فرصت‌طلبان رهبر و قمار سیاسی تاریخی
شماری فراوانی از سران سیاسی تاجیک‌تبار در برابر تقلب، تعصب و تسلط کُرُنِش کردند و فرصت مناسب را قربانی اختلافات درونی، خودخواهی، قدرت‌طلبی، زراندوزی و منطقه‌گرایی کردند 
تاریخ انتشار:   ۲۲:۲۵    ۱۳۹۸/۷/۱۶ کد خبر: 160446 منبع: پرینت

بخش بیشتری از سران سیاسی تاجیک‌تبار در بهترین فرصت تاریخی بدترین بازی سیاسی کردند و دارند به این بازی بد و ننگین تاریخی ادامه می‌دهند. بازیی که بربنیاد خودخواهی، منطقه‌گرایی، سودجویی، طمع و توقع و گرفتن جای‌گاه سیاسی چند روزه و چند کرسی استوار است تا بر مصالح بزرگ کشوری، ارزشی، راه‌بردی و حتی قومی. در این میان سران سیاسی اوزبیک، پشتون و هزاره نسبت به سران تاجیک و اکثر، جمعیتی، خوب بازی کردند. در این جای تردید نیست که در بازی‌های سیاسی کشور ما اولویت‌های تباری، سمتی، زبانی و مذهبی در برابری با اولویت‌های ملی، حقوق بشری و انسانی بیشتر پررنگ است، اما در همین مقیاس و اندازه‌گیری نیز سران سیاسی تاجیک و جمعیتی نتوانستند توازن سیاسی و قومی شان را در برابر دیگران نگه‌دارند. این نبودِ ثبات سیاسی و معامله‌های شخصی به جای معامله‌ی سازمانی و جمعی سبب شد تا یک بار دیگر فرصت فوق‌العاده‌ی تغییر بنیادی_تاریخی و ساختاری را از دست بدهند. آنان با این کار شان هم به ارزش‌های حقوقی و هویتی خود و قوم خود آسیب رساندند هم به روند مردم‌سالاری، تغییر و منافع راه‌بردی اوزبیک‌ها، هزاره‌ها و اقوام کوچک دیگر.

شماری فراوانی از سران سیاسی تاجیک‌تبار در برابر تقلب، تعصب و تسلط کُرُنِش کردند و یکبار دیگر فرصت مناسب سیاسی تاریخی را قربانی اختلافات بچه‌گانه‌ی درونی، خودخواهی، قدرت‌طلبی، زراندوزی و منطقه‌گرایی کردند. فرصتی که می‌توانست برای آحاد مردم و کشور یک برگه‌ی نو تاریخی را باز کند و قدرت انحصاری و یک‌جانبه‌ی قومی را به اقتدار سیاسی و مشارکت ملی تبدیل کند. فرصتی که می‌توانست باور تمامیت‌خواهی، اکثرپنداری و استیلای تباری را از ریشه نابود کند و یک درس بزرگ تاریخی برای هژمونیست‌ها و افزون‌طلبان باشد؛ فرصتی که می‌توانست یک گام به سوی ارزش‌گذاری به آرای مردم، روند مردم‌سالاری، توازن و تفکیک قوا، مشارکت سیاسی ، وحدت ملی و رفتن به سوی دیگرگونه‌گی و ثبات و پایداری باشد.

سران سیاسی تاجیک با تفرق، پراکنده‌گی و روی‌کرد سودجویانه‌‌ی مقطعی شان توانستند این فرصت طلایی را بکشند و تا حدودی توازن را به سود تمامیت‌خواهان دگرگون بسازند. این سرانِ فرصت‌طلب و بی‌برنامه با این کار شان هم گور خود را خواهند کند هم گور مردم شان و دیگران را. حاکمیت موجود و تمامیت‌خواهان با توسل به ابزار توطئه، تزویر، تطمیع، ترس و تفرقه توانستند تا حدود قابل ملاحظه‌یی به مرزهای پیروزی و احیای استیلای تباری‌_سیاسی و ادامه‌ی این روند نامیمون نزدیک شوند.
موضع‌گیری‌های ناشیانه، گذرا و مبتنی بر عقده و غیر ملیِ این سران زمینه را برای یارگیری و مداخله‌ی رقیبان مستبد و تبارگرای شان مهیا کرد تا به طبل پیروزی بکوبند و یک بار دیگر خواب رفتن به ارگ را ببینند. آنان می‌توانستند با پیوستن به دسته‌ی ثبات و هم‌گرایی سنگِ تمام سیاسی را بگذارند و دیدگاه جهانیان را نیز در پیوند به وزنه‌ی سیاسی خود تغییر بدهند.

همین اکنون سران حاکم دسته‌ی دولت‌ساز زیرآبی می‌روند و بگونه‌ی سازمانی در صدد لغزاندن پاهای بی‌اراده و متزلزل اعضای دیگری از میان سران و فرمان‌دهان تاجیک‌تبار و سران هزاره و اوزبیک اند تا بتوانند پس‌لرزه‌های سنگینِ پس از اعلان نتایج انتخابات را مدیریت کنند. آنان با هر ابزاری (پول، تطمیع و تهدید) می‌خواهند بازی را ببرند؛ برای خود مشروعیت بخرند و به جهانیان چنان وانمود کنند که بیشترین رای و اجماع را با خود دارند. آنان برنامه‌ی از پیش‌طرح شده و راه‌بردی حال و آینده‌ی خود را دارند و از خطوط سرخ شان، که اقتدار قومی با ابزار سیاسی و ساختاریِ جمهوریت و اختیارات فراقانونی شخص رییس‌جمهوری است، به هیچ روی نمی‌گذرند. در برابر نبودِ ثبات سیاسی در میان سران جمعیت و تاجیک‌تبار و سیاست‌ورزی روزمره و زیکزاکی آنان، پیروان اندک این سران را چنان گیج ساخته است که حیران مانده اند چگونه زبان و گمان خود را با سیاست‌ها و گفته‌های دیروز و امروز رهبران شان عیار و هماهنگ کنند؛ به کی دوست و به کی دشمن بگویند و چگونه دشنام‌ها و نفرت‌های دیروز را انکار کنند و روی‌کرد امروز را چگونه توجیه کنند.

در کل و در فرجام پیام و انتباه این نوشته به سه نکته‌ی زیر فشرده می‌شود:
۱- سران حاکمِ دسته‌ی دولت‌ساز به دمکراسی واقعی باور ندارند و می‌خواهند با توسل به تقلب، تغییر موازنه و شعارهای ریاکارانه به حاکمیت تک‌قومی و استیلا و انحصار سیاسی خویش، به هرشیوه‌ی ممکن ادامه دهند و خود را پیروز انتخابات اعلان نمایند.

۲- تجربه‌ها و شواهد، بیان‌گر این است که سران سیاسی معامله‌گر تاجیک‌تبار، در گام نخست و در گام‌های بعدی سرانِ معامله‌گر اوزبیک و هزاره بازنده‌های اصلی میدان سیاسیِ پس از انتخابات خواهند بود؛ حتی اگر در کنار آقای غنی و دسته‌ی دولت‌ساز هم باشند. بدون تردید پس از پیروزی دسته‌ی دولت‌ساز روند مجاهدستیزی، از میان‌برداشتن جزایر قدرت و خلع صلاحیت مهره‌های پیوسته به این دسته پی‌گیری خواهد شد و حضور مهره‌های درشت غیر پشتون در این دسته و حاکمیت بعدی نمادین خواهد بود.

۳- در برگه‌های تاریخ به خط درشت نوشته خواهد شد که شماری از سران اقوام با ناپختگی سیاسی، خودخواهی و موضع‌گیری‌های نسنجیده‌ی خود مصالح ملی، ارزش‌ها و هویت خود و هم‌تباران خود را قربانی معامله‌های آشکار و پنهانِ زودگذر و سودجویانه کردند. سرانی که جز به منفعت خود، خانواده و حواریون مبلغ و کام‌جوی شان در پای هیچ ارزش دیگر نایستادند و با این اشتباه تاریخی شان تداوم تبعیض، خودکامگی و استبداد سیاسی را تضمین و تحکیم کردند.

باور بامیک


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
تاجیک
تقلب
نظرات بینندگان:

>>>   اینهاسران تاجک نیستند ، دزدان تاجک هستند،این نباید به قانون فرهنگ یا اصول تبدیل شود که رهبر تاجک حتما باید دزد باشد مثلا آن کلکانی تصادفا بروز نمود او رهبر نبود یک پاشا گردشی آمد تصادفا بکمک انگریزچند ماهی در ارگ بود،درین سی سال اخیر کسانی مانند عطا رهبر نه سردستک های راهزنان هستند
ر

>>>   بلی چنانی که تاریخ از غدر نادر غدار پادشاهی مستبد وخودکامه درمقابل فرزند تاکستان های شمالی ، نگذشت و در تاریخ اسم رحیم غلام بچه با خط درشت نوشته شده است ، تاریخ این داور بی رحم از جبن و بزدلی دوستم در انتخابات سال 2014 ، از معامله ننگین غلام بجه تازه درباری و چای دار باشی ارگ نا صالح ، از معاملات پشت پرده عطا چور و قانونی لنگ و اسماعیل معامله گر نخواهد گذاشت و با قلم سیاه این اسم های ننگین را که بخدمت قبیله وفاشیزم اوغانی درآمدند ، خواهد نوشت.
کابلی

>>>   مزدور امریکا میشوند و حق خودرا به دالر فروختن. صدایت را نکش.که تفرقه تو را هم نابود میکند. بخیر


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است