رهبران مردم در مذاکره با طالبان بر حقوق شهروندی تأکید خواهند کرد و آن را به معامله نخواهند گرفت. اینکه کرزی و احمدزی در برابر این روند به کجا کشانیده خواهند شد، بستگی به گذشت زمان دارد | ||||
تاریخ انتشار: ۱۸:۲۴ ۱۳۹۸/۵/۲۲ | کد خبر: 159777 | منبع: | پرینت |
چرا غنی از مصالحه با طالبان واهمه دارد؟
آیا طالبان میتوانند از قوم پشتون/افغان نمایندگی کنند؟
پس از حادثه 11 سپتامبر در امریکا که مس,,لیت آن را اسامه بن لادن رهبر گروه القاعده به عهده گرفت و سرنگونی گروه طالبان در سال 1380 و در نتیجهی نشست بن، افرادی به اصطلاح تکنوکرات مثل حامدکرزی و اشرفغنی و... با حمایت امریکاییها و جبهه متحد ملی به قدرت دست یافتند و چنان مینمود که جامعهی جهانی و در رأس امریکا با درک جنگهای داخلی چندساله و جا گرفتن تروریستان بینالمللی در خراسان/ افغانستان، به این واقعیت پیبرده باشند که جز با ایجاد یک نظام دموکراتیک و مردمسالارِ مبتنیبر کثرتگرایی سیاسی و دینی، مدارا و رواداری و آزادیهای فردی، هیچ نسخهی دیگری نمیتواند این کشتی شکسته و در حال غرق شدن را به ساحل امید و آرامش برساند.
به اساس همین خوشبینی بود که رهبران جبههی متحد از جمله شهید صلح پروفیسور استاد برهانالدین ربانی رییس جمهور پیشین کشور حاضر شدند قدرت را به حامدکرزی و یا به اصطلاح نماینده تکتوکراتهای پشتون/افغان انتقال دهد و تصور این بود از آنجاییکه امریکاییها با شعار «دموکراسی» وارد خراسان/افغانستان شده اند لابد افراد مورد حمایت آنان از جمله کرزی، احمدزی و احدی و... نیز باید معتقد به ارزشهای دموکراسی، حقوق اساسی و شهروندی و پلورالیزم سیاسی و مذهبی باشند اما با گذشت زمان، مشخص شد که این افراد با آنکه زیر نام دموکراسی و حمایت جامعهی جهانی خود را به قدرت چسپاندند، برعکس نه تنها که به مردمسالاری و ارزشهای حقوق شهروندی و اساسی انسانها اعتقادی نداشتند/ ندارند بلکه با شارلتان بازی و فریب مردم و جامعهی جهانی با استفاده از اماکانات سرشار جامعه جهانی به فکر احیای حکومت تکقومی عبدالرحمانی و نادری و هاشمی در قرن بیست و یکم برآمدند و همه فرصتهای طلایی و منابع مالی بزرگ را هزینه این برنامههای خیالی، پوچ و بیمفهوم شان که با واقعیتهای عینی و بافت اجتماعی کشور ما سرسازگاری نداشت، کردند. از سوی هم تلاش نمودند تا گروه طالبان را به مثابهی سربازان مدافع هژمونی قومی هم به دنیا و هم به مخالفین سیاسی داخلی معرفی نمایند و در دل آنان ازین گروه ترس و هراس را به وجود بیاورند. هرچند درین قمار توفیقاتی را نیز نصیب شدند، اما نتایج را که این سیاستهای خام و ناسنجدیده در قبال داشت این بود که از یک طرف از شکلگیری یک نظام قدرتمند دموکراتیک با پایه های وسیع جلوگیری کردند و از سوی هم صدمه جبران ناپذیری را بیش از دیگران بر پیکر زخم آلود قوم پشتون وارد نمودند که به این آسانیها قابل التیام نیست.
باید گفت که این بازی خطرناک سیاسی باعث شد که هم مردم ما و هم امریکاییها هزینه سنگینی را طی مدت پرداخت نمایند و طالبان هم درین بازار مکاره خریداران و مشتریان تازه مثل روسیه و ایران و غیره دریافت نمودند. برقراری روابط تازه با روسیه و ایران برای امریکا دیگر قابل تحمل نبود؛ از همینرو به هر قیمتی باید کنترول طالبان را در دست خود میگرفت و روابط شان با کشورهای رقیب امریکا قطع میگردید که بحث گفتگو با طالبان پیش کشیده شد.
واقعیت این است که طالبان در کنار اینکه ادعای دینی و مذهبی دارند، یک گروه قومی عمدتاً پشتون نیز به شمار میروند و این مساله را خود شان نیز مطرح و از آن انکار نکرده و نمیکنند چنانچه چندی قبل بعد از آغاز گفتگوهای قطر با امریکا، طالبان با بیبیسی به صراحت این موضوع را اعلام نمودند.
کار دیگری که این به اصطلاح تکتوکراتها (کرزی و احمدزی و.....) طی 19 سال اخیر در قبال طالبان انجام دادند این بود که از یک طرف با برادر و مخالف سیاسی خواندن، از آنان حمایت معنوی و مادی میکردند تا آنها زنده نگهداشته شوند و از سوی دیگر آنان را در محافل سیاسی غربی، گروه متحجر و افراطی مذهبی معرفی میکردند تا جهانیان هیچگاهی حق زعامت را برای این گروه به رسمیت نشناسند و سعی نمودندً خود را (تکنوکرات ها) شایسته و سزاوار زعامت کشور جا بزنند.
طالبان نیز اخیراً متوجه بازی مغرضانه و دوگانه کرزی و احمدزی یا به اصطلاح تکنوکراتهای پشتون گردیده اند که این دو، همانگونه که امریکا و جبهه متحد ملی را بازی و فریب دادند، با آنها (طالبان) نیز صادق نیستند و همواره حضور طالبان را صرفا تا پشت کوهها و در دل درهها و دشتها میخواهند و دوست ندارند این گروه به شهرها نزدیک گردند و اگر هم پا به شهر میگذارند باید زعامت بیقید و شرط کرزی و احمدزی و چند تا آدم بیریشه و دیسانتی دیگر را بپذیرند و لب به شکوه نگشایند از همینجا بود که در جریان مذاکرات صلح با امریکاییها، طالبانً به وضاحت اعلام کردند که ما «نماینده قوم پشتون هستیم» یعنی اگر دنیا به خاطر افکارافراطی دینی، ما را نمیپذیرند حداقل بخاطر پشتون بودن، ما را قبول کنند و اگر قرار باشد قدرت سیاسی در کشور میان اقوام تقسیم گردد، ما نسبت به هر کسی دیگری که از نام و نمایندگی پشتون به قدرت رسیده اند، مستحقتریم چون عملاً در جنگ قرار داریم، در میان مردم به ویژه روستایان از نفوذ زیادی برخودار هستیم، دولت و مردم را به چالش میکشیم، هم میکشیم و هم کشته میدهیم.
حالا به نظر میرسد که دنیا به ویژه امریکاییها نیز به این نتیجه رسیده اند که اگر قرار باشد به نمایندگی از قوم پشتون/افغان، میان تکنوکراتهای فریبکار و دروغگو و طالبان یکی را انتخاب کنند بدون شک طالبان را بر تکنوکراتها ترجیح خواهند داد چون با بودن و نبودن تکنوکراتها مثل حامدکرزی و غنی احمدزی در سیاست کشور آب از آب تکان نمیخورد اما با انکار و نبودن طالبان در قدرت سیاسی به نمایندگان از قوم پشتون/افغان، حداقل جنگ ادامه مییابد، کشتار مردم ملکی و فرزندانمان در نیروهای امنیتی استمرار مییابد، اقتصاد بیشتر از پیش ورشکست میگردد، حاکمیت دولتی شکل نمیگیرد، جایگاه قانون و اخلاق در جامعه به طور روزافزون اُفت بیشتر میکند، وحشت و دهشت عام میگردد ..... بی مورد نبود که ترامپ رئیس جمهور امریکا چند روز قبل گفت: «ما سرنوشت افغانستان را به دست کسانی سپردیم که تا چند وقت پیش در کشور ما یا مصروف سلمانی ، یا غذا فروشی و یا هم کباب فروشی بودند» این سخن ترامپ به این معناست که کسانی را که ما بالای گردههای مردم افغانستان سوار کردیم نه تنها که درایت و کفایت نداشتند بلکه امریکا و دنیا و مردم افغانستان را نیز با پر رویی و چشم سفیدی فریفتند.
غنی احمدزی دیروز در نماز عید گفت: «حکومت در آخرین مرحله از زمان قانونی خود قرار دارد، و درین وقتِ کم- نمیتواند تصمیم های بزرگ از جمله صلح با طالبان را اتخاذ نماید و شما (مردم) باید برای من صلاحیت بدهید تا درین مورد تصمیم بگیرم» این سخنان غنی احمدزی دقیقاً به معنی انکار پروسه صلح با طالبان و تأکید بر جای خالی نکردن یا تعویض پشتون طالب با پشتون تکنوکرات مفت خور است و ادامه جنگ و خشونت. همچنان تأکید چندروز قبل حامد کرزی مبنی بر ماندن غنی احمدزی در سکوی قدرت الی انجام توافقات صلح با طالبان نیز دقیقاً در همین راستا صورت میگیرد.
بنابرین از انکشافات اوضاع سیاسی طوری وانمود میگردد که معادلات سیاسی در حال متحول شدن است چون از آنجاییکه طالبان خود را نماینده پشتون ها معرفی میکنند از نظر اعتقادات مذهبی به نحوی عقب نشینی شان را نشان میدهد و واقعیتهای اجتماعی و سیاسی امروزی جامعه را تا جایی درک میکنند و آنان با کسانی در داخل کشور وارد معامله و مفاهمه خواهد شد که یک عمری در برابر هم جنگیده اند نه با تکتوکراتهای دغلباز و مفتخور و قراریکه از زبان نمایندگان و سخنگویان طالبان اخیراً شنیده میشود، این گروه، جنگ در برابر جبههی متحد را در گذشته یک اشتباه سیاسی میدانند و همچنان پاکستانیها نیز اعتراف دارند که جنگ شان در برابر «مسعود» یک اشتباه سیاسی و تاریخی بود. از طرف دیگر من مطمین هستم رهبران سیاسی و مردم ما نیز در میز مذاکره با طالبان بر دست آوردهای 19 ساله و حقوق شهروندی مردم ما تأکید خواهند کرد و آن را به معامله نخواهند گرفت.
اینکه کرزی و احمدزی در برابر این روند روبه جلو تا چه حد و تا چه زمانی مقاومت خواهند کرد و سرنوشت شان به کجا کشانیده خواهند شد، بستگی به گذشت زمان دارد.
هارون معترف
>>> آقای متعرف،
جواب برداشت سیاسی شما از وضع موجود در کشور را در همین صفحه برقی افغان در این لینک مطالعه کنید .
البته ميشود که قدری وسعتر از این فکر کنید.
لطفآ مطالعه کنید:
http://www.afghanpaper.com/nbody.php?id=159782
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است