مشكل مردم ما تنها پشتونيست ها و گروهاي تروريستي نيست بلكه متاسفانه افراد زورمند يا به عبارتي قمندان هاي محلي نيز يكي از مشكلات عمده فرا روي مردم هر منطقه است. گاهي شاهد آزار اذيت و غصب زمين حتي قتل مردم مستضعف توسط فرماندهان محلي هستيم، اين حكايت تلخ ديگر مردم ما است.

متاسفانه آنقدر تقدس گراي خرافاتي هستيم حتي تاب انتقاد به مجاهد نماها را نداريم انگار آنها نزد ما فرشتگاني هستند كه در تخيل كودكان ديني وجود دارد!
ما زماني مي توانيم يك جامعه آرام داشته باشيم به عدالت احترام بگذاريم، جرم و اشتباه انسانها را بر اساس قانون محاسبه كنيم نه بر اساس اينكه شخص قمندان، والي، وزير، ملا و مولوي است چونكه انسان داري هر جايگاه اجتماعي، سياسي، ديني و... باشد فارغ از اشتباه نيست پس أگر جرمي مرتكب شد نبايد از آن دفاع كرد...

شما تصور كنيد؛ زميني با اسناد مي خريد، يك چهار ديواري در آن با دوتا اطاق درست از كشور خارج مي گرديد بعد مدتي بر مي گرديد مي بينيد در خانه تان ديگري نشسته است به آن ميگويد خانه مال ما است، در جواب ميگه دستت آزاد هر جا مي رويد من فاميل ... هستم!
كجا بايد برويد دادگاه و اداره پوليس هم در اختيار چنين زورمندي باشد؟

اين داستان را يكي بيان كرد گفت: وضعيت مالي من بد نيست، نياز به چنين زميني هم ندارم اما از اين سرزمين بيزار شدم...!
كاش روزي فرا برسد هيچ كي در سرزمين مان برتر و بهتر از ديگري بر اساس قوم، مذهب، دين، قدرت و... نباشد همه برابر باشند و در تراوزي عدالت يكسان با آنها بر خورد شود.

گل امیری

>>>   کشور از دست همین مجاهد نماها خراب شد، آنان هم نام اسلام را و هم نام جهاد را منفور نموده اند. اینها جهاد برای اسلام جهاد نکرده اند بلکه برای جمع آوری و مال و زمین و قدرت جهاد کردند.

>>>   گل امیری! شیوه نوشتاری تان ناشیانه است و مفهوم اصلی ازان افاده نمیگردد. زیاد پرحرفی کردید ولی هیچ معلوم نیست که شخص غاصب کی است و زمین کی در کجا و چی وقت غصب گردیده. شاید دروغ گفته باشی.

>>>   یک انتحاری کرایه کنید تا کارش را یک سره کند.

>>>   نفهمیدم والی کجا و کدام زمین در کدام ولسوالی و در کدام قریه وکدام اقوام کدام والی
لطفا وضاحت بدهید تا جلو او گرفته شود

>>>   شاید والی اصلن خبر نباشد.
امروز هرکس که از خدا نترسید و از مردم نشرمید هرچه دلش خواست میکند و بعد خودرا منسوب به یک آدم مشهور میکند تا بزدلان بترسند.

من اگر جای این هموطن میبودم مستقیم سراغ والی صاحب محترم میرفتم تا ببینم که جناب شان آگاهی دارند یا نه.

یک زمان من شاهد یک صحنه بودم که یک هم قریه ما که من او را خوب می شناختم در موجودیت من خودرا به یک فرد دیگر پسر خاله یکی از وزرای مهم معرفی کرد و من هاج و واج ماندم که عجب پر رویی

به هر حال حق خود را باید گرفت اگر امروز نشد فردا

یک زمان در زمان استاد ربانی یک دوستم شکایت کرد که خانه ام را کسی غضب کرده و نزد فلان و فلان رفتم چیزی حاصل نشد و من برایش گفتم منتظر باش این دولت سقوط میکند بعد برو و ملکیت خودرا تسلیم شو.
حال هم والی تا ابد نمی ماند و غنی هم که عمان روانه برزخ است.

سه هفته دیگر به گفته غنی روز از نو است و روزگار از نو.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است