افغانستان پس از 11 سپتامبر 2001 (6)
حق تعیین سرنوشت سیاسی مردم افغانستان به نفع مصالح اقتصادی سیاسی و نظامی امریکا مصادره گردیده است و انطباق کامل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و حقوقی افغانستان با ارزش های امریکایی مورد تاکید قرار گرفته است 
تاریخ انتشار:   ۰۸:۲۰    ۱۳۹۹/۳/۱۸ کد خبر: 163697 منبع: پرینت

سیاست راهبردی اوباما در جنوب آسیا؛
اوباما در اجلاس لاهه اپریل 2009، از سرنوشت مشترک افغانستان و پاکستان یاد کرد و افزودکه بنیادگرایی و خشونت هردو کشور را یکسان تهدید می کند. از کرزی و آصف زرداری خواست که مشترکاً باهم در مبارزه با بنیادگرایی کار کنند.
هدف اصلی اوباما از گره زدن سرنوشت سیاسی افغانستان و پاکستان، زمینه سازی برای تطبیق سیاست راهبردی منطقه ای امریکا در جنوب آسیا-افغانستان بود که با انداختن توپ سیاسی افغانستان به زمین پاکستان و انداختن توپ سیاسی پاکستان به زمین افغانستان مخرج مشترک از سرنوشت سیاسی هردو کشور ترسیم نماید.
زمینه سیاست راهبردی منطقه ای را با دادن امتیازات به ترکیه و پاکستان، در جنوب آسیا برای کنترول جنک و صلح افغانستان فراهم ساخته و در همین بستر سیال جنک هم فشار پاکستان بر افغانستان را حفظ نماید و هم کشورهای منطقه ای را در یک رقابت و تنش در جنوب آسیا گیر اندازد.

برطبق اجلاس لاهه ترکیه به میزبانی مذاکرات میان کابل و اسلام آباد آمادگی اش را اعلام کرد. کرزی، آصف زرداری به میزبانی عبدالله گل رییس جمهور ترکیه در 25 جنوری 2010، در ترکیه با هم مذاکره کردند. هرچندجزییات متن مذاکرات و توافقنامه میان هرسه کشور در پرده ابهام ماند، اما اینطور آفتابی شد که صاحب منصبان افغانستان برای تحصیلات نظامی به پاکستان و ترکیه فرستاده خواهند شد تا دست ترکیه و پاکستان در ارتش و پولیس افغانستان بیشتر باز گردد.
کرزی، فرمان تقرر جنرال دوستم را به حیث رییس ستاد ارتش {لوی درستیز} صادر کرد اما تا آنجا پیش نرفت که دست پاکستان و ترکیه را در دو بازوی اصلی قدرت دولتی کاملا باز کند.

افزایش فشارها: ترورهای زنجیره ای؛
همجوشی سیاسی کرزی و آصف زرداری که اوباما تحمیل کرد، حکومت کرزی را در دپلوماسی نابرابر زورگویانه حکومت و جنرال های پاکستانی گیر انداخت. آی اس آی برای خلع سلاح کردن حکومت کرزی در میز مذاکرات صلح، نه تنها با دستگیری ملا داد الله و ملا برادر پروژه صلح کرزی را تخریب کردند، بلکه برای امتیازگیری از کرزی، ماشین جنکی طالبان را برضد مردم افغانستان به گردش آوردند.

طالبان و شبکه حقانی در اپریل 2012 {حمل 1391} فصل جدید حملات سازمان شده را در ولایات کابل، ننگرهار، لوگر، پکتیا، ارزگان و همچنان در شمال شرق بدخشان و تخار و قندوز کشودند که ادامه حملات بهاری 1390 بود.
آی اس آی در همکاری با گلبدین و عمال شان در داخل ارتش و ریاست امنیت ملی برای سر به نیست کردن افسران پولیس تاجیک مربوط به جمعیت اسلامی از جمله جنرال مولانا سیدخیلی، قوماندان امنیه ولایت قندوز، جنرال داوود داوود آمرزون شرق، جنرال شاه جهان نوری قواندان امنیه تخار، با براه انداختن حملات بهاری «عمری» 1390 به منطقه ای گاومالی ولایت تخار سرازیر شدند. قوای ناتو، به گاومالی حمله کرد که بر اثر بمباران ها 12 نفرکشته شدند و 90 نفر دیکر زخم برداشتند. تظاهرات در کاومالی براه افتاد. اوضاع نا آرام گردید. حکومت کرزی زلمی ویسا فرمانده قول اردو 209 شاهین در بلخ را توظیف کردکه در برقراری امنیت به ولایت تخار برود. زلمی ویسا با 25 تن از افراد اعتمادی همدست و همداستان برای مدت ده روز ساختمان مقام ولایت تخار را در اختیار گرفتند. این در حالی بود که جنرال داوودداوود آمر زون شرق در قندهار بود. با رسیدن جنرال داوود به مقام ولایت تخار، جلسه امنیتی تشکیل شد که در آن عبدالجبار تقوا والی تخار، زلمی ویسا، داوود ،جنرال شاه جهان نوری، رییس امنیت ولایت تخار و خانم الکوزی ترجمان افسران آلمانی که در جلسه حضور داشتند.
جلسه امنیتی تیره می نمود. پس از ختم جلسه والی تخار با یک افسر آلمانی از منزل اول به منزل دوم ساختمان رفت. زلمی ویسا به تشناب ولایت رفت. داوود، شاه جهان نوری، خانم الکوزی و دو افسر آلمانی منتظر بازگشت زلمی ویسا در دهلیز اول جایی که بمب در آنجا جاگذاری شده بود، ایستاده بودند که ناگهان انفجار صورت کرفت که در اثر آن شاه جهان نوری و خانم الکوزی و دو نفر آلمانی همراه با کمره مین جابجا کشته شدند.
جنرال داوود زخم برداشته بود. او در حالیکه تفنگچه اش را در دست داشت و هنوز زنده بود که ناگهان به ضرب کلوله ها به قتل رسید. در دهلیز اول هیچ کس به جز زلمی ویسا مسلح نبود که در موقع منفجر شدن بمب در تشناب بود. مخالفان زلمی ویسا را متهم می کنند که داوود را هدف قرار داده است.

با ترور خونین مولانا سیدخیلی قوماندان امنیه ولایت قندوز و کشته شدن جنرال داوود و شاه جهان نوری و سپس با ترور استاد ربانی رییس شورای صلح در 19 سپتامبر 2011، بوسیله شخص بنام عصمت الله از فرستاده های شورای کویته طالبان آی اس آی در تبانی با استانکزی رییس امنیت ملی و ملا عبیدالله و چند نفر دیگر، ضربه هولناک بر بدنه جمعیت اسلامی وارد گردید.
افسران تاجیک مخالف پاکستان و طالبان و حکومت کرزی از شمال شرق پاکسازی شدند. با ترور ربانی، آخرین ضربه را به بر بدنه جمعیت وارد ساختند که نه تنها بحران رهبری را در جمعیت رقم زد و رقابت را میان قدرتمندان تشدید نمود بلکه نفوذ جمعیت در بدخشان کمرنگ گردید و در عوض نفوذ اسلامگرایان لشکر التحریر و طیبه و طالبان قایم شد.

دوسیه های ترورهای خونین زنجیره ای به شمول دوسیه ترور استاد ربانی مختومه اعلام گردید. قسمی که دوسیه ترور احمدشاه مسعود مختومه اعلام شد و آب از آب تکان نخورد. فهیم قسیم، یونس قانونی، عبدالله، بسم الله خان {وزیر داخله و بعد وزیر دفاع کرزی} به شمول کرزی {کرزی به استاد ربانی که در ایران به غرض شرکت در کنفرانس کشورهای اسلامی رفته بود، تلفن کرده بود که بیاید که نماینده طالبان برای مذاکره با رییس شورای صلح وارد کابل شده است} و سیاف و عطامحمد نور و صلاح الدین ربانی و احمدضیا مسعود و خلیلی و محقق و محسنی همه و همه شهادت آنها را تبریک گفتند.
هیچ گروه به خون خواهی فرزندان افغانستان در بدخشان و پنجشیر و تخار قیام نکرد. با ترور شیخ الحدیث ایاز نیازی از ملایان تحصیل دانشگاه الازهر استاد فاکولته شرعیات و ملاامام مسجد وزیر اکبرخان در 3جون 2020، بوسیله تروریست انتحاری در مسجد وزیر اکبرخان، گروه هایی در بدخشان و تخار و پنجشیر به خون خواهی نیازی برخواسته اند.

امضای توافقنامه استراتژیک امریکا و افغانستان؛
باراک اوباما رییس جمهور امریکا، در دیدار با جنرال های ناتو در شهر لیسبون پرتقال در نوامبر 2010، زمان خروج نا به هنگام عساکر امریکا و ناتو را از افغانستان اعلام کرد. روز دوشنبه 31 ثور 1391 {2 می 2012} باراک اوباما با رییس جمهور کرزی سند موافقتنامه استراتژیک امریکا و افغانستان را تحت نام پیمان امنیتی امریکا و افغانستان امضا کردند. این موافقتنامه شامل 9 صفحه، هشت بخش و 32 بند است.
در این پیمان امنیتی علیرغم ظاهر آراسته سیاسی از احترام به حکومت و حاکمیت ملی و تمامیت ارضی و حقوقی و مدنی افغانستان چندین بار یاد گردیده است، آنچه از متن پیمان امنیتی میان امریکا و افغانستان غایب است حق تعیین سرنوشت سیاسی مردم افغانستان بدست خودشان است. حق تعیین سرنوشت سیاسی مردم افغانستان به نفع مصالح اقتصادی سیاسی و نظامی امریکا مصادره گردیده است. از جمله: در بخش دوم ذیل عنوان تاکید بر ارزش های مشترک دموکراتیک، انطباق کامل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و حقوقی افغانستان با ارزش های امریکایی را مورد تاکید قرار داده است.
دربند دوم از بخش سوم تحت عنوان تحکیم امنیت دراز مدت، از آزادی عمل امریکایی ها در اقدامات نظامی امنیتی بعد از 2014-که بر اساس بیانه سران ناتو در لیسبون، امریکا و غرب باید نیروهای نظامی خودشان را از افغانستان خارج نمایند-به بهانه لزوم تداوم و مبارزه با القاعده و وابستگانش سخن به میان آورده شده است.
در قسمت الف از بند 2 بخش سوم هم بار دیگر تاکید شده است که هیچ نوع توافقنامه ای {منظور توافقنامه لیسبون}-تاثیری در حق طرفین-منظور حق-امریکا-برای تداوم عملیات ضد تروریسم نخواهد داشت. در بند9 از بخش سوم آمده است که امریکا حق دارد در هرمناقشه ای که یک طرف آن افغانستان باشد، وارد شود و این ورود شامل بخشی از اقدامات سیاسی و دیپلماتیک اقتصادی و نظامی می شود و دولت و قوای افغانستان در این میان باید عاجل خود را با این اقدامات هماهنگ سازند.
بر اساس بند 4 از بخش ششم، دولت افغانستان موظف است ساختارهای سنتی ولایات را که بر اساس باورها و ارزش های بومی استوار اند و میانه ای با سیطره فکری و فرهنگی غرب ندارند، در یک پروسه چندساله از بین ببرد و تحت نظامات واحد مطابق الگوی توافقنامه استراتژیک امریکا و افغانستان در آورد. بر اساس بند از بخش هشتم {بخش پایانی} دولت افغانستان حق فسخ یک جانبه قرارداد را تحت هیچ شرایط ندارد و آنگاه که امریکا هم لغو همه یا بخشی از آن را بپذیرد، این توافقنامه تا یکسال پس از آن معتبر خواهد ماند. {رجوع شود بهZagros Tribune 1 May 2012 No 199 Australia Sydney.}

در هرصورت، موافقتنامه پیمان امنیتی میان اوباما و کرزی در اوضاع و احوال شرایط جنگی که طالبان ضربات مرگبار وارد می کردند رقم خورد که با خروج 100 هزار نفر از سربازان امریکایی، 10 هزار سرباز انگلیسی {مستقر در پکتیا و قندها و هلمند {منبع اصلی ثروت خشخاش تریاک و مشتقات آن} و همچنان 4000 سرباز کانادایی از حوزه جنوب غرب و سربازان استرالیایی مستقر در ارزکان، و 3000 سرباز آلمانی از شمال و 3000 سرباز فرانسوی از ننگرهار، ارتش و پولیس ضعیف نگهداشته افغانستان در میدان جنک ایتلاف بین المللی با طالبان تنها در صف اول مبارزه با طالبان روبرو شد. (هرچند نیروهای بین المللی کمکی نبودند)

از سوی دیگر، اوباما که در آغاز کار از مبارزه علیه خشونت و بنیادگرایی و طالبان سخن می گفت، پس از آنکه پروژه صلح کرزی از چینل ملابرادر {ملا برادر سال های زیاد در زندان آی اس آی بماند تا سرانجام تسلیم رضای جنرال ها شد و اکنون معاون سیاسی طالبان و فرد ارشد بازی ها به نفع آی اس آی است}، را سبوتاژ کرد، برای اینکه سیطره کامل پاکستان را بر طالبان کاهش دهد و راه صلح امریکا با طالبان را هموار سازد و کلید جنگ و صلح و تاج و تخت افغانستان را در دست امریکا نکهدارد، در جنوری 2012، فرمان افتتاح دفتر سیاسی طالبان را در شهر دوحه قطر صادر کرد.
عهدنامه صلح یک جانبه امریکا و طالبان در دوحه امضا شد. طالبان دفتر امارت اسلامی را در دوحه تشکیل دادند. کرزی به رسم اعتراض سفیر افغانستان را از قطر به افغانستان فراخواند. اوباما با این دروغ که امریکا با افتتاح دفتر طالبان در دوحه، نقش کشور وساطت کننده میان افغانستان و طالبان را بازی می کند تا از این طریق دولت کرزی با طالبان دور یک میز مذاکره بنشینند، خود را خیرخواه مردم افغانستان نشان داد. اوباما با بیان این که امریکا، هسته های شبکه تروریستی القاعده را نابود کرده و به زودی اسامه بن لادن را دستگیر و یا به قتل خواهد رساند، مژده پرواز کبوتر صلح برفراز آسمان چنگ زده و تیره و تار افغانستان را می داد

معمای اسامه بن لادن؛
اسامه بن لادن یکی از فرزندان شیخ محمد بن لادن است. شیخ از چند خانمش پنجاه و چهار اولاد داشت. شیخ محمد تشکیلات ساختمانی و کارهای عمرانی را بنام گروپ سعودی بن لادن {اس بی جی} را بوجود آورد. این تشکیلات انکشاف داده شد. حوزه فعالیت های تلفن و تلگرام و فعالیت های بانکی را احتوا می نمود. شیخ محمد در سال 1968 در یک سانحه هوایی بقتل رسید. اسامه بن لادن در سال 1957 در عربستان تولد شد. بعد از تکمیل تحصیلات ابتدایی وارد دانشگاه فیصل شد و از آن دانشگاه در رشته تنظیم امور اقتصادی دیپلوم گرفت و به فعالت تجاری پرداخت.
در سال1979، هنگامیکه افغانستان بوسیله ارتش شوروی اشغال شده بود، شهزاده ترکی آل فیصل رییس پولیس مخفی عربستان سعودی {از سال های 1977 تا 2001} از اسامه بن لادن خواست که به حیث ترتیب دهنده امور مالی علمیات سی آی ای در افغانستان ایفای وظیفه نماید. اسامه بن لادن ضروریات مالی مورد استفاده را در دوسیه کامپیوتری خود القاعده نامید. یک افسر مصری بنام محمدعلی از سال 1982-تا2001، جنگجویان القاعده را در پاکستان تعلیمات نظامی می داد.
اسامه بن لادن بعد از خروج عساکر شوروی از افغانستان {15 فبروری 1989}، بنظر می رسد که روابط خود را با سی آی ای قطع کرد. در سال1990 هنگامیکه ارتش صدام حسین به کویت حمله کرد، اسامه بن لادن پیشنهاد کرد که جنگجویان القاعده در پهلوی سربازان سعودی، عساکر صدام را از کویت بیرون برانند. اما پادشاهی سعودی آنرا نپذیرفت و در عوض ترجیح داد با ایتلاف بین المللی به رهبری امریکا، علیه صدام مبارزه کند. بعد از آن سازمان القاعده به دو فراکسیون تقسیم شد. اسامه به کمپ القاعده سودانی که در آن زمان بوسیله آل ترابی رهبر سودان رهبری می گردید پیوست که گفته می شود یاسر عرفات نیز در آن فراکسیون حضور داشت. فراکسیون دیگر به پادشاهی سعودی وفادار ماند.

در سال1992، امریکا به جنگ علیه اسلامیست های سومالی رفت. جنگجویان القاعده وفادار به اسامه برضد عساکر امریکایی در سومالی می جنگیدند. کشته شدن هیجده نفر از سربازان امریکا بوسیله القاعده در سومالی و سقوط یک چرخبال امریکایی در جریان جنگ و سپس بیرون رفتن امریکا از سومالی نام اسامه بن لادن را در سومالی و بخشی از جهان اسلام مشهور کرد. هواداران اش او را قهرمان جنگ سومالی معرفی می کردند. اسامه در سودان با بکار انداختن سرمایه 300 میلیون دالری چندین بانک را در سودان به وجود آورد.
در سال 1994، حسنی مبارک رییس جمهور مصر بر حکومت سودان فشار وارد کرد که اسامه را از کشورش بیرون سازد. او اسامه را متهم به پلان سوء قصد علیه جان خود کرد. در سال 1996 که امریکا و غرب و کشورهای عرب اسلامی برضدحکومت استاد ربانی قرار داشتند، اسامه به جلال آباد رسید. در توره بوره مسکن گزین شد.
یک رشته رویدادها چهره گشود: در جون 1996 در پارک نظامی کهوبار در عربستان در اثر یک حمله 19 تن از سربازان امر یکا در عربستان کشته شدند. در اگست 1998 دو بمب پر قدرت در سفارتخانه های امریکا در کشورهای تانزانیا و نایروبی منفجر شد، بیل کلینتون رییس جمهور وقت امریکا {1992 جنوری 2001} انگشت اتهام را بسوی اسامه بن لادن گرفت. به فرمان کلینتون 75 مرمی کروز به سوی پایکاه های تربیت نظامی اسامه به پکتیا، جلال آباد فیر شد. طالبان آنرا محکوم کردند.
همچنان به فرمان کلینتون لابراتور آل شفا در سودان مورد حملات راکتی قرار گرفت. اف بی ای برای دستگیری اسامه مبلغ پنج میلیون دالر جایزه تعیین کرد. بیل کلینتون تمام دارایی های اسامه در بانک های جهان را ضبط کرد.
در 12 اکتوبر 2000، انفجاری در کشتی یو اس اس امریکایی در یمن 17 نفر سرباز امریکایی به قتل رسید. دونالد رونسفلید وزیر دفاع امریک ا{2001 -2005}، اسامه را دشمن درجه اول امریکا معرفی کرد. در 10 نوامبر 2001 سدنی تلکراف از وجود یک ویدیوکست خبر داد که در آن اسامه بن لادن اعتراف کرده است و مسوولیت حمله به نیویارک را به عهده گرفته است.
در 7 اکتوبر جان نیوگروپونت سفیر دایمی امریکا در ملل متحد گفت دولت امریکا اسنادی را بدست آورده است که اسامه بن لادن در عقب حمله تروریستی 11 سپتامبر در حرکت بوده است. اما آن اسناد هرگز چاپ نشد. اسامه بن لادن در سال 1998 در جلسه خوست همراه با ایمن الظواهری رهبر بنیادگرایان مصری جبهه ی بین المللی نبرد علیه امریکا و اسراییل را به وجود آورد. با سقوط طالبان در نوامبر 2001، اسامه بن لادن بوسیله آی اس آی به پاکستان منتقل شد و غیب شد.
جرج دبلیو بوش نتوانست اسامه را پیدا کند اما نیروهای کوماندوی ویژه امریکا در نیمه شب 2 می 2011، به مخفیگاه اسامه بن لادن در ایبت آباد در 125 کیلومتری شمال غرب اسلام آباد یورش بردند. اسامه بن لادن کشته شد. اعلام کردند که جسداش را به دریا انداختند. اوباما و جوبایدن و دیگران جشن گرفتند. اوباما در شب 2 می 2012، بدون خبر، ناگهان در میدان هوایی نظامی بکرام افغانستان رسید. او از آنجا مردم افغانستان و امریکا و جهان را مخاطب قرار داد و گفت: «امریکا با کشتن اسامه بن لادن، در جنگ علیه تروریسم پیروز شده است. جنگ در افغانستان نیز به پایان خود نزدیک می شود. طالبان تندرو ریشه کن شده اند. طالبان «میانه رو» در حال مذاکره با حکومت افغانستان هستند. سربازان ما قهرمانان برنده جنگ افغانستان است. او از خروج عساکر امریکا و ناتو در دسامبر 2014، از افغانستان خبر داد.

محمد صدیقی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
آمریکا
11 سپتامبر
نظرات بینندگان:

>>>   دوستم چه در زمان کرزی و چه در زمان اشرف غنی،خواهان قدرت و امتیازات بیشتر از آنها بود.
اما نه کرزی و نه اشرف غنی،خواهان این بودند که در دولت به او امتیازات زیاد تر بدهند.
بعد از آن که روابط کرزی با دوستم خراب شد،دوستم در یک سفر به مزار،از جانب عطا محمد نور والی بلخ،مورد پذیرایی قرار گرفت.
کرزی عاجل عطا محمد نور را به کابل خواست و گفت:
آیا تو والی من هستی و یا از دوستم که تو از دوستم در مزار پذیرایی کردی؟

عطا محمد نور در جواب کرزی گفت:
صایب،دوستم یک بزرگ قوم ازبک است،ما نمیتوانیم نفوذ او را در میان ازبک ها نا دیده بگیریم.چه خاصا که او پشتیبانی مقامات ترکیه را نیز در خود دارد و ترکیه در فکر ساختن دوباره امپراطوری عثمانی است.ما باید با احتیاط درین موضوع برخورد کنیم.
کرزی تیلفون را گرفت و به کسی که این راپور را برایش داده بود،زنگ زد و گفت:
والله،ای عطا خو خوب آدم برآمد.این آدم خوب،خوب گپ ها میزند.
بنأ کرزی کوشش کرد در بعد داخلی در میان ازبک ها،رقیب جدیدی در مقابل دوستم در میان ازبک ها پیدا کند که عبارت از اکبر بای بود،اما چندان نتیجه نداد و تنها یک آله دوستم ترسانک بود و دیگر چیزی نبود.
اما در بعد خارجی،کرزی خواهان پیشبرد مذاکرات صلح بین دولت و طالبان در ترکیه شد،تا بدینصورت دولت ترکیه را با خود نزدیک کند تا از گزند دوستم در امان باشد.
روابط اشرف غنی با دوستم نیز ،عین روابط کرزی با دوستم بود.
با این تفاوت که اشرف غنی ایشچی را در مقابل دوستم قرار داد و به او دوسبه جنایی ساخت و او را فرار ترکیه ساخت.
تا این که نزدیک انتخابات شد و اشرف غنی باز به رای ازبک ها ضرورت داشت و او را دوباره بطور غیر رسمی خواست،تا پای خودش در میان نیاید که او متهم است و چرا محاکمه نمیشود.
اما درین میان دونالد ترامپ رییس جمهور جدید امریکا سیاست جداگانه یی را در قبال افغانستان اتخاذ کرد و کارت ها از سر گت شدند و جبهه های جدید انتخاباتی و اعتلاف های جدید تشکیل شد و تقلب در انتخابات صورت گرفت و مثلی که بارک اوباما از روی ناچاری به دور دوم ریاست جمهوری کرزی تن داد،دونالد ترامپ نیز به دور دوم ریاست جمهوری اشرف غنی تن در داد و از افشای معاملات پشت پرده آنها در هردو دور ،بخاطر بعضی موضوعات خود داری میشود.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است