امرالله صالح تاقبل از شهادت قهرمان ملي احمد شاه مسعود چهره گمنام و شناخته ناشده اي بود، زيرا او انسان از خود راضي و خود بيني بيش نبود و هيچ يك از اكابر جهاد و مقاومت اورا به نگاه خوب نميديدند و ختي اورا بحضور نمي پذيرفتند. احمد شاه مسعود قهرمان ملي كشور بار ها به محافظين و دستيارانش هدايت داده بود كه از مراجعه و حضور او به نزدش(آمرصاحب شهيد) جدا جلوگيري نمايند، او تشخيص داده بود كه امرالله آدم مطمئني نيست. همين طور بود مارشال مرحوم كه اكثرا امرالله را "اوبچه" خطاب ميكرد وبا دادن چند روپيه جيب خرج از خود به دورش نگهميداشت.

اما عارف سروري و گاهگاهي داكتر عبدالله به دور از نظر آمرصاحب با او همكاري به اندازه بخور و نمير داشتند كه دوام اين وضعيت او را وادار ساخت تا به تاجكستان برود و از ان طريق خودرا به مسكو برساند و از طريق قاچاقبران عازم اروپا شود. به همين خاطر يكي آز برادرانش را قبل از رفتن خودش به مسكو فرستاد تا زمينه ساز يفرش شود، اما او در مسكو دستگير و به حبس كشانده شد و به اين ترتيب از رفتن به مسكو ونهايتا از آنجا به اروپا كه رويايش بر سر ميپروراند مايوس شد.

شهادت آمرصاحب و موضوع ١١ سپتامبر و سرازير شدن امريكايي ها و متحدان شان به افغانستان به امرالله بخت و طالع بخشيد انهم بخاطر اينكه ميتوانست انگليسي صحبت كند. محروميت، تجريد ،عقده مندي و بيش تر از همه علاقه مفرط ان به پول و مقام اورا بيشتر از پيش به كج راهه كشاند و دچار حلقه عنكبوتي استخباراتي بيگانه شد.

او براي خارجي ها به يك گاو شيري كاملا عيار و چهار فصله تبديل شد و خدمات زيادي را به خارجي ها انجام داد كه از جمله ميتوان به حراج گذاشتن ديپوي هاي سلاح و مهمات جبهات جهاد و مقاومت در پنجشير، پروان، كاپيسا و .....ياداوري نمود. صالح از همان اوان كه غني مسووليت خلع سلاح ولايات شمال و مركزي را به عهده داشت و با جمع اوري ان سلاح ها ولايات جنوب و خويش و تبار شتر چرانش را مسلح مي نمود همكاري داشت و غني به پاس همان خدماتش او را شايسته مقام معاونيت اول خود دانست.

از خدمات شايان وقابل قدر صالح به خاجيها و مزدوران داخلي شان چون كرزي و غني منفك ساختن صدها تن از افسران رياست امنيت و وزارت داخله از مجاهدين ومقاومت گران شمال بود.

مردم مجاهد و مقاومت گران عزيز خود ميدانند كه اين مزدور فقط بخاطر اين گماشته شده است تا سران جهاد و مقاومت را با دسيسه سازي در قدم نخست تضعيف و در قدمه هاي بعدي به محاكمه بكشاند. در برابر اين آله دست بيگانه با جديت تمام عمل شود و نگذارند تا اين عنصر پليد جان بگيرد و نفس راحت بكشد. به پنجشيريها لازم است تا از رفت و امدش به زادگاه قهرمان ملي جدا جلوگيري كنند.

شهاب ثاقب

>>>   صالح بعد گذشت سه ماه در دوسیه خالده پولم به محکمه معرفی میشود.

>>>   امرالله احمدزی همانند ضیاء احمدزی و جنرال دوستم همانند کاغذ تشناب مورد استفاده قرار دارند.

>>>   نمیدانم از نگاه جناب ثاقب کی واقعآ وطن را دوست دارد افسوس به حال افراد چون ثاقب که همیشه منفی گرا بوده خواست های شخصی اش را به منافع عمومی ارجعت داده است .

>>>   همه موضوع یکطرف این موضوع که گفته بود من من مشاوریت ریاست جمهوری غنی را قبول ندارم چون رهبر این حکومت یک فاشیست - دکتاتور و قوم گرام است .
پس آیا حرف ها و انتقاد های شما یادت شما رفته فقد و فقد اینرا جواب بدهید که چطور شد 180 درجه تغیر نمودی و دوباره در آغوش همیش فاشیست و دکتاتور پناه آوردی .
همین طور استاد عطاء 60 شب و روز بر علیه غنی کمپاین کرد و بالاخره با خجالت و عذر از ارگ معذرت خواست .
بنا شما دو نفر در تاریخ ما تاجکان امتحان خود را داده اید و هرگز بازی شما را نمی خوریم .
با احترام
هوشنگ از
پنجشیر

>>>   غني يك فاشيست تمام عيار ، يك جاه طلب، يك خود خواه ، يك جاسوس ويك ديوانه رواني است. اميد است هرچه زودتر اين إنسان پليد بادار و دسته فاشيستش و يازنه هاي استفاده جويش از صحنه سياسي افغانستان دور شود. اما خاطر تان جمع باشد كه غني نه قول را ميشناسد و نه قرار را . اگر توانست بار دگر خودرا تحميل كند، اولين كسيكه تيغ ميشود، صالح است. از اين بچه گك بي وجدان فقط استفاده ابزاري ميشود.

>>>   سران جهاد و مقاومت؟؟!؟ امرالله صالح جاسوس مگر ديگران سران جهاد و قهرمان؟!؟؟ اگر بگويم كه در بين به اصطلاح مقاومت گران و مجاهدان همين يك نفر پيدا شد كه يك كمكى ادم هست غلط نگفتم! اگر نه در بين اين حيوانات ادم چيره كه همهش جاسوس، به خاصيت، نوكر استعمار، وطنفروش هستند ادم پيدا نمى شود كه قابل اعتبار و نام مجاهد را بالايش كذاشت! هميش دزد!!!

>>>   ثاقت جان امر مولی اینقدر هم نبود که ادم را بشناسد چیزی که دزد و کیسه بر بود دور وپیش مولی جمع شده بودند

>>>   اگر صالح بتواند سران مفسد را نخست ضعیف وبعد محاکمه بکشاند باید قهزمانملی اصلی صالح باشد
ر

>>>   تلخ ترین حقیقت اینست که این متفکر فاشیست دوم جهان بعد از هیتلر نه تنها جعلی و تحمیلی است بلکه بزرگترین تهدید به امنیت ملی و منافع ملی افغانستان نیز می باشد.

>>>   این دلقک منفور در روز های اول اشغال افغانستان توسط امریکا و ناتو هزاران هزار هموطن مظلوم و بیچاره را بنام طالب و حزب اسلامی به نظامی های امریکا تسلیم کرد که در زندان بگرام و ده ها زندان بی نام امریکایی ها از برکت خوش خدمتی های همین چهره کثیف به شهادت رسیدند و شکنجه میشوند
آمنه سلجوقی

>>>   برادران عزیز فقط میخواهم که یک نقطه را برایتان بنویسم و آن این که من از نزدیک آقای صالح را نمی شناسم مگر در باره اش اینقدر گفته میتوانم که انسان فهمیده و وطنپرست است تنگنطری قومی و سمتی ندا رد و به حیث یک افغان روشن هدفش خدمت به تمام مردم است و در این مقطع زمانی راه خدمتگذاری به مردم خود را در همکاری با تیم داکتر اشرف غنی تشخیص داده است لطفا از تنگنطری و قومگرایی که خاصه اشخاص نادان است گذشته و ملی فکر کنید مگر ما همه از این و آن بخاطر تنگنطری شکایت نداریم پس خود چرا عین کار را انجام دهیم.
به آمید روزیکه فرد فرد این وطن یکدیگر را مانند برادر و خواهر یکدیگر دوست بداریم و قضاوت ما بدور از همه تحصبات قومی و لسانی باشد.

>>>   زنده یاد احمد شاه مسعود قهرمان ملی افغانستان/خراسان میباشد ، توهین به قهرمان دوران اشغالگری سرخ و سیاه خیانت ملی و جفا در حق وطنپرستان و‌جانبازان است.
کوه کن

>>>   برادران عزیز فقط میخواهم که یک نقطه را برایتان بنویسم و آن این که من از نزدیک آقای صالح را نمی شناسم مگر در باره اش اینقدر گفته میتوانم که انسان فهمیده و وطنپرست است تنگنطری قومی و سمتی ندا رد و به حیث یک افغان روشن هدفش خدمت به تمام مردم است و در این مقطع زمانی راه خدمتگذاری به مردم خود را در همکاری با تیم داکتر اشرف غنی تشخیص داده است لطفا از تنگنطری و قومگرایی که خاصه اشخاص نادان است گذشته و ملی فکر کنید مگر ما همه از این و آن بخاطر تنگنطری شکایت نداریم پس خود چرا عین کار را انجام دهیم.
به آمید روزیکه فرد فرد این وطن یکدیگر را مانند برادر و خواهر یکدیگر دوست بداریم و قضاوت ما بدور از همه تحصبات قومی و لسانی باشد.

>>>   امروز فقط پشتونها اند كه صالح را ملي وعاري از تعصبات قومي فكر ميكنند انهم بخاطر قرار گرفتن با غني پشتون . اما ديروز چنين نبود بناء پشتون ها بايد بپذيرند كه اقوام ديگر افغانستان كه اكثريت ٨٠٪؜ نفوس اين سرزمين را با خود دارند نميگذارند كه عدالت دري كشور پامال شود و امروز پست رياست جمهوري خط قرمز پشتونها بوده نميتواند كه حتي باداران شان به اين نتيجه رسيده اند كه ديگر نميشود اين قوم اقليت را بالاي اكثريت تحميل كرد.
من اين را قبول دارم كه امروز امرالله به خاطر همايت از غني چهره غير متعصب و ملي است اما او امروز قادر نيست از خانه و كاشانه اش در پنجشير ديدن كند.

>>>   تقديم به آقايان امرالله صالح و همقماشان
در وطن يک مولا بودامير اميران ولى گريخته و بى گور حتى گور کن را گور نپذيرفت
که کشت قرمان در لب يک چشمه
و کشتند برادران شان رهبران هزاران و تاجيکان و نه شکر از اوزبيکان
يک پوکک بود جاسوسک
اسم اش مشهوراست نه گفته به آسمان و زمين
برادر طالب پوده را زد قشنگ به زمين
مانند توپک هوايى ميان خالى
ولى با رنگ هاى خال خالى
که افتيد در زمين سراش خورد باز به سر مرد کر يک زى.
اکنون است وى دو زى
مرد ناشنوا زد توپک به هوا
پس آمد به تخت شترران
همسر گفت گرد اش قشنگ گل گلى
دوگانه نام گفت
دراسم دوبار نام خدا است
قشنگى منم سپيده با لب سرين گل بي بى جان است
آن توپک بدبختک جواب داد اي بيکاره بيچاره ضيعفه
که خود فروختى به غنى - مند
در نتيجه انتصابات تحميلى نور ستان حوا وال
رعيت غنى راهبر خمار بود از عرق ترکيه
رييس تان چالاک است حتما جنرال بالا مى کند به سوى قله -
درنگارستان شيرعلى نه نقش بند بل در زير نظر خانه پته خزانه
تنبانش کشال وخ شتک اش چسپ با نوارسه رنگه
تک بانو دويد با گلدان مادرکلان که بزند به لاغرک
و پهان کرد جايگاه با گلهاى روهيله
او از تن خواه خريد چرب ادويه
از ترس کروى هاى ساخت سوريه
سوار پشت ون اسپ پشتانه
و نوأ کرد لندى هاى شايسته
ولى آهنگ سا ز نکرد با مينه هاى زنانه
وقيکه انجمن کرد با رهبر مک دونالد مثل کلچه حاجى بادامه
تس خبر کرد مخالف عرف بين المل بازبان انگرزيه
رهبر هر کشور که سخن نباشد به زبان رسم و ننه
نماينده ملت مى کنند او را خوب لت و کوب جانانه
اين خيال خسرو نگارمن در خرابات امير نقش جهان است
خيال من زره انگار زير کمان نقش رستم جهان پهلوانم
در آن روزها چه خوشاکه در ميدان اش چراغان
مى شد در هفته هاى مهر و مهر بان
در چمن اش با نام نو اش حضور مى کرد شاه و گدا
رستم از تخت خود در کوه هندکى
مى کرد نگاه به عيدگاه بابرى
به باغباننان و بگوانان بگرام و بگرامى
از آسمايى و هندوگذر از بگلان ( هندو معرب شد) و درياچه شيواه قلاچه
مى رفتند به هندکى و شيواکى
که سور کنند ساز خرابات در ميان بزرگ رستمى
نفران هم از آرا شهران
از باغ على مردان
از شکوه شهر ان
با جلال اکبران
که شهر بانوان ازعالمگيران
خيشاه بودن شهرياران دُران
از سوى غرب ميامدند افشاريان
از فشار بالا و پايان
خواستگارى کرد از قده
براى تيمور بچه
نواسه هاى صاحب قران تاجدارن
در مشهد ماه و شاه پريان
زد سکه با زرهندوان دينار و سينار وپولان
در جغرافيه عاصى با پر غزنوي
چپرى هاى برپا در خرگاه
می‌خواند سازندگان در رستمگاه
با آهنگهاى لاله ها در ميزان
سر مى کرد در زير ڇتر سورخانه درگاه
مى خواندند خراب وآباد هفت مقامات معنوی
دريک گاه تا هفت گاه آن قوانين سرگامى
با موسيقى ميخانه اى خرابات باکو مهستى آذرى
خرابات ها از شام تا بگداد (باغ دادو يا خدا داد) ويران شدند
از اجدا پدارن طالبان و داعشيان
نظامى هم لقب مهستى گنجوى
مشاعره موسيقى و بدخانه باز آباد کرد
امير شيرعلى مزارى هم نام نوايى
زاده در شهر على سخى
خرابات نمود ضیافت سمپوزیمى
مناجات و ريا ضيت بین المللی
سنگ تراشان و کاوه هاى آهنگران با گرز ستم بند
در سه "کريسه" در بهارانه هندوگذر
هرساله گرز اش بالاتر مى رود
آن نجاران و معيماران کردند چوب و کاشى
نقش ونگار کاشان يک جره تا پنجره
ظروف ليف با آب ناب فيل استا + د ر خانه خراب آباد
به ر ب کعبه سوگند خورد رحيم در بخش اش
که خانه خدا در خربات است
ساکنان خراب است و خانه آباد است
تبريزى و شيرازى و بلخى وهرى
غزنه و کابل و با آن اشعار عرفانى رحمان پشاورى
برده گان و دولتان ناشکرگذار انگشت به دهان افغان
که عالم گير کرد آن شيرين زبان
که شاعران هفت فصل و هفت شهرعشق
در بلند گاه عاشقان و عارفان در زير ويرانه
آن شيرين زبانان آن هفت زبان هفت اقليم
پارسي پشتو بلوچى و کردى
باهمه زبانان تورانى هندى و خراسانى
و ا ز کنده اوستايى
من پياده خرابات ام که اقدار ام
زيادتر از کاخ سپيده زيادتر از کاخ سپيد
زنگ در خيابا ن خرابآد هاجى شد بدون حج در ان کوچه
قصد (حج=قصد ) توريزم به کعبه نکردم با پول خزانه
يارم ديوار به ديوار ر در به در در همين خانه خراب
قسم به رب کعبه که خانه خدا در رو بروى عاشقان و عارفان است
اهل خراب خوب و اهل کعبه بد است
چون که با نماز - شاگردان قران خانه خدا ويران کرد
و امريکه کرد با ايشان سلا و سلام
و خواهد سه روز بعد عقد نکاح جهاد
نکاح جهاد و زائيد کوه موشان زياد

>>>   ترفند خليلزاد در مقابل تيم داكتر عبدالله بسيار زيركانه است و بدين ترتيب ميخواهد از مراسم تحليف و تاج پوشي داكتر عبدالله جلوگيري كرده و درين مدت چند روز كشورهاي خارجي را متقاعد بسازد كه به اشرف غني پيام تبريكيه بفرستند و او را رييس جمهور رسمي اعلان و مراسم تحليف را با حضور روساي جمهور كشور هاي خارجي جشن بگيرند.
داكتر عبدالله نباييد وقت را از دست دهد به زود ترين فرست باييد مراسم تحليف خود را اغاز و حكومت خود را رسمي بسازد تا از تقلب غني و خليلزاد جلوگيري شود و هم در پروسه صلح دولت داكتر عبدالله به طور منسجم و قوي دست بالا داشته باشد و كور كورانه خود را تسليم اشرف غني و طالب نكند. در غير ان اشرف غني و طالب يكجا دولت را گرفته و تمام مردم ازبك هزاره و تاجك را از بدنه قدرت دور ساخته و قتل عام ميكنند . داكتر عبدالله در مرحله حساس و سرنوشت ساز رهبري سه قوم را به عهده دارد اگر بيغيرتي كند باعث نابودي سه قوم بزرگ افغانستان ميشود.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است