قیام 24 حوت 1357 هرات به روایت شاهدان
 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۰۶    ۱۳۹۸/۱۲/۲۴ کد خبر: 162617 منبع: پرینت

قیام 24 حوت خونین سال 1357 هرات به روایت شاهدان عینی:

به گفته شاهدان عینی این قیام از قریه ها و روستاها آغاز و بصوب شهر به پیش می رفت. چنانچه هر روز مردم بواسطه ظلم و ستم بی حد و حصری که رژیم (حزب دمکراتیک خلق افغانستان) با ایجاد جو اختناق و فشار بر مردم تا جایی که فضای زندگی را برای مردم هر روزه سخت تر و غیر قابل تحمل تر می گردانیده اند که همه اینها همزمان با کوتادی هفتم ثور 1357. آغاز گردیده بود. چنانچه با شروع کودتا دست به کشتار مردم زدند و چنان بی رحمانه و وحشیانه عمل کردند که تاریخ گذشته افغانستان کمتر مثال آن را به خود دیده، نامردی ها، بی مروتی ها، تاراج گرهای و غصب املاک مردم به حدی بعد از کودتای هفتم ثور زیاد گردیده بود که هیچکس احساس امنیت نمی کرد و هیچ یک از اقشار مردم در امان نبودند ترس و وحشت در اندک زمانی در همه سرزمین افغانستان سایه افکنده بود طوری که داکتر حق شناس یکی از نویسندگان دوره جهاد در اینباره چنین می نویسد:
رعب و ترس در اندک زمانی همه جا را فرا گرفته بود و کابوس وحشتناک مرگ بر هوا و فضای کشور سایه افکنده دژخیمان ظالم همه جا با نیزه بر دست و ضبط الصوت در زیر بغل جلوه نمایی می کردند و همین که قد و قامت کسی هم در نگاه شان مطلوب نمی خورد فوری او را می گرفتند و به شکنجه گاهش می بردند یا می کشتند و یا در زیر شکنجه های شان انسان های مظلوم جان می دادند.

این فشارها بر مردم سبب گردید تا اجبارا مردم در ولسوالی ها در هرات دست به اقدامات عملی زنند و مامورین دولتی از جمله ولسوال ها و سایر مامورین رژیم اگر با مردم همراهی می کردند خوب و اگر نمی کردند به نحوی ایشان را از سر راه خود بر می داشتند. ولسوالی هایی چون پشتون زرغون، او به، غوریان، زندجان، انجیل، گذره در این عرصه از دیگران پیش قدم تر بودند.

چنانچه اولین اقدام عملی به مقابل رژیم به گفته همین منابع از قریه (سلیمی) در ولسوالی پشتون زرغون آغاز شده که بعد از آن در قریه( ده نو) ولسوالی گذره و قریه (مار آباد) در ولسوالی پشتون زرغون و قریه صبیره در ولسوالی اوبه و در قراء از ولسوالی های غوریان، زندجان، انجیل و گذره قیام های مردمی هر روز یکی پی دیگری شدت بیشتری به خود می گرفته است.

چنانچه به مدت کمی مردم توانستند ولسوالی ها را از دست رژیم آزاد سازند و در روز 23 حوت 1357 مردم هرات با یگدیگر قرار گذاشته بودند که همه مردم از اطراف ولسوالی ها و نواحی شهر هرات به داخل شهر به شکل تظاهرات عمومی حرکت کنند و اگر بتوانند شهر هرات را نیز از دست رژیم آزاد سازند به اساس همین قرار که با هم گذاشته بودند.

مردم به وقت موعود همه از اطراف شهر و ولسوالی ها بصوب شهر با نعره های تکبیر و بیرق های سبز و الله اکبر گویان به حرکت در آمده و پسته های خرد و کوچک رژیم را با دست خالی به شکل مسالمت آمیزاز سر راه خود برداشته و به پیش می رفتند. مگر در دو جای در داخل شهر هرات با مقاومت شدیدی روبرو گردیدند. یکی در قلعه اختیارالدین (ارگ) و دوم در قوماندانی امنیه شهر هرات بوده که آن هم بعد از مدت مقاومت با دادن تلفات از هر دو طرف این دو مرکز را مردم بالاخره نیز تسخیر کردند و تقریبا کل شهر هرات دیگر بدست مردم افتاده بود که در این وقت رژیم به فرقه زلمی کوت (مرکز اردو) امر آتش بالای مردم در شهر هرات را داد. مگر منصب داران و افسران مسلمان که فرزندان همین مردم بودند از این امر رژیم سر پیچی کردند و اطاعت ننمودند و بر بالای مردم آتش نگشودند بلکه بر عکس به وابستگان رژیم هجوم آوردند وعده ای را از پای درآوردند که در این وقت طیارات جنگی رژیم و شوروی ها از کشورهای همسایه افغانستان به پرواز در آمده شهر و مرکز فرقه زلمی کوت از جمله منطقه پل رنگینه محل تجمع مردم و درب قندهار را سخت بمباردمان کردند که به مردم تلفات بسیار سنگینی وارد آمد و از طرف دیگر به قوای چهار زرهی از جانب قندهار دستور داده شده بود تا با برافراشتن بیرق های سبز بر بالای تانگ های زرهی بصوب هرات حرکت کنند و به ظاهر جهت فریب مردم چنان نشان دهند که گویا این قوا به کمک مردم آمده و تا با فریب و نیرنگ بتوانند به شهر هرات داخل شوند که این کار همینطور صورت گرفت و قوای زرهی با نیرنگ و فریب از طریق میرداوود داخل شهر هرات گردیدند و به مجرد ورود، عملیات جنگی آغاز کردند که بعد از عملیات جنگی و سرکوب مردم تصفیه ها آغاز شد. به حدی کشتند که جوی ها و سرک ها و بازارهای هرات به خون مردم رنگین گردید. تعدادی را که نکشتند دستگیر و شب ها به گورهای دسته جمعی زنده و مرده به گور می کردند که در این اواخر گورهای دسته جمعی زیادی در هرات کشف گردیده که شاهد مدعی است.

مردم که در آن وقت جنگ با تانگ زرهی و موترهای نفربر را بلد نبودند با کارد و شمشیر و سنگ و چوب به تانگ ها و این عراده جات نظامی حمله می کردند. با وجود کشتار بسیار زیادی از مردم باز هم بعضا مردم با تیل و پترول و فرش و لحاف توانستند بعضی از تانگ ها را به آتش کشند حتی مردم درختان ناجو سر به فلک کشیده خیابان های هرات را اره کرده جلو روی تانک ها می انداختند تا اینکه مانع عبور آنها گردند. مگر تانگ ها از آنها عبور کرده و مردم را می کشتند و می رفتند. بعد از شکست مردم در حمله عمومی مجبور به عقب نشینی گردیدند و رژیم مجدد به شهر هرات مسلط شد. بعد از تسلط رژیم بر شهر هرات کشتار مردم مجدد آغاز گردید و به حد زیادی از مردم را کشتند و حتی مردم را به زنجیرها بسته کرده طور دسته جمعی دفن می نمودند که می توان گفت که از آغاز قیام تا تسلط مجدد رژیم بر شهر هرات بیست تا بیست پنج هزار نفر از مردم هرات را کشتند که بعد از این کشتارها تاکتیک جنگ مردم با رژیم در هرات عوض گردید و مردم اجبارا به جنگ های پارتیزانی و چریکی روی آوردند و جبهات خرد و کوچکی را تاسیس نمودند و جنگ را به طور دیگری ادامه دادند که خرابی های شهر و قصبات هرات و مزار شهد ازیاد در این شهر خود شاهد این مدعی است.

بعد از قیام 24 حوت سال 57 در هرات رژیم دستپاچه شده زمانی این مقاومت را به همسایه ها و زمانی به دیگران نسبت می داد و به باداران خود در اتحاد شوروی التماس می کردند که هر چه زودتر به کمک رژیم نیروی نظامی بفرستند که بعد از التماس های زیاد شوروی ها تصمیم گرفتند که به افغانستان نیروی نظامی اعزام کنند که در ششم جدی سال بعدی (58) این تصمیم عملی شد و افغانستان عملا اشغال نظامی ارتش سرخ گردید و در واقع قیام 24 حوت 57 هرات کمر رژیم دست نشانده را در افغانستان شکستاند و باعث از هم پاشیدن رژیم گردید که با حضور ارتش شوروی و اشغال نظامی افغانستان باز هم رژِیم و حامیان اش نتوانستند چیزی را جبران کنند که بالاخره بعد از چندین سال مبارزه و جهاد بی امان و مقدس مردم افغانستان رژِیم دست نشانده و حامیان اش (اتحاد شوروی) را خداوند (ج) نابود کرد و کشورهای زیادی بعد از آن به آزادی و استقلال خود رسیدند که همه اینها از برکت مجاهدت مردم افغانستان و خون پاک شهدای این کشور بوده است.

ما در حالی به استقبال روز 24 حوت می رویم که هنوز هم جنگ در کشور ما از جانب دشمنان کشور ادامه دارد.

سید محمد خیرخواه


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
24 حوت
هرات
نظرات بینندگان:

>>>   درود بر شهدای ۲۴حوت مردم قهرمان هرات که رژیم کمونستی را به زانو دراورد،رژیمی که به ظاهر دیموکراتیک ودر باطن دشمن مردم مسلمان افغانستان بودند. وتا توانستند جوانان مسلمان را به شهادت رساندند ومرک به این رژیم که هنوز هم بقایای شان در پارلمان افغانستان فعالیت دارند ویک تعداد این رژیم ادم کش توسط بعضی بهظاهر مجاهد توسط طیارات از کابل به خارج انتقال داده شد این عمل شان قابل بخشش نمیباشد .
عبدالله ریحان

>>>   طالب پروران حکومتی عامل و مسول این جنایات اند هر آن ممکن است این جنایات سازمان یافته در هر کجایی انجام شود.

>>>   لطف نموده يكبار بخوانيد!
رویداد#چهار_صد_بستر، از زبان یکی از پزشکان این شفاخانه که اتفاقن زنده بیرون شده است. در این رویداد ۲۵۰ تن کشته و صدها تن دیگر را زخم برداشته است.ساعت ۸:۳۰ به شفاخانه رسیدم. امروز برخلاف معمول همسرم و پسرم را برای انجام معاینات با خودم به شفاخانه آورده بودم. شفاخانه حال و هوایی هر روزه را داشت، ما چند دقیقه ی صحن شفاخانه را قدم زدیم، هیچ چیزی غیر طبعی به نظر نمی رسید.معمولن وقتی به شفاخانه می رسیدم، پیش از اینکه به دفترم بروم، یکبار به مریضان سر میزدم، و جویایی احوال شان می شدم، اما امروز از خاطر همسر و فرزندم، مستقیم به دفترم در طبقه ششم رفتم. هنوز دقایق از حضور مان در دفتر کارم نگذشته بود که صدای شبیه صدای گلوله از منزل پایین شنیده شد، ابتدا فکر کردم که ممکن است صدا دروازه باشد، اما لحظه نگذشته بود که برق رفت و دوباره صدای گلوله باری بلند شد، و به دنبال ان انفجاری سنگینِ شفاخانه را لرزاند. من دیگر مطمین شدم که اتفاق دارد می افتد، عاجل لوحه نامم را از عقب دروازه کَندَم، و همسر و پسرم را در اتاقک خورد کنار دفترم جای به جای کردم. در همین وقت همکارم از اتاق پهلو تقاضا کرد که با ما باشد، او را هم داخل اتاق ساخته و دروازه را از عقب بستم. به کمک همکارم میز و الماری ها را به پشت دروازه انتقال دادیم، چند#توشک_جراحیکه امریکایی ها داده بودندرا هم به منظور جلوگیری از شدت انفجار به پشت دروازه انتقال دادیم، تفنگچه خودم را گرفته و در کنجی اتاق کمین گرفتم، که اگر داخل شوند، پیش از اینکه به من شلیک کنند، حتمن یکی شان را مردار خواهم کرد.پس از انفجار، صدای رکبار گلوله نزدیک تر و نزدیک تر شنیده میشد، تا این که صدای گلوله باری از منزل ما بلند شد. تروریست ها هر اتاق را جداگانه می گشتند، و هر کی سر راه شان می امد را می کشتند. در اتاق ها به الماری لباس ها گلوله باری می کردند، تا اگر کسی داخل شان پنهان شده باشد، نیز نابود شود. با تمام کنج و کنار اتاق ها بلد بودند، هیچ جای از چشم شان پنهان نمانده بود. تا اینکه صدای قدم ها شان به نزدیک دفتر من شنیده می شد، و ما راحت صدای شان را می شنیدیم. با هم به زبان پشتو حرف می زدند، و بیخیال قدم زنان اتاق ها را باز کرده و بر هرچه دم چشم شان می امد، گلوله می پاشیدند. در این لحظه چیز که برای من تعجب اور بود، صدای بود که حس می کردم، من میشناسم. صدا خیلی برایم اشنا بود. چون برای چند لحظه صدای گلوله باری خاموش شد، و صدای سه ادم را ما می شنیدیم که حرف می زدند، و دو صدا برای من و همکارم اشنا بود، مطمین بودم که صاحب این دو صدا را می شناسم، به دلم امد که نشود برای نجات ما امده باشند. تا اینکه باز گلوله باری شروع شد. در منزل ما اتاق های که به راحتی دروازه های شان باز نمی شد، نارنجک می انداختند و دروازه را باز می کردند. تا این که به دروازه اتاق ما رسیدند، چند بار فشار اورد که دروازه باز شود، اما نشد، قفل دروازه ما خیلی محکم بود. روی به همان صدای اشنا کرد و گفت که بند است، او در جواب گفت "بمب واچوه"، بمب انداخت، منماماده شلیک شدم، اما نمی دانم چرا بمب دستی انفجار نکرد، تا اینکه یک اتاق دورتر از ما صدای چیغ و فریاد زنان بلند شد و همه شان به طرف ان اتاق رفتند و همه را به گلوله بستند، و همین طور اتاق های بعدی را گشتند و دو باره طرف ما نیامدند.ما چهار نفر اتفاقن از این جنایت زنده بیرون شدیم، ساعت ها منتظر ماندیم تا نیروهای امنیتی از راه رسیدند، و ما بیرون شدیم، اما هیچی آباد نبود، به بیمار ۸۰ ساله که یک مادر بود، گلوله زده بودند، همه جا خون بود و وحشت؛ و از ان صاحب سه صدا هم خبری نبود، فرصت هم نبود که بگویم، من صاحب ان دو صدا را می شناسم، و ان دو از جمله کارمندان رسمی این شفاخانه است.من مطمینم که نهاد های امنیتی و کشف تا حال فهمیده اند که پشت این جنایت بشری چه کسانی تمام قد ایستاده اند، من مطمینم که میدانند!
رو برداری از صفحه #کیومرث‌آذریان

>>>   همه واقعیت دارد من شاهد صحنه بودم ننگ ونفرین باد بر کمونستان وقت که انسانهای بی گناه را شهید کردند

>>>   من خودم شاهد قیام بیست و چهارم حوت در هرات بودم.
یک تعدا معلم های کورس های سواد آموزی به ولسوالی های ولایت هرات، بشمول ولسوالی پشتون زرغون، رفته بودند تا افراد بی سواد، بشمول مرد و زن را برایکورس های سواد آموزی ثبت نام کنند.
مردم با حمله به چند معلم کورس سواد آموزی و کشتن آنها، با سلاح های دست داشته و بیل و کلنگ خود به شهر هرات آمدند و مظاهره کردند و شعار میدادند که ما خانم های خود را اجازه نمیدهیم که به کورس سواد آموزی بروند. طفل های ما را در خانه کی نگاه کند.
دولت در مقابل آنها مقاومت کرد و در اثر زد و خورد یک تعداد نفر ها کشته شد. تورناسمعیل خان که در فرقه هفدهم هرات که قوماندان یک تولی بود، برضد قوماندان فرقه کودتا کرد و فرقه را زیر کنترول خود گرفت و از آنجا با توپ به ادارات دولتی هرات، بشمول تعمیر ولایت و رادیو ریلی و دیگر ادارات دولتی فیر میکرد.
بعدأ قوای کمکی از فرقه قندهار وارد هرات شد و کنترول فرقه هرات را دوباره بدست گرفتند و اسمعیل خان به ایران فرار کرد.
این بود قیام بیست و چهارم حوت هرات.
بروید و دست اسمعیل خان را بالای قرآن بگذارید و قسم اش بدهید که آیا قیام بیست و چهارم حوت چنین بود و یا طور دیگر؟

>>>   درود بر روح و روان شهدای ۲۴حوت 57 مردم قهرمان ولایت هرات ، که رژیم کمونستی و مزدور را که دشمنی با اسلام مردم مسلمان افغانستان داشتند . و تا توان خویش مردم مسلمان را به شهادت رساندند ، که یک عده جیره خواران آنها حالا نیز از عملکرد خود دفاع میکنند ، افسوس و صد افسوس که یکعده رهبران ....خیانت بزرگ را مرتکب شدند و گرنه این کمونیست ها قابل بخشش نبودند و نیستند .

>>>   به نظر من آنهای که تا دیروز علیه کمونیست شعار می دادند چرا امروز خود به دامن آن انداختند واز گفته های دیروز شان مشاهده میشه که از اول الی اکنون همه در یک کاسه غذا می خورند و ملت بیچاره است که مواد سوخت ای افراطیون میشوند باید بیدار شویم تا از ما بیشتر استفاده ابزاری صورت نگیرد

>>>   این قیام هیچ انگیزه ی اسلامی نداشت فقط از سر احساسات کور و هیجانی وتحریک کشورهای همسایه بود.
وکسانی مانند تورن اسماعیل که با سوار شدن به همچی امواجی بعدها با تشکیل مافیای تبدیل شد به امیرعمومی حوزه ی جنوب غرب ،در جنایت کوچکش در منطقه پشمکه وخرماکه به روایت کاظم کاطمی تعداد پنجاه نفر از مردم هزاره ای که اونجا زمین خریده بودن را مانند داعشی ها سربریدند.تا مگر بترسند و اونجا اقامت نکند.
همیشه این جهل وبیسوادی مردم بزرگتربن دشمن انهاست.

>>>   چرا واقعيت را نميگيد پدرم در قيام هرات حضور داشت مردم مي خواستند هرات به ايران بازگردد و معاهده اي كه هرات را از ايران جدا كرد در زمان قاجار باطل شود ما هنوز هم همين را مي خواهيم

>>>   شورش بود قیام نبود شورش اشرار بی فرهنگ و مزدور و وحشی ، انها ضد تعلیم و پیشرفت کشور به هدایت باداران بیرونی جنگیدند و روسیاه تاریخ اند، فریبکار بودند که مردم ساده رابه نام اسلام اغوا کردند انها را به کشتن دادند و خود ملیونرها شدند و از کافر پول و دالر گرفتند

>>>   مردم معلمین کورس های سواد آموزی را کشتند!
ازین جهالت بد تر چی است ؟؟؟
حالا افتخار میکنند ، طالبان هم همین حالا چنین اعمال جنایتکارانه را انجام میدهند باید افتخار کنند ؟؟؟؟
ر

>>>   کشته ها وخسارات ایجاد شده توسط حکو متهای بعداز شوروی درافغانستان بسیار بیشتر وهولناک تراست که کمترین خواسته مردم که هماناامنیت است را نتوانسته اند ایجادکنند .

>>>   کمونیست های ....
هنوز شش ماه از طفل نا مشروع کودتای روسی تان نگذشته بود که درب مسجد هارا بستید و به قریه جات یورش بردید تا سواد آموزی کنید در حالیکه هنوز در شهر ها تعداد معلمین کافی نبود.
مگر تره کی و ببرک را مردم نمی شناختند ؟
اناهیتا در پارلمان گفته بود من به تنهایی چهار مرد را کفایت میکنم پس مثل مرد ها زن ها هم باید چهار شوهر بگیرند.
تنی قاتل مردم هرات است و تره کی به روس ها عذر میکرد که ایرانی ها هرات را تصرف میکنند مگر کثیف های کمونیست حال خود میگویند که مردم از قریه جات قیام گردند.

>>>   "مردم با حمله به چند معلم کورس سواد آموزی و کشتن آنها، با سلاح های دست داشته و بیل و کلنگ خود به شهر هرات آمدند و مظاهره کردند و شعار میدادند که ما خانم های خود را اجازه نمیدهیم که به کورس سواد آموزی بروند. طفل های ما را در خانه کی نگاه کند." کاملأ آنرا تایید می کنم من خودم همان زمستان در هرات بودم و شاهد عینی حادثه بودم مردم بی خبر از دنیا با بیل ها و کلنگ ها به جنگ تانک ها می رفتند و روی شیشه تانک ها را گل می مالیدند تا درایور تانک جایی را دیده نتواند. مگر از تانکها کسی فیر نمی کرد و برخورد جدی دولت وقتی آغاز شد که گروه هایی دهشتبار مسلح بنام چریکها دست به کشتن معلمین و مامورین بی گناه دولت بنام کمونیست ها (که عضو حزب حاکم نبودند وپیش ازثور ۵۷ در هرات تعیین بست شده بودند) دست زدند و قرار شنیده گی (الله و عالم) جت های روسی هم بخاطر انتقام کشته شدن دیپلمات هایی روسی (با فامیل های شان ؟؟؟!!!!) بمباردمان را آغاز کردند.

سوال من اینست که معلمین بی گناه بخاطر کار خیر یعنی با سواد ساختن کتله بی سواد و بی دانش قربانی شدند (بنام قیام مردمی) مگر با تاسف امروز از این قیام هایی مردمی در مقابل قوماندانان و حاکمان خدا ناترس (بشمول تورن اسماعیل و امثال جنایتکار او) که خون مردم را ظالمانه تر می نوشندو در پهلوی آن بخاطر خوشنودی و تطبیق پلان هایی شوم امریکای شریف مردم را به زور به کورس هایی فحشا و بچه بازی می کشانند هیچ‌خبری نیست.
مگر باسواد ساختن زنان در کجا گناه گفته شده است؟ و زنان با سواد وطن در عین حال که در بیرون کار می کردند اولاد داری هم می کردند یعنی زحمتکش ترین انسانهای جامعه بودند زیرا هر دو بار را بر دوش می کشیدند. این جاهلین از با سواد شدن این نیم جامعه انسانی می ترسیدند زیرا آنرا پایان حاکمیت نا روا پدر سالاری خود می دانستند. من همانطور که قبلأ گفته ام هیچگاه درین زد و بند ها شامل نبوده ام و عضویت هیچ یک ازین احزاب در گیر را هم نداشته ام مگر هیچگاه هم یک طرفه قضاوت نمی کنم. اگر در نوشتار هایی خود کمی انصاف داشته باشیم بهتر است.
آزاده

>>>   +++++ بــــــــــه تمـــــمام بـــــرادران مـــا کـــــه به گردن هم افتاده اند:::++++
در طول تاریخ اتفاقات زیاد رخ داده است.. فتوحات اسلام بیست سال را گرفت تا افغانستان را به زور یا به رضا تسخیر کنند و در این بیست سال ایا میدانید که اعراب تا چه اندازه پسران جوان نوبالغ دختران جوان و جامهای طلا را بنام غنیمت از مردم بیچاره ای ما حصول کرده اند...بدبختی ما از همان سالها اغاز یافت و تا کنون ادامه دارد. .. ما افغانستانی ها مسایل اصلی تاریخی را فراموش کرده ایم مسایلی که بنیاد تمام بدبختی ها درافغانستان است.قیام هرات را هر چه نام بگذاریم باز هم از هر دو طرف انسان افغانستانی کشته شد اگر طرفدار دولت بود و یا مخالف.. المناک است.
اگر شما کتاب باز شناسی قران را مطالعه کنید در مییابید که اسلام از همان لحظه که پیامبر رحلت کردند در خطر افتاد و قبایل و باشندگان اصلی مدینه خود را وارث میدانستند و طایفه ای قریش خود را مستحق میدانستند..با قی را خود با هوشیاری و تحقیق لازم مطالعه کنید در مییابید که قضایا از کجا اغاز یافته است و همین اختلافات چند قرن قبل بنیاد بدبختی ها را برای ممالک مفتوحه گذاشت کسی اهل تسنن شد کسی اهل تشیع و کسی خوارج و نام دگر و تا به امروز به گردن هم افتاده ایم .اگر افغانستان در طی قرنها اسیر شاهان مستبد و روحانیون مرتجع مسلمان نمیبود و کشور مثل غرب دموکراتیک میشد سیاست از دین مجزا میشد و افغانستان دارای سیستم پارمانی میشد در انصورت در افغانستان ضرورت کودتا ها نمیبود.. بعد از ششم جدی ۱۳۵۹
جمهوری موکراتیک افغانستان سعی تمام ورزید تا با ایجاد ارگانهای انتخابی محلی قدرت ارام ارام به مردم تعلق گیرد و در حقیقت هسته های نظام فدرالی اماده میگردید که متاسفانه جنگ تمام عیار تحقق چنین اقدامات مترقی و دموکراتیک را نداد و دگر سازمانهای سیاسی نیز علیه دولت مو ضع گرفتند و نتیجه این است که ما امروز میبینیم.
برادران محترم زمانیکه منطق و قدرت استدلال رو به تحلیل میرود باید عفت قلم را حفظ کرده به عفت شخصیتهای سیاسی شریف کشور که واقعا در فکر خدمت به مردم بودند نه در فکر چپاول و اعمار قصر ها برای خود و فامیل های شان تجاوزات لفظی نکنیم .. امروز اسناد موثق در مورد هر رهبر و هر حادثه و هر مرام در رسانه ها موجود است معلومات خویش را نه فقط از یک منبع بل از چند دست میتوانیم تهیه و بر اساس تحقیق و ریسرچ خویش قضاوت کنیم. نوروز تان پیروز
فخر اهنگر


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است