تاریخ انتشار: ۱۷:۲۲ ۱۳۹۸/۹/۴ | کد خبر: 161061 | منبع: | پرینت |
مدتیست کامنتهای حساب مرتضوی را پیگیری میکنم، به دشواری میتوان کامنتی را در تایید صحبتهای او پیدا کرد. اخیرا حساب آقای صالح نیز در این راه روان است.
تأملاتی در مورد وارد است:
۱_ با این حجم از منتقدین در سطح جامعه، چرا احزاب و گروههای سیاسی هنوز هم بصورت فردی، شخصی و سلیقهای رفتار میکنند؟ آیا رهبران (با تمام نیازی که اکنون دارند) با تمام نیازی که اکنون دارند، تواناییِ بسیجِ کردنِ اینهمه منتقد سیاسی (علیه ساختار حاکم) را در خود نمیبینند؟
۲_ چرا منتقد (خصوصا قشر تحصیل کرده و با سواد) کمتر حاضرند صدای اعتراض خود را از گلوی احزاب سیاسی به گوش حاکمیت برسانند؟ مگر نه این است که احزاب، ستون فقرات سیاست یک کشور است؟ چرا این منتقدان بصورت انفرادی زبان به اعتراض بگشایند و در سطح جامعه پراکنده و رها باشند؟
۳_ اکثریتِ اعتراضها و انتقادها را که علیه این دو نفر (مرتضوی و صالح) دیدهام، از دو قوم تاجیک و هزاره میباشند، چه برداشتی از این وضعیت میتوان داشت؟ یا هدف درمانده کردن مردم است تا آنقدر خسته شوند که دیگر چه کسی بر کرسی ریاست جمهوری مینشیند اهمیتاش را از دست بدهد؟
۴_ آیا صالح و مرتضوی حکمِ پنبهی دمِ تبر برای آقای غنی که در سکوتِ معنادارِ پساانتخاباتی خود را پنهان کرده میباشند؟ یا اینکه تبلیغات گستردهای از جانب رهبران سیاسی/قومی( غیر پشتون) علیه این دو نفر (به نمایندگی از دو قوم در ساختار حکومت) در حال شکلگیری است که گویا با به کرسی نشستن اینها، این رهبران خود را خلع لباس سیاسی تلقی میکنند؟
مسأله چیست؟
رسول عبدی
>>> متقاعدین نظامی سابقه علیه این دولت یهودی باید دست به مظاهر ات بزنند زیرا تقاعد ایشا ن بستر کم است
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است