والنتاین فقرا؟!
 
تاریخ انتشار:   ۱۹:۳۶    ۱۳۹۸/۱۱/۲۸ کد خبر: 162220 منبع: پرینت

باران‌های تند مخرب‌اند! باران‌های تند زود می‌آیند ویران می‌کنند و زود می‌روند.
باران‌های آرام و نم‌نم دیر می‌آیند، می‌سازند، زنده‌گی می‌بخشند و دیر می‌روند
هرچند به چشم نیایند؛ اما سرچشمۀ لطف‌اند.
عشق‌های نااصل مثل باران‌های تند اند. عاشق و معشوق‌های پوشالی توهمی، آنان که شبیه به خیال‌اند که عشق خیالی‌شان خیالی‌تر از آدم‌هایی‌ست که از فرط تنهایی مبدل به یک خیال شدند. بی‌همه چیز و نامرئی!
روز و روزگار ما پرشده از این مترسک‌های عاشق، معشوق. جوانک‌هایی که در فراشیب عشق نه فداکاری را می‌دانند، نه گذشت را، نه سرسپرده‌گی و بزرگ‌منشی را. آن‌ها؛ حتی قربانی‌دادن را هم بلد نیستند؛ همان‌هایی که شعار همیشه‌گی‌شان این است: «محبت قربانی می‌خواهد.» عاشق‌های پوشالی که از تمام عشق فقط بی‌قراری‌های وقت به وقت بی‌چهارچوب و توقعات بالا و دلتنگی‌های تو خالی را یاد گرفته‌اند.
می‌دانم که عشق بی‌قراری می‌خواهد و عاشقان آرام مرده‌گانی بیش نیستند؛ اما عاشقان اصیل یک عمر غریو دریا را در تنگ سینۀ‌شان حس کردند و چون ساحلی آرام بودند، مباد که به نام نامیِ عشق خدشه‌یی وارد شود. آن‌ها روزهای متمادی قند لب‌های یار را در دل‌شان آب کردند و نگذاشتند در دل یارشان آب از آب تکان بخورد. نه چون این عشق‌های دو روزه که طرف اگر توقعات‌اش فراهم نگردد هرچه حرمت است زیر پا می‌گذارد، دستمالی به زخم تیغ‌های کنار رگ‌اش می‌بندد و درد دلی که هیچ‌گاه نبوده است را به فراموشی می‌سپارد.
آه از آن روزگار آدم‌های ارزشی کوچه‌باغ‌های پاییزی و کبوتران نامه‌بر سرخی گونه‌ها و عرق پیشانی.
دست و پا گم کردن‌های عشق‌های بی‌مرز. عهد عشق‌های اساطیری...
دامن‌های گل انار، و تیغ‌های اصلاح ریش و...
آه از این روزگار بی‌ارزشی! تیغ‌های روی رگ، عهد ثبوت عشق و جعل اسناد تنهایی و شک به معشوق.
عاشقان اصیل بزرگ نبودند آن‌ها عاشق شدند چه آن‌که نیک می‌دانستند که «عشق می‌داند آیین بزرگ کردن‌شان را» معشوق‌ها تندیس رادمردی و عیاری بودند و معشوقه‌ها فرشته‌های مهربانی و تدبیر و شعور در عشق.
عاشقان آن‌وقت در خلوت‌گهان سراپا جسم بودند؛ اما بوسه‌های‌شان روح و روان بود بوسه‌های شان جان بود و جهان بود.
آنان که در مرام‌شان دیوانه‌گی‌های زودگذر نبود که آنان به عشق‌شان ایمان داشتند و می‌دانستند این عشق ماندگار است و نیازی به نعره‌کشیدن و جامه‌دریدن نیست!
که: «آمدم نعره مکش، جامه مدر هیچ مگو!»
والنتاین فقرا؟
چه بگویم؟! هنوز هم در این خراب‌شده عصاره‌یی از آن عشق‌های اصیل هست در دنج این آدم‌های خوب خبری از پوقانه‌ها نیست که عشق‌شان پوقانه‌یی نیست و برای ابراز عشق نیازی به یک روز مشخص ندارند. به هدیه نمی‌اندیشند که نیمه نگاهی، لبخند ملیحی، دزدیده بوسه‌یی برای‌شان دنیاست.
والنتاین فقرا هیچ وقت تمام نمی‌شود.

تمناتوانگر


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
والنتاین فقرا
نظرات بینندگان:

>>>   و فراموش مکن که
دزدیده نگاه چهل سال پیشتر از امروزش تا حال حلاوت خود را دارد هر چند تا حال موازی با هم در حرکتیم.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است