده و ناکاره دردی را دوا نمی کند.
می گذریم از این که کرزی کدام سمت رسمی ندارد و حضور وی در یک دیدار رسمی یک دیپلمات خارجی با رییس جمهور خلاف پروتکل دیپلماتیک و سخت پرسش بر انگیز است.
>>> Salam
هزار بار هم که به عبدالله رأی دهید او شما را باز به کرزی ، غنی ، اتمر و یا کدام زی و خیل دیگر می فروشد . چه وقت کله ی سنگین شما صاحب درک می شود .
>>> احمد ولی مسعود؛ تا کنون نشان داده که افسار یا پوزبند کسی را به گردن خویش نبسته است بلکه کوشش میکند دیگران را دنباله رو خود بسازد ازین ناحیه؛ احمد ولی مسعود هرگز شامل این قاعده نمیشود چنانچه برادر بزرگش فرمانده احمدشاه مسعود نیز مرد مستقل مزاج وصاحب ارادهء آزاد بود۰ اما هدف آقای افراسیابی چنان است که دیگران با تمام عقل وفراست ودرایت و دوربینی شان بازهم باید خودشان را دنباله رو برادر مجاهد حکمتیار بسازند بخاطریکه او پشتون است۰ این در حالی است که برادر مجاهد حکمتیار؛ پیش از هر قوم دیگر ؛ سوته را به مقعد پشتونها زده است۰ تف بر آن پشتون بی عقل وبی حافظه ای که فراموش کند که حسن ولسمل از ترس برادر مجاهد حکمتیار به سفارت ناروی در اسلام آباد با اولادهایش پناه برد۰ تف بر آن پشتون که فراموش کند که عصمت قانع؛ از ترس برادر مجاهد حکمتیار به آغوش برهان الدین ربانی پناه برد۰ تف برآن پشتون که فراموش میکند که حبیب الرحمن الفت؛ شمس الدین مجروح و چینزایی به امر و دستور برادر مجاهد حکمتیار به قتل رسیده اند۰
برای برادر مجاهد حکمتیار؛ پشتون و پشتونوالی و افغانیت در شرایط کنونی ابزار خرسازی و خرسواری است که میخواهد از دیگران پس نماند
>>> تلویزیون شمشاد
محمد حنیف اتمر رسما به تیم دولت ساز پیوست.
اگر این خبر دقیق باشد، برای سیاست گران حوزه مقاومت یک درس بزرگ است.
نوت: یک روی سکه را هم نگاه نکنید، با رفتن استاد عطا محمد نور بزرگ ترین تکت انتخاباتی از هم پاشید.
>>> متن نامهی امیر دوستمحمدخان به پسرش محمد اکبر مشهور به غازی وزیر اکبر خان:
من(امیر دوست محمد خان) با انگلیسها به موافقه رسیدهام بر این تفصیل که، تو(شهزاده اکبرخان) به بهانهی شکست یافتن از قوای فرنگی خودرا بیرون بکشی-انگلیسها داخل کابل خواهند شد و دشمنان واقعی خود(آزادی خواهان به رهبری میرمسجدی خان و مجاهدین شمالی) را نابود خواهند کرد و بعد از بدست آوردن آبروی رفته و سرکوب دشمنان شان افغانستان را ترک خواهند گفت. به این صورت از سویی لکهی بدنامی شکست از دامن انگلیسها پاک میشود، اما در عوض آن، پادشاهی را در خاندان ما به رسمیت خواهند شناخت و از سویی دیگر، رقبای امارت ما در کابل، که شاید فردا، درد سری برای ما باشند، از میان خواهند رفت.
پ.ن: خوانندهی گرامی میداند که علیه انگلیسها، کیها جهاد کردند و ثمرهی آن به پای کیها ختم شد. این نامه را دوست محمد خان زمانی به پسرش اکبرخان ارسال کرد که مجاهدین شمالی به رهبری میر مسجدیخان، انگلیسها را تا جلال آباد شکست داده و هزاران سرباز انگلیس کشته شده بود که گفته میشود از میان ۱۶۵۰۰ نفر لشکریان انگلیس، تنها یک جنرال آن زنده رها شده بود.
دوست محمد خان میخواست این شکست انگلیسها جبران شود که جبران هم شد. طوریکه تاریخ گواهاست، انگلیسها از پیآن شهر چهاریکار و شهرستان استالف را آتشزدند و هزاران جنایتی دیگر را به کمک خاندان دوست محمد خان به غیر افغانان و مردم شمالی روا داشتند.
کتاب؛ استیلای نظام قبیله سالاری
نوشتهی پروفیسور دکتور جلال الدین صدیقی
تورانیان خراسانی
>>> Arianfar
افغانستان در راه کنفدراسیونی شدن بر پایه پلان B:
بازگشت طالبان زیر هر اسم و رسمی که باشد، نخستین گام در راستای فروپاشی کشور و ایجاد کنفدراسیون شمال و جنوب است. روزگاری تاریخ حامد کرزی و اشرف غنی احمدزی را مقصران اصلی فروپاشی کشور به دو بخش ارزیابی خواهد کرد. کابل پایتخت مشترک خواهد بود.
اما با تشکیل شمال و جنوب جنگ نه تنها پایان نخواهد یافت بل که با نیروی تازه یی ادامه خواهد یافت.
ویرایش قانون اساسی و اصلاح ساختار نظام تنها کاری بود که می توانست جلو تقسیم کشور به دو گستره پشتون نشین و غیر پشتون نشین را بگیرد.
اما کرزی و احمدزی همه فرصت های طلایی را با اندیشه های ناسخته تشکیل پشتونستان بزرگ با تجزبه پاکستان از دست دادند. نتیجه برعکس شد. به جای پاکستان افغانستان تجزیه خواهد شد.
نیم قرن پیش از امروز داکتر موسی شفیق گفته بود:
ما نباید افغانستان را نباید قربانی پشتونستان نماییم.
این سخنان را باید خطوط زرین ثبت تاریخ کرد.
دردمندانه کرزی و احمدزی در شنیدن این پند و اندرز شفیق گوش کری داشتند و این گونه کشور را به لبه پر تگاه نابودی کشاندند.
با تقسیم کشور به دو بخش، نه تنها جنگ پایان نخواهد یافت، بل که سرآغاز دور تازه یی از نبردهای خونین فرسایشی خواهد بود.
>>> Farid
افغانستان آزمون ناکام !
ببینید؛در بازی امریکا با چین،روسیه،هند و پاکستان افغانستان یکی از میدان های خونین است.تنها میدان خونین است!
گاهی که امریکایی ها آمدند تا امارت طالبان را براندازند تقریبن همه خوش بودند.امارت طالبان واژگون شد و طالبان هم مصون و آرام رفتند تا باز آیند.در نزده سالِ اخیر طالبان دوباره سازی شدند،در محلات غیر بومی برده شدند،تسلیح و تمویل شدند.در نزده سالِ اخیر هرچه مانع و مزاحم از راه "صلح باعزت" برداشته شد.در نزده سالِ اخیربیشتر نیروی ضد طالب بدنام،فاسد و جنگ سالار معرفی شد و طالب نظم،قدرت،مظهرِ عدالت و ضامن تجزیه ناپذیری کشور شناسانده شد.
.گاهی که صنف سیاسی افغانستان بیشتر ملیشه ی سیاسی باشدومردم بی تفاوت؛به پیش رفتن دشوارمی نماید.
>>> Dehganpoor
اگر انتخابات شود و یا هم صلح با طالبان ، حکومت آینده بی تردید شبیه حکومت کرزی و حکومت اشرف غنی احمدزی خواهد بودوممکن بدتر از هردو نه بهتر. یعنی متشکل از همین تکه داران قومی و دینی و تکنوکراتهای قبیله گرا و تمامیت خواه پشتون تبار نه کسی دیگری .
به احتمال قوی ، سناریوی "بن اول " و نوع حکومت " وحدت ملی " تکرار خواهد شد و این روند ادامه پیدامی کند تا زمانیکه نخبه گان مردم افغانستان در خدمت این دو گروه تمامیت خواه و تباه کننده باشند و مصروف جنگ های فیسبوکی تحت نام دفاع از منافع قومی و قبیله ی شان .
به این دلیل ، منتظر کدام معجزه ی نباشید !
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است