تاریخ انتشار: ۲۳:۲۰ ۱۳۹۹/۲/۲۵ | کد خبر: 163406 | منبع: |
پرینت
![]() |
تازه معنای این ضربالمثل را دانستم.
«پس از گوز زدن چارزانو نشستن»
رییسجمهور غنی به نیروهای ارتش و امنیتی سرانجام دستور داد تا از حالت دفاع فعال بیرون شده پس از این با دشمن بجنگند.
پس از رهایی نزدیک به ۱۰۰۰ تن مشتاق حوروقصور و بهشت و سنگدلترین موجودات روی زمین و پس از به خاکوخوننشاندن ننگرهاریان و دشت برچیان، جناب شان دستور دادند تا سربازان دست به ماشه و تفنگ ببرند.
همین سیاست نادرستِ مدارا و مصلحت با خونخوارترین و جاهلترین موجودات روی زمین سبب شده تا تروریستان و خفاشان خونآشام، جسورتر و تازندهتر شوند. در فصل زمستان، که پروبال ترورستان را یخزده بود، جناب غنی با صدور فرمانی نیروهای امنیتی را در حالت دفاع فعال قرارداد و حالا که فصل گرما فرارسیده است و نیروهای کمکی و تازهنفس و عقدهای آنان نیز از زندانها آزاد شده اند، آقای غنی از خواب زمستانی بیدار شده و دستور جنگ میدهد.
این بیرحمان و سنگدلان، که به نام اسلام و دین میجنگند، حتی بالای بیدفاعترین مردم در بیمارستان و مراسم جنازه نیز حمله میکنند و حتی بر بانوان و کودکان بیمار نیز رحم نمیکنند.
من حیرانم که آقای غنی و سران سیاسی و جهادی با کیها صلح میکنند و با چه هزینهای.
آیا خون مردم بیگناه، سربازان، کودکان و بانوان بیمار این سرزمین بهایی دارد یا نه؟
صلحی، که در آن عدالت مد نظر گرفته نشود و جانیان و کشندگان مردم به کیفر نرسند، چگونه صلح خواهد بود و آیا چنین صلحی پایدار خواد ماند؟
آنان امروز در ننگرهار و غرب کابل نزدیک به ۱۲۰ تن پیر و جوان و زن و کودک را به گورستان فرستادند و فردا همین حکومت بیکفایت و تبارگرا حدود ۱۰۰ تنِ دیگرِ آن جانیانِ خودکفان را از زندانها رها کرده به جبهه خواهند فرستاد تا بیشتر تقویت شوند و بار دیگر شمار دیگر از مردم بیدفاع را به خاک و خون بکشند.
این حملههای وحشیانه جز کار طالبان، کار هیچ گروه دیگر و داعش نیست. داعش و گروههای کوچک دیگر توانایی چنین حملات و مدیریت آن را ندارند. این حملهها توسط طالبان با همکاری نیروهای نفوذی آنان، که در درون نظام و ردههای بالای حکومتی حضور دارند، سازماندهی و اجرا میشود و نسبتدادن آن به داعش فقط یک ترفند زیرکانهی سیاسی و قباحتزدایی از طالبان است.
باور بامیک
>>> آيا "گفتن «هزاره جات» کدام توهین نیست?" پس آيا گفتن «پشتونجات» يا «تاجيکجات » و «افغانجات » يا «فغانجات » کدام توهین نیست?
يک- گفتن و نوشتن «هزاره جات» غلطى دستور زبانى است.
دو- گفتن و نوشتن «هزاره جات» ناميدن ضد بشرى انسانى و آدمى حتى همه زنده جانى وحتى به حيوانات غلط است. اى آدمى زاد: شير مفرد شيران جمع است! مرد > مردان و يا پسوند "گان" است: جمع پناهنده > پناهندگان; جمع هزاره : هزارگان! اطلاق "هزاره" به عنوان يک عدد و يا صورت شماريشى ا لجبرى وگاهنامه اى = تقويمى يک ملت و مليت و طايفه وتبار در ذات خود معنای و مفهومى ضمنی دادن تحقيرى و توهينى به "اشياسازى انسانى" يا "شیانگاری" است:
«جات » يا «ات » علامت جمع عربى زبان تازیان بعض کلمات فارسی مختوم به «ه » غیرملفوظ را تعریب (عربى و معرب) کرده به جمع بسته اند، و ایرانیان جمع معرب را از تازیان اقتباس کرده و کلمات دیگر را نیز بهمان گونه استعمال کرده اند .نظامی عروضی سمرقندی ( 1110 1161 ميلادى ) شاعر ایرانی و نویسندهٔ کتاب "چهار مقاله" است . (چهارمقاله چ لیدن ص 86). و همچنین نسخجات دیوان ... و "تعلیقجات" مناصب (تذکرة الملوک ص 10). سایر عرایض را عضدالملک بدفترخانه ٔ عریضجات. تاريخ ادبيات پارسى ادوارد بروفند چ نيويارک 1902 جلد دوم Edward G. Browne
جمع سازى اسام يا نامها با پسوندان زبان پارسى اقسام گوناگون دارد. اين گونه پسوندان به دو دسته عمده تقسيم مى شوند:
الف: پسوندان براى اسام جاندارو زنده جان و اسام غير جاندار و غير زنده يا شى ها ! پسوند «جات » پسوند جمع سازى براى غير زنده جانان ياغيرانسان و غيرحيوان است :ادویه جات، سبزيجات، میوجات ، غله جات ، مرباجات ، نشئه جات، ادارجات، خوردنى جات و نوشدينى جات ، وغيره..به معنى اسام جانداران نيست بلکه براى ا شىيا وچيزها ى غيرجاندار است.
ب: پسوندان جمع نمودن اسام پارسى براى زنده جانان يعنى انسان يا آدمى زاد و حيوان ( معرب) «ات » و پارسى هندو ايرانى و هندو جرمنى : انگليسى: يتى; آلمانى : "هيت" و" کيت"; پارسى: «ات » "يت" و"ان" "گان" و "ها" . مى باشد
پسوندان جمع مؤنث عربی «ات » و پارسى «يت» براى حيوانات، مرکبات، اطلاعات، اصلاحات، امکانات، اقدامات، ، اعلانات، وغيره براى انسان و يا بشر و آدم از پسوند استفاده مى شود يا از اسماى معنى منعوى با اشاره يا با پيوند به ويژه گى هاى انسانى مانند افغانتباران (پشتونها) و افغانشده گان (غير پشتونان ) انسانيت، بشريت، آدميت و شرافت واستقلاليت، اخلاقيت، پشتونيت ، افغانيت٬ ايرانيت .
کمڀنى هند برتانيوى امیر محمدافضل خان را با همکارى سومین پسر عبدالرحمن خان سرنگون کرد . عبدالرحمن خان (1880–1901) استقلال سياست خارجى نداشت . و ازهمين سبب نيم "خاک پشتون " به نقل از شعرى احمدخان ابدال "پشتونخواه" را فروخت و سرحدکشى بين هند و بلوچستان انجام شد. "کنوانسیون يا توافقنامه کابل" يا "معاهده دیورند" که در تاریخ 12 اکتبر 1893 میان امیرعبدالرحمان خان و سِر هنری مورتمور دیورند به امضاء رسید. براساس اسناد تاریخی، عبدالرحمان خان پس از امضاء معاهده دیورند در سخنرانى اش در کابل، این معاهده را یکی از دستاوردهای مهم خویش دانست. گذشته از آن، براساس ماده هفتم معاهده دیورند، مقرر شد که در مقابل امضای این معاهده، مقرری (دریافتی) سالیانه عبدالرحمان خان از سوی بریتانیا، از یک میلیون و دوصد هزار روپیه هندی، به یک میلیون و هشتصد هزار روپیه هندی افزایش یابد. قيمت خط ديورند در همين سال 180.000 و پول سالانه 120.000 پوند استرلينگ بود .برتانيه به دولت عبدالرحمان اسلحه بى شمار مى فرستاد که حاکميت پشتون را سر غير پشتونان تحميل و تحکيم سازد.
انگليس به سلطنت قاتل عام در سياست داخلى دست آزاد داد تا زير نام "ملک الطوايفى" (اصلا جنبه منفى: کشورها و هم امريکا نظام خود را فدرالى گذاشه ) جنگ هاى ضد طايفه هاى گوناگون مردمان و اقوام و تباران غيرپشتونان حاکميت قبايل طايفه هاى پشتونتباران را گشترش دهد.
در دوران اين حاکم ظالم پشتون بر ضد "کافرستان" (نورستان امروزی در آنزمان مسلمان نبودند) لشکر کشی نمود و آنها را جبرا به دین اسلام وادشت. نسلکشی طایفه ها و اقوام بزرگ بومی پارسى زبانها ، تورانيان (اوزبيک و تاجيک و هزاره ها) یا اقدام به نابودی کامل همين طایفه که منجر به کاهش شصت درصد ى ساکنان ديرينه دانسته میشود. ظلم و ستم سلطنت عبدالرحمان بر ضد هزاره ها و جزيه گرفتن از هندوباوران و کافران وهزاره ها ويژه گى سلطنت ترورىستى و فضاى تاريک دود آتش و باروت اين جانى بشرى برجسته تصوير نموده است. در زمان اين حاکم با بيرق سياه وسفيد هزاره ها به غلامى و کنيزى (برده دارى) گرفته شدند.
اصلا در سرزميهاى هندو ايران و توران حتى پشتونان برده غلام و کنيز نبود. برده دارى در مصرباستان 4600 سال پيش - يونان 2500 سال پيش وجود داشت که با رستاخيز اسپارتاکوس داشت کم شد. اما برده دارى تنها در زمان همين شخص منفور تا به آخر قرن نوزده و دهه سوم قرن بيست وجود داشت. اماناله نوه اش برده دارى را ممنوع کرد .
برده غلام و کنيز حلقه بگوش منحيث شى و چيز يا "جات" فروش مى شد. جمع اقوام با جات غلط است هزاره - هزار سال = يک ملينوم ;
آيا "هزاره" اطلاق باستانى براى يک ملت نبوده ؟ اى افغان ! اى بى اخلاق ٬اى بى فرهنگ ٬ اى بى دستور زبان ! پدر گرامر يا "امام نحو" اولين دستور زبان عربى "الکتاب" را " زبان شناس پارسى" سبوبيه شيرازى" 1200سال پيش درقرن هشتم ميلادى (قرن دوم خ) تاليف کرد.
مولانا يا «مولوی» زبان خود را 29 بار پارسى ناميد و نواده اش از 800 سال مى زيستند و حتى"رقص درويش" تا اکنون نگهدارى مى کنند ، در مورد " تناقض زبانى" يا " ناسازنما ى زبانى" ناخردى زبانى در بخش ۹۰ » مثنوی معنوی » دفتر اول چنين شعر فرمود:
ای زبان تو بس زیانی بر وری
چون توی گویا چه گویم من ترا
ای زبان هم آتش و هم خرمنی
چند این آتش درین خرمن زنی
در نهان جان از تو افغان میکند
گرچه هر چه گوییش آن میکند
زبان زخمى مى کند ودرتقابل زبان هم مرهم است: استفاده جات که حتى به از نظر دستور زبانى حتى به حيوان زيبدنده نيست . افغان با هزاره پسوند مى دهد . پسوند مکانى يا جايى ويا گاه اى "ستان" و" گاه" و" ان " و "آباد "است : يعنى "ستان هزاره" در اين صورت "هزار ستان" بهترين نام براى شان است. افغان اى افغان باز وحدت ملى مى خواهى ? . دستور زبان فارسى و دستورادب پارسيان است وپشتون افغان بر همشهرى ات ت انسانى واز جمع جات شى اى استفاده مى کنى . افغان پارسى را - زبان دل وجان را زبان عالى و بلند را به "درى ورى" تقليل داده اى.
>>> وحشی گری ها، آدم کشی ها و خراب کاری ها کار اوغوست تحت هر نامی که باشد.
محمد از پنجشیر
>>> انار کلی عضو مجلس سنا از اقلیت های اهل هنود افغانستان از اشرف غنی شکایت دارد.
او میگوید که دیروز اشرف غنی به زایشگاه اقلیت های اهل هزاره رفت و اعلام کرد که من برای یک روز هم هزاره هستم و هم شیعه.
اما همین حملات انتحاری بالای اهل هنود در جلال آباد و در کابل صورت گرفت و اقلاً یک مرتبه خبر نگرفت و نگفت که من امروز هم هندو هستم و هم سیک.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است