چرا نخبگان ما صدای اعتراض خود را نکشیده اند؟
 
تاریخ انتشار:   ۰۱:۰۴    ۱۳۹۹/۷/۱۸ کد خبر: 165079 منبع: پرینت

چرا نخبگان ما صدای اعتراض خودرا پس از سال۴۳ ، دهه‌ی پنجاه و بعدآن نکشیده اند؟
استفاده‌ی واژه های فارسی و دری در متن‌های نوشتاری در گذشته‌ی دور بر اساس چنین برداشتی که امروز از آن بهره‌برداری می‌شود، نبوده‌است. شاعران و نویسندگان قدیم در کمال سادگی و صفای خاطر بدون هرگونه نظرداشت مغرضانه این نام ها را به کار برده اند و منظوری جز نام زبانی‌که به آن باید بنویسند، نداشته اند.

در متن نثر بیشتر پارسی و پارسی دری آمده و دری یا فارسی یا فارسی در ی در شعر به اقتفای وزن و قافیه و ردیف به کار رفته است. امروزه در استفاده کلمه‌ی فارسی یا دری عصبیت شدیدی به کار می رود و البته که در این نوع کاربرد خواست های موجه و نا موجه‌ی نهفته است.
حکومت های وقت در افغانستان بعد از تشکیل شدن و خط‌کشی کشور و امضای معاهده لاهورپندی مبنی بر پذیرش استقلال افغانستان، در پی آن شدند که دولت-ملت مستقل به وجود بیاورند.
این هنگامی است که اروپانیز در تب ناسیونالیزم می سوزد.

محاسبه این نخبه های دولت و شاه تازه برگشته از سفر طولانی از اروپا بر همان تعریف کلاسیک از ملت که گویا ملت کتله‌ی بزرگی از مردم را گویند که دارای سرزمین مشترک، زبان مشترک، اقتصاد مشترک و مخصوصاً قوم - ملت واحد که قانوناً دارای سرزمین باشند را می گویند و به این اساس دولت های وقت در صدد ریختن بنیاد های دولت-ملت می شوند . ولی بسیار شتابزده و بر بنیاد تفکر ملت زبان پشتو را که هنوز زبان افغانی اش می خواندند بر می گزینند و زبان ملی و رسمی کشور می خوانند و در سال ۱۳۴۳ خورشیدی وارد قانون اساسی می کنند و زبان سراسری این سرزمین، فارسی را، دری می نامند و زبان دوم. در حالی‌که واقعیت از چیز دیگری حکایت دارد.

اگر تعادل در جامعه‌ی کثیرالاقوام بین هویت قومی و ملی به شکل مناسب برقرار نگردد ، نه تنها ملت‌سازی رخ نخواهد داد که رقابت های قومی و قبیله گرایی، تمایلات جدایی‌طلبانه و تجزیه‌ی ملت را به دنبال خواهد داشت. یا اینکه پیوسته با هرم فشار و سرکوب خواست‌ها و اراده‌ی مردم پرداخت که در این نیم قرن اخیر چنین بوده است.

دولت و حکوت در رقابت با کشور های همسایه‌ی هم‌زبان با دست‌اویزکردن اقرار شما، حالا که از هر طریق صورت گرفته، از طریق مجالس قانون‌گذاری و وکلای مردمی تان تا درج در قانون اساسی و حالا حق خود می داند که شما را ترافیک کند، این کلمه را بگو بنویس ، این را نگو ننویس و شما را اجازه نمی دهد که واژه های زبان خود را به کار ببرید. حتی به برطرف کردن شما از کار و سمت تان از وظیفه این حق را به خود می دهد. مثال هایش خودتان چرت بزنید متأسفانه چند مورد است و این همه را به بهانه‌ی فارسی‌بودن آن زبان؟ و دری بودن این زبان؟ انجام می دهد و درد اینجا است که همه اش همین زبان یک زبان است زبان فارسی.

این در حالی‌است که تمام مراجع و نهاد های جهانی ، تمام شرق‌شناسان ، و تمام آثار گران‌بهای زبان را زیر نام زبان فارسی سجل کرده اند و با دری خواندن زبان خود از آن همه افتخار بهره‌ی نمی برید. زبان شما و از آن یک کشور نوخاسته‌ی افریقایی یک گونه محاسبه می شود. زبانی را به نام دری کسی به رسمیت نمی شناسد به جز بی‌بی‌سی و صدای امریکا.

شما دیگر نمی توانید ادعا کنید که مثلاً مولانا شاعر بزرگ زبان شماهم است. وی را شاعری فارسی زبان می دانند و مربوط کشور ایران و احیاناً ترکیه. شما دیگر نمی توانید ادعا کنید که فیصدی بسیار جغرافیای شاهنامه‌ی فردسی مربوط سرزمینی است که امروز به نام افغانستان یاد می شود. شما نمی توانید ادعا کنید که پدران ما از طریق خواجه حافظ و گلستان و کریما (بوستان سعدی و گزیده از شاعران دیگر) با سواد شده اند، چون شرم است، آنها بیگانه اند و ممنوع است.
بر دولت سازان این دور و زمان ماست که دست از مولفه های قرن نزدهمی خود بردارند و چنانچه فلسفه و دید نوین در جهان حتی بر خرده فرهنگ ها مرجعیت و ارجحیت می دهند در ستیز با این این فرهنگ بزرگ و زبان منطقه (زبان فارسی) که حیثیت مصاله‌ی مابین دیوار را در ساختن اجتماع افغانستان دارد نباشند. کم از کم دیگر با فشار و زور و تهدید و تحمیل نمی شود. نسل نو نمی پذیرند چون آگاه شده اند.

در اخیر سؤالی دارم از بزرگان اهل زبان و ادبیات و جامعه‌شناسی و سیاست، مگر نه اینکه این تغییر هدفمند و غرض آلود در سال ۱۳۴۳ خورشیدی اتفاق افتاد. چرا نخبگان سیاست و اداری ما تا همین سال‌های نزدیک هیچ گاهی صدایی بلند نکرده اند و موضوع را برملا نکرده اند. همین چچهل سال پیش بود که دیپارتمنت زبان فارسی دانکشده ادبیات و علوم بشری به نام دیپارتمنت دری خوانده می شد هنوز هم چنین است ، و ما از آن جا کر و گنگ فارغ شدیم و یک تن از استادان ما صدای خود را بلند نکردند. دلیل این خموشی و سکوت ویا توجه نکردن در چیست؟ با همین سوالیه منتظر نظر صاحب‌نظران می باشم.

حسین پرواز


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
زبان فارسی
نخبگان
نظرات بینندگان:

>>>   زبان من فارسی است.
تو میدانی و زبانت که هرچه مینامی.
زبان افغانی دو شاخه دارد
شاخه درانی اش پشتو
شاخه غلزوی اشت پختو
شاخه های فرعی دیگر هم دارد گه در حساب نمی آید.

>>>   اول خو قرنهاست که این زبان بخاطر الفبای ناقص زبان عربی بجای پارسی بنام فارسی یاد می شود و دوم اینکه نام این زبان "پارسی دری" است.
سوم اینکه نخبگان ما همیشه بخاطر از دست ندادن منصب و بدست آوردن مقام های بالاتر مانند "کبک دری" شان مداح گوی رژیم سفاک وقت بودند (ظاهر بچه نادر). صنف چارم بودم که کتاب "فارسی" در یک شبه "دری" شد ( با توطئه زیار و امثال او) و من از روی زمزمه هایی که از بزرگان شنیده بودم گفتم:"بعد ازین زبان مرغ ها را یاد میگیریم" همین جمله من بود و نوش جان کردن چوب هایی آب دار معلم صاحب "دری" و سرمعلم.
آزاده

>>>   دليل اينكه چرا در مجلس نمايندگان و در مراجع ديگر صداي نخبگان بالا نشد ، چه چيزي غير از ترساندن ، زبون بودن ، تطميع و راضي ساختن انها به چوكي هاي تشريفاتي بوده ميتواند. انها اصالت خودرا در مقابل زبان بومي و مردم خود حفظ نكردند. طرح اين مطلب از طرف محمود طرزي شد و نادر و خاندانش از اينكار استفاده ابزاري كردند. ظلم و ستم نادر غدار، هاشم جلاد، داوود ديوانه و برادرش نعيم باعث اين همه شقاق و بد بختي در جامعه شد. جان شيرين است و مردم مجبور بودند به موزيك حلقه فاشيستي برقصند.

>>>   زبان من دری است و همانطوری که یک ایرانی هزار سال بگذرد در عوض سیب زمینی،کچالو نمیگوید و من نیز هزار سال بگذرد در عوض کچالو سیب زمینی نمیگویم و یک تاجک نیز هزار سال بگذرد در عوض کارتوشکه،کچالو و یا سیب زمینی نمیگوید؟
زبان ها در طول تاریخ با هم آمیخته شدند و زبان های جدیدی بمیان آمده اند.
شما حالا نمیتوانید تمام این زبان ها را از تأثیر لغات های زبان های دیگر پاک کنید و آن را زبان خود بنامید.
زبان فارسی ،زبان فارسی است.زبان دری،زبان دری است و زبان تاجکی زبان تاجکی است.
شما نمیتوانید لغات هایی را درین زبان ها در طول تاریخ استفاده شده اند و لهجه یی را که در طول تاریخ استفاده شده اند،تغیر دهید و آن را زبان فارسی بنامید.
نام افغانستان را تغیر دهید و آن را خراسان بنامید و در پهلوی ولایت های خراسان شمالی و خراسان جنوبی و خراسان رضوی در ایران،افغانستان را نیز یکی از ولایت های آن بسازید.

>>>   به نظرم حل این مشکل وجدال دوامدارزبان وملیت بسیارساده است.
ترس بیجاو بیموردراکناربگذارید،سعادت همه ماوشما درتجزیه جان نهفته است.
افغانستان،خراسان،ترکستان،هزارستان و...
عاقل

>>>   به یقین هرکدام ده هافامیل را میشناسیم که وقت چندبرادرباخانم واولادهایشان یکجا زندگی داشتند،شاهدده انوع جنجال وپروبلم وتشنج بودند.
وقتی هرکدام یک زندگی مستقلانه رایکی درکنارهم تجربه کردند به یکباره گی همه پروبلم هاحل وجای دشمنی وتشنج رادوستی وصمیمیت گرفت.
عین همین موضوع درموردملیت های مختلف که همواره باجدال وبدبینی دریک مملکت واحد زندگی میکنندوهرکدام به نوعی ادعای برتری دارند نیزصدق میکند.
عاقل

>>>   زبان دری و فارسی در حقیقت یک زبان است ، از نظر گویشی کمی متفاوت است از نگاهی الفبا تفاوت ندارن و اینکه اتاقی فکری نخواست و نمی خواهد که این زبان که در قرن نوزدهم در خاور میانه از ابهت خاصی و نوشتاری و تکلم بر خوردار بود و سبب رنجش خیلی‌ها شده بود و حتی هند بریتانیایی با آن صحبت و نامه ها و مراسلات دولتی به فارسی نوشته و به همه جا ها ارسال میشد و این زبان در خیلی از کشورها صحبت میشد و اتاق فکری از وسعت آن در تکاپو افتادند که دارن این زبان وسعت پیدا می کنند و در پی تخریب و پارچه پارچه کردن آن شدند و بعد از به بعد کم کم ساحه تخریب آن کوچک شد و از همین زبان فارسی،زبان های من در آوردی دیگری
رو بوجود آوردند ، و زبان های مکس شده از مشقات فارسی بوجود آمدند، مثلاً اردو، پشتو و گر چه از نگاهی الفبای فارسی یکی است و زبان فارسی در هر کشوری که رفت با تعغیر جملات کم و یا زیاد تلفظ و معنی آن تغییر شکل داد و در سال ۱۳۴۲ یه تعدادی حقوق بگیران داخلی در خارج به خاطر چندر غاز پول وجدان به خواب رفته شأن رو به قیمت تعغییر فارسی به دری فروختند و موفق هم شدند و فعلا هم این موضوع دارد سیاسی می کنند و با این بازی زبان فارسی می خواهند جنگ دیگری رو راه اندازی نمایند .

>>>   به غیر از چند جوانمرد و کاکه همچون لطیف پدرام, نجیب بارور و ناهید فرید کسی صدای خوده نکرد.
نمیفهمم که زریاب کجاست, واصف باختری کجاست وووووو کجاست.
سیاسیون را بگذارید سر جایش اگر صدای شان را بلند کنند چوکی های شان گرفته میشود, ما به آنها کار نداریم.

>>>   به نظر دهنده بی نمره پلیت چارم!
اگر "دری" خودت به حساب ژیوگرافی مربوط به این سرزمین است پس پارسی زبانان هرات و قندهار هم واژه های خودشان را دارند و حال این ها کجایی اند و زبان شان چه نامیده می شود؟؟؟!!!
به "کنار آب" شما "مستراح" میگویند
به "هلکین" شما "رکابی" میگویند
به "پیشانی" شما "پینک" می گویند
به "تربوز" شما "هندوانه" می گویند
به "بادرنگ" شما "خیار" می گویند
و.......هزاران دیگر

من با تاسف با واژه های خاص هموطنان تخاری، مزاری، بدخشی و...... آشنایی ندارم ورنه تا پایان عمرت باید خوانده میرفتی!!!!
"كارتوشه" واژه روسی برای "سیب زمینی" است نه تاجیکی.
آزاده

>>>   آغای حسن پررواز!
به جواب سوال شما باید گفت که:
در تمامی رژیم های استبدادی بیگانه پرست کسانی از قماش امرالله صالح ها و یونس قانونی ها و استاد دانش ها و مرتضوی ها وجود داشتند٬ و آنچه حاکمان خواستند آنرا بالای نماینده های اقلیت ها ( به زور یا به رضا) قبولاندند٬ که اکثرآ به رضا بود و سرسپردگی عام و تام.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است