امپراطوری ازبیک ها و ظهور افغان ها
وقتی هرات در تصرف افغان ها قرار می گیرد، هیچ توجهی به حفظ آثار هنری صورت نمی گیرد و اکثر شهکاری های هنری از اثر خصومت افغان ها بصورت عمدی توسط افغان ها تخریب می گردد 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۲۶    ۱۳۹۹/۳/۲۰ کد خبر: 163740 منبع: پرینت

امپراطوری ازبیک ها (بحیث بانیان علم فضانوردی امروز)
۷۷۱-۹۱۲ هجری یا ۱۳۷۰-۱۵۰۶ میلادی

با ظهور افغان ها در صحنه سیاسی و نظامی مدنیت منطقه در کل و مدنیت امپراطوری ازبیک ها به چه شکل بسوی قهقرایی سوق می گردد.

مدتی که بین مرگ چنگیز خان کبیر و ظهور امیر تیمور گذشت، یک دوره هرج و مرج بالای اکثر مناطق آسیای میانه که افغانستان موجوده را نیز شامل بود، گشت. در این مدت امپراطوری بزرگ چنگیز خان الی ظهور امیر تیمور بین اولاده هایش در نقش خان های مغول تقسیم گشت و بیش از این چنگیزی نبود که صلاحیتدار کل امور باشد.

در این وقت سلسله کرت ها (۶۴۳-۷۸۴ هجری یا ۱۲۴۵-۱۳۸۱ میلادی) از قوم و قبیله تاجیک ها در هرات بحیث فرمانروا ظهور می کنند. این تاجیک ها در شروع فرمانبرداری از مغول های ایلخانی بالای ایران را اعلام می دارند. علیرغم تمام گپ ها، این زمامداران تاجیک تبار در سال ۷۳۳ هجری برابر با ۱۳۳۲ میلادی استقلال بدست می آورند و این آزادی تا ظهور امیر تیمور در سال ۷۸۳ هجری یا ۱۳۸۱ میلادی ادامه می یابد.

امیر تیمور از نگاه تباری ترک - مغول بود و بین سال های ۷۷۱-۸۰۷ هجری یا ۱۳۷۰-۱۴۰۵ میلادی به اختلافات و پاشیدگی های پس از مرگ چنگیز خان با تاسیس یک امپراطوری که از هند تا ترکیه را در بر می گرفت پایان داد.
امیر تیمور بعبارت دیگر از قوم و قبیله ازبیک هم قلمداد می گردد.

امیر تیمور بحیث بزرگترین فاتح بعد از چنگیز خان کبیر عزم را جزم کرده بود که چین را نیز شامل امپراطوری خویش سازد ولی حیات عاریت برایش این موقع را نداد. بحیث یک اصل طبیعی، امپراطوری و عظمت شخصی وی بعد از مرگش از هم پاشید. اما بازماندگانش از خود کارها و آثاری را در شهرهای سمرقند و هرات بجا گذاشت که امروز در زمره بزرگترین آثار هنری جهان شامل و درج اندراج یونیسکو، سازمان فرهنگی ملل متحد، گردیده است.

هرات پایتخت شاهرخ میرزا، پسر امیر تیمور، بود که بین سال های (۸۰۷-۵۰ هجری یا ۱۴۰۵-۴۷ میلادی) حکومت کرد. الوغ بیگ پسر شاهرخ میرزا و منجم بزرگ عصر خویش، بین سال های (۸۵-۵۳ هجری یا ۱۴۴۷-۴۹ میلادی) ترصدگاه بزرگی را در حومه شهر سمرقند بنا کرد که خدمات ارزنده ای را در بخش نجومی برای بشریت تحفه داد. وی را بر حق می توان پدر تحقیقات فضایی قبول کرد که زمینه تحقیقات و تسخیر فضای خارجی را امروز توسط فضا نوردان امریکایی و روسی ممکن ساخت.

سلطان حسین بایقرا (۸۷۵-۹۱۲ هجری یا ۱۴۷۰-۱۵۰۶م) آخرین فرد امپراطوری تیموری (ازبیک ها) بود. ادیبان و شاعران بزرگ از قبیل جامی، نقاشان بی بدیل از قبیل بهزاد و دها ادیب و هنرمند در دربار سلطان حسین بایقرا ازبیک در شهر هرات می زیستند و هنرهایی را خلق و تقدیم بشریت کردند که نظیرش در دنیا دیده نشده است.

پیش از آنکه اروپایی ها دوره رنسانس خویش را شروع کنند، دربار امیران ازبیک سردمدار رنسانس جهان بود و مناطقی از قبیل آسیای مرکزی و شمال غرب افغانستان امروزی مهد تمدن دنیا قلمداد و محسوب می گشت.

یادگارهای امیران ازبیک تا امروز در شهرهای هرات و سمرقند و سایر شهرهای آسیای میانه بزرگنمایی نموده و محراق توجه ادیبان و هنرمندان بین المللی می باشد. مسجد جامع هرات که تهدابش توسط غیاث الدین غوری در سال ۵۹۷ هجری یا ۱۲۰۰ میلادی گذاشته شد، توسط شاهرخ میرزا و میر علی شیر نوایی اعمار و به پایه اکمال رسید. میر علی شیر نوایی شاعر بزرگ و سیاست مدار مدبر و مشاور ارشد سلطان حسین بایقرا بین سال های ۹۰۴ هجری و ۱۴۹۸ میلادی بود.

بانو گوهر شاد بیگم خانم شاهرخ میرزا بود. بدستور این بانوی فرهیخته، شخصیتی بنام قوام الدین مرکزی را از ترکیب مصلا (عبادتگاه) و مدرسه (مرکز آموزش و پرورش بشکل عام) ایجاد کرد. دو منار بزرگ در دو طرف در ورودی مدرسه اعمار گشت. مقبره بانو گوهرشاد در کنجی از این مدرسه قرار دارد. هنری که در تزیین بیرون این ساختمان ها برنگ های آبی، با استفاده از سنگ قیمتی زمرد، و سبز خفیف بکار رفته است، مثل تاج محل واقع در شهر اگره هند، شامل عجایبات روزگار است. داخل این ساختمان ها برنگ های آبی، سرخ و طلایی مزین گشته که زیبایی هنری را برای هر تماشاگر و جهانگرد چشم گیر می سازد.

سلطان حسین بایقرا دست به اعمار شهر هرات می زند و چارسو یا بازار سرپوشیده، یک شفاخانه و یک مدرسه مزین با چهار منار از یادگار دوران زمامداری وی می باشد.

وقتی هرات در تصرف افغان ها قرار می گیرد، هیچ توجهی برای حفظ این آثار هنری صورت نمی گیرد و اکثر این شهکاری های هنری با مرور زمان از بین می رود یا از اثر خصومت افغان ها با مدنیت بصورت عمدی توسط افغان ها تخریب می گردد. از چهار منار مقبره گوهر شاد صرف یک منار آن الی زمامداری محمد داود آخرین زمامدار بارکزایی ایستاده ماند ولی بعد از سقوط بارکزایی ها در سال ۱۹۷۸م افغانستان بسوی هرج و مرج رفت و هیچ افغانی به حفظ آثار باستانی از قبیل آثار دوره تیموریان ازبیک علاقمندی نشان نمی دهد.

در سال ۱۸۸۵م انگلیس ها بدستور امیر عبدالرحمن خان به تخریب مجتمع مدرسه و مصلای دوران تیموریان زد و بهانه وی این بود که نگذارد روس ها با استفاده از این مراکز دست باشغال هرات برنند. ولی روس ها هرگز دست باشغال هرات نزد و امیر عبدالرحمن بحیث یک افغان صرف و صرف بخاطر فرهنگ ستیزی در کل و ضدیت با فرهنگ ازبیک ها دست باین کار زد.

از جمله ده منارهای تاریخی، دو منار در سال ۱۹۳۱م از بی توجهی زمامداران افغان و از اثر زلزله بزمین ریخت و منار دیگر هم در سال ۱۹۵۱م فروریخت. هر یک از این منارها بارتفاع پنجاه متر یا بارتفاع یک عمارت ده منزله شهر هرات را زیر نظارت قرار می دادند.

مجتمع گذرگاه هرات واقع در پنج کیلومتری شرق شهر هرات هنوز هم شاهد دها شهکاری های دوران تیموری های هرات می باشد. مقبره خواجه عبدالله انصاری صوفی، فیلسوف و شاعر قرن یازده در گذرگاه هرات قرار دارد.

در سال های ۹۰۵ هجری یا ۱۵۰۰ میلادی عظمت و سلطنت تیموری ها رو به سقوط می رود و زمینه ظهور یک سلسله دیگر از مغول تبارها برهبری محمد شیبانی را فراهم می سازد. محمد شیبانی بین سال های ۹۰۳-۱۶ هجری یا ۱۵۰۰-۱۰ میلادی هرات پایتخت تیموری ها را فتح می کند. سلسله شیبانی تا اوایل قرن هفده یا الی ظهور انگلیس ها و تحمیل افغان ها بالای قسمتی از منطقه تاریخی حکومت می کردند.

با ورود و ظهور افغان ها در صحنه بازی های سیاسی، تمام پیشرفت های مدنی و هنری متوقف گشته و افغانستان کنونی که جزو از عظمت آن دوران بود بسوی قهقرایی و نابودی سوق می گردد.

خلص سوانح امیر تیمور، رادمرد تاریخ:
دوران امپراطوری: ۹ اپریل ۱۳۷۰ – ۱۴ فبروری ۱۴۰۵
تاریخ تاجگزاری: ۹ اپریل ۱۳۷۰ در شهر تاریخی بلخ
زمامدار قبلی: امیر حسین
جانشین: خلیل سلطان
تاریخ تولد: ۹ اپریل ۱۳۳۶ واقع در شهر سبز ازبیکستان امروزی
تاریخ وفات: ۱۸ فبروری ۱۴۰۵ بعمر ۶۸ سالگی در شهر اوتار قزاقستان امروزی
جای دفن: گور امیر، سمرقند
اسم مکمل: شجاع الدین تیمور بن تاراغایی
اسم پدر: امیر تاراغایی
اسم مادر: سکینه خاتون
مذهب: سنی مذهب مسلمان

عبدالحمید


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
ازبیک
افغان
نظرات بینندگان:

>>>   ازبک و تاجک پشتون و‌هزاره کل ما افغان استیم . هم ازبک ما کل جهان را فتح کرده هم تاجک ما و هم پشتون ما . این افتخار کل افغانها است که فارس و‌دهلی از جمله فلات افغانستان است که فعلا به چهار کشور هند و بنگله دیش و پاکستان و ایران مسمی گردیده. ما ملت با ده هزار سال تاریخ شهنشاهی در جهان استیم . جهان سلطان محمود غزنوی کبیر را از اسکندر مقدونی مهمتر میدانند و کنشکای کبیر را همینطور. احمد شاه ابدالی کبیر شاخ شاهان را شکسته بود. زنده باد اقوام باهم برادر افغانستان
جمشید جوادی

>>>   ادم هم اینقدر .... شده میتانه? که چنگیز خونخوار را که شهر های افغانستان را اتش زد که بامیان شهر غلغله یاد میشد را اتش زد و مردم اش را از پیر تا جوان از تیغ گزراند ، در هرات داماد اش کشته شده بود چنکیز خونخار امر کرد که در بدل انتقام داماد اش شهر را اتش و مردم اش را بکشند و حتا زنده جان اش نماند همان بود که چنگیزیان در دشتهای هرات موشها را هم از تیغ تیر کردند ، اکنون خودات اورا کبیر و با افتخار یاد میکنی ، ....

>>>   امیر تیمور نه تنها در افغانستان،بلکه در هندوستان نیز شهرت بسزایی داشت.
سیف علی خان هنرمند بالیود،شوهر کریناکپور که نام پسر خویش را تیمور گذاشته بود،مورد اعتراضات هندو ها در افغانستان قرار گرفت.
رشی کپور کاکای کرینا کپور که اعتراضات مردم را بیجا دانست و دخالت در امور خانوادگی شخصی مردم دانست،در اثر دسیسه به سرطان مبتلا و کشته شد.
در آخرین پیام خود از بستر مرگ گفت:
باز هم به مردم هندوستان میگویم:کار کنید و زحمت بکشید و در امور خانوادگی مردم مداخله نکنید.

>>>   امیر تیمور ‌تیموریان ازبک نبودند. ازبک ها به ماوراالنهر حمله نمودند و امپراطوری تیموری را ساقط نمودند. بابر نواده تیمور بود و با ازبک ها جنگید ولی فراری شد. بعدا ازبک ها تیموریان را ساقط نمودند. زبان مشترک دلیل به قوم واحد بودن نیست. اگر این طور باشد اویغورها نیز چغتایی صحبت می کنند

>>>   قلم تان رسا باد جناب عبدالحمید عزیز !

>>>   یکی از شعرباف ها که شاگرد پدرم بود گفت: ما روزها که از شهر به سید عبدالله مختار- برای جری کشیدن - میرفتیم؛ می دیدم که نفری را بین سطل بزرگی قرار دارد طوریکه او را از بالای منار به طرف پاءین توسط ریسمان قرار داشت. و توسط چکش داشت کاشین های منار را تخریب می کرد. البته می گفت که اول نام های دوازده امام را از بین می برد.
لازم به یاد آوری است که تمام منار ها توسط کاشین های بسیار مقبول و خوش رنگ تزیین شده بود. که البته بطور نمونه در وجود بعضی از منار ها هنوز باقی است. البته این خیانت و جنایت تاریخی تقریبابین سالهای ۱۳۲۵ الی ۱۳۳۵بوده است.
لازم به یاد آوری که نام های شاهان زمان حکومت های خراسان زمین نوشته شده بوده است.

>>>   ارگ هرات؛ ساختمان بیرونی آن طوری بوده که اطراف ساختمان توسط خانه های تابستانی بیرونی محصور طوری که این خانه ها روی پایه های بلند ‌قوی قرار داشته و کلکین های خانه ها دارای شیشه های خرد و رنگ‌های متنوع بوده وطرف شرق ارگ تخت بسیار بزرگی قرار داشته است که عموما روز های تابستان والی فرقه مشر مستوفی می آمدند عصرانه میخوردند
ولی حیات خان فرقه مشر قندهاری ( پدر عصمت مسلم قندهاری ) به بهانه اینکه در فرقه گاراج کم داریم تمام ساختمان بیرونی را تخریب وخشت های آن ر ا به فرقه(قشله ی عسگری )طوری انتقال داد که از ارگ الی قشله ی عسکری که - حدود ده کیلو متر می شود- سرباز هارا مقابل هم طوری ایستاده بودن که خشت ها را دست به دست همدیگر می دادند و تمام ساختمان های بیرونی را تخریب کرد.
در داخل ارگ دیواری بوده که حینیکه استادبهزاد هروی مشغول نقاشی عجیب بوده؛ یکی از نقاشان فرانسه به دیدن آستاد بهزاد می آید؛ از استاد خواهش می کند که اگر اجازه بدهید طرف دیگر این دیوار را من کارکنم.
حیات خان که دو طرف دیوار را می بیند می‌گوید(دریور اش پدر رفیقم بود) بین این دیوار گنجی نهفته است و دیوار که یادگاری دو نقاش مشهور جهان بوده؛ متأسفانه بر دوسیه ی جنایت این خاندان فاشیست می افزایش وتخریب می کند!۰

>>>   قلم تان رسا باد

>>>   حاصل کار بارکزایی و سدو زایی و محمد زایی
۲۵۰ سال جنگ‌و ویرانی و خونریزی
در بیست سال اخیر یک طرف جنگ غلزوی ها هستند و دیگر طرفش درانی ها
فعلا جنگ بین غلزوی و غلزوی است
ملاهیبت خبیث و غنی کوچی
درانی ها به رهبری کرزی مترصد فرصت تا خرشان را بزنند و ببرند.
نه کل بانه نه کدو
خاک در سر هردو

>>>   قلمت رسا و دستت توانا و عمرت درااااااز باد

>>>   افغان ها به اسکندر از مقدونيه "اسکندر بزرگ يا کبير" و به احمدخان ابدالى بابا (بابا هم پدر بزرگ ) مى گويند. مگر اين دو شمشير زن فتوحات خود را در هند گيرى با گل گلاب کردند?
دليل عمده اين نظر تاثير اسارت حاکمان افغانيت وپشتونوالى در استعمار و چاپلوسى انگليس و ديگر کشورهاى جهانگير اروپايى مى باشد. چرا? همين مغولها وتورانيان ايران زمين امیر اکبرتیمور گورکانی لشکر جنگهاى صليبى را در ترکيه امروزى شکست داد و به جانب اروپا پس روان شان کرد. لشکر فتوحات و محسيت سازى جنگهاى صليبى از جنگجويان بيشتر از دويچها يا گرمن (جرمن) ها و يا آلمانى (خپک زير بوريا) ها بودند چون امپراتور واتيکان دولت مقدس روم ملت آلمان يک گرمن يا آلمن مثل اوغمن بود.
حاکمان افغان "اسلامى" نيکتايى پوش از رهبران کشورهاى صليبها (نيکتايى گره صليبى است) اطاعت و عبادت مى کنند چون پول وپيسه و روزى هرروزشان رامى دهند. همين گونه سلطان بوزپورس (ترکيه استانبولى) از رهبران جنگهاى صليبى زر وسيم و سکه طلا مى گرفتند و دوباره هرات و همدان و اصفهان ايران بزرگ راتسخير نمايند.
تيمور اکبر شاهنشاه ايران اين خيانت تار يخى سلطان ترکيه عثمانى را فاش ساخت.
نامهٔ امیر تیمور گورکانی به عنوان ايران زمين به شارل ششم فرانسه. این نامه به زبان فارسی و در بارهٔ مسائل بازرگانی است و در خزانهٔ اسناد رسمی فرانسه نگهداری می‌شود.:
"امیر کبیر تمور کوران گورکانى زید عمره
ملک ری د فرنسا
صد هزار سلام و آرزومندی ازین محب خود با جهان ارزمندی بسیار بعد از تبلیغ ادعیه رای عالی آن امیر کبیر را نموده می‌شود که فری فرنسکس تعلیم‌دِه بدین طرف رسید و مکاتب ملکان را آورد و نیک‌نامی و عظمت و بزرکوری آن امیر کبیر را عرضه کرد عظیم شادمان شدیم و نیز تقریر کرد که با لشکر انبوه روانه شد بیاری باری تعالی و دشمانان مارا و شمارا قهر و زبون کرد من بعد فری جوان مارحسیا سلطانیه به خدمت فرستاده شد وی بخدمت تقریر کند هرچه واقع شد اکنون توقع از آن امیر کبیر داریم دائماً مکاتیب همایون فرستاده شود و سلامتی آن امیر کبیر باز نماید تا تسلی خاطر حاصل آید دیگر می‌باید که بازرگانان شما را بدین طرف فرستاده شود که اینجایگه ایشانرا معزز و مکرم سازیم و نیز بازرگانان ما بدان طرف رجوع سازند ایشانرا نیز معزز و مکرم سازند و بر ایشان کسی زور و زیادتی نکند زیرا دنیا ببازرگانان آبادانست زیادت چه ابرام نمایم دولت باد در کامرانی بسیار سال و السلام تحریر فی غره محرم المکرم سنه خمسه و ثمانمایه الهجریه"
تصوير نامه : https://en.wikipedia.org/wiki/File:Letter_of_Tamerlane_to_Charles_VI_1402.jpg
Lettre de Timur à Charles VI de France , 1402, témoin de relations timourides avec l' Europe . Archives nationales , Paris
اصالت تیموریان به مغول‌های برلاس می‌رسد. برلاس‌ها بزرک از پشتیبانان سپاه چنگیزخان کبیر بودند پس از توسعه و تکامل فرهنگى نواده برخاسته از منگولياى آسیای میانه، برلاس‌ها در جنوب قزاقستان امروزی از چیمکند تا طراز و آلماتی ساکن شدند و خانات چين و آسياى هندو ايران را به وجود آوردند. در آن جا با مردمان ترک بومی درآمیختند به طوری که در زمان پادشاهی تیمور ، بارلاس‌ها کاملاً زبان و رسوم ترکی را برگزیده بودند. پس از اسلام آوردن مردم آسیای میانه، ترک‌ها و مغول‌ها با فرهنگ ایران زمين و زبان پارسى درآمیختند. فرهنگ ایرانزمين همراه با فارسی ادبيات پارسى و همراه با دین اسلام به آسیای میانه راه نوين براى توليدى دوباره فرهنگى از همين همآغوشى فرهنگى تورانى و ايرانى را فراهم نمود.
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/b/b2/Teymur.jpg
شاهرخ میرزا1405–1447 م) چهارمین پسر تیمور گورکانی و یکی از جانشینان او و از بزرگترین پادشاهان تیموری است.

شاهرخ میرزا هنرپرور و ادب‌دوست بود و به علم و هنر بسیار علاقه داشت. شورش‌های جدایی طلبانه را فرونشاند و بر آبادانی ايران زمين خراسان همت گمارد. او پایتخت خود را از سمرقند به شهر هرات منتقل کرد و آن شهر را مرکز هنرمندان و دانشمندان ساخت. سبک هنری یا مکتب هرات تحت حمایت او بانو هنر پرور اش و پسرش شکل گرفت.
همسر او گوهرشاد آغا نیز بناها، مساجد و مدارس بسیاری بنا کرد که مسجد گوهرشاد مشهد و مسجد گوهرشاد هرات از آن جمله‌ است.
از برکت انتقال متقابل سه گوشه فرهنگى هند و ايران و توران و رشد و تکامل آن تورانيان از تاجگورگان (چينى: تاشقرغان دولت حاکمان پشتون "تاج گورگان" را "خلم" تغير نام داد ) .
"داماد" به زبان امروزى مغولستانى بادبيره سريليک سلاوسيستيک روسى گرفته تاهمه زبانهاى سلاوى (khürgen: خورگين ). "گورگان" پارسى شده است. ازهمين هم آغوشى هاى فرهنگى چه بين کشورى وبين قومى داخل کشور و چه فرهنگى در دورانهاى پيشدادى باستانى و ميانه و جديد تولد هاى دوباره در بخش هنرى و فرهنگى و معمارى و نقاشى ونقش و نگارى٬ ميناکارى و کاشى کارى و موسيقى شاهکاريهاى نقشبندى هنرهاى هفتگانه درهفت شهرعشق در هفت گوشه پروين در هفت کِیوان بهرام در هفت خوان رستم در هفت بناى نيکوى درهفت آذرگاه ازعجايب تاريخى زردشتى نقشبندى پديد نمودند
وشاهکارها وآثار جاودانى همين تموريان ونواده آن چه شاهرخ ميرزا و الغ بيگ و چه فرزند کابل بابر بزرگ به هند وايران و تورا ن و به بشريت تقديم کردند.
بدون دودمان تيموريان و بابريان آهنگ بزرگوار على شير نوايى و يا فانى دوست نزديک نور دين جامى "بياکه بريم به مزار سيلى گل لاله زار" نام دارد که آن آهنگ اش دربابرنامه درج است. اين آهنگ به سبک نظم شعرى دوران درى و هندى نوشته شده است. بابر اين آهنگ را گلزار و لاله زار ناميده و کمپوز آن از سوى على شير نوائى. على شير نوائى و استاد اش جامى از موسيقى دانان نقش ونگار که نقش و نگار در همه عرصه هاى هنرهاى هفت گانه ( معمارى ونقاشى ونقش و نگارى٬ ميناکارى و کاشى کارى ) و حتى در بخش مذهبى نقشبندى نهادينه شد.
جان بیلی استاد موسیقی‌شناسی فرهنگی در دانشگاه گُلداسمیت لندن موسيقى هرات و موسيقى خرابات پتياله را تحقيق کرد در کتاب اش اين نقل قول ازبابر نامه را نوشت. همين موسيقى "ملامحمد جان" را که در آرشيف هندوستان بود. دولت هند به پدر استاد سرآهنگ استاد غلام حسين درسال 1906 ميلادى داد و استاد غلام حسين آن را نواخت و دولت هند آن را در نوار موسيقى با نشان "سگ با بلندگو" در کلکته ضبط کرد. موسيقى از نوائى بود ولى "رفرين" (موسيقى شناسى: Refrain: بند برگردان یا تَهلیل) ملامحمدجان را تکرار مى کرد بدون شعر نوائى
استاد غلام حسين از هند به کابل آمدند و در پهلوى بهارانيه و هندوگزر کابل بلاخره درخرابات کابل جاه گزين شدند.
شوربختانه نوشته موسيقى که کمپوز گر مکتب موسيقى کابل آهنگ نوائى را با حروف مخصوص موسيقى نوشته شده بود ازسوى حاکمان پشتون نام اين بزرگوار از ورق حذف شد.
تیمور گورکانی (715–783 ه‍.خ / 736–807 ه‍.ق / 1336–1405 م)، نخستین پادشاه گورکانی (دودمان تیموری) و پایه‌گذار این دودمان شاهی است که در بیشتر سرزمین‌های آسیای مرکزی و غربی حکمرانی کرد. تیمور در زبان جغتایی به معنای «آهن» است و از او با القاب «امیر تیمور»، «تیمور گورکانی»، «شاهنشاه ايران »و «صاحبقران» یاد شده‌است. پسر تيمور شاه شاهان شاهرخ ميرزا و عروس اش گوهرشاد بيگم ونوحه اش الغ بيگ يکى ازبزرگترين دانشمند اخترشناسى و يا ستاره شناس و گاهنامه شناس گيتى بشمار مى رود.
حاکمان پشتون ادب و نزاکت را پيرامون ديگر اقوام و مردم مراعات نمى کنند.
براى شاه حبيب اله کلکانى " بچه سقاؤ" (آب رسان) تا تاجيک را توهين کنند". حاکمان پشتون به غير پشتونان بويژه به تورانيان هنرو دانش دوست مانند تورکتباران التايى و هزاره ها و اوزبيک و تورکمن و.... توهين مى نمايند. نابود باد تفکر فاشيستى حاکمان پشتون.

حاکمان پشتون توانايى صلاحيت و صلابت انجام حکومتدارى قانونى را ندارند.
پاکستان يک کشور فدرالى و در امور داخلى چند مرکزيتى است. در پاکستان قدرت تقسيم و تجزيه شده و تقسيم قدرت قدرت را دوچند مى سازد ولى در افغانستان قدرت تقيسم و تجزيه نشده بلکه کشور و مردم و ملتهاى ايش تقيسم شده است . حاکمان افغان با وجود "نظام سنتراليسم يعنى نظام مرکزيت غير شورايى اسلامى " احد اقل در دوبخش دولتى در بين خود حاکمان پشتون بطور نظام هميشه گد و ود و پارچه پارچه تقسيم وتجزيه است. هردو رژيم وابسته حاکمان پشتونتباران چه حکومت غنى پشتون و چه امارت طالبان
تاريکى نظام حاکمان وابسته به استثمارگران و استعمارگران برتانيه و روسيه و امريکه در سرزمين خورشيد بودند و هنوز استند.
هر زمانيکه حاکمان پشتونيستى وافغانيستى گستاخى به زبان عاميانه "ک-وازى" عليه پاکستان فدرالى و قوى و مستقل مى کنند بزودى نتيجه کارکرد در جلد و پوست خود حس مى کنند. اين گستاخان عبارت از داودخان و نجيب خان بودند و اينجا و آنجا کرزى و غنى سنگ ديورند را به سينه مى زدند تا اينکه بادار شان امريکا مشت محکم بر دهن شان زد که سرحد بين پاکستان مستقل وافغانستان بدون استقلال سرحد رسمى بين الملى است.
ايالات متحده از 52 استان فدرالى ساخته شده است
تقسیمات فدرالى و استانى و شهرستانى کشور پاکستان قدرت مندى اين کشور را نهادينه ساخته است. :
پاکستان از پنج ایالت، یک منطقهٔ خودمختار قبایلی، یک منطقه فدرال پایتخت (اسلام آباد) و دو منطقه مربوط به جامو و کشمیر تشکیل شده‌است.
ایالت‌ها و مناطق ویژه منطقه زرد رنگ (شماره 1) ایالت بلوچستان به مرکزیت کویته
منطقه بنفش رنگ (شماره 2) ایالت سرحدی شمال غربی به مرکزیت پیشاور (NWFP) از سال 2010 ایالت (صوبہ) مثلاً خیبر پختونخوا
منطقه آبی زنگ (شماره 3) ایالت پنجاب به مرکزیت لاهور
منطقه سرخ رنگ (شماره 4) ایالت سند به مرکزیت بندر کراچی
منطقه سفید رنگ (شماره 5) منطقه فدرال پایتخت (ناحیه پایتختی اسلام‌آباد) (IST)ديويزيون هزاره ( هُزاله بخوان
منطقه سبز رنگ (شماره 6) منطقه خودمختار قبایلی به مرکزیت میران شاه (FATA)
منطقه فیروزه‌ای رنگ (شماره 7) منطقه کشمیر آزاد (جامو و کشمیر آزاد) به مرکزیت مظفرآباد (AJK)
منطقه سیاه رنگ (شماره 8) ایالت گلگت بلتستان به مرکزیت گلگت
ایالت بلوچستان و ایالت سرحد شمال غربی، خود نیز دارای مناطق خودمختار قبایلی هستند که آنها را (Provincially Administered Tribal Areas (PATA گویند.
بخش (ڈویژن) مثلاً بخش راولپندی و بخش (ڈویژن = Division) هزاره با پايتخت ايبت آباد (بخوان ابوت آباد هندوکوه)
یالت‌های پاکستان به نوبه خود به 34 بخش (اردو: ڈویژن) و هر بخش نیز به چندین ناحیه (اردو: ضلع) تقسیم شده است. تعداد ناحیه‌های پاکستان 149ناحیه است که به نوبه خود به 588 تحصیل) (اردو: تحصیل یا تعلقه) تقسیم شده است. تحصیل‌ها نیز خود به چند هزار شورای اتحادیه‌ای (اردو: شیروان) تقسیم می‌گردند.
متل است: "سگان که غوغو مى چک نمى زنند"
آقاى وحیدالله وحید مانند آقاى صديق افغان رييس رياضات فلسفى نظريات خنده آور دارند. در ستان تقسيم شده هند و پاکستان (پنجاب : پنج رود) منطقه ای به نام "پټان کوت" قرار دارد.
چگونه "پټان کوت" به "پشتون کوت" تبدیل شد؟ اکنون می دانم که چرا مکانی بنام پشتونکوت در شبرغان وجود دارد اگرچه تا دهه 1960 شبرغان جزء ستان "ترکستان" تورکستان يا توران ايران ناميده مى شد ناميده می شد
واژه "کوت" از ديوانگرايى سانسکريت هندى به معنای "ارگ" یا "دژ " یا پادگان در زبان پارسى (معرب فارسی) است.
"شبرغان" معرب فارسی ( پسوند ان مکانى پارسى "شبرگان" است که از اجزأ کشور توران بود با پايتخت سمنگان و "توران دت" (آلمانى Turandot ) توراندخت (پارسى شاه دخت شاه توران) در تخت رستم در سمنگان
(معرب اش سمنغان مى شد که نشد)
کارل ریتر (انگلیسی: Carl Ritter؛ زاده 7 اگست 1779 درگذشته 28 سپتامبر 1859) یک جغرافيه دان اهل آلمان بود.
کارل ریتر و الکساندر فون هومبولت (به انگلیسی: Alexander von Humboldt); زاده 14 سپتامبر 1769 ; درگذشته 6 1859مى برلين) بنیان‌گذار ان جغرافیای نوین، یکی از بزرگ‌ترین دانشمندان سده‌های ۱۸ و ۱۹ میلادی بود.
الکساندر فون هومبولت که شش سال تمام در "پژوهشهاى گيولوگى میدانی" (Field research) رشته کوه هاى آسياى ميانه و هم "هندوکوه" را انجام داد نام "هندوکش" را که يک جهانگرد عربى بن بطوطه ("هندوکش" کش امريه کشتن هندو يا "قتل کن هندو ") معنى نموده بود. لکساندر فون هومبولت اين اصطلاح را بازى با واژه ها ناميد که اين شخص از جيولوژى و يا کوه شناسى پى نبرده است و کُش و کوشا در سرودهاى زمان ريگويدا بانو دوم راما کريشنا (ساتى) به عنوان دخت پرواتى (پرواتى کوه) به فرزندان خود و سرودهاى راما کريشنا خوب آموزانده بود.

>>>   نظر دهنده اول به مفکوره های پوچ و جعلی اوغانی خود خوش باش کسی که خود را به خریت زد هرگز او را بیدار نتوانید کرد.

>>>   د عمرتان برکت

>>>   اوغان های ضد فرهنگ ۸۰ فیصد آثار تاریخی و باستانی هرات و بلخ را که مربوط به تمدن و شکوه خراسان بود نابود ساختند و این کارشان جز از کینه و حسادت تاجیکان و ازبیکان دلیل دیگری نداشت.

>>>   ۲۷۰ سال شادی بازی غفلت تقلب جنایت زورگوئی نوکری بیگانه و سهو مدیریت بس است دیگر۰

>>>   ۲۷۰ سال شادی بازی غفلت تقلب جنایت زورگوئی نوکری بیگانه و سهو مدیریت بس است دیگر۰


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است