مغز متقلب اعظم که در روز ششم میزان، در "لای" "چکش و سندان" محکمه افکار عمومی از کار افتاده بود، اکنون دوباره فعال شده است.
او برای اعتباردهی به تقلبات میلیونی، به توطئه‌ها و تقلاهای بسیاری ضرورت داشت/دارد. نخستین هدف، شکستن هسته مقاومتی بود که در کمیسیون شکل گرفته بود. دومین هدف، رخنه در درون نهادهای بین المللی‌ای دخیل در پروسه انتخابات تعیین و تعریف گردیده بود.

چندی پیش دو کلیپ صوتی از اردوگاه تیم دولت‌ساز در رسانه‌های اجتماعی ‌"درز" کرد. یکی از این کلیپ‌ها، از ایجاد یک "چینل خاص" به منظور سرپوش‌گذاری به تقلبات بزرگ در درون "یوناما" پرده بر میداشت. چیزی که نتیجه اش در داستان مولانا و سید بصیر نمایان شد. کلیپ دوم، از عصبانیت عمیق پیروان مکتب مخکشیزم، در مورد وجود مولانا عبدالله به مثابه تنها سد بازدارنده تقلب در درون کمیسیون انتخابات حکایت می‌کرد.

متفکر دوم که اکنون به "متقلب اعظم" تغییر شکل داده است، برای رسیدن به دو هدف یاد شده، به ایجاد سه "حلقه" خبیثه‌ای ضرورت داشت که در تعامل معنی‌دار باهم بتواند او را در راستای سرپوش‌گذاشتن به تقلبات بزرگ و اعتباردهی به آرای تقلبی کمک کند.

حلقه اول، حلقه استراتژیست‌ها بود که در پشت پرده فعال شد. اعضای این حلقه کوچک، از چهره‌های نزدیک به خود متقلب اعظم انتخاب گردید.

حلقه دوم، حلقه جارچی‌ها بود که براساس سناریو باید از میان هزاره‌ها مأمور می‌شد. مطابق سناریو، سرور دانش و چهره‌های نزدیک به او بهترین گزینه برای اجرای این بخش از سناریو تشخیص گردید. این حلقه مأموریت یافت تا با انتشار مطالب آتشین در شبکه‌های اجتماعی، غیرت "قومی و مذهبی" هزاره ها را با شدت هرچه تمام‌تر ملتهب سازد.

حلقه خبیثه سوم بازهم از میان پشتونها انتخاب شد تا روی پرده بیایند. به حلقه سوم دو وظیفه مشخص داده شد. یکی اینکه با حضور در مقابل کمیسیون، فشارها را بر مولانا عبدالله افزایش دهد و دوم اینکه هزاره‌تر از هر هزاره‌ای، درد هزاره‌ها را در مقابل چشم دوربین‌ها فریاد کند و از هزاره‌ای که گویا بر مذهب و قومیتش ستم رفته است، اعلام حمایت کند.

حلقه خبیثه اول؛ -استرتژیست‌ها- وظیفه دیگری نیز داشتند؛ «کار مستمر با کمیشنران دیگر». این حلقه بر آن شدند تا از طریق کمیشنران دیگر نیزعرصه را بر مولانا تنگ کند و این سد باز دارنده تقلب را در میان فشارهای هم‌زمان و فزاینده «افکار عمومی،» «نهادهای بین‌المللی» و «همکاران کمیسیونی» به کلی بشکند.

و اما داستان اصلی چیست؟
روایت‌هایی که از طریق شاهدان عینی، از درون کمیسیون به دست آمده است؛ حاکی از این است که مولانا به مثابه آمر و مقام "گزارشگیر" از سید بصیرعلی در مورد آمار و ارقام گزارش خواسته است؛ اما سید بصیرعلی امتناع کرده و گفته است؛ آمار را نمیدهم؛ ولو بچه "رییس‌جمهور" باشی! مولانا عبدالله در مقابل واکنش نشان داده و گفته است؛ آمار را "می‌گیرم؛" ولو پسر "امام حسین" باشی! بر اساس این روایت، صدر و ذیل ماجرا همین بوده است. حالا برای اینکه روایت‌ها روشن‌تر و مستندتر و مستدل‌تر گردد؛ به یک تحقیق بی‌طرفانه‌ای نیاز است که از تیررس حلقه مثلث خبیثه بیرون باشد و متقلب اعظم نتواند روند تحقیق را به نفع تقلب متأثر و منحرف سازد.

من شخصا یک چنین تحقیق بیطرفانه را لحظه شماری می‌کنم تا ابعاد ناروشن قضیه روشن گردد. سید بصیر علی به سخن آید و اگر ادعایی دارد ادعایش را مستند و مستدل سازد. پرسش اساسی این است که چرا سخن سید بصیر علی از حنجره یوناما بیرون می‌شود؟

روایت آن طرف قضیه نیز تا هنوز مبهم است. مولانا باید روایتش را از این مشاجره خبرساز همگانی سازد. او تا هنوز گفته است که این موضوع توطئه است؛ اما نگفته است که در این "دیالوگ" احتمالاً خشونت‌بار بین او و "سید بصیر" چه گذشت؟

شکی نیست که در مشاجرات شخصی، کشیدن پای "قومیت" و "مذهب" و توهین به باورها و تحقیر نژاد و قومیت، از سوی هرکسی باشد، محکوم و مشمئز کننده است. اگر ثابت شود که مولانا چنین عمل نادرستی را انجام داده است، حداقل کار ممکن، معذرت‌خواهی مولانا از سید بصیر است.

اسدالله سعادتی

>>>   سیدجواد حجت
در مورد مولانا عبدالله دو نکته لازم است بیان کنم:
اول اینکه ایستادگی وی در برابر تقلب و برای تطبیق قانون، قابل ستایش است. وی فردی کله‌شخ و قاطع است و تنها امید تیم داکترعبدالله در کمیسیون، مولاناعبدالله است.
دوم در مورد برخورد وی با فردی بنام بصیرعلی در کمیسیون و اینکه گویا به وی اهانت مذهبی و نژادی کرده باشد را تا حدی مطمئن هستم چرا که از مولانا عبدالله بارها تعصب دیده ام.
تعصب مذهبی و پرخاشگری و خودبزرگ‌بینی متاسفانه از ویژگی‌های منفی جناب‌ ایشان است. امیدوارم این نوع نگاه‌شان را اصلاح کنند.

>>>   آقای سعادتی:
از ایجاد دو وازهٔ جدید (مثلث خبیثه و متقلب اعظم) در تاریخ سیاسی افغانستان از شما ممنونم. این دو واژهٔ پرمعنی واقعاً بیانگر اوضاع و احوالی است که بر کشور حاکم شده و حیثیت و وقار مردم ما را(اگر حیثیت و وقاری باقی مانده باشد) به باد فنا می سپارد. شکی نیست که این حالت، حد اسفل زبونی ای است که می تواند بر ملتی وارد شود.
داود

>>>   اگر مولانا گفته که ولو بچه امام حسین (ع) باشی که راست گفته بدین معنی که وقتی نامش سید بصیر علی است شاید از اولاد امام باشد یا از کدام نسبت دیگر منتسب به سادات به هر حال سادات بودن دلیل نمیشود که از دادن معلومات که وظیفه اش است امتناع کند .
کجای این حرف تورین است؟
مولانا عبدالله نور چشم ملت افغانستان و خار چشم رییس المتقلبین و متقلب اول غنی احمدزی است.

>>>   مولانا عبدالله پرچه دربرابر تقلب ایستاده است جای ستایش است
ولی یک نکته جالب توجه است او به دین وآئین کسی باور ندارد وقت انسان بی باور باشد او بی مهابا لب به سخن باز می کند هرچه دلش خواست می گوید
بجا این نکته می گفت تو مادون ما استی گزارش ها سر پدرت هم میشد می گیرم
گرچه سیدها گورگورانه از غنی دفاع میکند تا روزی رسد که سیدها درلبه تیغ قرار دهد

>>>   جناب سعادتی تحلیل خوبی نوشیتید من به سطر اخیر نوشته کاملا موافقم هرگاه توهینی از جانب بزرگان صورت گرفته باشد معذرت خواهی صورت گیرد نظر نیک است اما جالب است نماینده ملل متحد در مقابل اینقدر قضایا بزرگ نقص حقوق بشری که صورت می گیرد خاموشی اختیار کرده در مقابل یک موضوع کوچک عکس العمل در مقابل یک مامور عالی رتبه نشان داده بسیار جالب و سوال بر انگیز است
قیام

>>>   این هم بزرگترین توطئه است که پای سید و غیر سید را در این بین بکشاند و سادات را تحریک نماید. اگر مولانا عبدالله کلمه پسر امام حسین را استفاده کرده باشه بزرگترین اهانت و جسارت را مرتکب گردیده و باید معذرت خواهی نماید. می توانست در جواب سید بصیر بگویه اگر خود ریس جمهور هم باشی ازت میگرم.
سید حسن محمدی

>>>   دروجود این نسل فعلی روز خوب نمی بینیم
از الف تا یا تمام شانرا مرض گرفته وقابل تداوی هم نیست
چی معنی دارد فلانی خوب است وفلانی بد است

>>>   Mehdi Saqib
مولانا عبدالله را از سال 1382 در اداره امور ریاست جمهوری میشناسم؛ من در بخش فرهنگی و او مدیر امنیت اداره امور بود، همیشه فکر میکردم فردی مستبد و پرخاشگر است، به همین دلیل کمتر با او صحبت میکردم، دریکی از روزها خواستم در آن دوره برای نشر هفته نامه نامی انتخاب کنم که به نظرم جالب آمد، او خبر شد و پیشم آمد و گفت: این نام کلیشه ای است و از نگاه ژورنالیستی هم چندان نام برازنده ای نیست. بعدها فهمیدم که حرف او منطقی است و او را فردی دانشمند در عرصه رسانه یافتم؛ بعدها که رفاقتمان بیشتر شد، دیدم که از نگاه معاشرت، بیان و صداقت جوره ندارد. حالا این اتهام که او فرد هزاره ای را به قوم و مذهبش توهین کرده است بعنوان یک ابزار مناسب در دست رقیبان و حریفانش دست به دست میشود و حتی پای یوناما هم در این مورد بصورت جدی باز شده است. ( البته نمیدانم چرا یوناما در زمانی که امرالله صالح شیعیان افغانستان را جاسوسان ایران میدانست نامه ای ننوشت). حالا میگویند این بصیر علی هزاره نبوده و سید بوده و سید بصیر نامش است، از بامیان نبوده و از لوگر بوده است. اگر به این سرعت پیش برود احتمال میدهم که بصیر علی یا سید بصیر نبوده بلکه جیمز متیس و از کره ونوس بوده است. جالب اینجاست که حتی اتهامات هم رنگ و بوی قومی و منطقه ای دارد؛ هر چند من به دور از تمام این سرگرمی های جهان اصلا به انتخابات 1398 باور ندارم و این موضوع را جزئی از سناریوی جهانی برای قدرت رسیدن ائتلافی با برادران عزیز و نازدانه طالب میدانم اما فکر میکنم دو تیم انتخاباتی برای تهمت زنی خوب پیش میروند و بصورت زیبایی در این بازی و سرگرمی سیاسی مردم را به جان هم انداختند. ولی حیف که در سیاست ما نمی توانیم هیچ خوشنامی را از بدنامی نجات دهیم.

>>>   ‏نورالله وليزاده‏
بالاترین درجه شهامت و شجاعت اخلاقی؛ عالی‌ترین نوع مبارزه و مجاهده در راه حق و حقیقت؛ ناب‌ترین گوهر شرافت انسانی و رفیع‌ترین و بهترین مظهر تجلی آزادی بیان در وجود یک انسان، آن است که یک انسان از یک موضع برحق در برابر شبکه‌ای از تهدیدات جانی و مالی و شغلی به دفاع برخیزد و پروای هیچ چیز را نداشته باشد.
مولانا عبدالله کمشنر کمسیون انتخابات یکی از این گونه انسان‌ها در جامعه ما است.
برای رسیدن به یک جامعه انسانی‌ای که در آن انسانیت و قوانین عادلانه و اخلاقی حکم کند، نه جهالت و توحش و تقلب و جعل، ما به افراد زیادی مثل مولانا عبدالله نیاز داریم.

>>>   Hadi Daryabi
بچیکچای هزارگی دولت‌ساز یک‌رقم چسبیده به مسئله‌ی اهانت قومی منتسب به مولانا عبدالله که یا خدا. در همین رابطه ذکر دو مسئله ضروری است:
۱ـ سید بشیرعلی از قوم محترم سادات است و اشرف غنی چندی قبل سادات را به عنوان قوم مستقل اعلام کرد. بناءً برچسب "هزاره پست بدمذهب" ساخته پرداخته‌ی آقای سرور جوادی یا شاه‌حسین مرتضوی است که داده به دهن شما.
۲ـ سلطان‌زوی خیلی صریح‌تر و آشکارتر از مولانا عبدالله اهانت کرده و می‌کند. در این مسئله چرا دُم تان قبچی و تای قچیغ تان است؟ آها یادم آمد، او فعلاً هم‌تیمی شماست.
شما دارید بی‌خودی مسئله‌ی را دامن می‌زنید که اگر حداقل یک پیامد داشته باشد، آن شکاف و نفرت قومی است. همه می‌دانیم پیروزی تیم دولت‌ساز برای شما مهم است و بقیه فقط ستریست برای تلاش‌های چاپلوس‌مآبانه‌ی تان.
اگر این‌قدر مرد‌ اید و بخاطر انسانیت تلاش می‌کنید، علیه مولانا عبدالله به خاطر اهانتش به یک سید بایستید. البته اول مطمئن شوید که مولانا اهانت کرده و آن سید هیچ اهانتی نکرده. نه اینکه فهمیده یا نفهمیده دُهل بغل کون تان آویزان کنید و فریاد واهزاره سربدهید.

>>>   Zafari
واقعيت اين است كه اگر جناب داكتر عبدالله و صلاح الدين رباني به هنگام جلو برطرف نمودن محمود صيقل از نماينده گي دايمي سازمان ملل توسط اشرف غني و گماشتن نماينده ي دل خواه خودش را قبل از انتخابات مي گرفتند،يوماموتا هيچگاهي جرات و جسارت تعيين تكليف براي كميسيون به نفع اشرف غني را نمي نمود.
حالا نماينده ي اشرف غني در سازمان ملل متحد از يومانوتو طرفداري مينمايد.
مشكل اينجاست كه پنج سال بزرگان ما خواب ميباشند،صرف زمان انتخابات بيدار ميشوند.

>>>   hmad Qasani
برگه فيس بوك يونما در پيوند به انتخابات و مولانا عبدالله يك اعلاميه منتشر كرده است؛ اما بيش از ٩٠ درصد كسانى كه كمنت داده اند، از جانبدارى يونما ابراز نگرانى كرده اند.

>>>   r Mohammadi.
بالاترین درجه شهامت و شجاعت اخلاقی؛ عالی‌ترین نوع مبارزه و مجاهده در راه حق و حقیقت؛ ناب‌ترین گوهر شرافت انسانی و رفیع‌ترین و بهترین مظهر تجلی آزادی بیان در وجود یک انسان، آن است که یک انسان از یک موضع برحق در برابر شبکه‌ای از تهدیدات جانی و مالی و شغلی به دفاع برخیزد و پروای هیچ چیز را نداشته باشد.
مولانا عبدالله کمشنر کمسیون انتخابات یکی از این گونه انسان‌ها در جامعه ما است.
برای رسیدن به یک جامعه انسانی‌ای که در آن انسانیت و قوانین عادلانه و اخلاقی حکم کند، نه جهالت و توحش و تقلب و جعل، ما به افراد زیادی مثل مولانا عبدالله نیاز داریم.

>>>   زادی
صدای کسی را میخواهند خاموش کنند که ، با دست گذاشتن روی قرآن به وطن و مردمش وعده صداقت و وفاداری داده است.
اگر جعل را می پذیرفت و در مقابل پول معامله میکرد ، لقب بابا برایش میدادند ، اتل اش میخواندند و مدال شجاعت بر سینه اش میزدند.
فقط گناهش همینست.

>>>   Motaref
در نامه‌ی یوناما ادعا شده که مولانا به‌قوم و مذهب «بشیر علی - هزاره» ساکن ولایت «بامیان»، توهین کرده است. بعد مشخص شد که او «بشیر علی» نه، بل‌که «سید بصیر» بوده و از «لوگر» است. معلومات جدید نشان می‌دهد نام اصلی این فرد «جیمز متیس» می‌باشد و اصالتا از «کره‌ی مریخ» می‌باشد. تحقیقات در این مورد هنوز ادامه دارد....
- با اقتباس از نوشته‌ی آقای مهدی ثاقب

>>>   Motaref
صفحه‌ی زیر نام «یوناما دری» منسوب به‌دفتر یوناما، کامنت‌های انگلیسی در نقد رفتار این نهاد را حذف و کاربران آن را بلاک می‌کند. اما کامنت‌های فارسی و پشتو را ولو هر قدر تند هم باشد، حذف نمی‌کند!؟ 🤔

>>>   م الله همسخن
من به انگلیسی نوشتم:《گروهی از کارمندان قوم گرا و تلاش آنها برای طبعی سازی تقلب در انتخابات ریاست جمهوری، یوناما را در میان مردم بی اعتبار ساخته است- برای باز یابی اعتبار سازمان پیشنهاد می‌شود که کارمندان فاسد سازمان مورد پی‌گیرد قرار گیرند》
بلاک شدم :-)

>>>   فرید احمد مزدک اندر باب بیدادگری صاحبان ارگ:
صاحبان ارگ نه با آرمان و آرزو ی طالبان بل با جای و موقعیت خویش در ساختار پس از "صلح با طالبان" مشکل دارند.آنها برای رفع مشکل خویش از هیچ معامله ی دریغ نخواهد کرد.
در 5 سال اخیرطالبان و صاحبان ارگ دشمن مشترک را هدف قرار دادند و برنامه ی همگون و همسو را عملی کردند.در چنین حالتی چراطالبان باید در بند و زندان باشند؟ پرسش این نیست که چرا چنین است؟پرسش این است که چرا مردم تنها ناظرین بی تفاوت اند؟پرسش این است که چرا جریان های سیاسی توانایی مبارزۀ مدنیِ موثربا بیداد گری را ندارند؟

>>>   Ahmad Qasani
اكثر كسانى كه در برگه فيس بوك يونما كمنت داده اند، ادعا مى كنند كه نظريات انتقادى شان حذف مى شود.

>>>   این توطعه و دسیسه علیه مولان عبدالله سر نخ ان میرسد به سخنان چند روز قبل وکیله خانم شینکی کرو خیل یکی از طرفدران سر سخت غنی احمدزی که در رسانه ها همگانی گردید بود که پس از عملی فرمایشات خانم کروخیل دفتر یوناما بهچنین توطعه و دسیسه را علیه مولانا عبدالله کمیشنر کمیسون انتخابات براه انداخته حال شعور مردم خیلی بالا رفته توطعه ودسیسه را بخوبی تشخیص داده میتوانند و صادق و خاین را مفسد و فساد و معامله گر مردم خواه را شناسایی درست و خوب کرده میتوانند دیگر نه این نوع توطعه و دسیسه ونه عوام فریبی های گذشته و نه اغوا کردن مردم هیچکدام اینها کار ساز نبوده و طرفداران پیدا کرده نمیتواند چند نفر شریک در کار انهم تعداد محدود اصلا نه ارزش دارد و نه قابل باور اکثریت مردم است پس زحمت خود را کم کنید بگذارید که صادقی چون مولانا عبدالله که سد راه تقلبکاران و خاینین در این پروسه ملی قرار گرفته نباید انرا باتوطعه و دسیسه انرا تخریب کنیم بلکهانرا از هر حیث کمک و یاری رسانیم اگر واقعا به رای پاک مردم باورمند هستید .

>>>   Bawar Bamik
دست‌گاه توطئه و تقلب و حامیان جهانی آن مولانا عبدالله، یگانه کمشنر صدیق و متعهد کمسیون را آماج گرفته اند. اتهام اخیر بر او از نشانه‌ی یونما، برآیند کار «چینلی» است که بانو کروخیل از آن صحبت می‌کرد.
دسیسه، چنان است که مولانا عبدالله را یا خاموش کنند، که بنابر بر اظهارات اخیر وی خاموشی او ناممکن به نظر می‌رسد؛ یا از کار برکنارش کنند و یا سرگرم‌ و درگیرش کنند تا از روند و فرایند کار کمسیون غافل بماند. استاده‌گی، متانت و صداقت آقای مولانا درخور ستایش و نیازمند یاری و پشتی‌بانی است. او جسورانه و بی‌پرده سخن می‌زند و در برابر هرخلافی در روند کاری کمسیون تاکنون دلیرانه استاده شده است. اتهامات علیه او کاملن بی‌بنیاد و تحریف‌کننده‌ی اذهان عامه است. می‌خواهند مذهبی و قومی را علیه او بشورانند و آب را گِل‌آلود کرده ماهی مراد بگیرند.
بیایید تا دین ملی و میهنی خود را انجام داده از این مرد صادق و باورمند به روند راستین مردم‌سالاری حمایت کنیم و نگذاریم که تمامیت‌خواهان و دسیسه‌پرداران این دژ استوار را با فشار و اتهام‌های بی‌بنیاد بلغزانند و به قله و قلعه‌ی مراد خویش برسند.

>>>   اگر می خواهد برای مولانا دسیسه بسازند باید رئیس جمهور کمپنی خصوصی پنشیر وردک را وظیفه دهد تا عبدالله را طالب معرفی کنند وبا مصرف مقداری پول کمپنی میتوانند اسناد تهیه کنند

>>>   اول بیایید معنی اهانت را بدانیم.
اهانت یعنی فردی را به گونه یی دشنام دادن یا توهین کردن و تحقیر کردن است .
پیغمبر خدا که بهترین مخلوقات است خطاب به دخترش میگوید که روز محشر اینکه دختر پیغمبری و مادر شبیر و شبری هیچ کمکی برایت نمیکند به جز اعمالت.
حال اگر کسی بیاید و به کسی بگوید که اگر فرزند پیغمبر هم باشی حق نداری خلاف قانون عمل کنی کجایش توهین است؟

>>>   افشای دروغ سازی یوناما
ابراهیم زی سخنگوی رحمت‌الله نبیل به آریانا نیوز:
"من سید بصیر را مدت ده‌سال است که میشناسم و همراه شان رابطه تجارتی و خوانوادگی دارم، اول در نامه یونما از بشیر علی نام گرفته شده و گفته شده که هزاره و از بامیان است. این اشتباه است. آن نفر سید بصیر نام دارد نه هزاره است و نه هم از بامیان بلکه از ولایت لوگر است، دوم استرس عصبی دارد و زود با هرکس جنگ می‌کند و سکون فکری ندارد، سوم از زبان خود اش شنیدم که گفت در جر و بحث همراه مولانا عبدالله اشتباه از من بود و پشیمان هستم."
گزارشنامه افغانستان

>>>   اولا مولانا توهین نکرده بلکه خود سری جناب را دوباره برایش جواب داده دومن تیم متقلب بخاطر ایستاده گی مولانا در سدد توطعه بوده که در این کار مهارت مغز متقلب دوم قابل ستایش است برای قوم گرا ها و متعصبین . و نمونه های زیادی از دسایس این حلقه خبیثه مشهود و قابل انکار است .ما از شجاعت و کار کرد جناب مولا نا پشتیبانی نموده و برایش فامت اسطوار در برابر نا عدالتی خواهانیم.
افغان

>>>   بنام خدا
من چندین سال پیش بواسط قاری صاحب ستار با جناب مولانا صاحب بزرگوار معرفی شدم.
مولانا عبدلله بسیار بزرگتر از آنست که ما در باره اش حرف های داشته بشیم ...
او شخص صادق ، وطندوست ، باوجدان و باایمان است ...
دوکتور سادات عضو اتحادیه حقوقدانان جمهوری اسلامی افغانستان

>>>   لندغر ؛ لندغر است ولو نیکتایی پوش باشدتا زمانی میتواند رول بازی کند و خود را مدنی جلوه بدهدکه شرایط عینی به خواستش باشد لحظه که این شرایط تغیر کرد چهره ذاتی اش ظاهر میشودزیرا ترکیب ها وسرشت فطری اش نمیگذارد که او دیگر ان رول را بازی کند.و مولانا ناگزیر باید اینطور عمل میکرد.

>>>   فرید احمد مزدک و لد کارمل ولدیت بریژنیف! همان چهره کثیف پرچمی شاشجاعی است که وطن را به مجاهدین این مزدوران ای اس ای فروخت! این بی ....یکی از سقویان ازبک و اولاده تزار و شوروی است!

>>>   زهی آفرینت مولانا عبدالله که در مقابل تمانیت خواهان ، فاشیستان ، مزدوران امریکایی ، قبیله پرستان حریص و فاسد ، متقلبین و وطنفروشان مردانه ایستاده یی شیر مادر حلالت شیر مرد.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است