افغانستان سرزمین کودتاها و توطیه های سیاسی
می شود افغانستان را سرزمین کودتاها و توطیه های سیاسی نامید. داستان جابجایی قدرت در این کشور همیشه خونین و غم انگیز بوده است 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۰۳    ۱۳۹۹/۲/۷ کد خبر: 163167 منبع: پرینت

هفتم ثور مصادف است با چهل و دومین سال کودتای حزب دموکراتیک خلق به سرنگونی دولت جمهوری سردار محمد داوود نخستین رییس جمهوری افغانستان است.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، در این روز اعضای حزب دموکراتیک خلق با یورش به کاخ ریاست جمهوری، نبردی ده ساعته دولت محمد داوود و دولت حاکم را سرنگون کردند و حزب دموکراتیک خلق به رهبری نور محمد تره کی را بر کرسی ریاست کشور نشاندند و فصل جدیدی در تاریخ افغانستان رقم خورد. سردار محمد داوود با شانزده عضو خانواده اش به شمول کودکی دو ساله در ارگ ریاست جمهوری تیر باران شد.

می شود افغانستان را سرزمین کودتاها و توطیه های سیاسی نامید. داستان جابجایی قدرت در این کشور همیشه خونین و غم انگیز بوده است. سردار محمد داوود که وابسته به حزب کمونیست بود با همکاری شماری از سرداران بر ضد سلطنت مشروطه پسر کاکایش محمد ظاهر شاه کودتا کرد اما پنج سال بعد خودش قربانی کودتای دوستان سابق اش شد.

در پی درگیری روابط دوستانه داوود خان با اتحاد جماهیر شوروی و تیرگی روابط او با حزب دموکراتیک خلق افغانستان کشور را به سوی کودتای نظامی دیگری برد. بعد از مرگ میر احمد خیبر نمایش قدرت از طرف حزب دموکراتیک خلق افغانستان داوود را واداشت تا سران این حزب را به زندان بیاندازد اما آن هایی که بیرون از حزب مانده بودند برنامه کودتا را اجرا کردند.

حکومت جدید به زودی از سوی اتحاد جماهیر شوروی به رسمیت شناخته شد و مورد حمایت قرار گرفت.

شعار معروف کودتاچیان هفتم ثور خانه، نان و لباس بود اما گورهای دسته جمعی روایت دیگری از این کودتا دارد. بر مبنای این گورهای دسته جمعی و حافظه افغانستانی ها مرگ بجای نان و خون و کفن لباس و گور بجای خانه سوغات کودتا چی ها و دوستان روسی شان به مردم افغانستان بود.

کودتای هفتم ثور پیامدهای دردناکی برای مردم افغانستان داشت. این پیامدها شامل کشته شدن 1.5 میلیون شهروند افغانستان و مهاجرت 5 میلیون تن به خارج از کشور و معلولیت صدها هزار تن از هموطنانمان و یتیم و بیوه شدن هزاران تن و نابودی زیر ساخت های افغانستان بود.

سرانجام با جهاد و مقاومت مردم افغانستان بعد از چهارده سال مبارزه مسلحانه بر ضد نیروهای اتحاد جماهیر شوروی سابق به حکومت کابل ریاست جمهوری داکتر نجیب الله به سقوط مواجه کرد و به تاریخ هشت ثور 1371 به رهبری حضرت صبغت الله مجددی حکومت اسلامی روی کار آمد اما جنگ های داخلی از افغانستان رخت بر نبست.

پس از سی و یک سال بقایای محمد داوود و خانواده اش در پل گون پلچرخی پیدا شدند و در مراسمی با حضور مقامات و مردم دفن گردیدند.

کد(28)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
کودتا
هفتم ثور
نظرات بینندگان:

>>>   منبع همه مشکلات پاکستان است اگر پاکستان مداهخله نمیکرد حابلاذ مردم نان وخانه وهم داشتند

>>>   بد بختی از عهمین هشت ثور شروع شد کمه تا امروز هم ادامه دارد
هشت ثوری ها حتی شعاری هم نداشتند چون همه چیز را برای خود می خواستند

>>>   بدعت کودتا را داود بنا نهاد و خود قربانی تداوم است بدعت شد.

>>>   هــشـــــت ثوری ها افغانستان را به جنت تبدیل کردند !!!

>>>   ، روزنامه امریکایی نیویارک پُست به نقل از یک شبکه تلویزیونی هانگ کانگ از مرگ احتمالی کیم جونگ اون، رهبر کوریای شمالی خبر داده است.
این در حالیست که پیش از این یک مجله جاپانی گزارش داده بود که پس از آنکه کیم جونگ اون عملیات جراحی قلب انجام داد، مغز وی فعالیت نشان نمی‌‌دهد.
به نقل از یک منبع ناشناس خبر داده است که کیم جونگ اون زنده نیست.
براساس گزارش‌های تایید ناشده، یک منبع دیگر گفته است که عملیات وارد کردن استنت به درستی انجام نشده است، زیرا دستان داکتر جراح بسیار می‌لرزید.
پیش از این، دو نفر از منابع مورد استناد رویترز گفتند که هیئتی به سرپرستی یکی از اعضای ارشد "اداره ارتباطات بین‌المللی حزب کمونیست چین" پنجشنبه پکن را به مقصد کوریای شمالی ترک کرده‌ اند

>>>   کمونیزم از دو بخش تشکیل شده است،یکی بخس اقتصادی و دیگری بخش عقیدوی.

شاید از نگاه بخش اقتصادی که کمونیزم به اقتصاد دولتی تکیه میکرد و رقابت در تولید از نگاه کمیت و کیفیت وجود نداشت،راه درستی را انتخاب نکرده بودند.
هرچند همین موضوع هم هنوز کاملاً نمیتواند غلط تثبیت شود.زیرا به اساس نظریات کارل مارکس.رقابت بین کشور های سرمایه داری،شاید سبب بحران در نظام سرمایه داری شود که بازار های جهانی را مورد عدم ثبات قرار دهد.چنانچه تا بحال چندین مرتبه صورت گرفته است و هرچقدر سرمایه ریاد تر انباشته میشود.خطر از هم پاشی نظام سرمایه داری نیز بیشتر میشود.
همین حالا تحت نام خطر ویروس کرونا ث کمک به بخش های اقتصادی،تریلیون ها دالر و ایرو توسط دولت های امریکا و اروپا،تحت نام بودجه مساعدتی از بانک های دولتی گرفته میشود و بانک های دولتی اوراق قرضه کشور هایشان را میخرند ث این پول ها بنام کمک به کمپنی ها ،در جیب های یک تعداد افراد محدود مقام های عالی رتبه دولتی می افتد و در نتیجه عواید نا خالص ملی کشور هایشان چندین فیصد پایین میشود و این پول های دزدی شده.قروض آن.بخاطر خرید اوراق بهادار و یا همان عواید ناخالص ملی دولت،به گردن تمام افراد جامعه می افتد و نسل به نسل در زیر قرض گور خواهند شد و بالاخره یک روزی چرخه اقتصاد سرمایه داری از کار خواهد افتاد.
دوم مسئله عقیدتی است که با پیشرفت تخنیک و تکنالوژی در عرصه های مختلف از بیوتکنالوژی گرفته تا روبات یازی و هوش مصنوعی و بیو تکنالوژی و تغیرات جنیتیکی انسانها و ساخت و ساز اعضای بدن در بیو ریکتور ها و القاح مصنوعی و رشد جنین انسانها در رحم های مصنوعی و تغیرات در دی،ان.آ جنین ها و تولید انسانها نظر به رنگ جلد و چشم و موی و غیره مشخصات در بیوریکتور ها و غیره پیشرفت های علمی و همچنان زندگی روبات ها و انسانها و ازدواج آنها با یکدیگر،اینها همه چیز خاصی هستند که عقیده انسانها را از جهان خلقت،به جهان طبیعت تغیر خواهد داد و این در حقیقت یک پیروزی نظریه پردازان کمونیستی در مقابل نظریه پردازان دینی خواهد بود.
هرچند همین حالا هم بسیار نظریه پردازان جهان خلقت،شاهد این پیشرفت های علمی هستند و نمیخواهند در مباحثات علمی با دانشمندان علوم طبیعی و پزشکی و تخنیکی به مباحثه بپر دادند،اما افراد عادی جامعه شاهد است تحولات هستند.
اما علمای دینی باید یک چیز را متوجه باشند:ما در قرن بیست و یکم زندگی میکنیم و شما نمیتوانید نظریات غیر علمی خویش را توسط تهدید و زور و شکنجه بالای مردم بقبولانید.
مردم مثل شما نه کور هستند و نه کر و نه هم ار واقعیت ها چشم پوشی میکنند.

>>>   کودتای خونین هفت ثور 1357 شمسی که توسط باند جنایتکار وخاین احزاب خلق وپرچم صورت گرفت آغازبد بختی وکشتار بیرحمانه درافغانستان آغازگردیدند. کودتاچیان فاشیست وملعون باشعارهای دروغین وفریبنده نان ولباس وخانه مردم مومن افغانستان را دراوایل کودتای شان فریب دادند.احزاب فاشیست وخاین خلق وپرچم که هدف نهایی شان فقط تصاحب قدرت سیاسی بود خیلی زود دچار انشعاب شدند.ورهبران بی خرد ومزدور پرچم را به کشورهای ایران ،پاکستان،چکوسلواکیا، آمریکا بحیث سفیران مقرر نمودند تا پرچمی ها ازقدرت سیاسی به دور باشند.بعد خلقی ها جلاد به تصفیه اردو ،پولیس ،ادارات دولتی وپوهنتون ها ومکاتب شروع نمودند.درنتیجه این تصفیه های سیاسی وخایینانه خیلی از نظامیان وطن دوست وخدمتگذار واستادان لایق ودانشمند را ابتدا به محابس وبعدا زنده زیر خاک کردند.جنایت کاران هفت ثور به این هم اکتفا نکردند علمای دینی ،روحانیون،سیاست مداران لایق ووطن دوست ،دهاقین، موچی ها،لیلامی فروشان،شورنخودفروشان ،تجاران ،مالکین زمین،محصلین، متعلمین وکارگران عادی را نیز بااستفاده ازقیود شب گردی ازخانه شان کشیده روانه محابس نموده و بدون تحقیق زنده زیر خاگ کردندکه لیست پنجهزار شهدای سالهای 1357 و 1358 شمسی گویای این واقعیت تلخ ونافراموش شدنی است.جنایت کاران خلق وپرچم باشعار اینکه،هرکه باماست ازماست وهرکه باما نیست برضد ماست نابودشان میکنیم صدها هزارنفر عم ازذکورواناث واطفال را یادرمحابس ویاتوسط عساکر وقوای متجاوز شوروی به شهادت رسانیدند.حزب دیموکراتیک خلق مرگ را به جای نان و کفن به جای لباس وقبر به جای خانه رابالای ملت مومن وآزادیخواه افغانستان علمی کردند.قیام عمومی وجهاد برحق ملت مومن افغانستان به سرعت پایه های حکومت ننگین حزب دیموکراتیک خلق افغانستان را به لرزه آوردند وبیشترازهشتادفیصد خاک افغانستان درظرف دوسال ازکنترول حاکمیت حزب خلق وپرچم آزاد گردیدند.حزب دیموکراتیک خلق باکومک قوای متجاوز شوروی در دوره زماداری شان بانیرنگ های مختلف ودسیسه های شیطانی شان کوشیدند که درصفوف مجاهدین وآزادیخواهان نفاق افگنی کنند اما باهوشیاری سیاسی وزیرکانه ملت مومن افغانستان نقشه های شیطانی شان به موقع خنثی گردیدندبالاخره حکومت ننگین و شکست خورده حزب دیموکراتیک خلق به مصالحه ملی روی آوردند که آزادیخواهان نیزفریب این شعارهای دروغین شان را نخوردند وتا سقوط کامل حکومت فاشیستی و دیکتاتوری کودتاچیان خایین به نبردهای قهرمانانه شان ادامه دادند و حکومت کودتاچیان فاسد و آدم کش با تمامی شعارهای فریبنده ودروغین شان به ذباله دان تاریخ سپرده شد.زنده باد شهدای برحق مجاهدین ومبارزین وطن دوست وآزادیخواهان افغانستان.،ننگ ونفرین ابدی باد به کودتاچیان فاسد وفاشیست وملعون هفث ثور. ومن الله التوفیق.
عبدالرشید ناصری ازآسترالیا

>>>   کودتا نشده بود که نصیرالله بابر وبوتو مزدوران شانرا تحت تربیه گرفته بودند وبرای تخریب کاری به افغانستان می فرستادند
گلبیدین هم میگوید که ما برای گرفتن قدرت از داود خان آماده بودیم امین گفته بود اگرما کودتا نمیکردیم اخوانی ها کودتا میکردند

>>>   Mohammad Musa Fariwar
سیاهکاران و تباهکاران ۷ ثور ۱۳۵۷
امروز ۴۲مین سالروز کودتای بد فرجام ۷ ثور است, ممکن است این روز سیاه فراموش شود, روز نکتباری که ۴۲ سال طول کشید و انجامش هنوز معلوم نیست , بقایای آن کودتای شوم که شعار های سرخ ضد امپریالیستی می دادند و با همین شعار های انقلابی ! بنیاد زنده گی مردم را انفلاق دادند, همه پس از سرنگونی رژیم بازمانده تجاوز شوروی منحله, از گریبان همان امپریالیزم سر برآوردند ! و از همه شگفت انگیزتر آنکه در فردای سقوط امارت طالبانی , در رکاب امریکا و انگلیس جهانخوار یا به اصطلاح ایتلاف بین المللی به رهبری امریکا به نام کارشناس و تکنوکرات و القاب دیگر به افغانستان سرازیر شدند و...

>>>   بدترین محصول این تغیرات وتبدلات شروفساد وطالب است ،

>>>   کور خواندی!
فعلاً مملکت صاحب داره ، او هم ابرقدرتی که کلانترین پلان جهانی را از اینجا دارد.

>>>   بجای این جرفها یک دعا به حق اسلم وطنجار که در اکراین فوت نمود وشهنواز تنی که در پتاکستان فوت نمود وقادرکه درهرات فوت ودفن شد بنمائید و از خداوند برای شان مغفرت بخواهید
نه اسلم وطنجار نه شهنواز تنی ونه هم جنرال قادر هیچکدام ساعتی نداشتند که پنج هزار افغانی بیارزد، صرف جنرال قادرساعتی داشت که درزمان ریاست مسلخ به نسبت عاید زیاد وبهبود کارمسلخ داود خان برایش تحفه داده بود
خداوند جای شمارا بهشت بگرداند چون برای عود نمی خو.استید هدف نیک برای ملت دغاشتید اما ازینکه مردم نا اهل ومولاناهای ترورست پاکستان دست های شیطان را از پشت می بیندند شما ناکام شدید اما با نام نیک رفتید، چون حالا مردم می گویند: خداکفن کش سابق را بیامرزد

>>>   هرچند کودتا هفت ثور، سرآغاز تمامی مشکلاتی بود که افغانستان بعد از این واقعه تا به امروز تجربه می نماید. اما نباید فراموش کنیم آنچه پس از این واقعه در طول چندین دهه، توسط مجاهدین، اسلامگراهای طالب، تکنوکراتهای غربی در کشور به وقوع پیوست و یا در حال حاضر جریان دارد، به مراتب غمناکتر، تراژدی تر و غیر انسانی و اخلاقی تر از آنهای است که به وسیله استعمارگران روس و حامیان داخلی شان رقم میخورد. کشتن، شکنجه و زندانی کردن هزارها انسان را توسط حکومتهای ایدئولوگ چپی و اسلامی چیزی نیست که به سادگی بر آن خط بطلان کشید یا فراموشش کرد. اما آنچه پس از این واقعه بدنبال شکست روسها و قدرتگیری تنظیم های اسلامی در کشور واقع شد، به مراتب غیر انسانی و اخلاقی تر بود قتلهای فجیع، تجاوز، بریدن سرها و سینه های زنان و کوبیدن میخ ها، رقص مردها و... هزاران فاجعه دیگر، چیزی که نشان از عدم وجود اخلاق انسانی و وجدان بشری در وجود عاملان و دستوردهندگان آن حکایت داشت. البته این قصه غم انگیز سر پایانی ندارد، زیرا که همیشه یک گروه جدیدی در این سرزمین وجود دارد که همه تلاشش این خواهد بود تا با اقدامات از این دست جهان را در حیرت ببرند و خود را به این حیوانیت خویی مفتخر سازند. طالبان و داعش که هردو داعیه دفاع از اسلام را دارد، یا حکومت امروزی که نام اسلامی را یدک می کشد شاید با دقت متوجه شویم که فجایع بس بزرگتری را رقم زده اند. وقتی اینها را در ذهنت مجسم می کنی و سر در گریبان می اندازی و میان آنچه احزاب چپی کردن و داشتن و آنچه این دزدان درجه یک تاریخ بشریت دارند و میکنند مقایسه می کنی به این نتیجه می رسی که:
1- جنایت های حکومت های چپی به هیج وجه قابل دفاع نیست، اما آنها هیچ وقت از نان سربازش، مامورش و مردمش دزدی نکرد.
2- هرچند افرادی زیادی راه بی پناه و بی سرپرست کردند اما اینقدر وجدان داشتن که از زن سرباز تقاضای رابطه جنسی در مقابل پرداخت معاش شوهرش شهیدش نکنند.
3- هرچند بر اصول اسلامی پایبند نبودن، اما اینقدر وجدان داشتن که مامور زن را در اداره مورد تجاوز قرار نداده یا برای کار دادن رابطه جنسی را شرط نگذارند.آنها در بدترین وضعیت مثل همه مردم زندگی کردن، اما بی شرمانه ندزدیدن، و تاراج نکردن و امار و ارقام خیالی ندادن
4 -انها برای منافع حزبی سوی استفاده کردن اما هرگز میلیاردها دلار را این مردم فقیر را به وسیله زن و بچه خود تاراج نکردن یا دزدیده و خرج شراب خواری و.زن بارگی خود نکردند.

>>>   خاندان مصاحبين و در راس ان نادر از روز اول حكومت امان الله خان در فكر بر اندازي او وغصب قدرت بود. نادر توانست به همكاري حضرتها و انگليس دولت اماني را به چالش بكشد تا اينكه بِعد از يك مرحله عبور ي نه ماهه حبيب الله كلكاني، قدرت را غصب كرد. براي حفظ قدرت خود، مردم جنوب را بجان مردم شمال انداخت و دمار از بيني مردم كشيد. قدرت دولتي بين برادران ، برادر زاده و اطرافيان شان تقسيم شد. از جمله جوانان ان زمان داود، نعيم و ظاهر بود كه مقامهاي بلند دولتي را گرفتند. داود كه در بسيار جواني جنرال شده بود، تمام مقام هاي دولتي را تا صدارت پشت سر گذاشت. دوره ده ساله دموكراسي را از طريق نماينده هاي خود از جمله كارمل و رفيق هايش به چالش كشيد. تمام اين كار ها برايش بسنده نكردند و خود خواهي اش برايش اجازه نداد كه أرام بنشيند و دست به سرنگوني پسر كاكا و خسربره خود زِد. او به كمك پرچمي ها خودرا به قدرت رساند و كودتا بازي را در افغانستان مروج ساخت. او در پوستهاي دولتي مارهاي استين يعني پرچمي ها و اشخاص نابكارو ونا لايق مثل عبدللله ، وحيد عبدالله ، قدير نورستاني، و رسولي را نصب كرد، وقتي متوجه شد كه اشتباه كرده است، دگر ناوقت شده بود. گروهاي مختلف در تار و پود دو لتش و در اردو خانه كرده بودند و در صدد سرنگوني اش شدند. سر انجام با اين خودخواهي و لجاجت خود، فاميل و وطن را قرباني ساخت. برداشت و پيش بيني يك كار شناس تركي كه درآنوقت وظيفه تعليم اردو افغانستان را به عهده داشت از داود اين بود كه او (داود) يك وقت قدرت دولتي را بدست ميگيرد و لي متأسفانه اين وطن را به خاك و خون ميكشد.

>>>   به : هرچند کودتا هفت ثور، سرآغاز تمامی.....
اینها ازین حقیقت ها نمی شرمند بلکه افتحار میکنندمثلا می گوید: ساعت های دارم که بیست هزار دالر قیمت دارند !
ازکجا کرده این پگول را؟ همه دزدی اختلاس غصب وراهزنی است ،

>>>   دوست گرامی ما که این سر مقاله را نوشته است از واقعیتهای تاریخی نه چندان دور است بی خبر است . جنابعالی سردار محمد داود را کمونیست گفته است ...جناب شان اینرا نمیدانند که محمد داود یک کمونیست نه بلکه یک شخصیت ملی گرای متعصب بود. سردار افغانستان را تا سرحد جنون دوست داشت تا حد که گاه گاهی از دایر ه ای تعقل سیاسی خارج میشد. سردار در اغاز حکومتش امید برای همه بود و بخصوص قشر روشنفکر و جوان که خواهان اصلاحات و تغییرات عمیق سیاسی و اقتصادی بودند. مردم چهل و سه سال حکومت نا کاره ای پسر کاکایش را تحمل کردند و به همین خاطر دگر بیش از این منتظر بوده نمیتوانستند.اما یکسال از حکومت سردار نگذشت که مشکلات تشکیلاتی پیشرو امد. خاندان محمد زایی تحمل افراد چون حسن شرق یا عبدالحمید محتاط را نمیتوانستند بکنند انها عادت کرده بودند که پستهای بلند دولتی به شمول سفارت خانه ها را در اختیار داشته باشند...سردار با وجود یک سلسله اختلافات در سطح خاندان محمد زایی و اغاز مداخلات از انسوی سرحدات افغانستان - پاکستان تسلیح و صدور تروریستهای افغانی {اخوان المسلمین} به خاک افغانستان باز هم در پی ان بود تا افغانستان را با تطبیق پلانهای پنجساله و هفت ساله ای خویش گامی به پیش ببرد. سردار از اتکا به مردم هراس داشت و به همین خاطر او حزب شخصی خویشرا به نام انقلاب ملی ۱۹۷۳ میلادی تاسیس نمود تا بتواند در بین مردم ریشه پیدا کند که نکرد.لویه جرگه ۱۹۷۶ محمد داود را مشروعا رییس جمهور اعلام کرد .اما سردار هم چنان با گذشت زمان از مردم فاصله میگرفت و با حلقه زدن یک تعداد از افراد ابن الوقت و کم تجربه بدور رییس جمهور و هم تلاش های شبکه های استخباراتی ساواک ایران ای اس ای پاکستان و تلاش های عربستان سعودی و وعده های میان تهی مالی عربستان سعودی { تا این دم محمد داود ضربات محکم بر تشکیلات اخوان المسلمین وارد کرده بود و عربستان سعودی از این بابت نا راض بود} و شاه ایران به محمد داود نیز وعده کمک های بیشمار مالی را کرد و سردار خود رای تر از گذشته گردید و این وعده ها صرف یک سراب و دام برای موصوف بود و او نه توانست این دام خطرناک سازمانهای مجرب جاسوسی منطقه و جهان را درک کند . تمام تلاش بر ان بود تا روابط او با کشور های اروپای شرق به شمول شوروی سرد گردد و در داخل هم همه ای روابط خود را با چپی های ترقی خواه قطع کند.دشمنان داخلی و خارجی او سردار را قدم به قدم به پرتگاه سقوط نزدیک ساختند .سردار در تشخیص خویش از نیروهای داخل سیاسی دچار اشتباه گردید . او اخوا ن المسلمین و چپی ها را در یک ترازو وزن کرد
در حالیکه یکی از رهبران سرشناس چپ ببرک کارمل خواهان ادامه ای حکومت او در چوکات تسوید یک قانون اساسی جامع و دموکراتیک بود و به همین خاطر پرچمی ها پیشنهادات سازنده را برای پیش نویس قانون اساسی جدید تحر یرا به مقامات حکومتی سپردند ببرک کارمل میدانست که افغانستان تحمل هیچ نوع قیام مسلحانه غیر مسوول را ندارد اما سردار کسی نبود که به حرف مردم و احزاب مترقی بر خاسته از درون جامعه توجه کند بر عکس سردار محمد داود به پیشنهادات خارجیان که زیر کاسه نیم کاسه داشتند توجه بیشتر داشت . محمد داود یک نظامی سرسخت بود نه یک سیاستمدار ذکی . او مثل امیر عبدالرحمن خان فریب دشمنان افغانستان را خورد . قتل محمد داود و فامیل او فاجعه بود . از انجاییکه تلاش احزاب ملی و دموکراتیک از سالها قبل بر این بود تا افغانستان دارای یک پارلمان باشد که احزاب سیاسی بتوانند مقاصد و اهداف خویشرا بیان کنند و ممارست دموکراسی نمایند اما این حق مسلم مردم در در دوران محمد ظاهر شاه طور جدی تعقیب نه شد و نه در سالهای ریاست جمهوری محمد داود .زمانیکه کاسه ای اب پر شود اب لبریز میشود. فضای سیاسی در کشوریکه نه کار برای جوانان بود نه حد اقل ازادی بیان ...همان بود که نظام او با دستور وجسارت خطرناک توسط شخصی بنام حفیظ الله امین عضو کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان قیام نظامیان سقوط کرد . امین شخص بیباک و جاه طلب بود که بدیل او در عراق صدام حسین در ایران ایت الله خمینی در کشور چیلی پنوچت
در اسراییل ایریل شارون و نیتن یاهو....
برای انکه اشتباهات تلخ تاریخی بار بار تکرار نگردد سیاستمداران کنونی ما باید از روی عقلمندی و باور به ارزشهای وطنی و احترام کامل به حقوق ملیتها و اجتناب از هر نوع تمایلات ملتی زبانی و قومی عمل کنند ...
زنده و پیروز باد میهن عزیز ما افغانستان
فخر اهنگر

>>>   من که حوادث ۴۰ سال اخیررا باچشم های گنهگارم خود شاهد بودم. روشنفکران پس ازحمله داود کودن بالای انها درمسیر دفاع برحق وضدحمله دولت داودراساقط کردند٫ ازاولین روز پیروزی این نهضت نجات بخش تاامروز اشرار کثیف با سواستفاده ازاحماقت سراتاسری دست به وحشت ودهشت زدند که تاامروزادامه دارد.
عاقل

>>>   از نظر ما همان کودتای ثور واقعا مردمی بود.آنهای هم که کودتا نمودن فرزندان همین کشور بودند.چون در آن زمان منافع یک تعداد اشخاص پلید و همچنین ظالم و و خدا ناترس درخطر. بود خانواده های خودشان را خارج از کشور انتقال دادند به عیش و نوش میپرداختند.اما متأسفانه بچه های فقیر وغریب را به بهانه های مختلف.گویا که اسلام در خطر است علیه حکومت آن وقت تحریک می نمودند که اعمال خبیثانه آنها به اندازه شیطان بود.مطمئن باشید که اگر روسها نمی آمد به افغانستان حفیظ آله امین را سرنگون نمی کرد. حالا شاید چنین بدبختی نبودیم در آن زمان ما هر روز به حفیظ آله امین لعنت ميفرستاديم که خداوند این ظالم را نابود کند اما حالا فکر میکنم که سخت دراشتباه بودیم .چون در آن زمان هر کار که حفیظ آله امین میکرده درست و بجا بوده.خدا لعنت کند شوروی را که آمدن امین را کشتن.و زندانی های خطر ناک را از زندان آزاد نمودن.که این زندانی ها هرکدام شان جاسوس های قسم خورده امریکا و انگلیس بودند بعد ها هرکدام شان به نوعی افغانستان به ويرانه تبدیل نمودن.

>>>   داود یک دیکتاتور و یک کودتاچی خودخواه بود۰ او به مردم دموکراسی وعده کرد ولی دیکتاتوری مطلق ایجاد کرد، انتخابات آزاد وعده نمود ولی مردم را با مسخره ترین لویه جرگه تاریخ خاک در چشم زد۰
در آن لویه چرگه قلابی یکی از چُندُک های داود صدا زد، که کسی است در داخل تالار یا خارج تالار تا خودش را در مقابل داود کاندید کند؟ آن بود دموکرسی داود شاهی۰

>>>   تمام این کودتاها پشتش امریکا و سعودیها بودند فیلم برژینسکی که در میان اعضای طالبان در حال وعده بهشت دادن در راه جهاد با دولت مرکزی افغانستان است بهترین سند است
برژینسکی از حامیان مسلح کردن شبه نظامیان مجاهدین علیه دولت حزب دموکراتیک خلق افغانستان بود...
چنگیز - کابل

>>>   داود شایدارزوی خدمت به وطن داشت٫(؟)ولی حتی ازحداقل سوادمکتبی برخودارنبود٫اندیشه وتفکرسیاسی درشاخ اهو.باگرفتن قدرت دراوایل روشنفکرتر ازکارمل وبعدسفر ازممالک عربی اخوانیتر ازراکتیار.
علت اصلی بدبختیهای چهل ساله ما ضعف مطلق اودرهمه اموربود.
خندان

>>>   مسوول تمام خرابی و تباهی افغانستان در نیم قرن آخر داوود خان است او
یک انسان نارمل نه بود. زور زدن بیجا برای بالا کردن سنگی که از طاقتت
بالا باشد هم کمر خودت را می شکند و هم سنگ را. به این معنی که سنگ هم
می افتد و می شکند که چنین شد و نظم و نظام کشور شکست و ریخت .
من وقایع را به حیث یک انسان میانه سال زمان داوود تا حال به چشم دیده ام
و این وادی پر حادثه را پیموده ام تمام خسته ها به پای داوود دیوانه می شکند.
م. زمین بوس


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است