حنیف اتمر کیست و دنبال چیست؟
اتمر یک پایش در جنگ با مجاهدین آسیب دیده و با پیروزى مجاهدین به پاکستان رفته، در موسسات استخباراتى غربى جذب شده و از همین مؤسسات به لندن رفته و زمزمه هایى از روابطش با استخبارات بریتانیا است 
تاریخ انتشار:   ۲۰:۱۲    ۱۳۹۸/۵/۲۲ کد خبر: 159783 منبع: پرینت

او با چهره‌ اى آرام و خونسرد، کم حرف مى زند اما شمرده و دقیق. کمتر در رسانه‌ها ظاهر میشود و بدون سر و صدا، برنامه‌هایش را عملى مى‌کند. نه چون رییس جمهور بى‌ربط مى‌بافد و هذیان گفته، صداهاى عجیب از خود مى‌کشد و نه همچون رئیس اجرایی خوش لباس،و بى میل به کار اجرایى و راحت طلب است.

حنیف اتمر باشنده اصلى ولایت لغمان و وابسته به جناح پرچم حزب دموکراتیک خلق بود. موصوف سابقه کار در چارچوب وزارت امنیت دولتى (خاد) رژیم کارمل و نجیب را در کارنامهاش دارد.
مراحل ابتدایى مسلک استخبارات را در مرکز تعلیم خاد و زیر نظر مشاوران روسى در داخل کشور و مراحل متوسط را در کورسهاى کوتاه مدت زیر نظر آموزگاران KGB در تاشکند و مسکو فراگرفته است.

گفته میشود یک پایش در جنگ با مجاهدین آسیب دیده که با عصا حرکت مىنماید. با پیروزى مجاهدین کشور را بقصد پاکستان ترک گفته، در موسسات مدد رسانى که پوششى براى فعالیت هاى استخباراتى کشور هاى غربى بود، جذب شده است.
از طریق همین مؤسسات به لندن رفته است و زمزمه هایى از روابط نزدیکش با MI6 استخبارات کشور بریتانیا است.
متعاقب توافقات بن به کشور برگشت. ذریعه اشرف غنى و سازمان هاى خارجى به کرزى معرفى شده بحیث وزیر احیا و انکشاف دهات در کابینه ى کرزى تؤظیف گردید. موصوف در دوران تصدى این وزارت متهم به سوء استفاده از برنامه همبستگى ملى (ملى پیوستون) است.

با گرم شدن روابطش با کرزى، عهده دار وزارت معارف گردید که بالوسیله ى کمک هاى سازمان یونسکو و دونر هاى خارجى، شبکه ى وسیع مافیایى از بستگان و دوستانش را در آن وزارت ایجاد نمود.
اتهام مکاتب خیالى و تشکیلات غیر واقعى در ساحات ناامن از اتهامات این دوره ى کارى او است.

با جلب اعتماد بیشتر کرزى، بجاى ضرار احمد مقبل در وزارت داخله تؤظیف گردید.
اتفاقات نادرى که در این دوره از کارش بوقوع پیوسته، کشاندن دامنه ى جنگ و نا امنى و انتقال دسته هاى طالبان از جنوب به شمال کشور است. سرانجام با سوء قصد ناکام طالبان علیه کرزى در مراسم رسم گذشت، همراه با امرالله صالح از پست وزارت داخله استعفا داد. از آن زمان به بعد در رابطه ى تنگاتنگ با اشرف غنى قرار گرفته، مقدمات پیروزى او را در انتخابات روى دست گرفت.

مهندسى انتخابات پرچالش اخیر، زمینه سازى ائتلافها، سازمان دادن معاملات سیاسى و تقلبات گسترده در صندوق هاى رأى از دستآورد هاى بارز اوست. او مدیرى زیرک، مذاکره کننده ى ماهر و معامله گرى واقعبین است. او یکى از معماران اصلى تیم تحول و تداوم است.
تیورى تشکیل تیکت انتخاباتى با محوریت پشتونها با جناحین قوم ازبیک و هزاره، زاده ى تفکر قومگرایانه ى اوست. نقیصه ى عدم موجودیت تاجیک ها را در معامله ى سریع و نقدى در دوبى با احمدضیا مسعود، حل نمود.
او بود که پیمان امنیتى با امریکا را امضاء نمود. براى کاهش تسلط فرماندهان غیر پشتون در شمال، زمینه ى رشد و پا گرفتن دسته جات طالبان را در ولایات شمال مساعد ساخت.
او نه تنها شبکه ى وسیعى از افسران عالیرتبه و رؤساى امنیت دولتى رژیم قبلى را در محوریت رییس جمهور و مرکز توحید و قوماندانى اعلى جمع نموده بلکه حلقه ى بزرگى از فرزندان سیاستمداران، رهبران جهادى، قوماندانان مطرح را در شوراى امنیت گرد آورده که با مرگ هر یکى، فرزندان شان را که دست آموز خودش است، در جغرافیاى قومى اش گماشته، در خدمت خویش دارد.

او است که بلافاصله بعد از ختم غایله انتخابات و از اولین روزهاى آغاز بکار حکومت وحدت ملى، عرق جبینش نخشکیده، آستینش را براى یکسره کردن قدرت در ارگ و محدود نموده شرکاى تیمى و حکومتى بالا زد.
مشوره ها و راهکار هاى او است که رابطه ى دو شریک قدرت را شکراب نموده، رییس اجرایی را چنان منزوى و از متن قدرت به حاشیه رانده است که بار ها صداى اعتراضش بلند شد. برخى تصور مى کنند او بازوى نیرومند اشرف غنى در پیشبرد امور است. حال آنکه او گرداننده و از جایگاه مربى و مرشد غنى عمل مى نماید.

بمنظور زهر چشم نمودن جزایر قدرت جهادى و استحکام پشتوانه ى نظامى ارگ و اجراى مانور هاى امنیتى در شهر کابل، چندى قبل طرحى را مبنى بر ایجاد واحد بیست هزار نفرى واکنش سریع در پایتخت با اسلحه روسى و پشتوانه ى مالى قطر به رئیس جمهور پیشنهاد نمود و سفر هایى را در این زمینه به مسکو نمود که مقدارى از این سلاحها در شمال به اختیار طالبان نیز قرار گرفت.

– او بود که با بلاک نمودن حسابات مالى شرکتهاى متعلق به والى بلخ و مطالبه ى مالیات چندین ساله ى معوقه ى آن از ذریعه ى اکلیل حکیمى، نه تنها زمینه ى معامله ى او را با ارگ مساعد ساخت، بلکه بعنوان ابزارى از وى بر علیه دوست و متحد دیروزش عبدالله نیز استفاده نمود.
– او بود که بعد از عقیم شدن سوءقصدش علیه معاون اول ریاست جمهورى، با توطئه احمد ایشچى دوستم را از جایگاه دوم قدرت به حصر خانگى کشانده تا مرز محاکمه و احتمالاً تبعید تضعیف نمود.
– او است که امرالله صالح یکى فعال ترین کدر هاى تیم اصلاحات و سرسخت ترین منتقد نظام را در خدمت ارگ آورده به پست نمایشى و سمبولیک قانع نمود.
– او است که اسم یکى از سرکش ترین ماجراجویان و شورشگران چهار دهه ى اخیر یعنى حکمتیار را از از لست سیاه سازمان ملل حذف نموده، دست او را گرفته از مغاره ى تبعید به شهر آورد.

او تیوریسن قبیله و ادامه دهنده ى واقعى راه محمد گل خان مومند در حال حاضر است که به احیا و تحکیم حاکمیت سنتى پشتونها و انتقال نرم و آرام آن از درانى ها به غلجایى ها مى اندیشد.
او که بنابر اتهام جمعیت اسلامى، ردپایش در سوء قصد علیه نخبه گان این تنظیم جهادى دیده میشود، در حال حاضر با چالش بزرگ مخالف رهبران جمعیت مواجه است. کنار رفتن او از سمتش یک از سه شرط اساسى جمعیتى ها در همکارى شان با حکومت وحدت ملى است که تا هنوز ارگ، انعطافى در زمینه از خود بروز نداده است.

جمعیت خواستار برکناری حنیف اتمر شد!
به باور این قلم، رهبران جمعیت با ارایه چنین پیش شرطى با دشمن قسم خورده ى چون اتمر، نشان دادند که اصول و قاعده ى بازى هاى سیاسى و رقابت هاى جناحى را بخوبى بلد نیستند. و بجاى حریف، کرسى او را نشانه کرفته اند. غافل از آنکه، چه او در قدرت باشد و چه نباشد.
جمعیت با حریفى قدرتمندى چون اتمر مواجه خواهد بود که با هر وسیله ى مى تواند زهرش را وارد نماید. بهتر بود با مستند سازى دست داشتنش در انفجارات اخیر، زمینه ى محاکمه و منزوى نمودنش را از چرخه ى قدرت فراهم مى نمودند.
او چنان مار خوش خط و خالى است که بعید نیست در صورت اصرار جمعیت مبنى بر کنار رفتن او از مشاوریت امنیت، با ژست و اداى رعایت مصالح ملى، داوطلبانه کنار رود و با این عقب نشینى تکتیکى، جمعیت اسلامى را در موقعیت دشوارتر قرار دهد. زیرا او در حال حاضر علاوه بر حامیان پر و پا قرص خارجى، شبکه ى وسیعى را در بدنه ى حکومت در اختیار دارد.

رو بهمرفته چه او در قدرت باشد و چه نباشد، یکى از پر نفوذ ترین و مزور ترین سیاست پیشگان صحنه ى امروز کشور است که امکانات وسیعى در اختیار دارد.

محمد عارف منصوری


حنیف اتمر کیست و دنبال چیست؟

این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
حنیف اتمر
جاسوس
نظرات بینندگان:

>>>   جمعییت کی است؟؟؟
همین شروپساد که ذزطی سال دیدیم نه پشت دارند نه روی

>>>   اینکه اتمر پر چمی بود! بد است! پرچمیها ویرانګران افغانستان است! اما بهتر از اخونیان است!

>>>   اوغانا هم مخواهند از طريق طالبان در مذاكرات صلح امتياز بگيرند و هم دولت را در اختيار خود داشته باشند! به اي مگن انحصار طلبي يا پشتونيسم !

>>>   در یک کلام میتوان خلاصه کردکه:ابلیس در لباس انسان.

>>>   تا احمق در جهان است مفلس در نمي ماند ، در طول تاريخ ما هميشه قدرت در دست چورگران، قاچاقچيان، مفسدان قرار داشته ، تنها يكگان بار در راأس يك آدم تحصيل كرده بوده اما اداره را تيكه داران انجام ميدادند.
اما در باره اتمر بصورت خلص بايد گفت كه دوران مفعول جنسي بود و حالا سياست و چاكري اش هم به همان شيوه است.

>>>   حنیف اتمر این کمونیست دو اتشه خود فروخته شده به چند استخبارات بیرونی و این خاین ملی و دشمن مسلمانان واقعی در منافقت و شیطانت چنان ماهر و زرنگ است که بزودی انسان رااز راه گمراه میسازد که حتی شیطان رجیم لعین شاید که دست تسلیم به اتمر شیان بلند کرده و بیعت کرده باشد خداوند این دشمن ملت مسلمان کشور ما جاسوس به بیگانگان را بشمول دو رفیق و همکار ان غنی احمدزی و کلبدین راکتیار را ازین کشور نابود کند تا مردم حد اقل نفس ارام بکشند در موجودیت این سه شیطان بزرگ نه مردم و نه کشور به ارامیش واقعی نخواهند رسید منافقت بین اقوام را در بین کشور خو بگذارید.

>>>   با اسپ ستم به نام «افغان» بِرَوی
سرکش به سر دگرتباران بروی
افغان نشوم اگر تو افغان هستی
باید خیزی و پشتونستان بروی
این پهنه ی جمشید و خراسان منست
بهتر که خودت ازین خراسان بروی
سنگ است اگر نام خراسان به سرت
خوبست سرِ کوه سلیمان بروی
من با تو سر جنگ ندارم، چه کنم؟
تو تیر و تبر گرفته میدان بروی
این خاک شود باغ بهار همگی
تو با همگی اگر که همسان بروی
بهار سعید

>>>   ۱_ او یک لغمانی است، سیاست‌مداری کم هیاهو، آرام، زیرک و خونسردی است که کم حرف می‌زند ولی سخنان‌اش حساب شده، سنجیده، دقیق و شمرده است. با رسانه‌ای شدن میانه‌ای خوبی ندارد، معامله‌گرِ کارکُشته‌ای‌ست، مدیرِ نکته‌سنج و سیاست‌اش مکارانه و برنامه‌هایش واقع‌بینانه است.
نه مانند کرزی پوپولیستی، احساساتی و شورمندانه رفتار می‌کند، نه مانند اشرف غنی جیغ و فریاد می‌کشد. مانند عطا محمد نور، کمتر شعار و هشدار می‌دهد و بیشتر اهل عمل است، مانند داکتر عبدالله بجای پرداختن به مد و فیشن و راحت‌طلبی به شدت پرکار است در کارش جدی. او هم مثل قانونی یک پایش را (در جنگ جلال‌آباد علیه مجاهدین) از دست داده ولی بر خلاف سیاست‌های پراکنده‌ی قانونی، همیشه‌ و در هر زمان، پشتِ میز سیاست بوده و برنامه‌های برای اجرا داشته است.

۲_ پیشینه‌ی انجام وظیفه در وزارتِ امنیتِ ملی (خاد) در زمان ببرک کارمل و داکتر نجیب از او یک چهره‌ی مخوفِ استخباراتی ساخته است.
سابقه‌ی خَلقی بودنش باعث شده تا با مجاهدین و احزاب جهادی سازش‌ناپذیر باشد. او به خوبی توانسته با چرخش ۱۸۰ درجه از جهان‌بینی کمونیستی به سمت غربی‌ها انعطاف‌پذیری‌اش را نشان بدهد. شاید سال‌ها زندگی و فعالیت در بریتانیا هم در نوع جهان‌بینی و هم در سیاست‌ورزیِ زیرکانه‌‌اش تاثیر گذار بوده. فعالیت در کشوری که به روباهِ مکار و پیرِ استعمار مشهور است باعث شده تا مخالفان سیاسی‌اش او را روباهِ مکار تعریف می‌کنند. در نشست بُن به دعوتِ اشرف‌ غنی حضور یافت و در انتخابات دور دوم کرزی نقش مهمی داشته است، در زمان کرزی چند بار وزارت‌های گوناگونی را تجربه کرده و در ایجاد تیم تحول و تداوم از جمله مهره‌های کلیدی بشمار می‌رفت.

۳_ اتمر باذطعمِ سیاست‌ِ خارجی‌ها (آمریکا و انگلیس) به خوبی آشنا است، او با جغرافیای سیاسی و قومی کشور را بهتر از هرکس آشنا است، این شَم سیاسی‌اش باعث شده از جمله افراد کلیدی نزد خارجی‌ها بحساب آید.
حنیف اتمر غلجی است، او نقش مهمی در انتقال قدرت از درانی‌ها به غلجی‌ها داشته است. به همین خاطر او را می‌توان معمارِ تیم تحول و تدوام (و اکنون تیم دولت‌ساز) شناخت.
انتخاب دوستم بعنوان معاون اول از ازبک‌ها و معاون دوم از هزاره‌ها، سپس پرونده‌سازی در مورد دوستم را می‌توان از سیاست‌های او دانست. با آوردن احمد ضیاء مسعود توانست دهان منتقدانش (نبود تاجیک در تیم غنی) را ببندد که ضیا مسعود با سیاست‌های از پیش تعیین شده خلع قدر گردید. او موفق شد تا امرالله صالح (منتقد سرسخت تاجیک‌تبار) را در ساختار حکومت جاسازی کند و احتمال اینکه صالح در تیم دولت ساز بعنوان معاون اول انتخاب شده از نقشه‌های او باشد، زیاد است.

۴_ در مشوره‌دهی سیاست‌های پسینیِ اشرف غنی نقش مهمی داشته است. او بازویِ راستِ اشرف غنی است، نقش او را در منزوی ساختن رئیس اجراییه را هرگز نباید نادیده گرفت.
اتمر معامله‌گر ماهری است، او دو بار با عطا محمد نور وارد معماله‌ی بُرد بُرد گردید. او در روزهای سخت و جان‌فرست کتار غنی بود. رد پایی او را در متلاشی کردنِ کودتای‌های سرخ و نارنجی (عطا نور)، جنبش‌های براندازِ مدنی (جنبش روشنایی...)، هم‌دست شدن رهبران جهادی علیه غنی، تشکیل اپوزوسیون متحد علیه حکومت... به خوبی دیده می‌شود. حساب‌های میلیونی شرکت‌های استاد عطا را بلاک کرد، گشایش حساب‌های امپراطور شمال اهرمِ فشاری بود تا صدای او را علیه غنی ببندد و علیه داکتر عبدالله بشوراندش.
ردِ پای او تا پرونده‌ی احمد ایشچی، حذف نام گلبدین از لیست سیاه، کشاندن نامنی‌ها از جنوب به سمت شمال تا مرزهای روسیه... نیز دیده‌ می‌شود.
او در پراکنده‌ کردن گروه‌های جهادی از جمله جمعیت نشان داد که این گروه‌ها با آدم ساده‌ای طرف نیستند. فعالیت اخیرش (در قالبِ تیم انتخاباتی) یک مانور سیاسی بود، تا نشان دهد که ناممکن‌ها را می‌تواند ممکن بسازد، تا نشان دهد که بزرگترین رهبران جهادی را می‌تواند سر انگشتانش بچرخاند.
او قدرت نامریی است...

رسول عبدی

>>>   هرکسی کودورماند از ارگ خویش بازجویدش تا روزگار مرگ خویش
رازها داشتم باطالب هم باداغش آنزمان بیشتربود قدرتم زدوستم هم زدانش آنزمان
انتحاری ها گسیل داشتم میان مردمان تا بترسند و دیگرهرگز نگردند عیان
استراتژیکش را نمودم امضا درآغاز گره بگشا زکارم ای تو جانباز
به جان کری بگو احوال زارم که راه وچاره یی دیگرندارم
غلط کردم فریبم داد عطای نور بکن عفو و خواهم شد از او دور
من به هر سفارتی سرگردان شدم جفت شروپساد وجنگ سالاران شدم
لنگ لنگان قدمی برمیداشت هرقدمی دانه فسادی میکاشت
هرکسی از ظن خود شد یارمن وزدرون من نجست اسرار من
* * *
باز آ باز آ هرآنچه هستی باز آ گر جاسوس دوتابعیته وخادیستی بازآ
این تیمِ ما تیمِ نا امیدی نیست گر متقلب ومفسدو دالر پرستی باز آ
گیلگمش

>>>   کدام اوغان به عهدش وفا کرده؟
در طول تاریخ اینکار نشده۰
در قرآن نوشت و بر آن عهد قرآنی خود پای گذاشت، نادر غدار پدر ظاهر چرسی تنبل۰
انگلیس را برای مذاکره خواست ولی درجریان جر و بحث مذاکره خلاف تمام اخلاق ها مثل وحشی ها بر او حمله کرد و او را کشت۰ وزیر اکبر و مکناتن۰
غنی کوچی با دوستم و احمد ضیاه پوده عهد بست و مثل پوش از سهو آنها استفاده کرده آنها را بدور انداخت۰
لیست میتواند بسیار دراز باشد ولی این نامرد ها ارزش وقت من را ندارند، خلاصه بیجا نگفته اند که این نامرد ها در یک دست قرآن و در دست دیگر شمشیر دارند۰

>>>   ع و غ ، اتمر ، ربانی ، محقق سياف ، گلبدين ، عطا ،۰۰۰۰۰، و امثال آنها همه نوکر و غلامند ۰
نميدانم چرا اکثر نويسندگان و مبصرين ان سايت تبعيض ميکنند و از بی ايمانی ، ضعف ، بيچارگی ، حقارت و بيغرتی خود مينالند حال اينکه تمام اقشار و اقوام موئمن و با شهامت اين سرزمين برادرانه در مقابل شوروی کمونست مقاومت نمودند و با قربانيهای بزرگ خود کمونست را در جهان نابود ساختند و امروز هم همهٔ اقوام بدون تبعيض و نفرت برادروار دست بدست هم داده و شجاعانه امريکای جهانخور را بزانو نشانده و گريزان ساخته اند .
برادران مسلمان ! ازين تبعيض و بدبينی چيزی بجزء حقارت و پست فطرتی چيزی ديگری بدست تان نخواهد رسيد ، پروژهٔ تبعيض و تفرقه خلق کن و استعمار کن ديگر از کار افتاده و بی مود شده اگر اين پروژه کاری ميبود شايد امروز درين سرزمين اصلاً پشتون وجود نميداشت ، آيا بياد داريد که با آمدن امريکای خونخوار و متحدينش در اردو و پوليس وطن حتی ۵٪ پشتون که اکثريت نفوس کشور را تشکيل ميدهند جا نداشتند ولی قوم هزاره چند چند از نفوس خود در همه جا نفوذ کردند ، آيا بياد داريد که از يک ولسوالی دايکندی اضافه تر از چهار ولايت پشتون نشين داخل تحصيلات عالی ميشدند ، البته اين يک تعامل عمومی استعمار گرانست تا قدرت را به اقليت ها بدهند و باشندگان اصلی و مدافعين واقعی را از صحنه دور داشته باشند ، آيا بياد داريد که با آمدن استعمار جديد امريکا تنها باشندگان يک ولسوالی(پنجشير) تا چی اندازه در دولت غلام سهيم بودند ، اگر اينهمه جفاء به دين و خيانت به وطن نيست پس چيست . برادران پشتون ما هميشه ميگفتند که الهی شکر که ما درين خيانت کمتر شريکيم ، بياد داريد که تروريست تنها به پشتون گفته ميشد ، ولی امروز الحمدلله از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب تمام اقوام و اقشار اين سرزمين شجاع پرور در جنگ عليه استعمار و استثمار کفار اجنبی سهيم اند و به يک قومانده و تحت يک بيرق سفيد مزين با کليمهٔ پاک محمدی در جهاد مقدس و آزادی کشور عزيز سهيم اند ، اين اتحاد مقدس و چنگ زدن به ريسمان الهی به چتهيات و هرزه گویی چند نوکر و غلام اجير منافق و وطنفروش ضعيف شدنی نيست .
هدف من حقير شمردن اين و آن نيست همهٔ باشنگان اين سرزمين باهم برادرند و حقوق مساوی دارند ،
تنها و تنها تقوی و اهليت بايد در نظر گرفته شود که اينکار فقط با خروج مطلق قوای استعمار گر خارجی و با رویکار شدن يک نظام قوی اسلامی شدنی است . ان شاءالله

>>>   این نامردان در یک دست قران ولی باطنی ریاکار و تزویر و عملی ناصالح دارند. این آقا از خود چیزی برای صلح و امنیت افغانستان ندارد و لذا همواره آلت دست و سرسپرده بیگانگان بوده و خواهد بود. هرگاه یک حکومت و یا یک جریان فکری و سیاسی نتواند خود را ملی و مدرن ساخته و با دموکراسی و قوانین حقوق بشر جهان منطبق سازد، حتی اگر وابستگی خارجی نیز نداشته باشد،خودبخود تبدیل به مزدوری بی مزد و مانع صلح و دوستی گشته و منافع بیگانگان را تاًمین می کند.پیروز باد صلح و آزادی.

>>>   سلام بر ملت رنجدیدا افغانستان برادران محترم میخواهم بطور خلاصه دوکلمه حرف بزنم ما امروز دست ما خالی است سرمایه نداریم اسلحه نداریم صاحب نداریم وقتی صاحب داشتیم آنهارا میگفتیم کمونست آنها آدمهای فهمیده ای بودندمیدانستند اگه ما تنها بخواهیم سیاست مانرا پیش ببریم نمیتوانیم بهمین خاطر بود که از روس کمک خواستند امروز هم اگه ماباهم متفق نباشیم هیچکس بما رحم نمیکند بهترین راه اینست که خودخواهی راترک کنیم بفکر آبادی وطن باشیم تا بعداز مافرزندما دوچار مشکل نشوند

>>>   وي يك خاديست بد نام است و دنبال منافقت است


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است