افغانستان پس از 11 سپتامبر 2001 (33)
اپوزیسیون مذاکره با طالبان را به دلیل وابستگی فکری و اقتصادی و نظامی به پاکستان اشتباه سیاسی می خوانند، زیرا طالبان در دوحه اجندای سیاسی پاکستان را رونمایی می نمایند. طالبان هویت مستقل سیاسی ندارند 
تاریخ انتشار:   ۲۰:۰۹    ۱۳۹۹/۶/۲۴ کد خبر: 164805 منبع: پرینت

از میدانِ جنگ تا میز مذاکرات در دوحه تقریباً هفت ماه پس از امضای سازشنامه امریکا و پاکستان در روکش دفتر سیاسی طالبان ذوحه قطر {29 فبروی 2020}، که با حملات چند ضربتی طالبان، بر شهر کابل، بلخ، دیکندی و غزنی، بلخاب، فاریاب و بدخشان و شمال شرق ولایت پنجشیر و ننگرهار و پکتبا و قندهار همراه بود، اشرف غنی یکه تاز میدان داستان «جمهوریت» در یک چپه گرمک در قسمی شیر غلط سیاسی بدون مشورت با عبدالله عبدالله رییس شورای عالی مصالحه، فرمان تشکیل شورای مصالحه را با شمار از اعضای این شورا از جمله عبدالله عبدالله رییس شورا، عبدالسلام رحیمی {سابق رییس دفتر ریاست جمهوری حامد کرزی} عنایت الله بروهمند، اسدالله سعادتی {معاون اول عبدالله در انتخابات ریاست جمهوری 1398}، زهره مطهری، حاجی دین محمد {سابق معاون اول ریاست اجرایی}، اکرام خپلواک {از کمونیست های خلقی}، عطاالرحمان سلیم، معصوم استانگزی {عامل آی اس آی و ثناگو کرزی و غنی، سابق رییس عمومی امنیت ملی، به حیث رییس هیات مذاکره کنندگان افغانستان در دوحه} نورالحق احدی {رهبر شاخه دست راستی حزب افغان ملت با دیدگاه برطلبی هژمونی سیاسی پشتون ها سابق وزیر مالیه حکومت کرزی که با طالبان نیز چینل دوانی های دارد}، را اعلام کرد و بار دیگر نقش رهبری کننده را در سوق و جهت و مسیر دادن به تحولات سیاسی آینده داستان جنگ و صلح افغانستان، که سر نخ آن در یک مرتبه نهایی به دست موسسه روابط بین المللی سلطتنی تاج و تخت بریتانیا باند محارم است، از میدان جنگ تامیز مذاکرات صلح دوحه بازی کند. وزمام اموررا به میل خود بگردش آورد.

به فرمان ترامپ، روز شنبه 12 سپتامبر سال جاری پس از 18 سال نبردهای خونین که تنها در شش سال اخیر 50000 سربازان ارتش و پولیس ملی پاسداران افغانستان را، پاکستان با انواع حملات چند ضربتی از داخل جبهات و از اطراف و حومه ها در روکش مفرزه های طالبان و داعشیان و القاعده، به قتل رسانده اند، سرانجام، نمایندگان دولت افغانستان و نمایندگان طالبان به ریاست ملا عبدالغنی برادر برای نخستین بار پس از سی سال نبرد از دهه ی 90 قرن بیستم، و به ویژه 18 سال اخیر، در زیر یک سقف در دو طرف میز مذاکرات صلح {در حالیکه در افغانستان جنگ سرخ و خونین ادامه دارد و طالبان سر مردم افغانستان را از تن شان جدا می کنند}، روبروی هم و دور هم نشسته در صف های که هر یک برای خودشان فلسفه سیاسی نامتجانس ناسازگار در اصل دیدگاه ها دارند.

هم اکنون ورق سیاسی افغانستان روی میز مذاکرات سیاسی دوحه به مباحثه و گفتگو گذاشته شده که راه حل سیاسی پایانی داستان دوحه هم در چانته سیاسی موسسه سلطنتی است که به عموزاده امریکا سپرده و در خم و پیچ گردش و چرخش گفتگوهای که چندین روز و یا جندین ماه و حتی شاید یکسال دو سال تا معیاد معین که توطئه گران جنگ و صلح مقرر نموده که در این میان انگلیس ها «صاحب اصلی تاج و تخت» دزدیدی شده افغانستان از نیمه دوم قرن نوزدهم هستند {به جز دوره کوتاه امان الله دماغ اشرافیت قومی فرزند قبیله {1919-جنوری 1929} و دوره حکومت داوودخان {26 سرطان 1352-7 ثور 1356=جولای 1973-1978} و همچنان دوره حکومت خلق و پرچم {7 ثور 1357-1372=1978-1992} و دوره کوتاه نخستین حکومت جمهوری اسلامی مستقل افغانستان به ریاست استاد شهید برهان الدین ربانی {1372-1376=1992=26 ستامبر 1996}، که همه ای این حکومت ها به جرم مستقل بودن و ضد انگلیسی بودن به صورت های متفاوت مجازات های آنچنانی شده اند که در آیینه تاریخ سیاسی افغانستان شفاف است که انگلیس ها همیشه در زیر لحاف سیاسی ملایان در حرکت بوده اند و امروزه نیز در عقب طالبان پلان انگلیس در همدستی با جنرال های پاکستانی در کشتار مردمان در حرکت هستند. حرکت کردنی.
در هر صورت، به فرمان ترامپ، نخستین دور مذاکرات مستقیم میان نمایندگان دولت افغانستان و نمایندگان طالبان به ریاست ملاعبدالغنی برادر به میزبانی وزیرخارجه قطر که آن را با سخنرانی افتتاح کرد، در دوحه شروع شده است.
عبدالله عبدالله رییس شورای مصالحه و ملا عبدالغنی برادر و مایک پیمپئو وزیر خارجه امریکا سخنرانی کوتاه نمودند.

در دور آغازین مذاکرات که تصویری و خبری در فضای باز با حضور خبرنگاران و سران و نمایندگان 50 کشور که در این میان 18 قدرت جهانی به شمول امریکا، چین، انگلیس، هند و پاکستان بیشتر تلاش می کنند که این گفتگوها به ثمر برسد، عبدالله عبدالله گفت: «جنگ کنونی به بن بست خورده راه حل هم مذاکرات است.» عبدالله حفظ دست آوردهای نزده سال اخیر در افغانستان را خط قرمز دولت افغانستان اعلام نمود و گفت: «درسال های اخیر تغییرات زیادی در زندگی مردم ایجاد گردیده. برگشت به گذشته برای مردم افغانستان دیگر قابل قبول نیست.»

داکتر عبدالله در بخش دیگر از سخنان اش گفت: «تحقق آرزوی مردم افغانستان به عنوان وصل منطقه و استفاده از فرصت های موجود در کشور و منطقه منوط به صلح می باشد.» ملا عبدالغنی برادر در سخنان کوتاه لُب جوهر دیدگاه «امارت اسلامی» طالبان را در چند جمله این ظور بیان کرد و گفت: «طالبان به تشکیل حکومت اسلامی مستقل وبدون تعبیض تاکید دارند. ما می خواهیم که افغانستان یک کشور مستقل و متحد و در حال پیشرفت و کشور آزاد باشد.»

ما یک پیمپئو، وزیر خارجه امریکا، در سخنرانی اش ضمن پشتیبانی از روند مذاکرات دوحه و تاکید بر این که افغان ها در مذاکرات «بین الافغانی» خود نظام آینده سیاسی شان را انتخاب کنند و نباید در آن به هیچ گروه تروریستی از جمله القاعده جای بدهند، با هشدار سیاسی از موضع قدرت و لحن و ادبیات سیاسی به ظاهر آراسته در خیر خواهی مردم افغانستان، گفت : «زمانی که تصمیم می گیرید باید که به یاد داشته باشید که انتخاب و رفتار شما به ادامه ی میزان دامنه ی کمک های آینده امریکا به افغانستان تاثیر خواهد گذاشت. امیدواریم که شما به یک صلح پایدار برسید. هدف ما یک همکاری پایدار است. این فرصت استفاده کنید و روند را حفظ کنید. به همدیگر احترام کنید و صبور باشید.» {سایت تلویزیونی ایران انترنیشنل نیوز، یکشنبه 13 سپتامبر 2020 =24 سنبله 1399 هجری} آغاز مذاکرات دوحه کنش و واکنش های سیاسی موافق و مخالف را برانگیخته است.

این واکنش ها وکنش ها در برخورد با همدیگر فضای رسانه های داخلی و خارجی را در نور دیده است. مخالفان احزاب اپوزیسون مخالف ارگ، ترکیب شورای مصالحه و همچنان ترکیب هیات تیم مذاکره دوحه را ترکیب از اقوامی سیاسی شرکت سالاران سهامی- جزایر قدرت که در تاریخ سیاسی افغانستان از اکثریت مردم افغانستان نمایندگی نمی کنند را مردم نهاد نمی دانند که همه مردم و شخصیت های ملی و سیاسیون بی طرف و سازمان های حقوق و فعالان غیر دولتی و سندیکاهای مستقل از دولت در این روز تاریخی سرنوشت ساز در صحنه مذاکرات دوحه و شورای عالی مصالحه حضور به هم می رساندند تا نمایندگان واقعی مردم افغانستان و سیاسیون پاک نهاد و آلوده نشده در لجن زار فساد آب مرداب ها همچون گِل هایی نیلوفر سرفرارا فرشته در پاکیزگی عطر گِل نیلوفری رهبری مذاکرات را به عهد می گرفتند. ورا را بسوی آزادی باز می کردند.

اپوزیسیون اصلاً مذاکره با طالبان را به دلیل وابستگی فکری و اقتصادی و نظامی به پاکستان و سوق و جهت دادن شدن مفرزه های طالبان بوسیله جنرال های آی اس آی اشتباه سیاسی می خوانند زیرا طالبان در دوحه اجندای سیاسی پاکستان را رونمایی می نمایند. طالبان هویت مستقل سیاسی ندارند. وزارت خارجه پاکستان از دهه ی 90 قرن بیستم تا امروزه از طالبان در صحنه سیاست خارجی و داخلی حمایت و از سوی شورای کویته وزرات نام نهاد خارجه طالبان سخن می گویند.

موافقان از جمله از تیم حامد کرزی گرفته تا تیم عبدالرب رسول سیاف، گلبدین حکمتیار، جنرال عبدالرشید دوستم، حمدالله محب {مشاور ارشد اشرف غنی و امنیت ملی} اسماعیل خان {از قوماندان مجاهدین سابق والی و وزیر انرژی و آب در حکومت کرزی} عطامحمد نور {از مجاهدین سابق و والی سابق بلخ و رییس اجرییه جمعیت اسلامی}، عبدالکریم خلیلی {رهبرحزب وحدت اسلامی، سابق معاون دوم رییس جمهور کرزی}، یونس قانونی{از چهره های سیاسی جهاد نکرده در کار فرهنگی سابق در حکومت ساخته بن، وزیر داخله}، صلاح الدین ربانی {رییس جمعیت اسلامی سابق وزیر خارجه در حکومت اشترکی اشرف غنی و عبدالله}، محمدحنیف اتمر {از استخباراتی های خاد دوره حکومت نجیب الله سابق وزیرداخله در حکومت کرزی و سپس مشاور ارشد غنی و شورای امنیت ملی که در قسمی جنگ زرگری اشرف غنی اتمر را از صنحه ارگ دور انداخت و بعداً دوباره اتمربه غنی برگشت و هم اکنون سرپرست وزارت خارجه است}، عنایت الله شهرانی {از هواه داران جنبش ملی، سابق وزیر معادن و صنایع کرزی که معادن پرثریت و شش میدان نفتی افغانستان را چور انداختند}، ذبیح الله مجددی {اهل وارث پیر حضرت صبغت الله مجددی، استغاره گر مشهور در فن سیاست های انگلیسی خدا رحمتش کنند باز در دهه های 80 و 90 جبهه ملی حضرت مجددی پناهگاه روشنفکران دست راستی و چپی های که از ترس فرار کرده بودند و ریش اسلامی کوتاه قد داشتند و در دفاتر جبهه ملی کار می کردند و در امان بودند از منظر اقتصادی و از شر گلبدین و سیاف که دشمن اصلی روشنفکران چپ و راست بودند و هستند و حتی همین دزدان کلبدین در تخار و بدخشان روشتفکرانی که نکتایی می زدند و موسیقی می شنیدند را گردن به اتهام ارتداد از دین و شریعت زده اند این داستان ها ب تراژیک طولانی است که شوربختانه تا امروزه ادامه دارد}، میر رحمان رحمانی {از قدرتمندان نظامی و سیاسی تحت پوشش قوماندان امان الله گذر رییس مجلس نمایندگان و متهم به زن بارگی و انتقال زنان خوش مهر و از داخل پارلمان به فساد خانه و عشرت ارگ به ریاست فضلی نیزه باز مشهور}، فضل هادی مسلمیار {ازعوامل آی اس آی و هوادار طالبان و حامی داعشیان، فعلاً رییس منتصب اشرف غنی در مجلس سنا-مشرانو جرگه}، امرالله صالح {از جهادگران سابق شورای مظار و پس از سقوط طالبام در حکومت کرزی، به حثیث رییس عمومی امنیت ملی ایفای وظیفه می کرد و اکنون معاون اول رییس جمهور غنی}، سرور دانش {معاون دوم رییس جمهور غنی متقلب}، نجیبه ابوی، ماری اکرمی، فریده مهمند، رقفا یفتلی، نسرین اوریاخیل {خانم انور اوریاخیل نماینده مجلس و حامی مفرزه های طالبان در شکر دره} ضیا گل، عالیه بلمار، مدیر محمد اسماعیل غضنفر و مولوی خدایداد که حول ارگ در میان اعضای شورای مصالحه دیده می شوند، آغار مذاکرات «بین الافغانی» دوحه را به فال نیک گرفته اند و از پایان جنگ و خونریزی و به پرواز در آمدن کبوتر سپید صلح و آزادی بر آسمان تیره و گرد و غبار خاک و خون آلوده افغانستان مژده ها می دهند در حالیکه دروغ می گویند و در فکر منافع شخصی و خانوادگی و تباری و باندی و حفظ رابطه های شخصی و چینل اندازی با پاکستان و طالبان هستند.

هر چند در حال حاضر به دلایل سیاسی کرزی، حکمتیار، دوستم و ربانی از شورای مصالحه خارج شده اند ولی افراد ارتباطی شان و به ویژه از کرزی در داخل تیم مذاکره کنندگان دوحه شامل هستند.

تیم طالبان که در آن ملاعبدالغنی به حیث رییس نماینده هیات نقش بازی می کند عبارتند از: شیر محمد عباس استانکزی {عامل آی اس آی وفادار به ملا هیبت الله و رقیب سیاسی ملا عبدالغنی برادر، معاون هیات مذاکره کننده طالبان دوحه}، مولوی ضیاء الرحمان مدنی، مولوی عبدالسلام حنیفی، مولوی محمدنبی عمری، مولوی عبید عابد، ملا محمد انس حقانی {در زندان بگرام افغانستان زندانی بود که در اویل ماه فبروری سال جاری به امر ترامپ، از زندان بگرام با 18 تن از آدمکشان از بند آزاد و به دوحه رسیدند}، مولوی امیر خان متقی، شیخ شهاب الدین دلاور، ملا محمدفاضل مظلوم، ملا خیرالله، ملا نورالله نوری، ملا عبدالحق وثیق، مولوی منیرسعادت، ملا جهانگیروال، ملا قاضی، مولوی مطیع الله، ملا عبدالطیف منصور، ملاسداجان و ملا المنان عمری در مذاکرات دوحه حضور به هم رسانده اند.

دو دیدگاه متضاد: «جمهوریت» و «امارت» در نخستین برگ ورق سیاسی افغانستان در مذاکرات دوحه قسمی که در صورت اجندا سیاسی جمهوریت حفظ دستاوردهای هیجده سال اخیر خط قرمز «جمهوریت» در مقابل «امارت» تیری سیاسی است که بسوی هیات طالبان پرتاب می شود که واکنش سیاسی ملا برادر را در نخستین دورآغازین مذاکرات برانگیخت که تیر متقابل سیاسی خط قرمز طالبانی یعنی «تشکیل حکومت اسلامی مستقل و بدن و تعبیض و متحد و در حال پیشرفت و کشور آزاد باشد»، بسوی عبدالله که از حفظ دست آوردهای 18 سال اخیر و این که «تغییرات برزگی در طول هیجده سال در افغانستان به وجود آمده است و برگشت به گذشته برای مردم افغانستان قابل قبول نیست» پرتاب نمود که تضاد بنیادی میان دو طرف مذکره را در نخستین روز و دقایق گفتگو کوتاه در تقابل با هم می نماید. جمهوریت و امارت با هم ناسازگار هستند. جمهوریت رو به سوی آینده دارد. امارت رو به سوی گذشته و گذشته پرستی دارد.

اصل متن گفتگوها در حالیکه سازمان دهندگان اصلی نمایشنامه دوحه موسسه روابط بین المللی بریتانیا مواد سری و مخفی نگهداشته شده مذاکرات دوحه را از متن اجندا میز مذاکرات پنهان میدارد که تنها چند تن از جنرال های اتگشت شمار پاکستانی و آی اس آی می دانند که حتی به یقین وزیرخارجه و داخله پاکستان از آن مواد سری عقب داستان صلح دوحه نیز بی خبر هستند، تا چه رسد به ملا عبدالغنی و یا عبدالله عبدالله و یا اشرف غنی که در رده های پاینی قدرت به یمن لطف بازی گران اصلی آنجا در دوحه دور هم جمع شده اند و بر سر خطوط قرمز «جمهوریت» و «امارت» به سوی همدیگر تیرهای سیاسی می اندازند. هیچ کس نمی داند که نمایندگان دولت و طالبان بر سر چه مذاکره می کنند؟

در واقعیت، «جمهوریت» و «امارت» با دو دیگاه و دو اندیشه و دو فلسفه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و مذهبی متفاوت و نامتجانس از هم سخن می گویند که در اولی خط قرمز حفظ دست آوردهای 18 ساله اخیر است یعنی دست آوردهای که در قانون اساسی افغانستان به رسمیت شناخته شده که همراه است با حکومت دیموکراسی و انتخابات آزاد ریاست جمهوری و شورا های ولایتی و انتخابات پارلمانی و نظام جمهور اسلامی افغانستان که در آن ملایان و مولوی ها و حقوق دانان مسلمان با درنظرداشت فقه و شریعت و مذهب حنفی اسلام را دین مقدس مردم افغانستان و شریعت فقه روایتی را در قوانین جزایی و حقوقی و عبادی و شعایر مذهبی در متن روابط اجتماعی مطرح و از شریعت پاسداری و به حقوق زنان قسمی که در قانون اساسی افغانستان آمده است که زنان هم اکنون در جامعه و سیاست و فرهنگ و هنر و سینما و شعر و ادب وارد شده اند و در ترکیب هیات دولت افغانستان در مذاکرات دوحه حضور دارند، مخالفت شرعی ندارند.

هر چند با بی حجابی و مدُ و فیشن و سنگار زنان به رسم زنان غربی ناراضی و عاصی هستند و در منابر مساجد در یک حد اعتدال حرات 36 درجه گرما که نه سرد کند و به حرارت و جوش و خروش علیه نظام حاکم اولی الامر در سرنگونی نماید، در قسمی مدارا با سلطان ارگ و سپیدار و در خفا سلامی به سلام خانه و سپیدار به طمع جیفه دنیا می زنند و از شیوخ وهابی پولدار حرف می شنوند و با طالبان هم جینل انرازی های دارند. ولی در ظاهر کار-پیچ در پیچ علیه تلویزیون های سخن به امر به معروف و نهی از منکر می گویند و فریاد فغان می زنند که دَم به دَم از صبح تا شب و از شب تا صبح بیست و چهار ساعت موزیک و موسیقی از تلویزیون ها چالان است و فیلم های سریایلی در بستر پارچه ها یکی بعد دیگر در عشق و عاشقی و خیانت مرد به زن و خیانت زن به مرد پخش می شوند که با جنگ و دعوا زنان با شوهران شان و جنگ و تفنگچه کشی های باندهای آنچنانی همراه است که نماز مردمان قضا و تماشای سریال های آن داستان های فیلم های ترکی، هندی، ایرانی، امریکایی، فرانسوی و پاکستانی جاری و کیف حال می کنند.

و سپس فبلم های آشپزی کردن و دیگ و کاسه و چلو صاف و مواد مورد ضرورت آشپزی که دایم یا قابلی، یا پلو صاف شده، یا از طرز تهیه پیزا و مواد مورد ضرورت آن و همچمان از طرز تهیه اتواع غذا ها از منتو گرفته تا آشک و بولانی تابگی و داشی گندنه ار وکچالودار و ماهی سرخ کردن ها و مرغ سرخ نمودن و کباب ها و انواع طرز تهیه لبنیات و شیرنی پزی عجین شده که حرص خوراک ما در اولادها و دختران و پسران قد و نیم و نوجوان و جوان کاکل شانه و صدای غور شده در خوراک ها را آتشین می سازد که با لست های از خانم های خانه عجین شده که داد و بیداد مرد نفقه دار و نان آورخانه ها را می کشد که او..او..از برای خدا این چه لست های داستان های خانواده های اشرافی قارونی که برای تهیه آن باید بروی پاتک در سرک به قطاع الطریقی مافیایی بیندازی و از بیچاره بدام افتادگان باج بگیری و یا با مافیایی باندیست ها همدست شوی و یا در مقامات بالا دولتی و پارلمانی باشی که رشوه ها و اختلاس ها و دزدی ها همچون دزدان کابل بانک و به رسم دزدان مکتب ها و مغلمین خیالی و شاگردان و چپ راستی و خدمه های و صنف ها و ساختمان ها خیالی فاروق وردک دزد مشهور وزیر معارف کرزی کنی و یا دزدان جهادی که زمین های مردم ضعیف و زمین های دولتی را در همدستی باکرزی و اشرف غنی چپاول کرده اند و شهرک ها بلند منزل آباد و تعمیرات لوکس و زیبا و خانه های اشرافی به سنگ مرمر سفید و سیاه در نقش و نگار های آنچنانی همراه با حوض های آب بازی و تفریحات متفاوت را تجارت کار ساخته اند و به نرخ روز نان می خورند.

فغان ملایان ایت که تلویزیون ها اخلاق مردم و دیانت شان را بر باد کرده و به سوی گمراهی سوق می دهد که تلویزیون ها پروگرام شب خند را ساز می کنند که قاه قاه قاه خنده هاست سرخنده ها و پسران و دختران جوان در شهرهای چند از جمله کابل دور هم در پروگرام های شب خند جمع می شوند و فکاهیات سرفیکاهیات لول می دهند که خدا ببخشد کاکا شبخند را که در هنر سخن و جستچه و قیافه و دست و چشمان و ابروها و آن کمرشوردان های شنانه جنبان همراه با چرخش رقص پا ی نوک پنجه استاد کار در حد روزگاز نسل جوان خندان بود که او را هم به طوری مرمزی از صحنه شب خندان ها به سوی قبرستان سرد فرستادن که جواب انکر و نکیر را بدهد.

در هر صورت، خط قرمز دولت غنی که «جمهوریت» را شعار کرده حفظ دست آورهای 18 ساله و بنابراین حفظ قانون اساسی و نظام «جمهوریت» ریاستی بر آمده از آن و آزادی های مدنی و حقوق بشری و حضور زنان و فعالان مدنی و در یک کلام حفظ «جمهوریت» در تقابل با «امارت». را در دستور کار دوحه قرار داده.
از سوی دیگر، قسمی که قبلاً خاطرنشان ساخته بودیم که پس از آن که عبدالله عبدالله از حفظ دست آوردهای 18 سال اخیر و تغییرات اساسی سخن گفت که برگشت به گذشته برای مردم افغانستان قابل قبول نیست، ملا برادر خط قرمز طالبان را تشکیل حکومت اسلامی مستقل و بدون تعبیض و متحد-یعنی «امارت» طالبی به خلافت ملا هئیبت الله و ملایان شورای قطر و شورای کویته و بنابراین برگشت به گذشته و الغای قانون اساسی که با جایگزینی قانون اسلامی شریعت فقه ی مدرسی طالبانی همراه است سخن می گوید که در آن حقوق زنان و کودکان و یتیمان همان است که قرآن کتاب مقدس مسلمین جهان بیان کرده است.

خط قرمز طالبان تشکیل «امارت اسلامی» و نافذ شدن قوانین شرعی فقه ی روایتی حدیثی است که در آن نه تنها حقوق زنان و کودکان و یتیمان حقوق فقه ی فردی است-یعنی حقوقی از قبیل مهریه، نفقه، لباس، غذا و سر پناه که مرد خانه شوهر باید تهیه نماید. زن براساس فقه روایتی جایش در خانه است و حفاظت از خانه و اولادها و پا کاری و صفایی و آشپزی و محبت به شوهر و خاطرخواهی شوهر و این که در فقه طالبان زن بدون شوهر و یا بدون اجازه پدر و یا برادر کلان و سرپرست خانه حق بیرون رفتن از خانه را ندارد و این که زن شوهر دار کشتزار مرد است و بدون اجازه شوهر حتی حق خانه رفتن پدرش را ندارد. زن حق کار در خارج از خانه را ندارد. زن حق رای دهی را ندارد. زن حق ندارد که در اجتماعات بدون محرم شرعی ظاهر شود. زن در فقه اسلامی طالبان از حقوق طلیعی و حقوق اجتماعی و حقوق سیاسی و حقوق تحصیلی محرم و مورد تعبیض آشکار قرار دارد. چیزی که از متن مذاکرات دوحه خارج است مساله حقوق زنان است.

طالبان حقوق زنان را همان می دانند که قرآن و پیامبر بیان داشته که حقوق فردی زن است در رابطه با شرایط اجتماعی و فرهنگی آن زمان نه برای همه زمان ها در اسلام دو دسته اجکام است یکی احکام ارژشی و اخلاقی و عبادی که برای همه زمان ها است و فرا تاریخی است و دسته دیگر احکام است در مورد جامعه، حقوق و رابط اجتماعی که این دسته از احکام مربوط به شرایط تاریخی و اجتماعی و فرهنگی است که با تغییر شرایط احکام نیز تغییر می کنند. طالبان این دو نوع احکام را از هم تفکیک نمی کنند و همه احکام را فرا تاریخی می دانند.

زن در آن زمان در خانه باید می نشست. نه بازار کاربرای زنان بود و نه مکتب و دانشگاه و موسسات تحصیلی و نه نظام سرمایه داری و نه دولت و دیوا نداری جامعه عربستان آن زمان جامعه قبیله ای مرد سالارانه بود و قوانین و عرف و سنن و فرهنگی داشت. در آن زمان مطابق شرایط اجتماعی زنان حقوقی داشتند و در خانه ها بودند. اما با تغییر شرایط اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی که صورت بندی و هیات و شکل جدید تولید و مناسبات تولیدی که همراه با قوانین و فرهنگ و مناسبات اجتماعی غیر از مناسبات نظام های قبیله یی و ارباب رعیتی است. فصل جدید اندیشه ورزی و علوم طبعی و علوم اجتماعی و افکار تازه و مکاتب فلسفی جدید و عدالت و اخلاق حق مدار چهره تاب داده اند که با تغییر شرایط ان روز زنان بخش لاینفک جانعه و کار اجتماعی هستند که بدون زن چرخه نظم نوین اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی و فرهنگی نمی چرخد. طالبان مدارس احمق خوانی های ملایان شیخ های سیاسی گمراه کننده در تاریکی فکری چنان پیچیده شده اند که در جهان معاصر زندگی می کنند.

اما و صد اما عقلانیت و فرهنگ و اخلاق جهان معاصر را نمی شناسند و می فهمند و درک نمی کنند که در کجای جهان ایستاده اند. طالبان کوراند در سیاه دلی تعصبات تقلیدی و جنون دین خویی و غیرت های قومی جاهلانه مرد سالاری قبیله ای.

چسپیدن طالبان به تشکلیل حکومت اسلامی مستقل و بدون تعبیض و این که طالبان بارها گفته اند که حقوق زنان همان است که اسلام بیان کرده، به حقوق فردی زنان قسمی که قبلاً بیان نمودیم، توجه دارند که شامل چهار قلم حقوق ابتدایی یعنی کف حقوقی است که در شرایط محیطی و فرهنگی و ساختار اجتماعی جامعه قبیله سالاری اعراب 1400 سال پیش از امروز است که در زمانش در ارتباط با شرایط محیطی و اجتماعی و حقوقی و فرهنگی آن عصر مترقی است زیرا زن را از قیوادت جبارانه مرد سالارانه اعراب قبیله قریش نجات داد وزن را در میراث پدر و مادر و شوهر و پسراش ذی حق دانست و مهریه زن را ثروت شخصی زن اعلام کرد برخلاف قوانین مرد سالارانه اعراب که مهریه زن را پدر و یا برادر کلان اش می گرفت وزن حق ارث بردن از پدر و مادر و برادر و پسر نداشت را حاصب حق مهریه میرات نصف مرد دانست که در وقت اش کف حقوق زن را یعنی حقوق فردی زن را که جامعه مرد سالار انکار می کرد به زن بازگرداند و شخصیت مستقل زن را تصدیق کرد و راه را برای آینده بازگذاشت و اصل اجتهاد عقلی را سنت قرار داد تا پوپایی سنت دین را در هر زمان و مکان با اجتهاد عقلانی و اجماع عقلاء در مورد مسایل و موضوع های که در قرآن و سنت نص صریح و روشن وجوندارد را در رابطه با زمان و شرایط و احوال تغییر کرده حفظ و عقلا با درنظرداشت تا روح اسلام در پویایی نگهدار و علماء مسلمان اجتهاد عقلانی شان را برای راه حل های واقعی ارایه و اجماع عقلاء آنرا تصدیق و اجرا نمایند.

اسلام در 1400 سال پیش حقوق فردی زن را که جامعه انکار می کرد به نفع زن تثبیت کرد این حرکت مثبت به نفع زن بود. اسلام زنده بگور کردن دختران که در بعضی از قبایل به دلایل عرف و نادانی ها و ننگ و غیرت های فرهنگ قبیله مرد سالاری دختران نوزادشان را زنده بگور می کردند، را منع کرد و علیه آن ایستاد قسمی گه اسلام ربا سودخواری را منع کرد و جهاد خدا و رسول و مومنان را علیه سود خواری که سبب فقر مردم و ثروتمند شدن یک اقلیت تجار سودخوار می شود به آیات وحی آورد تا فقرایی مقروض شده دربند بردگی را نجات دهد. قسمی که اسلام برای کنترول ثروت و حمایت از مردم نه دار و فقیران و ابن سبیل و یتیمان که از مال دنیا هیچ ندارند، ذکات را فرض کردتا ثروت را در میان مردم تقسم نماید. قسمی که اسلام امر به انفاق و تعاون و خرج کردن مال اضافه به نفع نیازمندان و بخشایش و صدقه برای فقرا و مساکین و سوال کننده گان و مسافری که خرج سفراش تمام شده است جاری کرد تا روح انسان دوستی را در روان اعراب بدماند.

این ها همه چون عالمانه بنگرید نه تنها در آن زمان جلوه های از احکام است برای دماندن روح انسان دوستی و جایگزین کردن روح منفعت جمعی در ته نشین روان اعراب شهرک نشین و صحرا نشین زیر چادرها است تا باشد که مردمان تعقل کنند تا باشد که مردمان عمل خیر را در نفس ایمان شان وارد کنند تا باشد که مردمان ازحب مال دوستی و حرص و بخل ورشک و غوبطه و اضافه خواهی آزاد شوند تا باشد که مردمان به روح اصیل انسانیت انسان با صفات عالی برگردند و از اضافه خواهی دست بکشند وستده زندگی کنند و خود را ساده بسازند بلکه پیامبر گرامی فرمود که: «پیامبران میراث ندارند. از من میراث به خانواده ام نمی رسد.» نه شناخته اند اسلام قرآن را حق شناختن آن این قرآن که همه علیه آن می جنگند همان هست که هست بدون تغییر و کم و کاست تکنالوژی کاربن 14 صحت اوراق قرآن را که در سال 1979 در یک مسجد که تخریب شده بودتا دوباره اعمار کنند از آنحا در لای دیوار پیدا کردند که متخصیصن آلکانی و انگلیسی و فرانسوی اوراق قرآن را با تکنالوژی کاربن 14 چک کردند که نیجه تحقیقات شن در دهه 90 روشن شد که آیات که در آن اوراق قرآن که قدمت اش به دوران پیامبر که زنده بود و از دولب اش کلام الله وحی را بیان کرده است بیان کردنی می رسد با آیات قرآن که امروز درسترس مسلمین جهان است یکسان یکی سیب دو نصف همان است که خدا حافظ قرآن است.

شیاطین یهود و نصارا و مغان های ساسانی همه و همه سال ها است که کوشش جنون آمیز می کنند که قرآن را از زمین بردارند و نور خدا را به دهان ها خود خموش سازند و به نص قرآن خدا تکمیل می نور خدا را اگر چه ظالمان را خوش نیاید.
در هر صورت، اسلام کف حقوق فردی زن را درجامعه مرد سالار تصدیق کرد. سیره سنت {قول عمل و روش تقریر و رفتار آن حضرت و زندگی ساده و بدور از تجملات} پیامبر {ص} در آیینه تاریخ صدر اسلام شفاف است که با زنان شان خوش رفتاری می کردند. با آنها در کارخانه کمک می کردند: آتش می افروختند، نان تابگی پخته می کردند، لباس های شان را خودمی شستن دو جوره لباس داشتند.
ترگاری در حویلی کوچگ می کاریدند و در وقت حاصل در میان مسلمان تقسیم می کردند.

پیامبر گرامی قسمی که در قرآن کریم و تاریخ شفاف شده است با زنان اش مشکلات داشت. اما هیچگاه بر هیچ یک از اعیال اش خشم نگرفته ولت و کوب و ناساز نگفته ولی به شهادت تاریخ که ملایان سیاسی پنهان می کنند یکبار از دست اذیت زنان اش از جمله عایشه، حفصه، سوده و زینب بستر و خوابگاه و حتی خانه را ترک کرد و به اتاقک بالای بام مسجد پناه آورد که پس از مدتی که رسول خدا نماز شام را در جماعت با اصحابش می خواند پس از اندکی صحبت به اتاقک بام مسجد می رفت و در آنجا استراحت می نمود تا این که یک شب حضرت عمر فاروق به نزد پیامبر در اتاقک بالای بام مسجد نبوی آمد و اجازه داخل شدن به اناقک را خواست و پیامبر رضایت نشان داند و آنگاه عمر فاروق به رسول خدا گفت که یا رسول الله همه اعراب می گویند که پیامبر همه زنان اش را طلاق داده است/ ای محمد جانم به فدایت آیا این راست است؟ و رسول فرمود ای عمر طلاق نداده ام ترک نیکوکرده ام تا خدا فرمانش را بیاورد.

در هر صورت، فقه روایتی مذاهب سنی و شیعه که در بسیاری جاها و حتی در اصول دین از هم فرق دارند و از دیگاه سیاسی دو تفسیر سنی و شیعه از اسلام آورده اند که تفسر سنی از اسلام بر پایه اصل توحید، اصل نبوت و اصل معاد رستا خیز مردگان استوار است و در حکومت داری بر اصل شورا و بیعت و خلافت شورایی و رای اهل شورا به خلیفه انتخابی و بیعت مردم استوار است که کار مردم است و انتخاب شورا ورای مردم برای بیعت به خلیفه که قسمی دیموکراسی مخصوص به زمان خوداس که در آن زمان مترقی استولی در زمان ما که مناسبات قدرت تغییر کرده خلافت دیگر به آن شکل جایش را به احزاب سیاسی و انتخابات داده است.

از سوی دیگر، تفسیر شعیه دوازده امامی بر پایه توحید و نبوت و معاد و امامت الهی و عدل استوار است. سنی و شیعه که در این حوزه ها اختلاف نظر دارند و با هم در کشمکش های آشتی ناپذیر گیر افتاده اند بر سر مساله زن و حقوق فردی زن توافق نظر کامل دارند که در هیچ یک از مسایل دینی و مذهبی با هم توافق کامل ندارند و به روی هم می زنند. ولی چون مساله زن می آید هم شیعه و عن سنی زن را در فقه حقوق فردی 1400 سال پیش پیچ در پیچ می کنند و هر دو زن را بزن می گویند. هردفرقه سنی و شیعه زن را تاقص عقل می دانند به روایاتی که به آنها از چند واسطه از پیامبر و یا صحابه پیامیر و یا امامان اهل بیت رسیده سند ش هم اگر درست باشد باز نقل به معنا شده نه این کلان والفاظ و جملات پیامبر {ص} است و یا از امامام. روایت لوسنداش هم درست باز باز حجت ذاتی ندارد چرا که ما که از بان پیامبر {ص} نشنیده ایم. دیگران که شنیده اند برداشت خود را با الفاظ و کلمات خودمی آورند که نقل به معنا است نه حدیث. ابن بحث طولانی است.

قسمی که قبلاً خاطرنشان ساخته بودیم که اسلام حقوق فردی زن {مهریه، لباس، غذا، خانه و سرپناه، و حق پول بابت شیر دادن به اولاد از شوهرش و میراث} را در آن زمان بنابر شرایط اجتماعی و فرهنگی و حقوقی آن عصر و زمانه و شرایط تاریخی آوردتا از زن حمایت کند و راه را باز گذاشت که در سیلان نو شدن اجتماعات بشری که در قرآن کریم به آن پرداخته شده است که خدا آفرینش را دایم نو می کند و همه چیز نو می شود و بنابر این شرایط اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و حقوقی تغییر می کند و علمای اسلام خلفای اولی الامرصاحبان عقل و عدل و برابری با سنت اجتهاد به مشکلات زمانه ها بپردازند.اما سنت اجتهاد که موتور دین است در زمان عباسی ها در قرن جهارم منع شد و مسلمان از اجتهاد عقلانی محردم شدند و در عوض مقلدین بی خاصیت چند فقه روایتی پای نتری شدند که تاریخ اسلام را هم نمی دانند. ده ها هزارمجلدکتاب فقهی روایتی نوشته شده که بخش برزگ آن دروغ های شاخدار است که بخوانید و از دین و خدا و پیامبر بگریزید گریختنی که وحشت به جان تان می افتد از آن معجزه های که برای پیتمبر ویا شیعه های برای پیغمبر و حضرت علی {ع} و سایر امان اطهار اهل بیت بر ساخته اند روح امامان اطهار اهل بیت از آن غُلُف و مبالغه های می کنند بیزار است.

در هر صورت، فقهی های سنی و شیعه وقتی بر سر مساله زن می رسند هر دو در مورد حقوق فردی زن برطبق روایات توافق دارند و به همین سبب است که زن در جامعه سنی و شیعه یکسان در زولانه حقوق فردی فقه 1400 سال قبل بسته به زنجیرهای مرد سالارانه هستند که فقه های شیعه زنان را در ایران و فقه های سنی وهابی زن را در عربستان وفقه های جمعت های مذهبی سنی و شیعه همه با هم حقوق زن را در فقه فردی روایتی حدیثی پیچیده و بر زنان تعبیض آشکار می کنند. در حالیکه درفقه قرآن کریم «لِیتَفَقَهُ فی الدیبن» حقوق زن در مجموعه معارف دین که اخلاق در آن اصل نه فقه روایتی با شرایط تغییر کرده حقوق جدید پیدا می کند که عقلانیت دوره ها می سازد. در اسلام اخلاق اصل است حضرت رسول الل ه{ص} فرمودند: «من برای تکمیل و تضمین مکارم اخلاقی معبوث شدم». در وفقه قرآن که حقوق زن را علماء درجه اول اسلام از مجموعه معارف قرآنی در رابطه با اوضاع و احوال و شرایط تغییر کرده و جامعه شناسی و اخلاق از نو تعریف می کنند. حقوق یکبار برای همیشه داده ای در کار نیست. قسمی که آزادی یکبار داده شده ای در کار نیست برای آزادی و حق باید پیوسته نبرد کرد.

اگر تفاوت میان ایران و عربستان است این تفاوت فرهنگی است که فرهنگ ایران و فرهنگ قبیله سالاری سعودی از هم فرق دارند و آخوندهای ایران فلسفه و عرفان و ادب و شعر را محکم کرده اند و هنر از جمله نقاشی و نوازندگی و هنر سینما که با فرهنگ ایرانی جوش خورده را در دستور کار قرار داده اند در حالیکه عربستان سعودی که علیرغم همه تغییرات صوری که با فرآورده های سرمایه داری و تکنالوژی رنگ آمیزی شده است در بافت فکری و اجتماعی و فرهنگی قبیله سالار در پیچ دیکتاتوری مذهبی است که در این اواخر به اثر کوشش های محمدبن سلمان ولیعهد سلطنت زنان داری حقوق اجتماعی و سیاسی و فرهنگی شده اند و آزادی های را به اثر تحولات اجتماعی و سیاسی و فشار نسل تحصیل کرده عربستان سعودی در سایه ولیعهد جوان بدست آوردند.

محمدبن سلمان، با خانواده ترامپ و جرید کشنر داماد و مشاور ارشد ترامپ، سخت جوش خورده و قرار است در روند پروسه صلح با اسراییل که امارت و بحرین، عمان، سودان نیز برطبق گفتار نرتمپ، به روند آشتی و صلح و بر قراری مناسبات مسالمت آمیز با تل ابوو به جرگه صلح با اسرایی بپوندد.. روز 30 سنامبر سال جاری امارات، بحرین و اسراییل و امریکا رسماً در واشنگتن دور هم جمع می شوند تا فصل جدید اتحاد سیاسی اعراب و اسراییل را به قیمت قربانی کردن مردم فلسطین و به انزوا کشیدن ایران در خاورمیانه، رقم بزنند و پای اسناد توافقنامه در حضور ترامپ، امضا بگذارند. ترامپ، در پی تغییر دادن چهره سیاسی خاورمیانه است و فراری کردن ایران از سوریه، عراق، یمن و فلسطین و افغانستان.

برگردیم به اصل بحث که خطوط قرمز دولت افغانستان و طالبان را در نخستین دقایق اولیه شروع مذاکرات مورد دقت قرار دادیم که تضاد بنیادی میان دو دیدگاه روبرو هستیم که یکی در پی خفظ نظام هیجده سال اخیر است که با قانون اصل و حکومت دموکراسی و انتخابات آزاد ریاست جمهوری و آزادی های مدنی و آزادی بیان و مطبوعات و آزادی زنان و حقوق آنها همراست و به آینده توجه دارد و دومی طالبان در پی تشکیل امارت اسلامی و بنابراین، در پی الغای قانون اساسی و جمع کردن دسترخوان دیموکراسی و قید و بند زولانه کردن در دست و پای زنان در محدویت های فقه فردی در خانه نشینی و رفتن به سوی گذشته در بت پرستی گذشته پرستی و مرده پرستی و گردن نهادن به به رسوم و قوانین و سنن جامعه 1400 سال پیش از امروز که در اخلاق و فرهنگ جوامع نمروزه و در عدالت و اخلاق حقوق مدار عقلانیت جهان معاصر تاریخ مصرف آن نه تنها به پایان رسیده است بلکه قوانین فقه فردی هم در مورد زنان امروزه که در شرایط تغییر کرده اجتماعی اقتصادی و فرهنگی زندگی می کنند تعبیضی و ضد حقوق بشری است و قوانین جزایی فقه که بخش از آن مجازات های تنبه بدنی است در قانون و اخلاق امروزه شکنجه گری و ضد اخلاق بشری است.

طالبان مدارس دیوبندی که اکثر تاریخ اسلام را هم نخوانده اند تا چه رسد به تاریخ تمدن ها، تاریخ آزادیخواهی و دموکراسی ها و تاریخ فرهنگ ها و هنر و ادبیات و تاریخ علوم مثبت طبیعت و تاریخ علوم بشری که فقهی ها و شیخ ها رهبران طالبان به شمول ملا هیبت الله و ملا عبدالغنی برادر و ملا عباس استانگزی و ملا انس حقانی نسبت به علوم نامبرده جاهل هستند و اصلن رسم حکومت داری و جامعه داری را هم عالمانه نمی شناسند و نمی فهمند. مشکل طالبان این است که در جهان معاصر زندگی می کنند اما عقلانیت علمی جهان معاصر را نمی شناسند و نسبت به عقلانیت جهان معاصر جاهل هستند. حیوانات نیز در جهان امروز زندگانی می کنند اما نسبت به عقلانیت جهان معاصر جاهل هستند.

هیات دولت افغانستان با توجه به تضاد بنیادین میان دو دیدگاه جمهوریت» و «امارت» این را فهمیده اند که تازه دشواری های بزرگ با اهل ابوجهل شروع شده است.. جمهوریت در دم تیغ تکفیری امارت قرار گرفته است. طالبان خط قرمز شان را یعنی تشکیل امارت خلافت شورایی بیعت رسم دیگتاتوری مذهبی که شنشیر دو سره علیه زنان و دگر اندیشان چپ و راست از تیام فقاهتی کشیده اند و تن به عقلانیت معاصر نمی دهند و درک نمی کنند که اصلاً مناسبات قدرت و حکومت داری امروزه که احزاب سیاسی به صحنه آمده اند و از منافع طبقات و اقشار اجتماعی پاسداری می کنند با مناسبات قدرت سیاسی و شیوه حکومت داری 1400 سال قبل از زمین تا آسمان فرق دارد.

در این کشمکش که طالبان اصل دمکراسی و آزادی بیان و اصل حقوق برابر مردوزن را انگار می کنند یگانه راه این است که جامعه جهانی برضد حاکمیت دینی و مذهبی و ضدحقوق انسانی و حقوق شهروندی طالبان تحت پوشش ابر جنایتکاران بین المللی موضع بگیرند و به جهانیان اخلاقاً نشان دهند که عقلانیت چهان معاصر و اخلاق حقوق مدار و جامعه شناسی و عدالت بشری اجازه نمی دهد که طالبان رسم شلاق و قمچین و شکنجه و سنگسار و رسم زندانی ساختن زنان و گردن زدن دیگر اندیشان را دوباره برگرده مردم افغانستان تحمیل کنند.

برای رسیدن به آزادی راه دور و دراز درپیش است. جنگ میان نو و کهنه میان روشنی و تاریکی و میان آزادی و نه-آزادی میان علم و عقل و خرد میان جهل مرکب تازه شروع شده است. مردم افغانستان جز متحد شدن و یکپارچه شدن و یک دل و یکدست شدن به سوی نجات و رهایی از چرخه ظلم جاهلان راه دیگری ندارند. طالبان سی سال است که ثابت کرده اند که دشمن آزادی و عدالت و علم و ترقی و پیشرفت و دشمن سرسخت زنان و دگر اندیشان هستند.

جنگ مرگباری میان آزادی و نه آزادی در جامعه توفانی افغانستان از نو شروع شده است. طالبان در جهان تغییر کرده تاریخ مصرف شان به پایان رسیده است. جهان بسوی فصل جدید کشمکش های جندچانبه می رود. مردم افغانستان راه شان را به سوی آزادی و رهایی از انواع قیود نامشروع پیدا خواهند کرد. تاریخ را مردم می سازدند. نه قدرت ها.قدرت ها می آیند و می روند اما سیلان تاریخ به سوی آینده ادامه دارد. تاریخ از گذرگاه های خونین به سوی آزادی گذر می کند. آزادی وحدت تناقض دار اراده آزاد ولزوم است.

«ما، در آنتی تز زندگانی می کنیم. آزادی فقط در نبرد با نه آزادی هست. ما، در قالب موقعیت زندگانی می کنیم. در طبیعت و جامعه زندگانی می کنیم اگر نبردی که ما برضد تعینات اجتماعی یا طبیعی می کنیم نبود، آزادی معنایی نداشت. در نتیجه، آزادی شامل چیزهایی است مخالف با آزادی که ما باید با آنها بجنگیم، آزادی نبرد و رهایی است آزادی آنچنان نیست که یکباره برای همیشه داده شده باشد آزادی، یکبار برای همیشه داده شده ای، در کار نیست.» نبرد کار است نبرد بر ضد نه آزادی-یعنی بر ضد طالبان که آزادی را نمی شناسند.

محمد صدیقی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
زن=طالب
نظرات بینندگان:

>>>   چهارتا روستای بیسواد میخواهد به کل کشورحکومت کند
تنها راه نجات وازادی کامل ازدست این وحشی های روستای این است
همه شهریان را مسلح کنید بگذارید این روستا نشینان بیسواد به شهر ها حمله کند وشهرها به قتلگاه این وحشیها تبدیل کنید
هرشهر بالای یک ملیون جمعیت دارد وتمام طالبان روستای کشور پنجاه هزار بیسترنیست فقط باید اینها را قتل عام کرد اگر این وحشی ها وارد نظام شون همه سرکرده های جمهوری اسلامی را ترور میکنن وبعد ارتش را ازبین میبرن توسط عوامل خودیشان که داخل نظام میشون وکشور را به دست میگیرن این نقشه طالبان کثیف است

>>>   طالب . یعنی زاده انگلیس پنجاپی آمریکای و وهابی و عربسانی و خون خار مردم و ارتش افغانستان .... ....خدا بر طالب و اربابانش


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است