افغانستان و رقابت میان چین، هند و آمریکا
چین در افغانستان به دنبال فرصت است؛ چین نمی خواهد در چهره نظامی در افغانستان ظاهر شود، اما تمایل دارد در چوکات ماموریت صلح به افغانستان نیروی نظامی بفرستد و این را با طالبان مطرح کرده است 
تاریخ انتشار:   ۰۸:۲۵    ۱۳۹۹/۶/۱۲ کد خبر: 164657 منبع: پرینت

زمانی که بسیاری از کشورها به شمول آمریکا مصروف مهار ویروس کرونا و نجات بیماران کوید 19 بودند، چین به کمک دیپلماسی ماسک تلاش کرد تا در سطح جهان دوستان جدیدی پیدا کند.
بیجینگ با ارسال بسته های دارو و وسایل طبی به ارزش 7/11 تن تلاش ورزید تا بیماران افغان مبتلا به ویروس کوید نوزده را نجات بدهد، مگر در بخش بازرگانی و ترانزیتی تلاش برای محاصره افغانستان و منطقه را تشدید کرده است.

چین بعد از سال 2001 سعی کرده است که بدون داشتن نقش فعال، از مبارزه آمریکا برضد تروریسم حمایت کرده است و این حمایت باعث سرکوب عناصر ضد امنیت ملی چین گردیده است، اما این پشتیبانی به معنی حمایت از حضور دراز مدت آمریکا در منطقه نیست، بلکه چین خواهان خروج مسوولانه آمریکا از افغانستان است، اگرچه چین به دنبال جانشینی آمریکا در افغانستان نیست، اما جهت گیری چین در قبال افغانستان و پروژه های بازرگانی و ترانزیتی چین در منطقه باعث وابستگی افغانستان به این کشور خواهد گردید.

جان میرشایمر نظریه پرداز امنیت بین الملل به این باور است که قدرت های بزرگ همواره در تلاش هستند تا در سطح منطقه به قدرت هژمون مبدل گردند و از منطقه هژمونیک خویش قدرت های رقیب را برانند.

چین تلاش دارد مثل که آمریکا بر شمال سیطره دارد، آسیا را تحت کنترول درآورد، از همین رو می خواهد که آمریکا را از منطقه براند، به باور میرشایمر برخلاف توقع سیاست ورزان آمریکایی، چینی ها در سیاست پابند اصول نیستند و همچنان احساسات ملی گرایانه شان کمتر از آمریکایان نیست تا از منافع منطقه ای شان بگزرند و حضور آمریکا را برای طولانی مدت در منطقه بپزیرند، این درحالی است که آمریکا سعی می کند تا چین را به حدی سرکوب کند تا فکر ابرقدرتی از سرش بیرون کند، ولی چین به اساس راهبرد های اقتصادی و بازرگانی خویش، متحدین منطقه ای آمریکا را به حدی محدود کرده است که توان متحد شدن در برابر چین را ندارند.

در سال 2013 پروژه "یک کمربند و یک راه"(BRI) از سوی چین اعلام گردید که با هزینه 40 الی 100 میلیارد دالر در 65 کشور آسیایی، شرق میانه و کشورهای آفریقایی راه اندازی خواهد شد، با تطبیق این پروژه، راه آهن، لوله های انرژی، بزرگ راه در چین ساخته خواهد شد و شبکه های هم آهنگی سرحدی میان کشورهای شامل این پروژه به میان خواهد آمد.

چین در ابتدا افغانستان را از این پروژه مستثنا قرار داده بود، ولی بعدآ چین در چوکات(BRI) و آغاز کار دهلیز اقتصادی چین – پاکستان(CPEC)، افغانستان را هم جز پروژه" یک کمربند و یک راه" قرار داد، دولت افغانستان در قالب نشست های سه گانه" کابل - بیجینگ – اسلام آباد" بحث ها را با چین دوام می دهد، اما در داخل خاک افغانستان تا بحال کدام پروژه این دهلیز آغاز نگردیده است.

دولت آمریکا در سال 2015 پروژه "یک کمربند و یک راه"، را تلاش چین برای افزایش نفوذش در منطقه عنوان کرده بود و برای متحدین خویش که در این پروژه شامل هستند هشدار داده بود که متوجه عواقب این پروژه باشند.

از سال 2012 تلاش افغانستان بر این بوده که خودش را از راه های ترانزیتی پاکستان رهایی بخشد و بالای راه های بدیل فکر کند، که راه های کشورهای آسیای میانه و چا بهار نمونه های موفق آن به شمار می روند، واشنگتن به کمک پاکستان به هدف جلوگیری نفوذ اقتصادی چین با برنامه های یادشده افغانستان موافق بود.
مستثنی قرار دادن بندر چابهار از تحریم های ایران و عدم مخالفت علنی واشنگتن با سرمایه گذاری پنجصد میلیونی هند در بندر چابهار از مثال های روشن آن به حساب می آید.

چین در افغانستان به دنبال فرصت است؛
چین با اکثر کشورها مخالفت های سیاسی اش را کمرنگ ساخته است که حل آن در کوتاه مدت ناممکن به نظر می رسد و پرداختن به آن در شرایط فعلی به ضرر چین تمام می شود، آموزش جنگجویان ایغور در پاکستان و استقرار آن در افغانستان یکی از این اختلافات است.
درهمین حال چین با افزایش روابط اقتصادی با متحدین آمریکا نظیر جاپان، کوریای جنوبی، استرالیا... زمینه شکل گیری یک ایتلاف ضد چینی به رهبری آمریکا را کمرنگ ساخته است و در صورت ایجاد چین ایتلافی کشورهای یاد شده بهای آن را خواهند پرداخت.

بندر گوادر در سطح جهان نقطه ی آغاز پروژه "یک کمربند و یک راه" به شمار می رود و پاکستان این پروژه را عامل و عنصر شکوفایی اقتصاد پاکستان می داند، بندر گوادر برای چین در بخش ترانزیت بحری حثیت دهلیز اقتصادی به شرق میانه را دارد، چون این کشور از سال 2013 در شرق میانه و عربستان سعودی، بالای بعضی بنادر اقتصادی سرمایه گذاری کرده است و بندر گوادر با این بنادر نقطه وصل به شمار می آید.

این پروژه ها در امارات متحده عرب بندر خلیفه و پارک لوجستکی کیزاد، بندر پورت سعید و میدان تجارتی سیوز در مصر، بندر و پارک صنعتی دوقوم در عمان و شهرک اقتصادی جیزان در عربستان سعودی است، اما ترس بزرگ بیجینگ این بود که دخیل شدن هند در بندر چابهار ازهمیت بندر گوادر خواهد کاست و از وصل شدن چین به بنادر موجود در شرق میانه و عربستان سعودی جلوگیری خواهد کرد.

کابل، دهلی و تهران در سال 2016 در مورد بندر چابهار یک توافق نامه ی سه جانبه را به امضا رسانید که به اساس آن هند تعهد کرد که دراین بندر به ارزش پنجصد میلیون دالر سرمایه گذاری خواهد کرد. از همان زمان افغانستان سالانه به ارزش یک میلیارد دالر کالای اقتصادی به هند صادر می کند، از تعهد هند مبنی بر سرمایه گذاری پنچصد میلیونی درچابهار چهار سال گذشت، اما تا بحال هیچ چشم انداز روشن از آغاز این سرمایه گذاری به نظر نمی رسد و از این خلا چین استفاده کرد، چین در مساله دوام حکومت ها در افغانستان نگرانی ندارد، چون با دولت افغانستان و گروه طالبان هم زمان رابطه دارد، ولی هند ازاین ناحیه اطمینان ندارد.

بیجینگ و تهران در ماه های اخیر روی قرار داد همکاری های "سیاسی و اقتصادی" بیست و پنج ساله کار می کنند، که به اساس آن چین در بخش های تولید انرژی و ترانسپورت در ایران به ارزش چهار صد میلیارد دالر سرمایه گذاری می کند، اگرچه تا بحال در جزییات نشر شده این قرار داد در مورد شامل شدن چین در پروژه چابهار چیزی گفته نشده است، اما بعضی مراکز تحقیقی شرق میانه می نگارند که با درنظرداشت اهمیت استراتژیک ایران در پروژه" یک کمربند و یک راه" چین می خواهد چابهار و گوادر را مثل بنادر خواهر(sister ports) باهم وصل کند و دست هند را از چابهار کوتاه سازد.

فوذ روبه افزایش چین در آسیای میانه؛
چین و روسیه در دو دهه گذشته بخاطر جلوگیری از نفوذ قدرت سوم در این منطقه به یک تفاهم تاکتیکی دست یافته بودند و یک دیگر را تحمل کرده اند. در این مدت چین با حفظ احترام به نفوذ فرهنگی روسیه به دنبال فرصت های اقتصادی در کشورهای آسیای میانه بود، دو قدرت منطقه ای در قالب سازمان شانگهای منافع نسبی امنیتی مشترک شان را تعریف کرده اند.

بحران کرونا در کشورهای آسیای میانه خواب از چشمان رهبران این کشورها را ربوده است، اگرچه کشورهای اروپایی تا حدودی در این بخش به کشورهای آسیای میانه همکاری کرده است، اما مشکلات اقتصادی گذشته و فعلی کشورهای یاد شده نیازمند پروژه های اساسی زیربنایی و بازرگانی با ثبات است، رفع معضلات فوق از توان روسیه بیرون است و اروپا هم قادر به حل آن نمی باشد.

با درنظرداشت مجبوریت های کشورهای آسیای میانه چین در این منطقه روند اجرایی پروژه "یک کمربند و یک راه" را سرعت بخشیده است، برعلاوه راه های آهن و دهلیز های زمینی که افغانستان را از طریق آسیای میانه و ازاین طریق به اروپا جهت داد و ستد در نظر گرفته شده بود در پروژه یاد شده شامل گردیده اند، اما آمریکا در پهلوی هشدار های قبلی اش در این باره به کشور های منطقه شامل در این پروژه یک رشته راهبرد های جدیدی را مدنظر گرفته است که از این جمله یک آن هم ایجاد کمپنی(DFC) می باشد.
نماینده خاص دولت آمریکا برای صلح افغانستان در سفر آخرش به کشورهای آسیای میانه رییس کمپنی یاد شده را باخود همراه کرده بود تا راجع به راهبرد آینده آمریکا در بخش ترانزیت و بازرگانی به وزرای خارجه کشورهای آسیای میانه معلومات ارایه نماید.

مایک پمپیو وزیرخارجه آمریکا به تاریخ پانزدهم سال روان در یک اعلامیه ی رسمی بگونه واضح و مشخص گفت که آمریکا متعهد به گسترش روابط اقتصادی و ترانزیتی میان کشورهای منطقه می باشد وبرای عملی سازی این تعهد کمپنی مالی (DFC) را به میان آورده است.

نتیجه گیری؛
با وجود مبهم ماندن پروژه های بزرگ اقتصادی چین نظیر پروژه مس عینک و پروژه نفتی حوزه آمو دریا این کشور هنوز هم ازاین پروژه ها صرف نظر نکرده است، چون بعد از سال 2014 و به خصوص بعد از آغاز پروسه صلح، چین منتظر خروج آمریکا از افغانستان است.

چین همانند بیست سال پسین نمی خواهد در چهره نظامی در افغانستان ظاهر شود، اما به اساس یک طرح و در صورت نیاز و برای اجرایی شدن مراحل سه گانه ی پروسه صلح حاضر است در چوکات ماموریت جهانی نگهبانی صلح به افغانستان نیروی نظامی بفرستد و این مساله را با طالبان نیز مطرح کرده است.

با درنظرداشت مانور بیجینگ در بخش اقتصادی و بازرگانی در اطراف افغانستان، در صورت که آمریکا به گونه مکمل از افغانستان بیرون گردد، چین مثل سایر کشورهای منطقه تمامی ابزارهای کنترول افغانستان را در دست دارد، اما در صورت که سناریو بگونه ی دیگری رقم بخورد و آمریکا به حضورش در افغانستان ادامه دهد، با درنظرداشت محاصره افغانستان در بخش اقتصادی بازرگانی با انتخاب های دشوار روبرو خواهد بود.

منبع:کوبها دیالوگ
نویسنده:مرسلین ارسلا
مترجم :عبداللطیف آرش


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
چین
افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   سلام
ایران و افغانستان و پاکستان یک کشور بوده اند که انگلیسیها برای حفاظت از مستعمرات هند آنها را از ایران جدا کردند تا به عنوان سپری در برابر حملات روس استفاده کنند...ایران باید این خسارت را جبران کند و از هیچ کمکی به این دو کشور مسلمان دریغ نکند.
علیرضا از اصفهان

>>>   چین برخلاف شوروی وقت که به بحیره هند میخواست راه پیدا کند و با امریکا که شاید بخاطر منافع استراتیژبک نظامی در متطقه ،در افغانستان حضور داشته باشد،هیچ نوع میلی به افغانستان نه از نگاه استراتیژیک و نه از نگاه اقتصادی دارد.
چین راه های بزرگ تجارتی خشکه و بحری با تمام کشور های جهان و روابط اقتصادی با تمام کشور های جهان،بشمول امریکا دارد.
تنها پروبلم او در منطقه مسلمان نشین ایغور است که شاید اگر مداخلات خارجی صورت نگیرد،تحت کنترول بگیرد.

>>>   چین خودش مشکلات سیاسی و اقتصادی فراوان دارد و برای ما و سایر کشورها کاری به موقع و موثر انجام داده نمیتواند و حتی در ماههای اخیر بخاطر ترس از تحریمهای اقتصادی بیشتر امریکا سست تر هم شده است.
امریکا از ۱۸ سال پیش عملاً وارد افغانستان و منطقه شده و همراه با همپیمانان زیاد خود هدفی واضح تر و موثرتر نسبت به چین داشته و خواهد داشت و حتی اگر امریکا افغانستان را ترک کند، چین همراه با همپیمانان منطقوی خود جلوگیری از ایجاد ناامنی و بی ثبات سازی منطقه توسط داعش احتمالی را نخواهند توانست و امریکا عضوی فعال از اعضای تجارت آزاد جهانی است هزینه بالایی را در افغانستان متحمل شده است همانطور که سهم سرمایه گذاری بالایی در رشد اقتصادی چین داشت.
بناً چین با امریکا همراه خواهد شد و رقابت سالم و آزاد جهانی منطقه را آزادتر و بهتر از طرح یک کمربند و یک راه چین خواهد آباد کرد ولی عدم همراهی چین نه تنها خودش و طرحهایش را با مشکل مواجه خواهد ساخت بلکه افغانستان و منطقه را بی ثبات خواهد ساخت و بس.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است