اگر بتوانیم نظام پارلمانی و فدرالی بسازیم...
 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۰۹    ۱۳۹۸/۶/۲۷ کد خبر: 160197 منبع: پرینت

مبارزه برای رسیدن به عدالت اجتماعی در یک کشور چند قومی، سه مرحله‌ای است.
مرحله اول، اقوام تحت ستم برای رهایی از ستمی که توسط یک گروه قومی دارنده قدرت سیاسی برآنان روا داشته می‌شود، مبارزه می‌کنند.
مرحله دوم، پذیرش این واقعیت از سوی قوم حاکم و ستم‌گر است که بدون اقوام دیگر نمی‌توان قدرت را در دست داشته و دولت با ثبات تشکیل داد.
مرحله سوم، عمل کردن قوم ستم‌گر به مقتضای درک و پذیرشی است که در مرحله دوم بدست آمده است.

من به این باورم که ما در افغانستان دو مرحله اول را پشت سر مانده‌ایم و در حال حاضر در مرحله سوم قرار داریم. اگر این مرحله به خوبی سپری شود، ما می‌توانیم به عدالت اجتماعی و سپس به ثبات و امنیت پایدار در کشور برسیم و از شر مداخله بیرونی‌ها نیز خلاص شویم.
همینکه تمامی نامزدان انتخابات ریاست جمهوری(از همه اقوام) خود را ملزم و مکلف می‌دانند که باید دو معاون از دو قوم دیگر برای خود برگزینند، معنایش این است که ما از مرحله دومِ مبارزه گذشته‌ایم.
شاید زمان بیشتری نیاز داریم که رییس جمهوری صلاحیت‌ها و اختیارات بایسته را به معاونین خویش(که نماینده سیاسی اقوام دیگر در کنار اویند) به آنان اعطا کند و ما از مرحله سوم نیز گذر کنیم.

شاید برای پشت سر ماندن مرحله سوم، نیاز به این است که در قانون اساسی اصلاحاتی را اعمال کنیم که اگر قرار است نظام ریاستی بماند، باید صلاحیت ها و اخیتارات معاونین رییس جمهوری در قانون اساسی تعریف شود و رییس جمهوری نپندارد که آنان دست‌یاران بی‌صلاحیت اویند. معاونین باید در قانون اساسی نماینده سیاسی اقوام منتسب به خود دانسته شود و سهم شان در تصمیم‌گیرهای کلان باید مشخص و تعریف شده باشد. اگر بتوانیم نظام پارلمانی و فدرالی بسازیم، بسیار خوب خواهد شد و مرحله سوم را به خوبی سپری خواهیم کرد.

نورالله وليزاده


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
نظام پارلمانی
فدرالی
نظرات بینندگان:

>>>   فکر میکنم که صاحب تان در این روزها جو را برایت زیاد نموده است مه اینقدر مستی میکنید

>>>   تا غنی باشد
خباثت همره اش باشد

>>>   معاونین بی صلاحیت مشل دانش چه بدرد مردم میخورد؟ غنی احمدزی فاشیست نوکر آمریکا تمام قدرت را قبضه کرده است.

>>>   کاری مورد پسند همه ملت افغانستان است

>>>   کاری مورد پسند همه ملت افغانستان است

>>>   غنی و ناصالح و بی دانش هر سه اینها تشنه چوکی و مقام هستند نه در فکر مردم هستند و نه در فکر پیشرفت و ترقی کشور این سه ضلح خاین حالا یکجا شده جز عوام فریبی دروغویی خیانت دیگر کار نداشتهند وندارند همین سه تن نمک بحرام خدا ناترس چوکی پرست تا زمانی که در قدرت باشند کشور روی ارامی و خوبی را نخواهند دید اینها شعبده بازان چیزی دیگری نیستند.

>>>   اگر بتوانیم نظام پارلمانی و فدرالی بسازیم، تا جنگسالاران محترم ما هریک چند ولایت را در قبضۀ خود درآورند، دارائی های عامه را تاراج کنند و دود از دمار مردم ضعیف و فقیر بکشند.

>>>   فدرالیسم یکی از پیشرفته ترین پدیده نوين با پيشنه گذشته دوران همآغوشى دوران کهن دموکراتيک يونان با دوران تولدى ديگر يا رينساس (روشنگرى ) که جايگاه اقتصادى- نژادى دينى- قدرتى- سياسى عقب زده شد و کرامت انسان در مرکز قرار گرفت. پدیده منفى و برچسپهاى يعنى خود پرستان و توهين آميز اوغنى برده - وبادار ويا قوم يا ملت حلالى وحرامى سياپوست زردپوشت عرب و عجم ٬مغول و تورک انگريز و فرنگى و جرمن وغيره براى قوم پرستان معنى و مفهوم دارند براى انسان عاقل و دانا اين معيارها معنى هاى خود را ازدست داداند و شهروند اساس يک "دولت ملى" گرديد يعنى يک زبان و يک تبار !! در جغرافيه مشترک شهروندان يک تباره وحتى يک زبانه مليت ها و گويشهاى زبانى گوناگون بوجود آمده اند . گذشته از آن قدرت سياسى وجنگى انسان را در نا خود آگا ضعيف ساخته و از عقل و دانايى استفاده نمى کند بلکه ازغريضه و تماميت خواهى مطلقه ملت خود وبرترگوى ملت مليت وتبا ر وقوم وقبيله خود. فدرالیسم برای حل اختلافات قومی کمک مى کند. کشورهای آمریکای شمالی یانکی شمالی- کنفدراسیون های جنوبى جنگ های طولانی و درگیری های مليتى داشتند.
شکل دولت فدرال و دولت فدرال راه حل قومی منازعات را حل کرده است. نه تنها اختلافات قومی را برطرف کرد ، بلکه با این عهد ، حکومت خارجی پایان یافت و ایالات متحده از انگلیس مستقل شد. برتانيه خوداش شاهى ولى ايالات داشت
آلمان تحت نام آلمان از زمان "امپراتوری روم ملل آلمان" اتو بزرگ (از زمان خرازامی و ال بیرونی تا اتو بیسمارک) مشکلات مختلفی داشت.
تنها از زمان تأسیس دولت فدرال و 16 کشور این کشور با نخست وزیر خود تحت یک دولت فدرال و توزیع عادلانه دستاوردهای زیر.
ایالات متحده ، کانادا ، اتریش ، سوئیس و سایر کشورها به عنوان مثال هند و پاکستان استقلال خود را به دست نیاوردند ، تا زمانی که شکل فدرال دولتی ایجاد نکردند.
افغانستان یک کشور مستقل نیست زیرا فدرالیست نیست. در داخل مردم، شهروندان کشور - پاره پاره شده اند. هیچ اعتمادی بین مردم و بین ملل و بین سیاستمداران این کشور به نام افغانستان وجود ندارد.
١- دولت نظام فدرالى و استقلال
در کشورهای در حال حادشدن بحران پى درپى سیاست ضرورت اتحاد را نياز دارد اتحاد جاده يک طرفه نيست که ملتهاى بدون قدرت و يا بدون تقسيم عادلانه قدرت سياسى به ساز حاکمان قدرتمند که خودرا بزرگ وسردمدار و آمرين مليتهاى زير ملت حاکم وعمده برقصند. ولى دولت يا نظام فدرالى با تقسيم افقى و عمودى قدرت عادلانه همه مليت ها استقلال را ايجاد و استقلال را گسترش و استقلال را مديرت مى کنند :تقسيم يک باره قدرت قدرت را دوچند مى سازد! تقسيم دو باره قدرت بين سه مليت قدرت را سه چند مى سازد:
تقسيم خوشى خوشى را دوچند مى سازد!
تقسيم غم غم را نيم مى کند. تقسيم عادلانه قدرت حس همکارى و روابط نيکو و احساس اعتماد واعتبار را پايه شاهستونى مى دهد.عملا مليت هاى افغانستان باهمديگر اعتماد ندارد.
۲- دولت فدرالى و عدالت
۳- دولت يا نظام فدرالى و اخلاقيت
۴- دولت يا نظام فدرالى و برابرى
۵- دولت يا نظام فدرالى و صلح و آرامش و آرامى
۶- دولت يا نظام فدرالى مباحثه و گفت و شنيد گله و پيغار را رشد مى دهد برده بارى را رشد مى دهد.
قدرت + قدرت + قدرت قدرت های مشترک مى سازد. اوغانستان ملت هاى زياد ولى يک ملت تنها قدرت و کنترول دارد.
در کشورافغانستان دولت مرکزى سوى ملت سلطنتگراه مطلقه و خودکامه مديرت مى شود. مليت هاى بدون قدرت در حغرافيه ستانى خود محروم ازحق تعين سرنوشت وخود اراديت است.
ملتها بدون حاکميت و قدرت و ملت حاکم با با قدرت تفکر حلقه خبيثه را در همه امورمديريت مى کنند بگونه نمونه "استقلال بينى خميرى" را به وابستگى مبدل نمودند. اگر چه امريکا در 18 سال "استقلاليت بينى خميرى" افغانستان را در واقعيت امر کشت. اشغال کشور و لشکر کشى و هوا زمين وآب کشور تحت کنترول امريکا و ناتو و اتحاديه اروپا است.ولى امريکا خود حاکميت وقدرت را ملت حاکم داد. ملت هاى غير حاکم مجبور در خارج با هم مليتها و همزبانان و همفرهنگان خود با کشورها که امپراليسم انگليس وروسيه و پس ا ز جنگ جهانى دوم امريکا پاکستان را تقويت مى کند.
همزبانان تاجيکان و فارسى زبانان تورکان و بلوچان و تورکمنها و پشتونان در خارج از مرزهاى سياسى دولتى وجوددارند. آيا پشتونان از خاک ساخته نشده بلکه از نور که مرز ديورند را قبول ندارند. اوزبيک و پارسى زبان که پشتو مشتو نمى فهمد ولى در منطقه خود با ملتهاى تاجيک وفارسى زبان خوبتر افها م و تفيهم مى کنند: زبان مادرى حق بين المللى.
نظام فدرالی زبان مادری را وفرهنگ بومى هر ملت راگسترش دهند.
نظام فدرالى برازنده ترين ساختار سياسى دولتدارى است که آرامى و آرامش و صلح و ثبات را تضمين مى کند.
سلطه طلبی مطلقه و قدرت طلبى مطلقه قدرت سياسى دولتى در دست يک مليت سبب ساختن ملت نمى شوند. زيرا تنها سيستم دولتى ديموکراتى غير متوازن يعنى عدم تقسيم قدرت هميشه فاجعه انگيز است.
کشور دولت يک قدرته (مطلق از يک مليت پشتون ( پشتون با قبايل و اقوام گوناگون اش يک نظام نيمه فدارلى يا سيمي فدرالى " Semi federal" داشت و تا زمانى ابدالى و درانى باريکزى و سدوزى اليکوزى و محمدزى احمدزى و کرزى وپوپل زى با پادشاگرديشى و جنگ و کودتا ن و کمک انگليس و روس و اشغال همين مراکز شرارت تبلور قدرت گرفتن بود. حاکمان اوغان توانستند قدرت سياسى بدون مستقل بودن يک صدو در يک و نيم قرن يعنى تحت عنوان افغانستان بودند.اين در واقعيت امر عدم قدرت وعدم استقلايت را بازتاب مى نمود.
همين سلطه طلبان مطلقه و قدرت طلبى مطلقه قبايل پشتون فکر ياانديشه ملت سازى را با امر انگليس و روس و بلاخره امريکه زير نظر و کنترول نماينده "دايمى" اوغان تبار فورمول الجبرى مجرد و مجازى ملت را در قانون اساسى خليلزاد که کرزى با امضأ خود آنرا باوجود مواد جنجال برانگيز را توشيح کرد.

>>>   خبر هاي تاييد نشده ميرساند كه صالح و دانش هم سابقه كوچي گري داشته اند . قرار گذارش در فتر كار صالح و دانش پشم شتر و يكمقدار پشقل شتر ديده شده. همچنان گذارش حاكيست گلدان روي ميز اين دانشمندان صالح كشور عوض گل حاوي يك گياه بنام خار مغيلان بوده كه علف مورد علاقه شتر ها ميباشد. و همچنان عكس ساربان اول هم روي ديوار دفتر كار و منزل شان مويد اين خبر ميباشد. مردم هم تاييد نموده اند كه بوي شتر در پول هاي توزيع شده توسط اين دانشمندان به مردم بخاطر راي دادن حس شده.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است