این ، ترجمه ی یک مقوله روسی است و در مورد افغانستان خیلی صدق میکند.
متاسفانه ؛ ما همیشه ؛ هر چیز را از نو و از شکم و یا در خوب ترین حالت اش از کله ی خود ، اختراع میکنیم. این کار ، در حالی است که قبل از ما این اختراع صورت گرفته است و ما باید فقط از تجارب دیگران استفاده کنیم.

اگر خوب به تاریخ دقیق شویم ، وضع جامعه افغانستان ؛ بد تر از سال های دهه 20 تا 50 قرن گذشته ی آمریکا و آفریقای جنوبی و برازیل و حتا هند و پاکستان نیست. در دهه 20 تا 50 و حتا 60 قرن گذشته ، دولت شوروی نیز مشکلات کمتر از افغانستان در رابطه با تامین امنیت و تحکیم حاکمیت دولتی در محلات نداشت...

در آسیای میانه و قفقاز ، جنگ تمام عیار علیه دولت شوراها تا سال های بعد از جنگ دوم جهانی ادامه داشت.. حتا بعد از جنگ دوم جهانی در جنگلات اوکراین و کوه های قفقاز ، نیروهای ضد دولتی ، دست به چور و چپاول و قتل و آزار مردم میزدند و با نیروهای دولتی درگیر می شدند.
اما با یک ساختار مشخص سیستم امنیتی ، پولیس و امنیت ملی در محلات ، بر باندیتیزم پیروز شدند و ریشه های خشونت قومی و مذهبی را از بیخ و بن کشیدند.

میخواهم بگویم که اگر در افغانستان چهار و یا پنج قوم بزرگ زندگی می کنند ؛ در شوروی سابق ، بیشتر از 125 قوم ، با عنعنات مختلف و زبان های مختلف زندگی میکردند که بخش عمده ی آنها ؛ امروز هم برای روسیه به میراث رسیده و در ساحه روسیه فیدراتیف ، با حقوق و امتیازات مساوی با روس ها ، زندگی می کنند.
کوچکترین تبعیض بین اقوام و ملیت ها وجود ندارد.
به طور مثال می توانم بگویم که ؛ وزیر دفاع روسیه سرگی شویگو، از اقلیت های قومی شمال روسیه است که بنام چوکچه ها یاد می شوند که حتا یک فیصد نفوس روسیه را هم تشکیل نمی دهند. رییس بانک ملی روسیه که شریان سیاست اقتصادی روسیه را در دست دارد ، یک خانمی تاتاری بنام نبی یولین است که بیشتر از ده سال در این پست ایفای وظیفه می کند و ده های دیگر در مقامات اداره مرکزی مسکو.
کارخانجات طیاره های جنگی "سوخوی" در تاتارستان است و هزاران دیگر ، در مناطقی غیر روس نشین...

با این سیاست ، دولت شوروی سابق و روسیه امروز ، هم اعتماد غیر روسها را کسب و هم آنها را در دولت و قدرت شریک ساخته است. من از ساختار سیاسی و واحد های اداری نمی گویم که حتی به سطح یک ولایت پنج هزار نفری ، جمهوریت های خود مختار دارند. مثلا جمهوری خود مختار یهود ها ، جمهوری خود مختار جرمن ها و ...
فکر میکنم که استفاده از تجارب موفقبت آمیز کشورهای پیشرفته ی مانند روسیه ، در امر دولت سازی و وحدت ملی ، برای افغانستان ما ، خالی از مفاد نمی باشد.

محسن زردادی

>>>   ما با غولها دست و گريبانيم كه وطن به قهقرا رفته . اين افراد غول هيچ راهي جهت بيرون رفت كشور از معضلات را نميدانند و اگر هم بدانند درك نميتوانند. از همين جهت عقب مانده تر از افريقا شده ايم .

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است