کسی که تاریخ نمی خواند باید تاریخ را تجربه کند!
 
تاریخ انتشار:   ۱۵:۵۴    ۱۳۹۸/۱۲/۳ کد خبر: 162289 منبع: پرینت

یخ های قطبی سیاست در افغانستان به چه شکل شروع به ذوب شدن کرد؟
کسی که تاریخ نمی خواند باید تاریخ را تجربه کند!

در حالیکه عملا سردار محمد داود مشهور به داود دیوانه عامل اساسی فاجعه بود ولی هنوز هم شمار معدودی از افغان ها وی را بهترین شخصیت ملی قلمداد می کنند. وقتی در افغانستان فرق بین تیرزن و... شده نتواند، این مملکت مملکت شدنی نیست؟
بتاریخ نهم مارچ ۱۹۶۳برابر ۱۸ حوت ۱۳۴۱ روز شنبه رادیو افغانستان خبر استعفای محمد داود را از مقام صدارت پخش کرد که تعجب همه را بر انگیخت.

متن خبر رادیو کابل:
"والا حضرت سردار محمد داود، صدراعظم افغانستان، بعد از نه سال و شش ماه خدمت استعفای خویش را بتاریخ ۱۲ حوت بحضور ذات ملوکانه (پادشاه) تقدیم کرد که مورد پذیرش قرار گرفت. در حالیکه ذات ملوکانه خدمات بی شایبه سردار محمد داود را بدیده قدر نگریسته از وی خواهش کرد الی تشکیل حکومت جدید به وظیفه خویش ادامه دهد. همزمان ذات ملوکانه جناب داکتر محمد یوسف، وزیر معادن و صنایع، را توظیف نموده است تا حکومت جدید را تشکیل دهد."

"ضمنا سردار محمد داود توام با استعفانامه یک سلسله پیشنهادات خویش را بخاطر رفاه و آرامی مردم افغانستان تقدیم حضور شاهانه کردند. قرار است حکومت آینده با در نظرداشت این پیشنهادات خط مشی خویش را آماده سازد."

به این ترتیب دهه حکومت داود که مملو از ماجراجویی ها و دیوانگی ها بود اقلا بشکل موقتی پایان یافت. محمد ظاهر شاه که تا حال بشکل ظاهری در راس دولت قرار داشت، با کنار زدن داود از صحنه سیاست، خود بشکل مستقیم وارد سیاست افغانستان گشت. طبیعت محمد ظاهر که نرمش و گذشت بود در تضاد با طبیعت داود مبنی بر خشونت فزایی قرار داشت. محمد ظاهر بحیث یک نیروی متعادل بین گروهک های افراطی عمل می کرد. در حالیکه گروهی دو پا را در یک موزه کرده و خواستار انداختن افغانستان بدامن شوروی بود ولی جبهه مخالف خواستار پیوستن افغانستان به پیمان های سیتو (CETO) و سینتوی (CENTO) امریکا همراه با پاکستان و ایران بود.

سیاست محمد داود سیاست زور و توب و تفنگ بود. برای اجرای سیاست خویش داود سخت بالای اردو و پلیس حساب می کرد. بالاخره دواد قربان و شهید اردویی گشت که خود با هزاران زحمت آن را ایجاد کرد. اسلاف داود از قوم و قبیله بارکزایی همیشه از طریق لشکرهای قبیلوی و قومی برای رسیدن به هدف کار می کردند. عبدالرحمن برای تسخیر هزارجات یک لک لشکر غلزایی را استخدام کرد و بشکل مشابه نادر برای تسخیر کابل از چنگ امیر حبیب الله کلکانی و نجات افغانستان از یک امیر تاجیک تبار از همان لشکر و از پشتون های پاکستان امروزی و هند دیروزی طالب کمک گشت.

در این مرحله سیاست داخلی و خارجی افغانستان توسط سه شخص از یک خانواده تعیین می گشت. این سه شخص عبارت بودند از محمد ظاهر بحیث پادشاه، سردار محمد داود بحیث صدراعظم و سردار محمد نعیم بحیث وزیر خارجه. سردار محمد نعیم و داود برادر و هر دو پسر کاکای محمد ظاهر بودند. از نگاه این افراد ساکنین افغانستان به آن مرحله نرسیده بودند که در مورد خوبی و بدی خویش تصمیم گرفته بتوانند و این امر مربوط به شخصیت های درباری از قوم و قبیله بارکزایی می باشد.

در حالیکه داود بشکل ظاهری اعضای کابینه خویش را از بین قوم و قبیله پشتون و گل گل هم از بین تاجیک ها انتخاب می کرد ولی تصمیم نهایی از طرف داود گرفته می شد. محمد داود از قوم هزاره در کل نفرت داشت چه ضرورت که یک هزاره را در کابینه خویش شامل سازد. در خلال جلسه کابینه، هیچ وزیر جرات مخالفت ولو زبانی هم می بود با داود را نداشت. بعد از کنار رفتن داود از مقام صدارت در سال ۱۹۶۳ بود که زمینه شرکت افراد مختلف از اقوام مختلف در حکومت ولو بشکل ظاهری هم بود، مهیا گشت. جنابان عبدالواحد سرابی بحیث وزیر پلان و محمد یعقوب لعلی بحیث وزیر فواید عامه از قوم هزاره وارد کابینه نور احمد اعتمادی سومین صدراعظم دهه دموکراسی گشتند.

عبدالحمید


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
تاریخ
افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   Abdul Hamid
اگر عنی غلزی و هواخواهان وی تاریخ افغانستان را می خواندند و آن را می فهمیدند هرگز گوهی را که امروز می خورند نمی خوردند. وقتی که یکه تازی ها برای محمد داود وفا و بقا نکرد، برای غنی به چه شکل بقا و وفا می تواند؟

>>>   Abdul Hamid
روزی در صحن دانشگاه کابل در پیش دانشکده حقوق و علوم سیاسی، خلقی ها که اکثرا از قوم و قبیله غلزی از قماش غنی، خلیلزاد و عیاس استانکزی که امروز یکی با پاسپورت امریکایی رییس جمهور و دومی نماینده خاص امریکا برای افغانستان و سومی هم در ظاهر طالب و در باطن در خدمت سیا فعال اند، بودند در تایید سیاست شوروی علیه سیاست امریکا بحیث یک کشور امپریالیستی گلو پاره می کردند و شعار می دادند که ببرک کارمل یک اشراف زاده و خاین ملی است.
ببرک کارمل در جریده پرچم نوشته بود که قانون اساسی ۱۹۶۴ افغانستان بهترین قانون اساسی در منطقه است. خلقی های غلزی شدیدا مخالف سیاست خاندان بارکزایی از جمله محمد داود بودند. نرمش نسبی همسنگران پرجمی خویش نسبت به خاندان داود را تقبیح کرده و خواستار سرنگونی شان بزور برچه بودند.
امروز همان غلزی ها زیر عکس داود به پیروی از سیاست خاندان نادر غدار یکه تازی نموده و به هیج صورت با غداری حاضر نیستند با ایجاد کرسی صدارت و تقسیم قدرت از طریق همزیستی با سایر اقوام افغانستان در افغانستان فرهنگ همپذیری سیاسی را رونق بخشد.

>>>   Abdul Hamid
امر الله صالح، قرار تحمقیق استیف کول، خبرنگار استخباراتی امریکا همزمان خود را بالای چندین دستگاه استخباراتی از قبیل امریکا، روسیه، هند، ایران، تاجیکستان و ازبیکستان می فروخت. بهمین دلیل بود که سیای امریکا با احتیاط با وی برخورد می کرد. زیرا احتمال زیاد بود که صالح سریات این دستگاه را به ایران انتقال دهد. یگانه دستگاه استخباراتی که وی را قبول نمی کرد دستگاه آی اس آی پاکستان بود.
وقتی احمد پاشاه رییس آی اس آی بدعوت وی وارد کابل می گردد، حامد کرزی برای امر الله صالح اجازه نمی دهد در صحبت دو بدو وی با احمد پاشاه شرکت کند. امر الله صالح جریان صحبت را از طریق شکاف در جلسه دنبال می کرد. بعد از ختم جلسه حامد کرزی برای صالح دستور می دهد که احمد پاشاه را تا میدانی هوایی بدرقه نماید.
امر الله صالح در مسیر راه با تضرع از احمد پاشاه می خواهد که بالای وی اعتماد کند. وی این سوال را با رییس آی اس آی پاکستان مطرح می سازد که طالبان برای پاکستان چی می تواند که من نمی نمی توانم؟ اما آی اس آی پاکستان پوست امر الله صالج را در چرمگری دره پنجشیر می شناخت.

>>>   سردار محمدداود خودخواه ودکتاتور بود.تعصب وتبعیض هم داشت.

>>>   داود خان که در یک سفر ولایتی به قندهار رفته بود،به مردم قندهار بیانیه میداد.
کدام نفر برایش گفت که صاحب بعضی مردم قندهار زبان فارسی را میدانند،اما بعضی دیگر نمی دانند.
داود خان از پدر حامدکرزی،عبدالاحد کرزی خواست که بیانیه او را به پشتو به حاضرین ترجمه کند.

>>>   تلخ ترین حقیقت اینست که این متفکر فاشیست دوم جهان بعد از هیتلر ( غنی به عدالت اجتماعی باوری ندارد) نه تنها جعلی و تحمیلی است بلکه بزرگترین تهدید به امنیت ملی و منافع ملی افغانستان نیز می باشد. وفتی حرف راست در جامعه افغانستان به عدالت اجتماعی می زنید فقط انسان های فاشست عصبانی می شوند بخاطریکه تمام تاریخ زنده گی حاکمان قدرت طلب بر دورغ گوی ِ یاوه گوی استوار است.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است