کسانیکه غنی را یگانه فرشتهی نجات این کشور و موعود زمان میپندارند دربارهی این فسادها و غارتها که در فرجامین سال حاکمیت او انجام شده است چه گفتنی دارند؟ | ||||
تاریخ انتشار: ۱۳:۱۹ ۱۳۹۸/۹/۱۴ | کد خبر: 161193 | منبع: | پرینت |
دزد، دزد است چه ریشدار، جهادی و قومندان باشد چه نکتاییدار، تکنوکرات و غربزده.
بربنیاد گزارش و محاسبات هیات اداری مجلس نمایندگان، حساب شش میلیارد روپیه در قطعیهی سال مالی 1397 روشن نیست. وزیر مالیه، قیومی برای پاسخگویی در این باره امروز به مجلس نمایندگان حاضر نشد.
این پولهای هنگفت در دوران حاکمیت رییسجمهوری غنی حیفومیل شده اند نه در زمان حاکمیت مجاهدین، کرزی، عبدالله و دیگران. نکند دزدان دیگر اقوام که از گمرکات، زمین، و نهادها و منابع پردرآمد ولایات میدزدند دزدند و دزدان لوکس حکومتی (وزیر، مشاور و رییس) که از کودها، قراردادها و پروژهها میدزدند دزد نیستند؟
همه به یاد داریم که یکی از شعارهای پرطمطراق دستهی دولتساز به رهبری غنی «حسابگرفتن و حسابدادن و عدم سازش با قانونشکنان» بود. حالا بربنیاد همان شعارهای شکوهمند، زیبا و فریبنده و انتخاباتی حساب این شش میلیارد روپیهی لادرک را کی خواهد گرفت و کی با عاملان این فساد و غارت بزرگ مبارزه خواهد کرد.
چرا رییسجمهور در این زمینه خاموشی اختیار کرده است و چرا وزیر دانشمند باتقوایش برای پاسخدهی و حسابدهی در این زمینه به مجلس نمایندگان حاضر نمیشود؟
کسانیکه غنی را یگانه فرشتهی نجات این کشور و موعود زمان میپندارند دربارهی این فسادها و غارتها که در فرجامین سال حاکمیت او انجام شده است چه گفتنی دارند؟ مگر قیومی شخص دست راست غنی نیست و آیا غنی از سرنوشت ناروشن این پول ها ناآگاه است؟ آیا غنی بلدوزر روبندهی تمام فسادها است و نظام ایدهآل ما را میسازد؟ آیا چنین چشمداشتی از او فرصتکشی و دلخوشی توهمآمیز نیست؟
آیا او و حامیان و هوادارنش به دهل آمریکاییها نمیرقصد؟ آیا آمریکاییها آمده اند که برای ما نظامسازی کنند و این کشور را گل و گلزار بسازند؟ آیا روش فکران، مدنیان و اصحاب رسانه و قلمی که از سایهی خود میترسند و حتی کوچکترین هم ریسک را هم نمیپذیرند، میتوانند پس از پیروزی استبداد و بنیادگذاران تعصب و تخلف در فرصت دیگر در برابر آنان بایستند و مبارزهی مدنی و انقلاب فراگیر برای دگرگونی کنند و آیا چنین مجالی متصور و ممکن است؟
اگر پاسخ دوستان این است که غنی یگانه گزینه برای بیرونرفت از بحران کنونی و نظامساز است، آنگاه این پرسش مطرح میشود که آیا او با استقلال رای این کارها را میکند یا با مدیریت و دستورهای بیگانگان و آمریکاییان؟ اگر پاسخ مثبت باشد پس آیا گزینههای دیگر و مهرههای رقیب غنی در پیشگاه خارجیان، فرمانبردارتر از غنی نخواهند بود؟ کسانیکه تمام هم و غمشان تجمل و تمول و بودن در قدرت است تا هویتگرایی، تبارگرایی و دغدغهی تسلط بر دیگر اقوام؟
پاسخ روشن است که رقیبان غنی برای غربیها و آمریکاییان بهتر از وی نوکری و فرمانبرداری خواهند کرد زیرا آنان دیگر به هیچ ارزش ملی، هویتی و دینی جز پول و قدرت باور ندارند و حاضرند هر معامله و فرمایش خارجیها و در راس آنان، آمریکاییها را با کمال میل بپذیرند و طبق منافع آن کشور و غربیها و اروپاییها پیش بروند.
من باورمندم که که با به قدرترسیدن رقیبان غنی به دلیل اینکه هم توازن سیاسی و هم حضور اقوام در قدرت برابر میشود فضا برای نفسکشیدن، آزادیهای مدنی و شهروندی و روند مردم سالاری بیشتر مساعد و تقویت خواهد شد. روندها و ارزشهایی که با به قدرترسیدن یک دیکتاتور محدود و منفعل خواهد گشت. مساله ی دیگر این است که بقایای مجاهدین و سران سیاسی اقوام دیگر هیچ عقده و عقیده ای برای احیای گذشته و فصل ناتمام آن ندارند، رویایی که غنی همواره خواب آن را میبیند و حسرتش را میخورد.
باور بامیک
>>> غنی وقتی تازه کار را در کابل شروع کرد ادعا میکرد که من بدون معاش کار میکنم. و راست میگفت
بدون معاش کار میکرد تا با فراغت خاطر پلان های بعدی خود را آماده کند و حال که به مقصد رسیده به ملیون ها بار بیشتر از آن معاش دزدی میکند.
ایکاش همان وقت چند هزار دالر معاش می گرفت مگر حالا چند میلیارد را نمیدزدید.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است