تعیین والی های زابل، لوگر، غور، بامیان و دایکندی
 
تاریخ انتشار:   ۲۳:۳۵    ۱۳۹۹/۲/۲۵ کد خبر: 163409 منبع: پرینت

تعیینات تازه‌ای در رهبری برخی ولایت‌های کشور صورت گرفته است.
این افراد به عنوان والی‌های جدید پنج ولایت کشور تعیین شده‌اند:

محمد نبی احمدزی والی زابل
محمد اجمل شاه پور به حيث والی لوگر
جنرال نور محمد كوهنورد والی غور
سيد انور رحمتی والی باميان
محمد ضيا همدرد والی دايكندی

کد (9)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
والی
تعیین
نظرات بینندگان:

>>>   سید انور رجمتی از سر مردم دست بردار نیست
چون غور کوهستانی است بنا یک کوهنورد را والی ساخته اند
والی زابل همان گل نبی احمد زی است یا کس دیگر ؟؟

>>>   این کوهنورد قبلا یک کوهنورد دیگر را بنام سعدیار که عضو فغال داغش بوده وامر سنگسار یک زن را درغورداده وعملی کرده بود توسط نورمحمد کوهنورد آزاد شده است سعد یار بعد از زخمی شدن توسط پولیس دستگیر شده بود اما جنرال نورمحممد کوهنورد که آن زمان رئیس امنیت غور بود این ترورست را رها کرده بود

>>>   آيا "گفتن «هزاره جات» کدام توهین نیست?" پس آيا گفتن «پشتونجات» يا «تاجيکجات » و «افغانجات » يا «فغانجات » کدام توهین نیست?
يک- گفتن و نوشتن «هزاره جات» غلطى دستور زبانى است.
دو- گفتن و نوشتن «هزاره جات» ناميدن ضد بشرى انسانى و آدمى حتى همه زنده جانى وحتى به حيوانات غلط است. اى آدمى زاد: شير مفرد شيران جمع است! مرد > مردان و يا پسوند "گان" است: جمع پناهنده > پناهندگان; جمع هزاره : هزارگان! اطلاق "هزاره" به عنوان يک عدد و يا صورت شماريشى ا لجبرى وگاهنامه اى = تقويمى يک ملت و مليت و طايفه وتبار در ذات خود معنای و مفهومى ضمنی دادن تحقيرى و توهينى به "اشياسازى انسانى" يا "شی‌انگاری" است:
«جات » يا «ات » علامت جمع عربى زبان تازیان بعض کلمات فارسی مختوم به «ه » غیرملفوظ را تعریب (عربى و معرب) کرده به جمع بسته اند، و ایرانیان جمع معرب را از تازیان اقتباس کرده و کلمات دیگر را نیز بهمان گونه استعمال کرده اند .نظامی عروضی سمرقندی ( 1110 1161 ميلادى ) شاعر ایرانی و نویسندهٔ کتاب "چهار مقاله" است . (چهارمقاله چ لیدن ص 86). و همچنین نسخجات دیوان ... و "تعلیقجات" مناصب (تذکرة الملوک ص 10). سایر عرایض را عضدالملک بدفترخانه ٔ عریضجات. تاريخ ادبيات پارسى ادوارد بروفند چ نيويارک 1902 جلد دوم Edward G. Browne
جمع سازى اسام يا نامها با پسوندان زبان پارسى اقسام گوناگون دارد. اين گونه پسوندان به دو دسته عمده تقسيم مى شوند:
الف: پسوندان براى اسام جاندارو زنده جان و اسام غير جاندار و غير زنده يا شى ها ! پسوند «جات » پسوند جمع سازى براى غير زنده جانان ياغيرانسان و غيرحيوان است :ادویه جات، سبزيجات، میوجات ، غله جات ، مرباجات ، نشئه جات، ادارجات، خوردنى جات و نوشدينى جات ، وغيره..به معنى اسام جانداران نيست بلکه براى ا شىيا وچيزها ى غيرجاندار است.
ب: پسوندان جمع نمودن اسام پارسى براى زنده جانان يعنى انسان يا آدمى زاد و حيوان ( معرب) «ات » و پارسى هندو ايرانى و هندو جرمنى : انگليسى: يتى; آلمانى : "هيت" و" کيت"; پارسى: «ات » "يت" و"ان" "گان" و "ها" . مى باشد
پسوندان جمع مؤنث عربی «ات » و پارسى «يت» براى حيوانات، مرکبات، اطلاعات، اصلاحات، امکانات، اقدامات، ، اعلانات، وغيره براى انسان و يا بشر و آدم از پسوند استفاده مى شود يا از اسماى معنى منعوى با اشاره يا با پيوند به ويژه گى هاى انسانى مانند افغانتباران (پشتونها) و افغانشده گان (غير پشتونان ) انسانيت، بشريت، آدميت و شرافت واستقلاليت، اخلاقيت، پشتونيت ، افغانيت٬ ايرانيت .
کمڀنى هند برتانيوى امیر محمدافضل‌ خان را با همکارى سومین پسر عبدالرحمن خان سرنگون کرد . عبدالرحمن خان (1880–1901) استقلال سياست خارجى نداشت . و ازهمين سبب نيم "خاک پشتون " به نقل از شعرى احمدخان ابدال "پشتونخواه" را فروخت و سرحدکشى بين هند و بلوچستان انجام شد. "کنوانسیون يا توافقنامه کابل" يا "معاهده دیورند" که در تاریخ 12 اکتبر 1893 میان امیرعبدالرحمان خان و سِر هنری مورتمور دیورند به امضاء‌ رسید. براساس اسناد تاریخی، عبدالرحمان خان پس از امضاء معاهده دیورند در سخنرانى اش در کابل، این معاهده را یکی از دستاوردهای مهم خویش دانست. گذشته از آن، براساس ماده هفتم معاهده دیورند، مقرر شد که در مقابل امضای این معاهده، مقرری (دریافتی) سالیانه عبدالرحمان خان از سوی بریتانیا، از یک میلیون و دوصد هزار روپیه هندی، به یک میلیون و هشتصد هزار روپیه هندی افزایش یابد. قيمت خط ديورند در همين سال 180.000 و پول سالانه 120.000 پوند استرلينگ بود .برتانيه به دولت عبدالرحمان اسلحه بى شمار مى فرستاد که حاکميت پشتون را سر غير پشتونان تحميل و تحکيم سازد.
انگليس به سلطنت قاتل عام در سياست داخلى دست آزاد داد تا زير نام "ملک الطوايفى" (اصلا جنبه منفى: کشورها و هم امريکا نظام خود را فدرالى گذاشه ) جنگ هاى ضد طايفه هاى گوناگون مردمان و اقوام و تباران غيرپشتونان حاکميت قبايل طايفه هاى پشتونتباران را گشترش دهد.
در دوران اين حاکم ظالم پشتون بر ضد "کافرستان" (نورستان امروزی در آنزمان مسلمان نبودند) لشکر کشی نمود و آنها را جبرا به دین اسلام وادشت. نسل‌کشی طایفه ها و اقوام بزرگ بومی پارسى زبانها ، تورانيان (اوزبيک و تاجيک و هزاره ها) یا اقدام به نابودی کامل همين طایفه که منجر به کاهش شصت درصد ى ساکنان ديرينه دانسته می‌شود. ظلم و ستم سلطنت عبدالرحمان بر ضد هزاره ها و جزيه گرفتن از هندوباوران و کافران وهزاره ها ويژه گى سلطنت ترورىستى و فضاى تاريک دود آتش و باروت اين جانى بشرى برجسته تصوير نموده است. در زمان اين حاکم با بيرق سياه وسفيد هزاره ها به غلامى و کنيزى (برده دارى) گرفته شدند.
اصلا در سرزميهاى هندو ايران و توران حتى پشتونان برده غلام و کنيز نبود. برده دارى در مصرباستان 4600 سال پيش - يونان 2500 سال پيش وجود داشت که با رستاخيز اسپارتاکوس داشت کم شد. اما برده دارى تنها در زمان همين شخص منفور تا به آخر قرن نوزده و دهه سوم قرن بيست وجود داشت. اماناله نوه اش برده دارى را ممنوع کرد .
برده غلام و کنيز حلقه بگوش منحيث شى و چيز يا "جات" فروش مى شد. جمع اقوام با جات غلط است هزاره - هزار سال = يک ملينوم ;
آيا "هزاره" اطلاق باستانى براى يک ملت نبوده ؟ اى افغان ! اى بى اخلاق ٬اى بى فرهنگ ٬ اى بى دستور زبان ! پدر گرامر يا "امام نحو" اولين دستور زبان عربى "الکتاب" را " زبان شناس پارسى" سبوبيه شيرازى" 1200سال پيش درقرن هشتم ميلادى (قرن دوم خ) تاليف کرد.
مولانا يا «مولوی» زبان خود را 29 بار پارسى ناميد و نواده اش از 800 سال مى زيستند و حتى"رقص درويش" تا اکنون نگهدارى مى کنند ، در مورد " تناقض زبانى" يا " ناسازنما ى زبانى" ناخردى زبانى در بخش ۹۰ » مثنوی معنوی » دفتر اول چنين شعر فرمود:
ای زبان تو بس زیانی بر وری
چون توی گویا چه گویم من ترا
ای زبان هم آتش و هم خرمنی
چند این آتش درین خرمن زنی
در نهان جان از تو افغان می‌کند
گرچه هر چه گوییش آن می‌کند
زبان زخمى مى کند ودرتقابل زبان هم مرهم است: استفاده جات که حتى به از نظر دستور زبانى حتى به حيوان زيبدنده نيست . افغان با هزاره پسوند مى دهد . پسوند مکانى يا جايى ويا گاه اى "ستان" و" گاه" و" ان " و "آباد "است : يعنى "ستان هزاره" در اين صورت "هزار ستان" بهترين نام براى شان است. افغان اى افغان باز وحدت ملى مى خواهى ? . دستور زبان فارسى و دستورادب پارسيان است وپشتون افغان بر همشهرى ات ت انسانى واز جمع جات شى اى استفاده مى کنى . افغان پارسى را - زبان دل وجان را زبان عالى و بلند را به "درى ورى" تقليل داده اى.

>>>   ایا همرای تیم ثبات وهمگراهی مشاوره شده ایا خیر ایا اینکه غنی یهودی سر به خود تعین نموده در این صورت عبدالله باید زهر بخورد

>>>   رحمت الله نبیل گفته است:
به جاى اينكه بگوييم؛ من هزاره هستم، من شيعه هستم و من فلان هستم، بهتر آن خواهد بود که بگوييم؛ من مسئول هستم، من مدافع تمام افغانستان هستم و مکلفم کارم را درست انجام بدهم.
آقای رحمت‌الله نبیل در ادامه نوشته است: از تاریخ باید آموخت، گذشته را نباید تکرار کرد.
گفته‌های او درحالی ابراز میشود رییس‌جمهور غنی ناوقت شب گذشته از شفاخانه صدبستر نسایی ولادی برچی کابل که دو روز پیش مورد حمله هراس‌افگنانه قرار گرفت دیدار کرد.

>>>   وحدت ملی همه شهروندان کشور۰
ملت واحد بودن تنها به معنی مجبور بودن به زندگی کردن در داخل مرز های یک جغرافیای واحد نیست۰
داشتن ملت واحد و وحدت ملی در کشور ما ضرورت به اصلاحات جدی در امور سیاسی اجتماعی و دولتی دارد۰ بدون عدالت اجتماعی واقعی وحدت ملی واقعی هم وجود ندارد۰
برای مثال در صورتیکه همه ما یک ملت واحد و همه اوغان یا افغان هستیم پس ضرورت به داشتن یک وزارت بنام وزارت اقوام و قبایل در چه است؟
واقعیت آنست که ما همه اوغان نیستیم، و این ترفند های مثل موجودیت وزارت اقوام و قبایل هم یکی از راه های است که صرف برای امتیاز دادن به قبایل مختلف اوغان ایجاد شده۰
پشتونها یا همان افغان ها به مساوات برابری و احترام ارزش های متقابل دیگر اقوام باور ندارند. بهترین کاری که آنها میکنند اینست که بزور ویا به رضا یکسان سازی میکنند و اسمش را هم گذاشته اند وحدت ملی. هویت دیگران را حذف میکنند و همه را به جبر یکسان افغان نامگذاری میکنند و این یکسان سازی جبری را وحدت ملی تلقی میکنند.
وحدت ملی بدون قبول واقعیت و ایجاد عدالت اجتماعی امکان ندارد۰ ما همه هموطن هستیم ولی همه افغان نیستیم۰

>>>   بنا بود ویزران و والی ها از طرف های اشرف غمی و داکتر عبدالله معرفی شوند ، پس چرا اشرف غنی به معرفی والیان اغاز نموده است ؟

>>>   شاید مثل والی کابل از خادیست های خون آشام باشند .

>>>   غنی یهودی باید منتظر ۵۰ در ۵۰ باشد باز تعینات کند

>>>   همی سید انور رحمتی را مردم سرپل از خود راندند مردم غور فرارش دادند حالا باز بجان مردم با میان زدند !


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است