تاریخ انتشار: ۱۹:۳۷ ۱۳۹۸/۷/۲۷ | کد خبر: 160595 | منبع: | پرینت |
با اینکه من هیچگاهی در ارگان های وزارت دفاع و یا خاد (استخبارات امنیت دولتی) کار نکرده ام، ولی شنیده ام که در تعلیمات و تطبیقات نظامی واژه و یا اصطلاحی بنام "دشمن فرضی" وجود دارد که امکانات و وسایل دست داشته خود و دشمن را محاسبه نموده و حین تمرینات بالباس های مختلف نظامی صحنه تطبیقات را گرم نگهمیدارند و علیه یکدیگر گویا سنگر میگیرند.
افراد عادی و غیر مسلکی به این فکر میشوند که گویا این همه سنگر گرفتن ها؛ فیرها و صداهای مهیب نشانه از جنگ و خونریزی است، در حالیکه در واقعیت امر تمامی این همه مرمی های استفاده شده تطبیقاتی بی ضرر بوده کاملا خیر و خیریت است، اصلا نه جنگی بوده و نه هم خونریزی صورت گرفته است و قرار هم نیست در بین خودی ها خونریزی بوجود آید، زیرا تمامی این همه سناریوها و تاکتیک ها با یک پلان قبلا تنظیم شده تعلیمات و تطبیقات به روی یک دشمن فرضی استوار میباشد. بقول معروف "جنگ زرگری"؛ تنها و تنها برای آرایش و رزمایش قوا صحنه را باید گرم و داغ نگههداشت فقط همین.
در سیاست همچنین است و آنهم الحمدالله که هردوی شان (آقای صالح و نبیل) در این ارگان بزرگ شده اند و بکارخود در تمامی زمینه ها... خیلی بلد هستند و وظیفه شان همچنین است. طور مثال این گویا افشاگری های تاریخ گذشته و بیهوده آقای نبیل ازیک طرف که روزی یکبار چیزهای تازه را برای گرم نگهداشتن و غذایی رسانه ها و مطبوعات وابسته و مصروف کردن ذهنیت مردم میدهد و از طرفی همسخنان پرطمطراق و موضعگیری های غیر مترقبه آقای صالح که فعلا وظیفه سخنگویی ریاست جمهوری را هم به عهده دارند. این هیاهو را گرم و گرمتر و تطبیقات سیاسی نظامی را با دشمن فرضی نهایت دلچسپ میسازد، تو گویی به به چه چه سومناتی رخ خواهد داد... اما در آخر خواهید دید که نخیر این همه فریاد ها فقط یک تمرین سیاسی نظامی به روی یک دشمن فرضی استوار بوده است و بس. در اینصورت مشکل بقیه چه خواهد شد؟
دقیقاً این همه مردمی که از وحشت این باروت و صدایی های مهیب که شب و روز خواب نداشتند تا ببیند که نتیجه این همه جنگ گویا رویاروی و پوچک پرانی چه خواهد بود و گویا دشمن را فتح کردند و یا خیر و یا هم چه کسی غالب و مغلوب است...، فردای آنروز متوجه میشوید که نخیر بینی هیچ کسی هم خون نشده است و اینها دارای یک لباس وزیر یک قواعد نظام اند یکدیگر را در آغوش میگیرند.
عطا صفوی
>>> سید محمد خیر خواه
گویا عالی جنابان به فاتحه خوانی وغم شریکی وتعزیه تشریف آورده بودند ؟
>>> درِ خانه کسی را بدزدیدند. او برفت و در مسجدی کند و به خانه برد. گفتند چرا در مسجد را کنده ای؟ گفت: در خانه من را دزدیده اند و خداوند این دزد را میشناسد، در را به من سپارد و در خانه خود بازستاند
>>> در کمپنی خصوصی پنشیر وردک هم دشمن فرضی وجود ندارد این اختطاف چیان دسیسیه باز صد ها هزار پگول کمپنی را مصرف میکنند تابرای کسی دسیسه انتقام گیری بسازند، در مفسد ترین حکومت جهان این چیز ها هست ،
>>> Safi Mohmmadshah
. افغان ها با زشت ترین سرنوشت
. در تاریخ وجود خود ، مواجه شده اند.
افغان ها بلوسیله تعدادی از هموطنان خود شان در تبانی با اجنبی ها ، زندگی زلت باری را که در تاریخ شان مانند و مثل ندارد ، گرفتار گردیده اند.
اگر قرار باشد که حیات افغانی بدین منوال که سپری می گردد ، پنج الی یک دهه دیگر ندارم داشته باشد ، روزی خواهد رسید که از لحاظ فرهنگی ، کلتوری مسخ خواهیم شد و از لحاظ سیاسی ، جز مزدور کسی دیگر نخواهیم بود و از لحاظ اقتصادی با غرور مرده ، دست طلب ما ، دایمی خواهد بود.
>>> غني خود را شرمانده است
>>> عجب آدم بی نزاکت است.
تربیت فامیلی که نبود دکترا هم به درد نمی خورد.
>>> ژورنالستان در مصاحبه بعدی خود از این دو ... بپرسند که در عزاداری و. در حالیکه به ظاهر دشمن یکدیگر هستید. میخندید فکر کنم این دو. ...بی ادبی معاف گوز شان رفته و میخندند. که آرام باشیم که تاج الدین خان خبر نشود
عبدالله ریحان
>>> میفهمید که درین عکس داکتر عبدالله به اشرف غنی چه گفت؟
او به اشرف غنی گفت که کرزی صاحب کجاست؟
چرا کرزی صاحب نیامد؟
نی که او در ماسکو کدام ناتاشه ره گیر کرده و او را ترجیح داده است ،بر اشتراک در سالگرد جنرال رازق؟
در حالی که جنرال رازق روزی رسان او بود و پول های قاچاق مواد مخدره و بندر سپیم بولدک را به او میداد.
>>> Bawar Bamik
خندههای قهقهه و بیاختیار غنی با عبدالله، دستزدن آقای غنی بر شانهی آقای عبدالله در محفل سوگواری و سالیاد درگذشت جنرال رازق؛ نگاههای خیرهکنندهی تادین خان فرمانده امنیهی کندهار و برادر جنرال رازق به سوی آقای غنی، گوشهی نگاه انتباهی و رمزآلود سیاف به ایشان و توجه و بهت بزرگان کندهاری در پیوند به خندهی بلند آنان، همه و همه حکایتهای عجیب و چند بُعدیی دارند. یک آدم متفکر و بهوش هرگز در محفل ترحیم و سوگواری چنین بیاختیار نمیخندد مگر که از روان سالم برخوردار نباشد. چنین خندههای بلند، بیاختیار و مستانه در محفل یادبود، گذشته از بیاختیاری و مشکلات روانی، پسمنظرهای دیگری نیز دارد.
باید حیران و دلنگران بازیهای سیاسی و نتیجهی انتخابات بود.
>>> عطا صفوی!
تشویش نکن ما هوتکیها هستیم!
>>> Bari Zia
اين تصوير عمق فاجعه را در افغانستان نشان مى دهد.
در هيچ گوشه دنيا ديده نشده است كه مسلمانان در مراسم ياد بود و سوگوارى شهداى خود فكاهى گفته باشند، چه جايى كه رئيس جمهور و رئيس اجرائيه آن.
شما به اين تصوير نگاه كنيد!
در يك طرف قهقه هاى احمقانه رهبران و در طرف ديگر آن نگاه اندوهگينانه آن ماتمدار.
شرمتان باد آنهاى كه از اين دو بابا و رهبر ساخته ايد!
>>> خود اشرف غنی یک بار در پکتیا در سخنرانی اشت به زبان پشتو گفت که من دیوانه هستم کسی که دیوانه نباش این کارها را نمی تواند انجام دهد. از نظر بنده او دیوانه است که در دلش هوشیار است خوب می داند چه کار می کند اما این ما هستیم که نمی دانیم و چرا از این دیوانه و بی مغز حمایت می کنیم. و چرا او را به عنوان رئیس جمهور کشور تحمل می کنیم؟ ما باید به خود شک کنیم که شاید ما دیوانه هستیم و خیر و شر خود را نمی دانیم و هر دیوانه ای می تواند بر ما حکومت کند.
>>> اصلاً گناه اشرف غنی نیست.
داکتر عبدالله آهسته در کوش اشرف غنی میگوید: ای چه ریشخندی است؟
کرزی ازین بز کرمین ،شاخ زرین حور کرده و حالا خودش درک نداره!
اشرف غنی که طرف تادین خان برادر جنرال زازق میبیند که مثل بز طرف اش سیل دارد،یک دم خنده اش میگیرد و خنده خود را گرفته نمیتواند.
آیا در افغانستان کم مسؤلین دولتی که به مراتب از جنرال رازق بالاتر بودند شهید شده اند؟
کی در قصه آنها شد که در قصه جنرال رازق باشند؟
او فقط یک قاچاقبر مواد مخدره بود که برای کرزی روزی میرساند.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است