سپاس آقای رییس‌ جمهور؟! تاریخ قضاوتگر بی‌رحم است
 
تاریخ انتشار:   ۲۱:۳۷    ۱۳۹۸/۷/۱۶ کد خبر: 160442 منبع: پرینت

سپاس از این‌که اندکی در بازسازی افغانستان سهمی داشته‌اید.
سپاس از این‌که در زمان کمپاین این قصرهای زیبا را به رخ ما می‌کشید تا بگویید که حاصل کار و مدیریت سیاسی شما است. اما بگذارید صادقانه بگویم یکی از دوستان من که مثل شما رییس‌جمهور نیست در فرصت کمتر از یک‌دوره‌ی ریاست‌ جمهوری شما در بازسازی بیش ۱۴باب مسجد و مکتب از پول شخصی‌اش سهم گرفته است که کمتر از زیبایی این تعمیرها ندارد.
اما بگذارید صادقانه بگویم که آیا این‌کارهای نمایشی و کمپاینی می‌توانند در توسعه و بازسازی افغانستان در یک دوره‌ی ریاست‌جمهوری کفاف باشند؟

آقای رییس‌ جمهور، باسازی قصرها و اماکن مجلل در سرزمینی که بخشی از مردم بی‌سرپناه هستند کدام زخم افغانستان را مرحم می‌گذارد؟
آقای رییس‌ جمهور، تمام این قصرها را که شما در زمان کمپاین به رخ ما کشیده‌اید، به اندازه‌ی تعمیر‌ها و اماکنی نیست که در یک موتر بَم در مقابل سفارت جرمنی تخریب شدند. آقای رییس‌جمهور، تو تنها یک سهم بزرگ در افغانستان داشته‌اید: افغانستان را از درون‌پاشاندن، تبعیض، تعصب، قوم‌گرایی و گسست است. ویرانی این فاجعه از افتادن سنگ و خشت نیست، از افتادن وقار، هم‌گرایی، اخلاق و شکوه سیاسی است.

تو با ترویج نفاق در بین اقوام، بیش‌تر از راکت‌های حکمتیار در ویرانی این سرزمین نقش داشته‌ای.
آقای رییس‌ جمهور سپاس، اما باید بدانی که در برابر تاریخ مسوولی، تو امروز شاید بتوانی با این تصاویر کمپاینی مرا فریب دهی، اما با تاریخ چه خواهی کرد؟
تاریخ قضاوتگر بی‌رحم است.

نجیب بارور


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
رییس جمهور
تاریخ
نظرات بینندگان:

>>>   غنی بسیار نا وقت شروع کرد
برای پلان های فاشیستی غنی حد اقل ۵۰ سال ضرورت است.
غنی اگر زمان تره کی که همفکرش هم بود از دالر چشم می پوشید و می آمد همراه با حفیظ الله امین و گلبدین یک مثلث شوم فاشیسم قومی میساخت شاید نتیجه می گرفت مگر حالا با باخت انتخابات باید جواب پول های مصرف کرده را بدهد.

>>>   زمانیکه لینین بعد از مجروحیتش در یک اطاق در کریملین استراحت میکرد! لنین برای اینکه زود صحت یابد به دهلیز برامد و دید که بهره دار نیست ولی یک ادم ناشناس در دهلیز را دید! وارخطا شد! و لی محافظین امدند و به لت رکدن او می ّردازد زیرا او یک داستان واقعی دو غاشق را نوشته بود و می کفت که من برای امر لنین امدم تا کتابم چاپ شود! عساکر محافظ به لت وکوب او ّرداخت که درین قحطی که مردم از گرسنگِ می میرند و تو در غم داستان عاشقی!!!!!!!!!!!!!
لنین نگزاشت اور لت کند و به محافظین و مردم حاضر گفت: جامعه مثل نان به فرهنگ ضرورت دارد! و بزودی به وزیر فرهنگ امر اجرا کرد! لنین گفت! زود چاّ کنید تا این قصه واقعی زیر خاکستر نشود!!!!!!!!!!!!!!!!!
نجیب باور! باور کن که فرهنگ مساوی نان است برای یک جامعه!
افغان


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است