نقش مخرب عربستان سعودی در افغانستان (پنجم)
سعودی ها در پی تجدید حیات سیاسی بر پایه مذهب وهابی هستند. مدارس وهابی و احزاب اسلامی را که با وهابیت هم فکر و هم نوا می باشند، تمویل می کنند و از طالبان که با وهابیت هم نوا هستند سود می جویند 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۱۷    ۱۳۹۹/۴/۲۲ کد خبر: 164143 منبع: پرینت

از بنیادگرایی مکتبی، تا سبک نو بنیادگرایی طالبانی و القاعده و داعشی؛
لشکرکشی شوروی به افغانستان که گورباچف رهبر شوروی {1985-1992}، آنرا اشتباه بزرگ تاریخی نامید، نه تنها احزاب بنیادگرای اسلامی افغانستان، پاکستان، مصر و الجزایر و عراق و سودان و سایر اسلامیست های ایدیولوژیک و جهان نینی دار الهام گرفته از اخوان المسلمین {جمعیت برادران} مصر به رهبری حسن البنا و سیدقطب را زیر چتر پوشش چتر جنرال ضیالحق، در پاکستان به انواع سلاح های سبک و سنگین و سامانه های راکت پرانی و سامانه موشک های استینگر ضدهوایی مسلح نمود که خرجش را آیالات متحده و عربستان سعودی و امیران شیوخ خلیج می پرداختند، بلکه توطئه گران جنگ سردی که متوجه مسلح شدن اسلام بنیادگرا و جنرال ضیاالحق بودند کف دست ضیاالحق را بوی کرده بودند، به دوست دیرینه عربستان سعودی که در برابر یک دالر امریکایی یک دالر خرج جنگ افغانستان و شوروی می کرد و در تیررس اسلام بنیادگرایی قرار گرفته بود، چراغ سبز دادند تا پروژه مسلح ساختن مسلمانان سَلَفی وفادار به اسلام سنتی با تفسیر وهابی را از مسلمانان عربستان و سایر مسلمانان سنتی اعراب وفادار به تفسیر وهابی از اسلام را در پیشاور پاکستان در دستور کار قرار دهد و نوجوانان مسلمانان سنتی خانواده های مهاجر کمپ نشینان افغانستان را در پشاور در مدارس دینی گرد آورده و طالب سازی کنند تا با خروج نیروهای شوروی از افغانستان، سبق های جدید برای بنیادگرایان که اسپ قدرت سیاسی زین کرده اند داده شود و نفوذ ایران و ترکیه و روسیه و چین در آسیای جنوبی و آسیای مرکزی در دور جدید بازی بزرگ نو، در دو طرف بازار پر از ثروت و طلای سیاه نفت و گاز در مهم ترین مناطق ژیواکونومیک_ژیوپلیتیک-استراتژیک مهار گردد و لشکرهای وهابی در سراسر منطقه گسترش پیدا کند.

القاعده و عرب های افغان؛
در گرماگرم جنگ اسلام بنیادگرای مکتبی در افغانستان علیه قشون شوروی، شهزاده ترکی آل فیصل رییس پولیس مخفی عربستان سعودی {از سال های 1977 تا 2001} از اسامه بن لادن که در رشته تنظیم و ترتیب امور اقتصادی دیپلوم از دانشگاه فیصل داشت و در طبع روان مسلمان سنتی وهابی سر به سجده و نماز بود، خواست که به حیث ترتیب دهنده امور مالی عملیات مخفی سی آی ای در افغانستان، در پیشاور پاکستان ایفای وظیفه نماید. در دهه ی هشتاد اسامه بن لادن وارد پیشاور شد. او برای ضروریات مالی مورد استفاده را در دوسیه ای کامپیوتری ترتیب و آنرا القاعده نامید.

در سال 1980، اسامه بن لادن با رهبران تنظیم های اسلامی در پیشاور دیدار کرد. پول در اختیار آنها قرار داد و با گلبدین و مولوی حقانی بیشتر نزدیک بود. یک نفر از افسران نظامی مصر بنام محمد علی {1982 تا 2001} اعراب القاعده مربوط به اسامه بن لادن که بیشتر از مسلمانان سنتی وهابی مذهب خانواده های فقیر و کم درآمد عربستان سعودی، لبنان، الجزایر، سودان، سومالی، فلیپینی، ازبک های آسیای میانه و... را در پیشاور پاکستان آموزش نظامی می داد.

از سوی دیگر هنگامیکه اسامه بن لادن در سال 1982 در پیشاور مسکن گزین شد با عبدالله عظام، یکی از شخصیت های مسلمان اردنی فلسطینی که در دانشکاه جهاد درس می خواندند لشکر عرب های افغان که «مرکب از مورهای فلیپینی، ازبکهای آسیای میانه، عرب های الجزایری، مصری، عربستانی، کویتی، و اویغورهای چینایی بود و ترجمان گروپ، افغانی از حزب اسلامی حکمتیار بود، را تشکیل دادند.»
«این لشکرها در مرکز تربیوی حزب اسلامی در حوالی سرحد، تحت تربیه نظامی بوسیله افسران پاکستانی قرار داشتند... مقر و مرکز عرب های-افغان در مجتمع و دفاتر «لیک جهانی مسلمین {برادران مسلمان} در پیشاور تعیین گردید که توسط عبدالله عظام، یک اردونی فلسطینی از دوستان اسامه سرپرستی می شد...

در دهه هشتاد عبدالله عظام به گلبدین حکمتیار و عبدالرب رسول سیاف، دانشمندان اسلامی افغان که در عربستان او را به پیشاورفرستاده بود تا وهابیت را ترویج کند، روابط نیک برقرار نمود. پول و نقد سعودی به عبدالله عظام و مکتب الحدیث که او در سال 1983، بنا نهاده بود، جریان یافت. عظام مکتب الحدیث را تشکیل داد تا صدقات، خیرات، تبرعات و ذکات را از همان طریق بدست آورد و از طرفی عرب های افغان را راهنمایی و کمک رساند. اداره استخبارات عربستان سعودی، صلیب احمر سعودی، لیگ جهانی مسلمین، شهزادگان و مساجد عربستان، دهش و بخشش خود را به مکتب الحدیث جاری ساختند، یک دهه بعد، مکتب الحدیث به حیث یک سازمان افراطی و مرکز متعصبین اسلامی عرض وجود نمود». { طالبان، اسلام، نفت و بازی بزرگ نو در اسیای میانه. مولف احمد رشید. مترجم عبدالودود ظفری چاپ امریکا تاریخ چاپ می 2001 ص189...194}

پس از بقتل رسیدن جنرال ضیالحق و جنرال اختر بر سر مساله جنگ افغانستان، جنرال حمیدگل رییس آی اس آی، از لشکرهای القاعده عرب های افغان به عنوان اولین «بریگاردهای بین المللی اسلامی» یاد کرد و گفت: «کمونیست ها از خود بریگارد بین المللی {پیمان ورشو} داشتند، جهان غرب ناتو را دارند. ما چرا یک جبهه متحد اسلامی نداشته باشیم». عرب های افغان فتنه عربستان سعودی و پاکستان پس از مدتی به گروه رادیکال وهابی تبدیل شدند که در مارچ 1997، شمشیر تکفیری وهابی برضد سایر فرقه های مذهبی کشیدند. پلان حمله به سران یک جلسه اسلامی را در اسلام آباد، به هدف کشتن بعضی از رهبران تنظیم ها داشتند که موفق نشدند و در یک درگیری چندین ساعته میان پولیس بوسیله آتش نیروهای امنیتی پاکستان کشته شدند.

احمدشاه مسعود، از عرب های افغان به شدت و صراحت لهجه انتقاد نمود. او گفت که: «ما با عرب های افغان در دوران سال های جهاد، روابط حسنه نداشتیم. برخلاف آنها با تنظیم های عبدالرب رسول سیاف و گلبدین روابط حسنه داشتند. زمانیکه در سال 1992، ما داخل کابل شدیم، عرب های افغان در کنار حکمتیار با ما در جنگ شدند. ما از آنها تقاضا داریم وطن ما را ترک نمایند. اسامه به افغانستان بیش از کمک خسارت رسانیده است» {الاحرام: مصاحبه با مسعود توسط یحی غنم، 19 اگست 1997}

پس از ظهور ناگهانی طالبان و پیوندخوردن آن گروه به اسامه بن لادن و وصلت میان خانواده ملامحمد عمر رهبر طالبان و اسامه بن لادن که در قندهار مسکن گزین و در توره بوره ننگرهار و پکتیا پایگاه های نظامی داشت که در آنجا کروپ های لشکرعرب های افغان و القاعده حضور در جانفشانی های جنون وهابی در جنگ با مخالفان طالبان داشتند، قسمی رابطه میان طالبان که کله های شان در مدارس کمپ های مهاجرین در پیشاور پاکستان بوسیله ملایان حزب اسلامی پاکستان با طرز تفکر تفسیر و برداشت تعصب آمیز حرکت اسلامی دیوبندی در روکش مذهب حنفی، به سبک نوین بنیادگرایی تکفیری آنچنانی که امروز مشاهده می کنیم، پُر از حدیث و قصص و روایات و حکایات و فقه روایتی در خشونت تکفیری زن ستیزی، موسیقی ستیزی، فلسفه و عرفان ستیزی و ریش تراشیدن ستیزی و تصویر و نقاشی ستیزی و کاغذپران ستیزی، ذهن شویی شده بود که به غیر از تفسیر اسلام دیوبندی خود هیچ تفسیر دیگری را در جهان به رسمیت نمی شناختند، قسمی همجوشی به وجود آمد. اما طالبان که اکنون به آنها می پردازیم تفسیرحرکت اسلامی دیوبندی حود را در روکش مذهب حنیفی داشتند.

سبک نو بنیادگرایی طالبان؛
تفسیر و برداشت ملایان طالبان از جمله ملامحمد عمر {رهبر طالبان امیرالمومنین}، ملا محمد ربانی آخند {رییس شورای کابل و معاون سیاسی طالبان} ملا محمد غوث آخند {وکیل وزارت خارجه تا 1997} ملامحمد حسن آخند {رییس ستاد ارتش} ملا عبدالستار سنایی {قاضی القضات} و ملا قلم الدین {وزیر امر به معروف و نهی از منکر} و سایر ملایان طالبان به شمول طالبان مدارس دینی حرکت اسلامی دیوبندی، از دین اسلام یک برداشت تفکر تعصب آمیزی حرکت دیونبدی است که ملایان انگلیسی حزب اسلامی پاکستان در نیم قرن اخیر و به ویژه در دهه هشتاد قرن بیستم در دهان نوجوانان مظلومان بی خبر از دین و تاریخ دین و قرآن و معارف قرآنی طالبان افغانی و پاکستانی خانواده های فقیر پشتون کمپ خیمه نشینان دربدر شده در جنگ شرق و غرب، مهندسی و تصویر آفرینی از اسلام تعصب آمیزی کرده اند که حتی فغان مفتی های دانشکاه الازهر برآمده است که فتوا داده اند که نماز جنازه بر طالبان خواندن ناجایز است.

برداشت طالبان از اسلام که آن را به حرکت اسلامی دیوبند نسبت می دهند و زیر مذهب حنیفی امر و نهی می کنند نه در نزد محمدقاسم نناتاوی {1833-1877} دیده می شود و نه در نزد رشید کنکوهی {1829-1905} که از بنیان گذاران اصلی حرکت اسلامی دیوبندی هستند که با احداث یک مدرسه در هندوستان مرکزی در منطقه دیوبند در پی تجدید احیای دوباره ارزش های اسلامی بودند تا نسل جدید را در پرتوی ارزش های اسلامی در جهان تغییر کرده صنعت ماشین آمده از نو تربیت کنند و آنها را در مبارزه با حکومت کمپنی هند شرقی انگلیسی با روحیه جهاد در برابر ظلم و استبداد تربیت کنند.
مدرسه دیوبندی در اوضاع و احول و شرایط ظلم و استبداد کمرشکن حکومت کمپنی هند شرقی تهداب گذاشته شد.

فضای اختناق کمرشکن استبدادی حکومت کمپنی هند شرقی انگلیسی چنان ظالمانه بود که استعمار انگلیس نه تنها ثروت های مدنی هندوستان از جمله سنگ آهن و معادن ذغال سنک و مس هندوستان که زیربنای صنعت نوپای سرمایه داری آن کشور را می ساخت، تحت کنترول قرار دادند و صنعت دستی هند همراه با ماشین های نخ ریسی هندوستان تخریب کردند و روند رشد نیروهای تولید هندوستان را دوصد سال به بیراهه کشیدند بلکه هندوستان آنزمان را به 700 حکومت بزرگ و کوچک محلی منقسم ساختند و رسم بازار اقتصاد دلالی را آوردند که اکثر حکمرانان آن محلات از جمله حیدرآباد، کشمیر، میسور، بارئدا، گوالیور و غیره از اولادان و اعقاب و اشراف فیودال قدیمی نمی باشند، همچنان که اکثر زمین داران بزرگ هند هم سابقه خانوادگی و سنن قدیمی ندارند قسمی که جواهر لعل نهرو در کتاب «نگاهی به تاریخ جهان» در صفحه 837« انگلستان چگونه بر هند حکومت کرد»، آورده است که حکایت از مظالم حکومت کمپنی دارد. انگلیس ها، پس از شکست دادن نیروهای فرانسوی در جنگ پلاسی 1757، در منطقه حاصلخیز و پر ثروت بنگال هندوستان تسلط پیدا کردند. بخش برزگ زمین های زراعتی بنگال را تریاک گشت کردند و تریاک بنگال هند را برای اولین بار در تاریخ تجارت مواد مخدره حکومت کمپنی هند شرقی انگلیسی به چین از طریق کشتی ها بنام مال التجاره تجار چای سبز در نیمه دوقرن نوزدهم فرستادند که جنرال هی سی تسی چینایی بیست هزار صندوق تریاک تجارت چای سبز حکومت کمپنی را شناسایی و ضبط و توقیف کرد و به امر امپراطور منچوی به دریای زرد ریخت که انگلیس ها به بهانه این که حکومت منچوی صندوق های چای سبز مال التجاره تجاران انگلیسی را به دریا ریخته اند و حفظ منافع ملی، در سال 1841 همراه با فرانسه به امپراطوری منچوی در حال احتضار از راه دریا حمله کردند که در تاریخ به جنگ تریاک مشهور شده است.

در هرصورت، نخستین پیشگامان حرکت اسلامی دیوبند در اوضاع و احوال و شرایط استبداد انگلیسی در یک فضای جنگی شروع به تربیت نسل جدید مسلمان هند کردند که روح ضد استعماری و جهاد علیه ظلم کافران ظالم را در روان نسل جدید دماندند که قیام ضد انگلیسی سال 1857 را آورد که مدرسه دیوبندی در آن نقش رهبری کننده را داشت. قیام مسلمانان هند بوسیله اسپ سواران استعمار بی رحمانه خونین شد.

پس از شکست این قیام و نظامی شدن فضای هند در بستر استبداد استخوان شکن انگلیسی که استخوان های ما مردم افغانستان را حالا به جرم آزادیخواهی و عدالت و برابری بوسیله مفرزه های طالبان دیوبندی در تعصب قهر آمیز تکفیری میده میده ساخته و لشکرهای عرب های افغان و اسلامیست های چندملیتی به شمول داعشیان را به هدف رسیدن به منافع و حفظ آن در منطقه، در دور جدید بازی ها به گردش آورده است، حرکت اسلامی دیوبندی به هدف بیرون راندن استعمار و تربیت نسل جوان با درنظرداشت شرایط تغییر کرده با ارزش های اسلامی که احلاقی شدن آدمی بسوی انسانیت انسان است، بدست فراموشی سپرده شد ولی علما و فیلسوفان اسلامی حرکت های فلسفی و دینی را به هدف بیداری و آکاهی دادن به نسل جدید موقف مسلمانان را از نو احیا کنند.
«این حرکت ها از دیوبند گرفته تا اصلاح طلبان طرفدار غرب بود که دانشگاه علیگره را به سبک دانشکاه های انگلستان بنا نمودند. در این دانشگاه علوم اسلامی، هنر و ساینس تدریس می گردید تا جوانان مسلمان قادر ساخته شوند، با گروه حاکم انگلیس و قشر ممتاز در حال توسعه هند، رقابت کنند... دیوبندی ها به این نظر بودند که باید به نسل نو، تعلیم و تربیه داده شود تا بتوانند ارزش های اسلامی را به اساس تعلیمات روشنفکری، تجربه های روحانی، قوانین شرعی و تصوف، احیا نمایند. شاگردان طوری آماده گردند که صلاحیت پیدا کنند، شریعت را در پرتو حقایق جاری تعبیر و تفسیر کنند. حرکت دیوبندی به زنان نقش محدود درنظر داشت و علیه هرنوع سلسله مراتب در جامعه اسلامی و مذهب شیعه را رد می نمود». طالبان، مولف احمد راشد. ترجمه عبدالودود ظفری ص130}

حرکت دیوبندی که بسوی آزادی و روشنفکری و ارزش های اسلامی و فراگیری علوم فراخوان می داد تا هویت دینی مسلمانان هند و جهان اسلام را پاسداری کند و جلوی تهاجم فرهنگی غرب را بگیرد، در خم و پیچ زمانه های شیاد، بعدها با نفوذ ملایان سیاسی خدمتگذار انگلیس در مدارس دیوبندی از جاده اصلی که احیای دوباره ارزش های اسلامی در قلب تمدن جدید و ساختن نسل جدید مسلمان روشنفکر آگاه صاحب دانش و طهارت احلاقی بود منحرف ساخته شد.

نفوذ ملایان انگلیسی در مدارس دیوبندی به هدف کنترول فکر مذهبی مسلمان در تعصب و خشونت تکفیری اسلام فقه روایتی قصص حدیث مدار سنگسار و کشتن متردد که از دین اسلام خارج شده و زن ستیزی و علم ستیزی و جاهلت طالبانی را در خشم تکفیری بوسیله مولوی های حزب اسلامی پاکستان آورده است که امروزه ملایان طالبان به شمول ملاهیبت الله، ملا عبدالغنی برادر، ملا عباس استانکزی، ملا نیازی، به رسم انگلیسی، خشونت تکفیری سبک نو بنیادگرایی اسلامی را آورذه اند که نه در اسلام قرآن و قفه قرآنی است و نه در سنت رسول الله و نه در مذهب امام ابوحنیفه رحمته الله علیه که در شجاعت و طهارت اخلاقی و دانش معارف قرانی و فقه قرآن استاد همه فقه های زمان اش بود که از صدها هزار حدیث فقط پنجاه حدیث را از پیامبر{ص} یافت و برضد اهل حدیث {اشاعره در مدینه} چرخید که جعل حدیث می کردند. امام ابوحنیفه فهم و برداشت و اجتهاد خود را از معارف قرآنی آورد و برای مسایل که درباره آن نص صریح قرآن و نص صریح حدیثی نیست، در جنب کتاب و سنت قیاس و اجماع علمای درجه اول را در پاسخ دادن به مسایل جدید اجتهاد کرد. امام ابوحنیفه از مردم افغانستان ولایت پروان است. او رد کردکه در خلافت منصور عباسی قاضی القضات دربار فساد شود. ابوحنیفه سن ازدواج دختر 17 سال و از پسر را 18 سال به اجنهاد خود در آن زمان تعیین کرد. راه اجتهاد {عرف عقل و داوری عقل در اوضاع و احوال و شرایط تغییر کرده که مسایل جزیی بیشماری در زندگی پیدا می شود که نص در قرآن و سنت درباره آن نیامده و عقل باید در ارتباط به روح کلی دین برای مسایل جدید راه حل پیدا کند} را به سنت رسول و حکم قرآن در جامعه اسلامی باز گذاشت که مسلمانان در اوضاع و احوال شرایط جدید برای حل مسایل نو عرف احتماع، عرف زمان و عرف عقلا را مدنظر گرفته عقل خود را بکار اندازند و راه حل مسایل که نص قرانی و حدیثی در آن باره نیست، را به نیروی عقل پیدا کنند.
منصور عباسی، بر امام ابوحنیفه خشم گرفت و در یک دسیه امام را به جرم همکاری با شیعه دستگیر و زندانی و شکنجه کرد و سرانجام با انداختن برادهای آهن در غذای امام ابوحنیفه او را که تسلیم زور و ظلم و تاج شاهی نشد و مقام قضا را نپذیرفت، در زندان مسموم گرد. روح اش شاد.

طالبان تکفیری آدمکش که با روح تعصب و خشونت بوسیله ملایان حزب اسلامی پاکستان ذهن شویی به خرافات و احمق فکری های آنچنانی که علمای الازهر طالبان را خر نامیده اند زیر نام حرکت اسلامی دیوبند و مذهب حنیفی جنایات را در حق مردم مسلمان حنفی و شیعه افغانستان مرتکب شده اند که لکه ننگ و شرمساری و روی سیاهی دنیوی و اخروی است بر دامن طالبان ناخوانده ملا و نابافته جولا شده.

رهبران طالبان نه دین را می شناسند و نه تاریخ اسلام را خوانده اند و از تفسیر قرآن و معارف قرآنی دانش جامع و عالمانه ندارند. ملایان طالبان دانش علمایی از معارف قرانی ندارند. فقه طالبان فقه فردی است که مشکل گشای حقوق اجتماعی و سیاسی و فرهنگی مردان و به ویژه زنان نیست. فقه فردی طالبانی و غیر طالبانی مذاهب سنی و شیعه به مشکلات اجتماعی و حقوقی مسلمانان امروز پاسخ داده نمی تواند. قوانین جزایی فقه طالبان که با قمچین و شلاق و سنگسار {در قرآن حکم سنگسار و حکم گردن زدن مرتد تیوریکی که خدا را قبول ندارد و از دین اسلام خارج شده نیامده است طالبان به حکم حدیث سنگسار می کنند و به حکم حدیث سیاسی گردن مرتد تیوریکی را می زنند} در ماهیت اصلی قوانین و عرف اعراب پیش از اسلام است که در سیلان زمانه های شیاد سیاسی جنبه تقدیسی و فرا تاریخی پیدا کرده است و شریغت دین نامیده شده است حال آنکه قوانین جزایی فقه طالبان که با مجازات های بدنی همراه با شلاق است، در اعلامیه حقوق بشر، شکنجه تعریف می شود.

در هرصورت، سبک نو بنیادگرایی طالبانی که قلب مسلمانان افغانستان را سی سال است پیوسته از نو خونبار به وحشت های تعصب خشونت دیوبندی انگلیسی در روکش مذهب حنیفی می کند، نه مربوط به حرکت اسلامی اولیه دیوبند است که به هدف بیداری و تنویر و احیای روان دوباره مسلمانان و مبازره علیه استعمار به صحنه آمد و در سراسر هندوستان مدرسه ایجاد کرد و وحدت میان مسلمین ایجاد نمود و نه پایه قرآنی و حدیثی دارد و نه در هیچ کشور اسلامی قابل قبول و پذیرش است. بلک واتر طالبان سپاه مزدور بیرون مرزی آی اس آی است که در سازشنامه دوحه قسمی که ترامپ اخیراً بیان کرد ما طالبان را برای مدت نامعلوم به اجاره گرفتیم، در خدمت اهداف سیا و آی اس آی و عربستان سعودی در افغانستان مسلمان کُشی و جنایت می کنند.

سعودی ها بر اساس اندیشه های «پاول کوورت» که گفته است: «نفش مذهب و قومیت در هویت سیاسی ملت ها در تاریخ به هیچ وجه به پایان نرسیده است، بلکه بار دیگر به منزله ی منبع قدرت و هویت سیاسی {و منازعه} به بخشی از «خودآگاهی عمومی» تبدیل شده است»، در پی تجدید حیات سیاسی بر پایه مذهب وهابی است. مدارس وهابی و احزاب اسلامی را که با وهابیت هم فکر و هم نوا می باشند، تمویل می کنند و از طالبان که با وهابیت در کشتار و قتل و دامن زدن به خشونت های مذهبی و قومی و شیعه ستیزی و زن ستیزی و علم ستیزی هم نوا است به نفع اهداف شوم به غرض مبارزه با نفوذ ایران و ترکیه حنفی مذهب در افغانستان سود می جوید.
در ادامه این مباحث به وهابیت و پیشوای فرقه وهابی شیخ محمدبن عبدالوهاب یار غار ابن سعود در نیمه دوم قرن هیجدهم به تفصیل صحبت خواهیم کرد.

محمد صدیقی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
عربستان
وهابیت
طالبان
نظرات بینندگان:

>>>   رهبران نان گدا رسانه های واژه گدا
بیشترین واژه های که در رسانه ها ما بکار میرود گدایی است از واژه های هندی٫ انگلیسی٫ فرانسه ای و عربی میباشد نان گدایی عادت بدی است که مغزه را تنبل میکند و گدا اندیش میسازد رسانه های ما را که بیشترشان به تنبلی مغزی گرفته هستند توان اندیشه کردن را که گدام واژه بیگانه است و کدام واژه گدایی است را نمیتوانند بکنند ناخواسته به کمک استعمار فرهنگی ٫ زبانی و بیگانه پرستی میرود رسانه ها کار شان رواگ فرهنگی و زبانی بیگانه شده است شاید هم نخواسته نان گدایی سه صد ساله را خورده اند توان اندیشه نفانی (ملی) را ندارند انگشت شماری هم به افغان سازی کردن یعنی نژاد پرستی قومی هویتی کارمیکنند که حمایت کشور های دور و دوبر را هم را باخود دارند نمونه ارتش افغان پولیس افغان هویت افغان پول یک کشور را به نام قوم خود کردهند کاری که نازی های آلمان هم نکردهند شما نام یک کشوری را در جهان پیداکنید که پول کشور شان بنام یک قوم شان باشد ؟هرکاری را نامش را افغان میگویند واژه هندی٫ انگلیسی ٫فرانسه ای ٫ مقولی وعربی را نامش را دری و اسلامی میگویند با چشم پارگی تمام اما پارسی را حرام و پارسی ستیزی را جهاد به کمک استعمار و هم پیمانانش میدانند
پرسش ما این است که در کشور خراسان یا افغانستان انگلیسی که گهواره زبان پارسی است و زبان رسمی دولتی هم است چرا ؟ نام یک نهاد دولتی به زبان پارسی نیست چرا ؟ نام یک اسناد ملی ما به زبان پارسی نیست چرا؟ به انگلیسی است به هندی است به فرانسه ای است مغولی است به عربی است چرا؟ به زبان پارسی نیست ؟ رستی زبان پارسی حرام است ؟؟ انگلیسی هندی فرانسه ای حلال است در جمهمری اسلامی خراسان یا افغانستان انگلیسی ؟؟ باید کسی پاسخ بدهد ؟ به کمک و حمایت کی ؟ تا این اندازه پارسی ستیزی ؟ در گهواره زبان پارسی صورت میگیرد مردم حق دارند بدانند که این توهین و ستم را کی به پارسی زبان ها میکند ؟؟ نقش جمعیت اسلامی خراسان یا افغانستان انگلیسی در این ستم نفانی (ملی) فرهنگی چیست از بن آلمان تا قانون اساسی ؟
نویسنده نادر روستایی

>>>   با عربستان وهابی و سلفی جز روابط تا سطح حق ویزا جهت حج فرضی دیگر هیچ رابطه سیاسی لازم نیست زمام داران سیاسی و مردم ما باید هشیار باشند .
م. زمین بوس کابل

>>>   اقای صدیقی!
درموردجنایات عربستان دروطن ما۲۰۰ قسمت هم که بنویسید٫خلاصی ندارد.
دگه گپها بهرصورت٫همیکه ازماغریب ها هر سال ملیونهادالربنام حج میگرن وبعد حجاج را میگن بااین سنگچلها ای دیوال کانکریتی را بزنین که صواب داره٫برای مه بسیاردرداوراست.فکر میکنی روزی بالاخره ماصاحب عقل شویم؟
ناصح

>>>   اعراب خودبه اسلام عقیده ندارند ٫ولی بنام دین ۴۰سال است که مارادراتش بریان کردند.
شاید برایتان جالب باشدکه امروز درعربستان شراب بنام شراب حلال به فروش میرسدودیسکو بنام دیسکواسلامی موجوداست که مردوزن تاوقت ملااذان یکجاباهم میرقصند.واحمقان هنوزهم نمیدانندکه اگرحلال است پس شراب نیست٫واگرشراب است٫پس حلال نیست .اگردیسکواست پس اسلامی نیست٫واگراسلامی است پس دیسکونیست.
مادایه مهربانترزازمادرهستیم.
کاظم

>>>   اگرمذاهب اربعه اهل سنت حق است پس چراپیروان این مذاهب به سوی وهابیت خیز برداشته ان واگرناحق است پس باید ازنوشهادتین به سبک وهابیت بدهندآری وقتی که به مذهبت ازدرون اعتقاونواستی آخرش ملاعریکچشم به جای ابوحنیفه وشافعی ومالک واحمدحنبل توراامامت میکند


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است