ما نیاز به یک حکومت فراگیر با عدالت اجتماعی داریم
 
تاریخ انتشار:   ۱۹:۴۸    ۱۳۹۸/۹/۱۸ کد خبر: 161277 منبع: پرینت

هیچگاه متن سیاست کشور فارغ از رگه های قومگرایی برتری جویانه فاشیستی بر محور اندیشه های محمدگل مومند،‌ طرزی، داوود نعیم و پسان ها حزب افغان ملت نبوده است.

حرکت های زیادی در برابر این برتری‌ جویی وجود داشت که در وقت و زمانش موثریت خود را داشتند. با درد و دریغ که امروزه این جبهه از جانب تاجیکان به کلی خالی است. اگر صحبت‌ ها و اعتراضات گاه به گاه جناب عبدالطیف پدرام نباشد، از هیچ جبهه و جناح مطرح دیگری این صدا را نمی‌ شنویم این در حالی است که فاشیزم اوغانی ارگ را تسخیر کرده است و کلیه سیاست های کشور بر محور منافع، اهداف و برنامه های آنها چرخانده می‌ شود.

مذاکرات صلح در هر دو طرف حاکمیت و ابتکار عمل به دست یک قوم است. خلیلزاد که در عمل یکی از تیوریسن های «افغانیزیشن» امور در کشور است، از همان آغاز کارش به حاشیه راندن،‌ بدنام ساختن و حتی تهدید به قتل حذف فیزیکی رهبران و پیشوایان غیرپشتون بوده است و تنها با کسانی سروکار دارد که به گونه مستقیم و غیرمستقیم در خدمت اهداف فاشیزم قومی حرکت می‌ کنند.

نادیده گرفتن این وضعیت و خود را به خواب خرگوشی زدن خیانت است. حق خواستن و تامین عدالت هرگز دشمنی با اقوام نیست. آنهایی که به نام یک قوم حقوق اقوام دیگر را زیرپا می‌ کنند خاینند و دشمنی قومی راه می‌‌اندازند نه آنهایی که بر این بی عدالتی‌ ها انگشت می‌ گذارند.

بسیاری به این باورند که تاجیکان باید با برنامه های مشخص برای دفاع از حقوق خود به کارزار سیاسی وارد شوند. تا زمانیکه تاجیک نتواند با قوت تمام جایگاه بر حق خود در معادلات سیاسی را احزار کند نه عدالت تامین می‌ شود و به تبع آن نه امنیت و صلح می‌ تواند پایدار بماند.‌

صلح با خاموشی گرفتن و بی تفاوت ماندن در برابر بی عدالتی تامین شدنی نیست. این خاموشی خیانت است و هرگز نمی توان نام آن را «تامین وحدت ملی» گذاشت و باور کرد. وحدت ملی تنها در صورتی ممکن است که ما صاحب یک حکومت فراگیر در پرتوی عدالت اجتماعی باشیم!

صبور راحیل


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
حکومت افغانستان
عدالت اجتماعی
نظرات بینندگان:

>>>   تا زمانیکه یک دولت قوی در وطن ما نیاید صلح امکان ندارد

>>>   البته در خیال زمان سامانی افتادِی!

>>>   تاجكان و ازبكان بايد از معامله گريهاي رهبران نامنهاد، زراندوز و موقف طلب شان مانند عطا، صالح، تمنا، دوستم وأمثال شان سپاسگذار باشند. اگر مردم سر نوشت خودرا در دست همچون انسانهاي بي خاصيت بدهد، بزود ترين فرصت تيوريهاي فاشيزم قبيله جامعه عمل ميپوشند. از دو روز باينطرف يك معامله گر نو پيدا شامل ليست شد. و او آقاي تمنا است. شرمباد به اين تحصيليافته خودفروش.

>>>   از روزیکه اشرف غنی فاشیست عوام فریب پس از چهل سال سکونتش در لبنان و اریکا با خانم یهودی اش به افغانستان برای کسب قدرت دولتی به کمک امریکا برگشته نفاق قومی و زبنی روز تا روز توسط غنی و همکاران اش بیشتر و بیشتر گردیده و کشور را به ناودی نزدیک کرده چون غیر از نفاق قومی دیگر راه و چاره را غنی بخاطر حمایتش نداشته و ندارد با همین نفاق افگنی خود را در ارگ جابجا کرده و دوام قدرتش را همین نفاق افگنی میداند اینقدری که غنی در نفاق افگنی و حکومت تگ قومی چشم دوخته و باورمند است همان طالبان اله دست پاکستان به این اندازه روی این مطلب نمی اندیشیدند که غنی فاشیست تحصل کرده جهان خارج به اینکار خیانت در حق کشور و ملت در حرکت است وقتیکه نهاد یک انسان خراب گذاشته شده باشد ولو در هرجا که تحصیل کرده باشد ذهن و فکرش تغیر ناپذیر است چناچه اشرف غنی احمدزی فاشیست یکی از مثال ان است .گلیمی را که از اول ساه بافتند
به اب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد.

>>>   احمده بچیه ته کینه۰۰۰
تو کجا و داشتن فهم دوره سامانی ها کجا۰ با هجوم شما وحشی فرهنگ و تمدن باقیمانده سامانی ها هم برباد رفت۰

>>>   در صفحه های اجتماعی هرچی ویدیو های تقلب خیانت و پر کاری صندوق های رای را می بینم همه گویندگان یک زبان خاص هستند.
آیا این کار عادلانه است؟؟؟

>>>   بهای اشتباهات هزار سال قبل سلطان محمود غزنوی را امروز مردم می پردازند.

سلطان محمود غزنوی تقریبا هزار سال قبل برای غارت هندوستان چندی مرتبه لشکر کشید. در مسیر سفرش به هندوستان با قبایل گمشده، گرسنه و وحشی بنی اسرائیل در اطراف کوه های سلیمان مواجه شد. سلطان آنها را نخست با زور شمشیر مسلمان ساخت و سپس از آنان بحیث اجیران جنگی لشکری ساخت به کشتار و غارت گسترده هندوستان پرداخت.
در برگشت از هندوستان به مرکز امپراطوری اش غزنه با خو لشکر اجیر اولاده سلیمان اوغان و هزاران برده و کنیز و با غنایم زیاد برگشت.
سر انجام سلطان روزی پس از مطالعه شهنامه فردوسی چشم از جهان پوشید، ولی ویروس های تبهکار یهودی را به میراث گذاشت و بدین ترتیب راه را به هجوم اولاده کوچی سلیمان اوغان در سر زمین اهورا مزدایی خراسان باز کرد. از آن به بعد سر زمین مقدس خراسان به جهنم در کره زمین تبدیل شد. صاحبان اصلی خراسان با تمدن و هویت پنج هزار ساله شان بحیث مهاجر فلسطینی تبدیل شدند ، ولی ویروس های اولاده سلیمان افغان صاحبان" ملک خداد" شدند.

امروز اولاده همان کنیزان، بردگان و اجیران سلطان محمود غزنوی غزنه و تمام کشور خود را به جهنم در کره زمین تبدیل کرده اند.
حالا مردم مظلوم و بومی خراسان از کی بنالند از اشتباهات تاریخی سلطان محمود غزنوی و یا از بیچارگی و ناتوانی خود؟

هارون، امیر زاده۰

>>>   اوغان منطق تاریخ و شواهد تاریخی را نمیداند، اگر میدانست در اوغان بودن او شک کن. اینها فقط غوارو نغوارو را میدانند و بس. بیجا نگفته اند اوغان که خر نبود اوغان نیست. مگر نشنیده اید که همه به تمسخر میگویند که اوغان حتی نیم قرآن را قبول ندارد وقتی به نفع خودش نباشد، تاریخ و شواهد تاریخی را بگذارید بجایش.

>>>   اوغان یک گروه بیفرهنگ، نهایت جاهل، و شدیدن عقبگرا و غیر مدنی هستند.
این بدوی ها در حالیکه آخرین گروه قومی هستند که در جمع اقوام مختلف خراسان زمین اضافه شده اند، چنین وانمود میکنند که درین خطه مالک همه چیز تنها خودشان هستند و همه آنهائیکه قبل از آنها درینجا حضور داشتند مهاجر هستند، و باید از این ملک یا کشیده شوند یا برده و مطیع اوغان باشند.
در مقابل اوغان باید مصمم و قاطع از واقعیت ها و حق خود دفاع کنید چون منطق، نرمش، و زبان فرهنگ را این طایفه شرور نمیدانند، و آنرا ضعف و بیغیرتی شماتلقی میکنند.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است