پشتونها سواد و دانش را مدیون زبان فارسی هستند
 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۲۷    ۱۳۹۹/۷/۱۸ کد خبر: 165085 منبع: پرینت

ایران، کشور فرهنگی پشتو زبان های افغانستان نیز بوده که با ناسپاسی انکارش می کنند!
از زمان احمدشاه درانی یا ملتانی که به وسیلۀ همسر نادر افشار ایرانی به صفت پادشاه خراسان بر تاج و تخت قندهار برگماشته شد، زبان ایلی پشتو رسم و خط نداشت و قزلباشان را از ایران برای رسم و خط و کتابت وارد دربار کردند تابه اینها سواد پارسی هم بیاموزانند که تا کنون این فراگیری و آموزش از فرهنگ پربار پارسی ادامه دارد.

این تحصیل یافتگان پشتون تبار از منابع علمی و کتاب های پارسی کتابخانه ها استفاده می شکنند، از کتاب های شعر و ادبیات ایران از ترجمه های آثار بزرگترین نوابغ، دانشمندان، فیلسوفان و نویسندکان کلاسیک جهان از شکسپیر گرفته تا نویسندگان فرانسه و روس و آلمان و فلاسفه اروپا و فرهنگ ها و دیکشنری های زبانهای انگلیسی، فرانسوی، روسی، آلمانی، اسپانوی و تمام زبانهای زنده دنیا به زبان شیوای پارسی از ایران وارد کشور ما شده است، از آن استفاده می کنند، چون ادبیات فقیر پشتو چنین توانایی ادبی و برگردانی زبانهای دیگر را نداشته و ندارد، اما این ناسپاسان باعقدۀ حقارت در پی نابودی زبانی بر آمده اند که از برکت آن با سواد شده اند!

تمام شاهان پشتون از شاه امان الله گرفته تا ظاهرشاه، محمد داؤود تمام بیانیه های شان به زبان پارسی بوده و فرزندان شاه امان الله و ظاهر شاه و داؤود خان زبان پشتو را نمی دانستند و در خانه هم به پارسی سخن می گفتند.
آیا زن و فرزند غنی پشتو می دانند؟ هرگز نه...

دختران داکتر نجیب پشتو نمی دانند و چند روز پیش هیله دختر داکتر نجیب پرسش های پشتوی خبرنگار را با فصاحت به زبان پارسی پاسخ می گفت با لباس اروپایی و سر برهنه. سپس فاشیست های حزب وطن برای آبروی از دست رفته زبان پشتو و پشتونیسم کور شان، برایش یک متن پشتو نوشتند که از روی کاغذ به مشکل پشتو بخواند با یک چادر پرچم سیاه و سرخ و سبز رنگ. باز نوشتند که هیله جان شکر پشتو می گوید....

ثریا بها


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
پشتو
فارسی
نظرات بینندگان:

>>>   Ahmad Yusuf Nazary
حتی شاه امان الله ، ظاهرشاه و داود خان که از بینان گذرارن فاشیسم بودندهم به زبان پشتو صحبت کرده نمیتوانستد .
امان الله در لویه جرگه جلال آباد گفت : چون زبان افغانی بلد نیستم به زبان فارسی خطابه میدهم . واگر به گذشته بر گردیم احمدشاه درانی یا ملتانی که در قندار حکومت خود را اعلان کرد تاریخ نویس دربارش فارسی زبان بود نمونه اش تاریخ احمد شاهی .

>>>   فارسی تنها یک زبان نیست
یک مکتب است

>>>   وقتي ٥٢ مملكت به اوغانستان حمله كردند ، غيرت تاجك ، هزاره و ازبك و اوغان به همه دنيا معلوم شد ، زبان آواز ها و كلمات است نه هويت و شخصيت ، در جهان كنوني وقتي استقلال نداشتي نه هويت داري نه شخصيت !
زبان دري بايد زبان ديني افغانستان ميبود ، كه متاسفانه انرا به دربار بردند !
كابلي از نيوزيلند

>>>   گفته شما اثبات می کند که افغان ها (پشتون ها) هم اکنون سواد و دانش کافی متاسفانه ندارند.

>>>   مرکز زبان پشتو پشاور پاکستان است.
در آنجا پشتو اکیدمی وجود دارد و تحقیقات گسترده انجام شده است.
رحمن بابا ، خوشحال بابا ، حمزه شینواری ، غنی خان حمید ماشو خیل واکثر شعرای مشهور شهروندان پاکستان هستند.
هیچ پشتونی در آنطرف خط دیورند خودش را افغانستانی نمیداند.
بعضا" به خود افغان خطاب میکنند و آنهم به دلیل اینکه افغان نام دیگر پشتون است.
پشتون های ما اگر همت دارند کمر بنندند و زبان پشتو را داوطلبانه در دهات و قریه جات تدریس کنند تا مردم یاد بگیرد ، کار خوب است اما نه به بهای تخریب زبان فارسی.

>>>   فارسی وپشتو هردو در اموزش انتحاری بمب گذاری تخریب سرک وپل وآدم کشی مدیون کشور دوست وبرادرپاکستان هستتند
ر

>>>   مردم ایران با میخ مینوشتند و خط شان تیز بنام خط میخی یاد میشد.
خاک را با آب مخلوط میکردند و گل و لای میساختند و بالای گل و لای تر.همراه میخ چیزی مینوشتند ودبعداً در زیر آفتاب میگذاشتند تا خشک شود.
اما بعد از مسلمان شدن ایرانی ها توسط اعراب.اعراب برایشان قلم ورنگ و کاغذ آوردند و الفبای خود را برایشان یاد دادند و بدینصورت ایرانی ها شروع کردند با الفبای عربی نوشتن را.

>>>   ثریا جان!
این دیگر توهین به یک ملیت زنده دنیا است و این نوشتار مثل آب شفاف عدم معرفت شما را با تاریخ هویدا میکند و از طرف دیگر از این نوع نوشتار ها و افکار با تاسف بوی فاشیسم بر می خیزد.
زبان مادری من پارسی دری است و بزبان دوستانم لالا هراتی هستم، مادرم از سلسله پارسی زبانان مشهد است (تا خاطر جمع شوید که من پشتون نیستم). مگر با این جمله شما: "ایران، کشور فرهنگی پشتو زبان های افغانستان......" سخت مخالف ام زیرا ادیبان و شعرای بزرگ پشتون بدون آنکه درسی در ایران آموخته باشند در تاریخ وجود داشته و دارند. نازک خیالی هایی بخصوص اشعار "عبدالحمید مومند" در اشعار پارسی هم نایاب اند.
اگر هیله به پشتو گپ زده نمی تواند شاید در خانه پارسی دری می گویند و همچنان او در هند زنده گی می کند. هر وقت از دختر خوردم چیزی به پارسی دری سوال میکنم پس به انگلیسی جواب میدهد آیا این ثبوت آنست که من انگلیسم؟؟؟!!!
حال اگر شما از چند داکو یا سردمدار پشتون عقده و یا شکایت دارید لطفأ پیشوند داکو یا سردمدار و یا هر چه خودتان مناسب می بینید بکار ببرید و مستقیمأ مردم مظلوم و رنج کشیده پشتون را بمبارد نکنید.
آزاده

>>>   زرتشت: از بزرگ‌ترین فیلسوفان باستان و مؤسس آئین مزدیسنا.
جاماسپ هخامنشی: ستاره‌شناس و فیلسوف دوران هخامنشیان.
جاماسپ (ساسانی): فیلسوف. وی بیست و یکمین پادشاه ساسانی و برادر قباد یکم بود.
هوشتانه: شیمی‌دان و فیلسوف دوران هخامنشیان.
آرتاخه: مهندس سازه زمان هخامنشیان و از سازندگان کانال آتوس.
بوبراندا: مهندس سازه زمان هخامنشیان و از سازندگان کانال آتوس.
آزونکس: شیمی‌دان و روان‌شناس زمان اشکانیان.
پائول پارسی: منطق دان و فیلسوف دوران ساسانیان
مزدک: فیلسوف زمان ساسانیان و موسس آیین مزدکیه
برزویه پزشک: پزشک دوران انوشیروان ساسانی. وی گردآورندهٔ کتاب کلیله و دمنه بوده‌است.
ابوبکر محمّد بن زَکَریا رازی پزشک، فیلسوف و شیمی‌دان .آثار ماندگاری در زمینهٔ پزشکی و شیمی و فلسفه نوشته‌است و به‌عنوان کاشف الکل، جوهر گوگرد (اسید سولفوریک) و نفت سفید مشهور است. وی همچنین دربارهٔ کیهان‌شناسی، منطق و ریاضیات نیز آثاری دارد
اثیرالدین ابهری: ریاضی‌دان و ستاره‌شناس.
ابومحمود حامدبن خضر خجندی: ریاضی‌دان و ستاره‌شناس. احتمال می‌رود که قضیه جیب (سینوس) مربوط به مثلثات کروی را او ابداع کرده باشد. وی ثابت کرد، به‌طور ناقص، که مجموع مکعب‌های دو عدد برابر با مکعب عدد سوم نمی‌شود. «یک کتاب درسی هندسه و اثری دربارهٔ مقدار میل دائرةالبروج به خجندی نسبت داده شده‌است.»
عبدالحمید کاتب: زبان‌شناس و ابداع‌کنندهٔ نثر عربی.
ابوداوود سلیمان: عالم دینی و نویسندهٔ کتاب سنن ابوداود.
ابوحنیفه نعمان بن ثابت: بنیان‌گذار مذهب حنفی.
بونصر منصور: از مبتکران قضیهسینوس‌ها.
ابوسعید ضریر گرگانی: ریاضی‌دان و ستاره‌شناس. وی رساله‌ای را دربارهٔ مسائل زمین‌شناسی و رسالهٔ دیگری در زمینه رسم نصف النهار نوشت.
ابوالوفا محمد بوزجانی: ریاضی‌دان و ستاره‌شناس. وی واضع اتحاد مثلثاتی و قضیه سینوس‌ها بود و مشارکت‌های بسیاری در علم ریاضی و نجوم انجام داد.
احمد بن فرخ: پزشک و نویسندهٔ دانشنامهٔ پزشکی و کتاب فرمول‌های دارویی.
احمد بن عماد الدین: پزشک و شیمی‌دان. وی نویسندهٔ کتاب فی صناعة اکسیر می‌باشد.
علوی شیرازی: پزشک سلطنتی دربار گورکانیان و نادرشاه.
محمد بن محمود آملی:پزشک و فیلسوف
ابوجعفر خازن خراسانی: ریاضی‌دان و ستاره‌شناس. وی به کمک مقاطع مخروطی، معادلهٴ درجه سوم را که به معادلهٴ ماهانی موسوم است حل کرد.
خواجه عبدالله انصاری: فیلسوف و صوفی.
محمد آغاکرمانی: پزشک و نویسنده رساله در دندان‌پزشکی که امروزه تنها رساله دندانپزشکی موجود در کتابخانه ملی پزشکی ایالات متحده آمریکا است.
آق‌سرایی: پزشک و نویسندهٔ خلاصهٔ کتاب قانون طب
ابوحفصه یزید: پزشک.
محمد اکبر ارزانی: پزشک.
محمودعلی استرآبادی: پزشک.
محمد عوفی: دانشمند و تاریخ‌دان
البوبصر: پزشک و اختربین.
ابن ابی الاشعث: پزشک و مفسر آثار جالینوس.
ابوالحسن محمد عامری: فیلسوف و منطق دان.
ابوالحسن اهوازی: ریاضیدان و ستاره‌شناس
ابو جود: ریاضی‌دان.
بهمنیار: فیلسوف
حسین بن مسعود بغوی: عالم دینی.
شیخ بهایی: ریاضی‌دان، منجم، مهندس، معمار، شاعر و فقیه.
احمدبن یحیی بلاذری: تاریخ‌دان.
ابومعشر بلخی: ستاره‌شناس. وی را بزرگ‌ترین ستاره‌شناس دربار عباسی دانسته‌اند.
ابوزید بلخی: ریاضی‌دان، جغرافی‌دان، پزشک و روانشناس.
ابن بلخی: تاریخ‌دان و جغرافی‌دان.
برادران بنوموسی: ریاضی‌دان و منجم.
خالد بن برمک: مترجم زبان یونانی و سیاست‌مدار بودایی دوران عباسی
ابوالفضل بیهقی: تاریخ‌دان دربار غزنویان.
ابوالحسن بیهقی: ریاضی‌دان، ستاره‌شناس، تاریخ‌دان و عالم دینی.
ابوبکر بیهقی: عالم دینی و محدث.
محمدباقر وحید بهبهانی: عالم دینی.
ابن بی‌بی: تاریخ‌دان دربار سلجوقیان روم.
ابوریحان بیرونی: ریاضی‌دان، ستاره‌شناس، تقویم‌شناس، انسان‌شناس، هندشناس، تاریخ‌نگار، گاه‌نگار و طبیعی‌دان. بیرونی را بزرگ‌ترین دانشمندِ مسلمان و یکی از بزرگ‌ترین دانشمندانِ ایرانی در همهٔ اعصار می‌دانند.
محمد بخاری: عالم دینی اهل سنت و نویسندهٔ کتاب مشهور صحیح بخاری که از صحاح سته و معتبرترین کتاب‌ها نزد اهل سنت به‌شمار می‌آید.
سهل بن بشر: ریاضی‌دان و منجم یهودی ایرانی. وی منشی مازیار بود.
بختیشوع: خاندان دانشمند مسیحی ساکن دانشگاه گندی‌شاپور.
مولانا عبدالعلی بیرجندی: ریاضی‌دان و منجم برجسته. وی آثار زیادی را برجا گذاشت و کتاب معرفت فلاحت وی در سال‌های اخیر به چاپ مجدد رسیده‌است.
ابوعلی بلعمی: تاریخ‌دان و مترجم کتاب تاریخ طبری.
اخوینی بخاری: پزشک و از صاحب نظران درمانمالیخولیا.
ابوالقاسم مقانعی: پزشک.
ابوحنیفه دینوری: همه‌چیزدان، گیاه‌شناس، ستاره‌شناس، جغرافی‌دان، ریاضی‌دان، تاریخ‌نگار و متخصص ذوب فلزات. وی را از بزرگ‌ترین گیاه‌شناسان مشرق زمین دانسته‌اند.
ابن قتیبه دینوری: تاریخ‌نگار.
ابوبکر اسفراینی: پزشک
ابن کثیر فرغانی: ستاره‌شناس.
فارابی: کیهان‌شناس، ریاضی‌دان، فیلسوف و موسیقی‌دان.[
کمال‌الدین فارسی: ریاضی‌دان و فیزیک‌دان برجسته. از فعالان فیزیک نور و نظریه اعداد.
ابراهیم فزاری: ریاضی‌دان و منجم.
محمد بن ابراهیم فزاری: ستاره‌شناس
ملا محسن فیض کاشانی: فیلسوف.
محمدقاسم فرشته: تاریخ‌نگار.
ابن فقیه همدانی: جغرافی‌دان و تاریخ‌نگار.
محمد بن ابوبکر فارسی: ریاضی‌دان و ستاره‌شناس.
فضل بن روزبهان خنجی: تاریخ‌دان و عالم دینی.
ابوسعید گردیزی: تاریخ‌دان و جغرافی‌دان
ابوحامد محمد غزالی: فیلسوف.
حکیم گیلانی: پزشک.
کوشیار گیلانی: ریاضی‌دان، ستاره‌شناس و جغرافی‌دان.
اسماعیل جرجانی: پزشک.
ابوسعید ضریر گرگانی: ریاضی‌دان و ستاره‌شناس.
رستم گرگانی: پزشک.
ابوسهل مسیحی: پزشک، ریاضی‌دان و منجم. وی نویسندهٔ کتاب المائة فی الصناعة الطبیة از مشهورترین کتاب‌های پزشکی است.
حکیم غلام امام: پزشک و نویسندهٔ رساله‌ای دربارهٔ درمان بیماری‌های نادر.
محمدمهدی بن علی نقی شریف: پزشک. وی کتابی به نام زادالمسافرین بود که دربارهٔ بهداشت در سفرها نگاشته شده. کتاب وی از کتاب‌های معروف است و هم‌اکنون نیز چاپ می‌شود.
حکیم محمد شریف خان: پزشک دربار گورکانیان. وی نویسندهٔ کتابی درباهٔ داروهای هندی می‌باشد.
ابوعبدالله حاکم نیشابوری: تاریخ‌دان، محدث و عالم دینی.
منصور حلاج: فیلسوف.
میر سید علی همدانی: فیلسوف.
ابوالفضل هروی: ریاضی‌دان و ستاره‌شناس.
ابو منصور موفق هروی:پزشک و داروشناس. او نویسندهٔ کهن‌ترین کتاب فارسی موجود در داروشناسی است.
محمد بن یوسف هروی: پزشک. وی آثار مهمی دربارهٔ آناتومی و آسیب‌شناسی بدن نوشت. وی همچنین دربارهٔ سالخوردگی نیز کتاب مهمی دارد.
قوام‌الدین محمد حسنی: پزشک. وی اشعاری آمیخته با علوم مختلف دارد که در کتابخانه ملی پزشکی ایالات متحده آمریکا نگهداری می‌شود.
حبش حاسب: ریاضی‌دان، ستاره‌شناس و جغرافی‌دان. وی حبش برای حل مسائل اخترشناسی کروی، تبدیل مختصات، اندازه‌گیری‌های زمان، و بسیاری مسایل دیگر به مثلثات روی آورد و با تعریف جیب (سینوس) و تنظیم جدول مماس و ابداع نسبتی به نام ظلٌ که امروزه تانژانت گفته می‌شود و سرانجام تهیه جداول معادلات اخترشناسی معیار به دست می‌دهد. حاسب اولین کسی است که جداولی برای تابع‌های سینوس و تانژانت تهیه کرد او در حدود سال ۸۵۰ میلادی در زیج خود جدولی برای تابع‌های سینوس و تانژانت تهیه کرد. اختلاف بین دو درجه متوالی برای سینوس‌ها و تانژانت‌ها یک درجه بود و در هر دو مورد نتایج تا سه رقم شصت‌گانی درست بود.
ابوالفرج علی بن حسین بن هندو: پزشک و فیلسوف.
محمد بکتاش: فیلسوف، عارف و عالم دینی.
عین‌القضات همدانی: ریاضی‌دان، حقوق‌دان و فیلسوف
حاسب طبری: ستاره‌شناس و ریاضی‌دان.
همام بن منبه: عالم دینی و از تابعین و راویان حدیث.
حمزه اصفهانی: تاریخ‌دان و فیلسوف.
ابن ابی صادق: پزشک و فیلسوف. وی از شاگردان ابن سینا بود و به خاطر آثار باارزشش به بقراط ثانی معروف شد.
ابن خردادبه: جغرافی‌دان، تاریخ‌نویس و موسیقی‌شناس. وی نویسنده اولین کتاب باقی‌مانده دربارهٔ جغرافیای اداری است. او راهنمایی برای مسافران نوشت و راه دریایی‌ای را که از ریزشگاه دجله به خلیج فارس در نزدیکی ابله آغاز می‌شد و به چین و هندوستان می‌رسید، توصیف کرد. او احتمالاً نویسنده نخستین اثر با عنوان عمومی مسالک و ممالک است و نخستین فردی است که کتابی در جغرافیای اقتصادی گردآوری کرده.
ابن رسته: جغرافی‌دان. وی اطلاعات زیادی دربارهٔ سرزمین‌های اروپایی و غیرمسلمان آسیایی به مسلمانان منتقل هست و نوشته‌های جغرافیایی زیادی دارد و محاسبات مهمی در نجوم انجام داده‌است.
محمدبن یوسف ایلاقی: پزشک. وی از شاگردان این سینا بوده و خلاصه‌ای بر کتاب قانون طب وی نوشته.
منصور ابن الیاس: پزشک و کالبدشناس. وی نویسندهٔ نخستین کتاب آناتومی رنگی جهان است و در کتاب خود انواع ارگان‌ها از جمله رگ‌ها و استخوان‌ها را بررسی کرده‌است.
ابوالفتح اصفهانی: ریاضی‌دان.
ابن سینا: همه چیزدان، پزشک، ریاضی‌دان، منجم، فیزیک‌دان، شیمی‌دان، روان‌شناس، جغرافی‌دان، زمین‌شناس، شاعر، منطق دان و فیلسوف. وی مشارکت‌های مهمی در علوم مختلف به ویژه پزشکی، نجوم و فلسفه داشت. وی کتاب قانون طب را در علم پزشکی و شفا را در فلسفه به نگارش درآورد. وی از جمله نخستین افرادی است که گذر زهره را رصد کرده‌است.
جلال‌الدین محمد اصفهانی: پزشک. وی دانشنامهٔ پزشکی را به زبان عربی نگاشته‌است.
حسینی اصفهانی: پزشک. وی دانشنامه جهان را به نگارش درآورد.
اصطخری: جغرافی‌دان و نقشه‌کش بزرگ. وی نقشه‌های متعددی از مناطق گوناگون در کتاب‌هایش به تصویر درآورده است.
ابوالعباس ایرانشهری: همه چیزدان، ریاضی‌دان، تاریخ‌دان، طبیعی دان و فیلسوف.
ابوحاتم مظفر اسفزاری: ریاضی‌دان، ستاره‌شناس و مخترع. وی هم دورهٔ خیام بوده و با کمک وی تقویم کنونی ایران را اصلاح کرده‌است.
جابر بن حیان: همه چیزدان، شیمی‌دان، ستاره‌شناس، فیزیک‌دان و فیلسوف. وی را پدر علم شیمی نوین می‌دانند. کشف مواد شیمیایی متعددی همچون هیدرو کلریک اسید، نیتریک اسید، تیزاب (مخلوطی از دو اسید یاد شده که از جمله اندک موادی است که طلا را در خود حل می‌کند)، سیتریک اسید (جوهر لیمو) و استیک اسید (جوهر سرکه)، همچنین معرفی فرایندهای تبلور و تقطیر که هر دو سنگ بنای شیمی امروزی به‌شمار می‌آیند، از جمله یافته‌های اوست. او همچنین یافته‌های دیگری دربارهٔ روش‌های استخراج و خالص سازی طلا، جلوگیری از زنگ زدن آهن، حکاکی روی طلا، رنگرزی و نم ناپذیر کردن پارچه‌ها و تجزیهٔ مواد شیمیایی ارائه داد. از جمله اختراع‌های دیگر او، قلم نوری است. قلمی که جوهر آن در تاریکی نیز نور می‌دهد. (احتمالاً با استفاده از خاصیت فسفرسانس این اختراع را انجام داده‌است) در آخر، بذر دسته‌بندی امروزی عنصرها به فلز و نافلز را می‌توان در دست نوشته‌های وی یافت.
جغمینی: پزشک. وی خلاصه‌ای بر کتاب قانون طب ابن سینا به نام قانون شاه نوشته‌است.
ایدمر جلدکی: شیمی‌دان.
عطاملک جوینی: تاریخ‌دان. وی نویسندهٔ کتاب سرشناس تاریخ جهانگشای می‌باشد.
امام‌الحرمین جوینی: فیلسوف و عالم دینی.
ابوعبید جوزجانی: پزشک. وی از شاگردان ابن سینا بوده‌است.
جمال‌الدین بخاری:ستاره‌شناس. وی نقش مهمی در راهیابی ستاره‌شناسی اسلامی به چین داشته‌است.
عباس بن سعید جواهری: ریاضی‌دان. وی مشاهدات ستاره‌شناسی را نیز انجام داده‌است. مهمترین کار او تفسیرش در مورد اصول اقلیدس بود که شامل نزدیک به ۵۰ گزاره بود. کار دیگر وی تلاش برای اثبات اصل توازی اقلیدس بود.
ابوبکر کرجی: ریاضی‌دان و مهندی حفر قنات. وی مخترع تراز دایره‌ای و اختراع زاویه یاب و ارتفاع یاب بوده و در زمینه معادلات ریاضی با درجه بالای ۲ دستاوردهای مهمی داشته‌است. وی در زمینهٔ پیدایش آب‌های زیرزمینی و راه‌های استخراج آن‌ها نظریه‌ها و روش‌ها و اختراع‌های بدیعی داشته‌است.
غیاث‌الدین جمشید کاشانی: ریاضی‌دان و ستاره‌شناس. وی عدد پی را تا ۱۶ رقم اعشار و همچنین سینوس زاویه یک درجه را تا ده رقم صحیح شصتگانی حساب کرد. روش‌های کنونی چهار عمل اصلی و محاسبه جذر توسط وی اختراع شده‌اند.
سدیدالدین کازرونی: پزشک.
برهان‌الدین کرمانی: پزشک. وی از بزرگ‌ترین نویسندگان کتاب‌های پزشکی بوده‌است.
شمس‌الدین کرمانی: عالم دینی.
خازنی: ستاره‌شناس. وی از شاگردان خیام بوده و در تدوین گاهشمار جلالی نقش مهمی ایفا کرده‌است.
عمر خیام: همه چیزدان. ریاضی‌دان، فیزیک‌دان، ستاره‌شناس، فیلسوف و نظریه‌پرداز موسیقی. او نخستین کسی بود که نشان داد معادلهٔ درجهٔ سوم ممکن است دارای بیش از یک پاسخ باشد یا این که اصلاً جوابی نداشته باشند. مثلث خیام و بسط دوجمله‌ای خیام - نیوتون، محاسبهٔ مدار گردش کرهٔ زمین به دور خورشید تا ۱۶ رقم اعشار و اصلاح گاهشمار جلالی که امروزه در ایران استفاده می‌شود، از جمله کارهای وی بوده‌اند.
سلطان‌علی خراسانی: پزشک. وی کتابی با نام دستورالعلاج به زبان فارسی نوشت.
بهاءالدین مروزی: ریاضی‌دان، ستاره‌شناس و جغرافی‌دان. وی به تکمیل نظریه‌ای پرداخت که بر اساس آن سیاره‌ها در دایره‌های موهومی حرکت نمی‌کنند، بلکه در داخل افلاک گردندهٴ جسمانی قرار دارند. این نظریهٴ عجیب پیشتر، توسط ابوجعفر خازن، و ابن هیثم بیان شده بود، تا فرض حرکت در میان اثیر و مشکلات ناشی از آن را حل کند: فشاری در پیش هر سیاره و کمبود فشار یا خلاٴیی در پس آن پدید می‌آید.
محمد بن موسی خوارزمی:همه چیز دان، ریاضی‌دان و ستاره‌شناس، فیلسوف، جغرافی‌دان و تاریخ‌دان. وی را پدر علم جبر و از بزرگ‌ترین ریاضی دانان تاریخ نامیده‌اند. وی نقشه‌های زمین و آسمان را تهیه کرد و نقشه بطلیموس را نیز اصلاح کرد.[۸۵]
نجم الدین القزوینی الکاتبی: پزشک، ستاره‌شناس، شیمی‌دان و فیلسوف.
شمس‌الدین محمد خفری: کلامشناس و حکمتدان.
ابوسهل بیژن کوهی: ریاضی‌دان و ستاره‌شناس. وی از برجسته‌ترین ریاضی دانان زمان خویش و مبدع پرگار تام می‌باشد.
ابواسحاق کوبنانی: ریاضی‌دان، ستاره‌شناس و ادیب.
ابوزین کحال: پزشک. وی نویسندهٔ کتاب شرایط جراحی می‌باشد.
ابوعبدالله محمد بن عیسی ماهانی: ریاضی‌دان، ستاره‌شناس و مهندس. معادله درجه سوم را به وی نسبت می‌دهند که در بین دانشمندان اسلامی به معادله ماهانی موسوم است. (معادله ماهانی: x 3 + c 2 b = c x 2 {displaystyle x^{3}+c^{2}b=cx^{2}} {displaystyle x^{3}+c^{2}b=cx^{2}})[۸۹]
علی بن عباس مجوسی اهوازی:پزشک و روانشناس. اثر معروف وی در علم پزشکی کتاب طب ملکی است.
ابو طاهر مروزی: فیلسوف.
ابن ماسویه: پزشک. آثار کالبدشناسی و طبی زیادی به نام اوست، مخصوصاً دغل‌العین، که قدیمی‌ترین رسالهٴ منظم چشم‌پزشکی موجود به زبان عربی است و کتاب النوادر الطبیة که ترجمهٴ لاتینی آن در قرون وسطی رواج زیادی داشت.
ماشاالله بن اثری: ستاره‌شناس و اختربین.
ضیغم الدين محمد رزاق علی گیلانی: عالم حدیث، شاعر، حقوقدان و قاضی، فیلسوف.
میرزا علی: پزشک.
ابوعلی مسکویه: پزشک، شیمی‌دان، فیلسوف و تاریخ‌دان
شرف‌الزمان طاهر مروزی: پزشک و جغرافی‌دان دربار سلجوقی. وی کتاب طبائع الحیوان را در علوم طبیعی نگاشت و به مشاهدهٔ کرم‌های انگلی پرداخت.
حمدالله مستوفی: جغرافی‌دان، مورخ، شاعر و نویسنده.
ملاصدرا: متأله و فیلسوف. شهرت وی به خاطر نظریهٔ حرکت جوهری است.
ابن مقفع: متفکر و مترجم. وی کتاب‌های زیادی از جمله کلیله و دمنه را از فارسی به عربی برگرداند.
بنوموسی: ریاضی دانان، منجمان و فیزیکدانان که از فرزندان موسی بن شاکر خراسانی بودند. تألیفات ریاضی، نجومی، و مکانیکی متعددی بدیشان منسوب است، مهم‌ترینشان کتاب الفرسطون، کتاب مساحةالاءکر و قِسمةالزوایا بثلاثة اقسام متساویة و وضع مقدار بین المقدارین لتتوالی علی قسمة واحدة می‌باشد.
ابواحمد منجم: موسیقی دان و ادیب. نگارندهٔ کتاب رساله فی الموسیقی.
ماسرجویه: پزشک یهودی ایرانی بود که در دورهٔ امویان می‌زیست و به عنوان نخستین مترجم کتب پزشکی به عربی شناخته می‌شود. او در زمان خلافت مروان بن حکم مجموعهٔ طبی کُنّاش نوشتهٔ اهرن اسکندرانی (هارون اسکندرانی یا هرون اسکندرانی) را به عربی ترجمه کرد. همچنین کتاب‌های الالوان، کتاب الروائح و الطعوم منسوب به ماسرجویه است.
علی بن شیخ محمدعبدالرحمن: وی دانشنامهٔ پزشکی بزرگی به زبان فارسی نوشته‌است. این دانشنامه جواهرالمقال نام دارد. وی این دانشنامه را به شعر سروده.
شهاب الدین آل النقوری: پزشک. از آثار النقوری می‌توان به چند رساله و کتاب پزشکی از جمله واژه نامهٔ دارویی و کتابی در درمان به نام طب شهاب اشاره کرد.
بنیامین نهاوندی: پزشک. او اساس قرائیم را که عنان ابن داوود آغاز کرده بود (نیمهٴ دوم سدهٴ هشتم) با تأکید بر ارزش تفکر آزاد تکمیل کرد.
احمد نهاوندی: ستاره‌شناس. او در در جندی‌شاپور به رصدهای نجومی پرداخت و زیجی موسوم به مشتمل تألیف کرد.
ضیاءالدین نخشبی: پزشک.
ناصرخسرو: از حکیم، شاعر، فیلسوف، و جهانگرد. وی بر اغلب علوم عقلی و نقلی زمان خود از قبیل فلسفه و حساب و طب و موسیقی و نجوم و کلام تبحر داشت و در اشعار خویش به کرات از احاطه داشتن خود بر این علوم تأکید کرده‌است.
ناتلی: پزشک و مترجم. وی کتاب گیاهان دارویی د ماتریا مدیکا اثر دیوسکوریدس را به عربی ترجمه نمود.
نوبخت اهوازی: معمار و مترجم. وی از معماران شهر بغداد بود.
ابوسهل فضل پسر نوبخت: منجم. وی در دربار هارون الرشید خدمت می‌کرد.
حسن بن موسی نوبختی: فیلسوف و متکلم شیعه.
نظام الدین حسن نیشاپوری: ریاضی‌دان، ستاره‌شناس، فقیه، مفسر و شاعر.
ابوالعباس نیریزی: ریاضی‌دان و ستاره‌شناس. او اولین کسی است که کتانژانت را به کار برد و اولین کسی است که خط سیاه در رنگین کمان را کشف کرد و توضیح داد؛ و برای اولین بار کتابی در هواشناسی و ابزار آن نوشت. لبچوفسکی دنباله روی کارهای او بوده‌است. وی اثباتی بر قضیه فیثاغورس نوشت.
بهاءالدین محمد نقشبند فیلسوف.
ابوالقاسم حبیب نیشابوری: پزشک.
ابوالقاسم حبیب نیشابوری: عالم حدیث. وی را از بزرگ‌ترین عالمان در علم حدیث می‌دانند. کتاب معروف وی صحیح مسلم می‌باشد.
بهاءالدوله نوربخش: پزشک. از مهم‌ترین کارهای او بیان تفاوت آبله با سرخک و بیان بیماری تب یونجه. کتاب بالینی بهاء الدوله خلاصةالتجارب می‌باشد.
عمر نسفی: حقوقدان، مفسر و خداشناس.
احمد بن شعیب نسائی: عالم حدیث. وی نویسندهٔ کتاب سنن نسایی می‌باشد.
شهاب‌الدین زیدری نسوی:مورخ و شاعر. او منشی سلطان جلال‌الدین خوارزمشاه آخرین شاه خوارزمشاهیان بود.
حافظ ابونعیم اصفهانی: عالم حدیث.
پولس ایرانی: فیلسوف. وی استاد خسرو انوشیروان ساسانی بود.
زکریای قزوینی: پزشک، جغرافی‌دان، تاریخ‌نویس و فیلسوف.
قاضی سعید قمی: فیلسوف.
قمری بخاری: پزشک. وی از استادان ابن سینا و نویسندهٔ یکی از نخستین فرهنگ‌های پزشکی بود.
علی بن محمد سمرقندی: فیزیک‌دان، ریاضیدان، منجم، زبان‌شناس و متکلم.
علی بن ابراهیم قمی: حقوقدان و عالم دینی.
عبدالکریم قشیری: فیلسوف.
ابوعبدالله قضاعی: تاریخ‌دان.
زین‌الدین علی بن حسین انصاری: پزشک و داروساز. وی آثاری همچون تحفه السلاطین و مفتاح الخزائن را در علم طب نوشت.

>>>   اقای بیسوادی که گفتی ایرانی ها خطشون میخی بوده در زمان عرب ها نوشتن باقلم رو یاد گرفتن اینو بدون خط میخی در زمان هخامنشی رواج داشته در زمان اشگانی و ساسانی خط ایران پهلوی و اوستای بودده تاره کاغذ و رو چینی ها کشف کردن او زمان عرب ها خطی نداشتن هرچی بوده زبانی بود‌این در حالی که کتتیبه های وجود چرمی وجود داره مطلق داره از زمان هخامشی.
علی .از مازندران ایران

>>>   نظر دهنده بی نمره پلیت هفتم!
منظور خودت از رسم الخط میخی دوره هخامنشیان است که پیش از (۳۰۰) قبل از ميلاد منقرض شده اند. خط میخی یا "خط المسماری" مربوط سومريان است که مردمى متمدن بودندو پيش از (۳۰۰۰) سال قبل از ميلاد در جنوب عراق امروزی سکونت داشته اند.
بعد از هخامنشیان، دوره «پارسى میانه» شروع می‌شود (۳۰۰ سال قبل از ميلاد) که آغاز گر خط "آرامی" است. خط" آرامی" مادر تقریبأ همه خطوط خاورمیانه و اروپا است که عبری، عربی، یونانی و لاتین را در بر میگیرد. درین خط برعکس خط میخی از حروف استفاده میشد البته بسیار ابتدایی. چون این خط دارای حروف "باصدا" (مانند أ، و، ی و.....) نبود بنام "ابجد" یا "صامت" هم یاد میشد.
باستان‌شناسان تا هنوز هیچ نمونه خطی حتی یک مورد هم در منطقه‌ یی اعراب حجاز پیدا نکرده اند و همه متحد القول اند که اعراب حجاز نشین نوشتن نمی‌دانسته‌اند. و یگانه آثار خطی مربوط به اعراب شمال عربستان امروزی است که دارای قدامت ۲۰۰۰ ساله است. این اثر هم به خط " نبطی" است که ریشه "آرمی" دارد.
برای معلومات بیشتر شاید ضرورت باشد که برابر قدم آثار تاریخی بخوانید و خدا کند این جزوه کوچک روشنی انداز باشد.
آزاده

>>>   بـه عرب شناس !!
در زبان عربی هیچ نامی از قلم برده نشده اما برای پشتک شتر وچوچه شتر چهارصد نام درعربی وجود دارد

>>>   خطاب به اون بیسوادی میگه اعراب واسه ایرانیها رنگ و کاغذ آوردند.احمق جان اگه در ایران آمدی به موزه های ایران سر بزن و آثار را ببین و تاریخ بخوان که اعراب در زمان حمله کتاب خانه های ایران را آتش زدند
.....جان این ایرانیها بودند که برای زبان عربی دستور زبان نوشتند
بعد تو میگی اعراب بیابان گرد به ایران تمدن آوردند؟
یجوری صحبت هم میکنه انگار صاحب کرسی یکی از مهمترین مراکز علمی جهان است
اگر حرف نزنی نمیگن لالی
همین الان در کشورت یه موضوع علمی بخوان باید از سایتها یا کتابهای ایرانی استفاده کنند

>>>   خطاب به آزاده
بنده چندبار به این سایت اومدم و از نظرات شما که نسبت به ایران کینه و عقده دارید آگاه هستم
شما این داشتن معلومات رو باید به اون هموطنت میگفتی که گفته اعراب واسه ایرانیان رنگ و خط اوردند میگفتی که معلوماتش اضافه بشه نه به هموطن من. مثله خودت وبقیه هموطنانت که از کتابها و سایتها و آثار ترجمه شده توسط ایرانیان استفاده کنه.شما نگران معلومات ایرانیان نباش که هزاران برابر هموطنانت معلومات دارند با سی و دو دانشگاه معتبر جهانی و رتبه اول رشد علمی در جهان
البته که عقب موندگی کشورت باعث عصبانیت شما از ایرانیان است.
وسلام

>>>   خطاب به" وسلام"
اول اینکه من در مورد ایران تا حال چیزی ننوشته ام و دوم اینکه هموطن تو "بی نمره پلیت" نیست بلکه پلیت اش "علی .از مازندران ایران" است.
دیگر اینکه من دوستان ایرانی زیاد داشته و دارم و تا حال پنج هموطن ایرانی ات دوره دوکتورای شان را موفقانه با من گذرانده اند وترجمه تعداد زیاد آثار علمی من در دانشگاه هایی ایران استفاده میشوند که یک تعداد آن "on line" در دسترس عموم قرار دارند و می توانی نام مرا در کنار هموطنان ایرانی ات مشاهده کنی. حالا اسم حقیقی من چیست معمای خوبی است برای سرگرمی ات.
آزاده از استرالیا

>>>   سيبويه "فارسى" زبان ایران بود که برای زبان عربی دستور زبان نوشت: اسم الولادة :عمرو بن عثمان بن قنبر; الميلاد : سنة 148 هـ / 765م. البيضاء، شيراز، بلاد فارس; الوفاة: سنة 180 هـ / 796م.; الملقب: سيبويه ; البيضاء، شيراز، بلاد فارس: كتاب سيبويه ; البيضاء، شيراز: إمام النحاة، وأول من بسّط علم النحو. إمام النحو "كتاب سيبويه في النحو.; سيبويه = تفاحة التفاح = سيب
آرامگاه سیبویه در شیراز ; زادروز: ۷۶۰.م (۱۴۳ هجرى قمرى) بیضا ، فارس - درگذشت ۷۹۶.م (۱۸۰هجرى قمرى) شیراز، استان فارس
دوره فلسفه قرون وسطی و فلسفه اسلامی ایران بزرگ; علایق اصلی: زبان فارسی و زبان عربی; سيبويه : از سيب گرفته شده
الکتاب نام تنها تألیفی است که از سیبویه فارسی ( شيرازستان پارس) باقی مانده است. این کتاب را کامل‌ترین کتاب نحو در زبان عربی خوانده‌اند. الکتاب به زبان‌های خارجی نیز ترجمه شده است و تلخیص آن هنوز از کتب درسی دانشجویان عربی خوان اروپائیست. متن الکتاب را برای نخستین بار در دو مجلد در سال‌های ۱۸۸۱ و ۱۸۸۹ ترجمه و در پاریس منتشر شده است. الکتاب با شرح ابوسعید حسن سیرافی متوفی ۳۶۸ هجری قمری به نام الوافرالرافی و با شرح شواهدان در دو جزء در مطبعه مصر در سال ۱۳۱۷ - ۱۳۱۶ برای نخستین بار به چاپ رسیده است . این کتاب یکی از مهمترین آثار زبان شناسى بصری سیبویه است و اولین کتاب منظمی است که قوانین دستور زبان عربی (دستور زبان به عربى : صرف ونحو؛ صرف يعنى گردانهاى فعل واسم ضمایر شخصی هفتگانه با انواع حالت هاى چهار گانه با و واژه" نحو": دستورهاى جمله وصفت وقيد و جايگاهاى اسم و فعل در حالت هاى زمانى و حالتهاى مفرد وجمع و جسن وغيره) را هماهنگ و نگاشته است. عرب ها نويسنده اولين "گرامر عربى" را "امام نحو زبان عربى" مى نامند.
درمتن عربى سيبويه در ۳۱ سالگى در متون زبانهاى خارجى وفارسى ٣٦ سالگى درگذشت : "وقد يكون أعجل عن تسميته بأنه احتضر شاباً، فلم يتمكن من معاودة النظر فيه واستتمامه، وقد سماه الناس قديماً قرآن النحو. قال عنه السيرافي : وكان كتاب سيبويه لشهرته و فضله علَماً عند النحويين"
ترجمه به فارسى
"و ممکن است خیلی عجولانه باشد که بتواند او را جوانی در حال مرگ بنامد ، بنابراین قادر به تجدیدنظر و تکمیل آن نبود و مردم در گذشته او را قرآن دستور زبان می نامیدند. صرافي درباره او گفت: كتاب سيبويه به دليل شهرت و ترجيح آن ، علمي در ميان دستور زبانان بود."

>>>   نان خوردن خود را هم یاد نداشتند و از برکت فارسی کمی انسان شدند حال آنرا زبان خارجی می نامند۰


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است