اول از جناب حفیظ شروع میکنم که در دوران کمپین های انتخاباتی در چند سخنرانی اش اشرف غنی احمدزی ، را فاشیست و تقلب کار خواند و می گفت من بر مسند عدالت تکیه میزنم و عدالت خواهی نمیکنم کسی که تا چند روز قبل اشرف غنی احمدزی ، را فاشیست، تقلب کار و تبعیض گرا میدانست امروز میگوید حاضرم در برابری منافع مردمم و ملت افغانستان از منافع شخصی ام بگذرم جناب حفیظ شما روی کدام تعهد به اشرف غنی احمدزی، باور کردین؟
اشرف غنی احمدزی همان کسی بود صدایی عدالت خواهیی میلیون‌ها انسان خسته از تبعیض را در خیابان های کابل، اروپا و آمریکا نشنید اما به صدا تمامیت خواهی قومی صد نفر پشتون جواب مثبت داد مگر میشود به چنین آدم باور و اعتماد کرد؟

نمی دانم شما جناب حفیظ چطور به اشرف غنی احمدزی اعتماد کردین در صورت که خودت بهتر در جریان بودی که کمیسیون از سوی خود حکومت بخاطر عبور توتاب از مسیر بامیان و یا سالنگ دایر گردید و اشرف غنی احمدزی ، میگفت من فیصله کمیسیون را قبول دارم مگر فیصله کمیسیون که از سوی خودش دایر گردیده بود را قبول کرد؟

اینجا تنها موضوع لین برق ۵۰۰ کیلوولت مترح نیست جناب حفیظ سرک گردن دیوال پروژه های آب گردان از مناطق هزاره نشین از بودجه کشیده شد کانکور بخاطر اینکه هزاره تلاش میکند زحمت میکشد با لیاقت وارید دانشگاه میشود سهمیه بندی شد هزاره از اورگان های امنیتی و ادارات دولتی پاک سازی شد مناطق هزاره نشین در طول ۱۸ سال از تمام پروژه های انکشافی محروم نگهداشته شد چطور به خودت اجازه دادین هردو ریس و معاوین به یاریی کسانی برخواستین که بیشترین تبعیض را در برابری ملت هزاره روا داشتند؟
شاید خودت و فرامرز تمنا از جمله کاندیدای رای شکن بودین که از سوی اشرف غنی احمدزی خود را کاندیدا کردین چون بعد از انتخابات شماهای که در زمان کمپین های انتخاباتی شدید ترین موضیع گیری را با تیم دولت سوز اشرف غنی احمدزی، داشتین بعد از انتخابات اولین کسانی بودین که دست همان فاشیست را به گرمی فشوردین امروز شعار های که خودت و فرامرز تمنا در آن روز ها سر میدادین را خوب به یاد دارم یک تان ارگ را خانه فاشیستان می دانیستین و دیگر تان مرکز تعصب ، تبعیض و بهره برداری جنسی.

در اخیر باید بگویم که ایستادگی در برابر تبعیض و بی عدالتی، همت می خواهد تعهد می خواهد که شما ندارین شما تشنه اخذ پول از کد ۹۱ بودین که به آن رسیدین و بس.

حسن علی وکیلی

>>>   کاندید شدن بعضی از اشخاص به منظور برن انتخابات نیست این ها توسط آنهایکه در انتخابات چانس خود را میبینند برای انکه رای طرف مقابل را تقسیم شود بیک عده به اساس وعده های پول و یا یک مقام در دولت تطمیع میکنند که خود را کاندید کنند به همین اساس شاید اقای حفیظ خود را کاندید کرده بود این که در گذشت های آقای حفیظ در مورد اشرف غنی احمد زی چه موضع داشت وحلا چرا یکصد هشتاد درجه تغیر موضع داده این اشخص و دیگران مثل آقای صالح شخصیت ثابت ندارند در علم سیاست آین ها را کملیونیست میگویند ( مکلیون یک حیوان است مه نظر به شرایط ومحیط رنگ جلد خود را تغیر میدهد

>>>   اینها کاندیدان( مطرح) نبودند بودن ونبودن شان هیچ اثری ندارد تنها روسیاهی ابدی نصیب عهد شمکنان وپله بینان سست عنصر هست

>>>   حفیظ و تمنا و هر بی آبرو و بی عزت دیگر که با تیم انسان کش و فاشیست غنی یکجا شود بی مروت و بد عهد و منافق و دشمن مردم و انسانیت شمرده میشود.

>>>   تا این نوکران چتلستانی، وهابی های مفسد الارض، صهیونیزم و غربی هایی جنایتکار در بالا نشسته اند همین دیگ است و همین چمچه. به جنگ هایی نوع افغان و انگلیس ضرورت است تا کشور تان را از ما صادر شده ها پاک کنید. شاید ضرورت به مطالعه تاریخ انقلاب ایران داشته باشید.
آزاده

>>>   تمنا فرامرز این انسان عیاش فریبکار و حفیظ کاندیدان فرمایش شده از جانب غنی احمدزی بخاطر تقسیم رای و بخصوص در ولایت هرات با مصرف پول کمپاین از طرف غنی انهم از خزانه ملت راه اندازی شده بود ااین دو از اول میدانستند که رای برنده شدن راندارند بدستور غنی احمدزی خود را کاندید ریاست جمهوری کرده بودند چنین اشخاص عوام فریب معامله گر با افشای چهره های شان خود را نزد مردم روسیاه و عوم فریب معامله گر معرفی کردند دیگرکاری از دست انها نه پوره بود و نه پوره است .
یک قصه بیدم امد در سال ۱۳۵۶ یک افسرپولیس رابحیث مامور پولیس ناحیه (۵) تعین کنند و کسی دیگری را بیحث قوماندان ولسوالی بگرامی کسی که بحیث ماموریت پولیس در نظز بود با وساطت خود را بحیث قوماندان ولسوالی بگرامی درجه سوم مقرر نمود در حالیکه از نگاه جوکی وبست و تعداد پرسوتل و وسایط ماموریت پولیس انزمان با قوماندانی بگرامی خیلی متفاوت و بالا بود خلاصه وقتیکه بحیث قوماندان ویسوالی بگرانی نقرر گردید از وی پرسیدیم که چرا ماموریت پلیش را که چوکی اش بالا بود قبول نکردبد که بقوماندان ولسوالی بگرامی علاقمند گردید میدانید چه جواب داد گفت مه نامش کار دارم اگر در ماوریت پولیس مقرر میشدم میگفتند بچه مامور زن مامور و غیره حال که قوماندان مقرر شدیم کسی نمیداند که بست اش چیست حال بچیم بچه قوماندان و زنم زن قوماندان باسیکلم بایسکل قوماندنو خرم خر قوماندان گفته میشود این نام برایم ماندگتر است اقای تمنا و حفسظ به ابرو خزت خود فکرنکردند بنام ان فکر کرده که مردم بگوید کاندید ریاست جمهوری بود .

>>>   آقای احمدزی! آمار تکان دهنده و تأمل برانگیز فساد گسترده اداری، اختلاس‌های کلان، کشتار غیرنظامیان، افزایش بی‌سابقه خشونت، اختلافات پوچ و خود خواهی و کج اندیشی، آوارگی جوانان در کمپ‌های غربی، گسترش فقر، خود کامگی تو و از همه مهم‌تر دخالت‌های کشورهای خارجی در تعیین و تبیین سیاست و امنیت افغانستان، معنای واژه وطن، دولت و استقلال را زیر سؤال برده است.

غنی احمدزی، میدانی فقر چیست؟
میدانی فقر چیست؟ تونان گدایی خورده‌ای؟
کودکت را دست خالی سوی داکتر برده‌ای؟
میدانی فقر چیست؟ در سرما شبی خوابیده‌ای؟
دستانی پر آبله یک کارگر را دیده‌ای؟
میدانی فقر چیست؟ از درمانده گی شرمنده‌ای؟
با شکست عزت نفست، مدام جنگیده‌ای؟
میدانی فقر چیست؟ در سطل زباله گشته‌ای؟
با خجالت دست خالی سوی خانه رفته‌ای؟
میدانی فقر چیست؟ با فقر تفکر ساختی؟
زیردست ناکسان زندگی‌ات را باختی؟
چشم امید زیاریی همه خلایق بسته‌ای؟
حس نمودی از تضاد طبقاتی خسته‌ای؟
میدانی فقر چیست؟ بارها قصد گدایی کرده‌ای؟
زیردست کارفرما حس نمودی، برده‌ای؟
زندگی کردی درون دخمه‌ای سرد و نمور؟
مادرت را دیده‌ای که از دیابت گشته کور؟
پدرت معتاد و بیکار که با سگرت و دود
تن طفل خویش را سوزانده و کرده کبود
چه خبرداری تو از احوال یتمان باربار
کودکی که جای تحصیل می‌رود در پی کار
میدانی فقر چیست؟ همه چیز وطن را ربود
زن چندم شد، زنی که کار بد بلد نبود
میدانی فقر چیست؟ امشب یک نفر جان می‌دهد
زندگی نکبتش را سوت پایان می‌دهد ...

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است