زمزمه سیاسی در گوش تاریخ
سیاست ورزی در افغانستان، بدون حمایت بیرونی بیانگر صغارت سیاسی و به نحوی ساده نگری و فراموشی جریان و تجارب تاریخی است که گاهی در وجود بریتانیا، گاهی در وجود شوروی ها و گاهی در وجود امریکایی ها در این کشور فقیر اعمال گردیده 
تاریخ انتشار:   ۱۸:۴۳    ۱۳۹۸/۱۲/۲۷ کد خبر: 162666 منبع: پرینت

در افغانستان وقتی میتوان معادلات سیاسی را دگرگون کرد که در پی ایجاد چالش های بزرگ بود. چون زمانی جدی گرفته میشوید که در مقابل زورگویان، متقلبان و دزدان بیت المال و میراث داران استبداد تاریخی قامت قیام برافرازید. این تنها با شعارهای احساسی و چند لاف و گزاف سیاسی شکل نمیگیرد، الا اینکه در عمل وارد میدان شد، روح جسارت را در کالبد دادخواهی ملی دماند و طرح های دادخواهانه خود را در مقیاس بین المللی مطرح کرد.

سیاست ورزی در افغانستان، به دلیل موقعیت ژیوپولیتیک آن از قرن 19 بدینسو، همیشه توسط قدرت های بزرگ هدایت و رهبری شده است. این وابستگی به قدرت های برتر دنیا سبب شده است که حاکمان مستبد اوغانی در روش های سیاست داخلی خود، بدون هرگونه هراس به قتل عام ها و کله منارها دست زده اند. چنانچه قبل از هجوم وحشیانه ای عبدالرحمن بر هزارستان، دو نفر از جاسوسان انگلیس برای شناسایی معابر و راه های حمله بر هزارستان با پای پیاده سفر کردند و نقشه این تهاجم را تهیه و به عبدالرحمان تقدیم کردند. بربنیاد همین نقشه بود که عبدالرحمن از چهار استقامت بالای هزارستان حمله کرد. یعنی حمایت قدرت های برتر از سیاست های استبداد داخلی شاهان و حاکمان ستمگر، انحصار و تمایت خواهی آنها را نهادینه ساخته است.

حمایت از حکومت کودتایی و متقلب اشرف غنی توسط امریکا با مدیریت خلیلزاد، تداوم همان سیاست ابر قدرت های دنیا است که از قرن 19 بدینسو همیشه بر سرنوشت سیاسی کشور ما حاکم بوده است. از اینها فقط میتوان یک درس گرفت که سیاست ورزی در افغانستان، بدون حمایت بیرونی -آنهم قدرت های بزرگ- بیانگر صغارت سیاسی و به نحوی ساده نگری و فراموشی جریان و تجارب تاریخی است که گاهی در وجود بریتانیا، گاهی در وجود شوروی ها و گاهی در وجود امریکایی ها در این کشور فقیر اعمال گردیده است و پس از این همچنین خواهد بود. چون جغرافیای سیاسی ما عامل اصلی این مداخلات بوده است. اینکه خط سرخ اشرف غنی بسیار زود به خط زرد تبدیل میشود؛ باید در همین راستا آنرا سنجید.

لذا آنهایی که دست به تشکیل «دولت همه شمول» زده اند، هم نمیتوانند از این دایره مستثنی باشند. این حرکت تاریخی که مبتنی بر شالوده ای دفاع از داعیه ملی شکل گرفته است، اگر نسبت به سیاست ورزی، روش زاهدانه پیشه کنند و یا بنا را بر مصلحت های زود گذر و فریبنده بگذارند. با چشم تاریخ به سیاست ورزی در افغانستان نگاه نکنند و منطق اصلی تداوم حاکمیت های استبدادی را درک نکنند. شکست شان حتمی و تداوم دولت شان را ضمانت کرده نمیتوانند. بخصوص که در لحظه های تاریخی قرار گرفته اند که در تعیین مقدرات سیاسی کشور، نقش قدرت های بزرگ منطقه بسیار برازنده و حتی سرنوشت ساز است. بخصوص که آنها نمایندگان شان را در تحلیف اشرف غنی نفرستادند. این خود میتواند چراغی سبزی باشد به دولت همه شمول. اقدام از همین مسیر، خلق آن چالش های بزرگ است که در آغاز این یادداشت بدان اشاره کردم. آنگاه خواهیم دید که شرق و غرب برای راه حل بحران سیاسی افغانستان، تصمیم مشترک خواهند گرفت و هم پاسخی قوی به عدم برگشت امارت طالبانی بوده و دستاوردهای 19 ساله هم حفظ خواهند شد. چون حمایت مردمی و جغرافیای دولت همه شمول بسیار بالا و گسترده است و این دوعنصر، در گزینش سیاست های ملی و بین المللی افغانستان نقش محوری بازی میکنند. فرا رسیدن تعیین سرنوشت سیاسی ملت ها در تاریخ، لحظات خاص خود را دارد، اگر نبض آن لحظات را در زمان خودش در دست نداشته باشید، فردا دیر خواهد بود. من این یادداشتم را «زمزمه سیاسی در گوش تاریخ » نام میدهم.

علی تقوایی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
سیاست ورزی
افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   به ثقلب نه گفتن یک جرات و شجاعت میخواهد.
تحمل و چشم پوشی از تقلب باعث تقویت روحیه متقلبان و تکرار در تکرار تقلب های بعدی میشود.
پس برای یک بار و برای همیشه به تقلب نه باید گفت هرچند ویرانی کاخ تقلب شاید خساراتی هم به بار بیاورد اما یک بار خسارت بهتر از تکرار چندین باره آن.

>>>   قیقه ·
ترامپ میخواهد کشور ما را قربانی انتخابات خود نماید....


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است