اعترافات یک جنایتکار اقتصادی (بخش هشتم)
 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۳۰    ۱۳۹۹/۷/۳۰ کد خبر: 165231 منبع: پرینت

از دلالی محبت تا تامین مالی اسامه بن لادن؛
شاهزاده از همان ابتدا به من گفته بود هرزمان به بوستون میاید انتظار دارد که زنی که بتواند رضایتش را جلب کند. از او پذیرایی کند و وظایف این وارای وظایف یک همراه ساده خواهد بود. اما قطعاً منظورش فاحشه های تلفنی نبود، زیرا خود او و یا اعضای خانواده اش می توانند آنها را برحسب تصادف در خیابان و یا مهمانی ها ملاقات کنند. ملاقات های من باشاهزاده در خفا صورت می گرفت و این امر برآوردن هوس های او را برایم اسان تر میکرد.

«سالی» زنی بود زیبا با موهای طلایی و چشم های آبی که در حومه بوستون زندگی میکرد. شوهرش خبابان خطوط هوایی «یوناتیدایرلندز» بود و دایماً در ماموریت و سفر بسر می برد و در عین حال روابط جنسی برون همسری اش را نیز به هیچ عنوان پنهان نمی کرد. رفتار«سالی» نسبت به روابط شوهرش بی قید و تکلیف بود. از حقوق همسرش و تمام مزیت هایی که شامل حال همسران خلبانان می شد برخوردار بود. در خانه مجللی زندگی می کرد. ده سال پیشتر «سالی» جزو هپی ها بود و به روابط جنسی بی قید و بند نیز عادت داشت. ضمناً در این فکر بود که علاوه بر حقوق شوهرش به نحوی درآمد مخفی برای خودش دست و پا کند. «سالی» موافقت کرد که یکبار شاهزاده W را ملاقات کند. ولی از پیش اعلام کرد که ادامه روابط شان بستگی به رفتار شاهزاده خواهد داشت. بخت با من یار بود و این دونفر باهم جور شدند. روابط جنسی شاهزاده W با «سالی» تبصره مختصر از پروژه SAMA بود که در عین حال مشکلات خاصی را برای من به وجود آورد. شرکت مین شرکا و همگاران را از انجام هرکار غیر قانونی منع کرده بود اما از دیدگاه حقوقی، من دلال محبت شده بودم که در ماساچو فعالیتی غیرقانونی تلقی میشد.

مساله عمده این بود که چگونه به «سالی» بابت خدماتش حقوق پرداخته شود. خوشبختانه واحد حسابداری دست مرا در هزینه ها خیلی باز گذاشته بود در پرداخت انعام ملاحظه ای نداشتم و یکی از خدمه رستوران بسیار مجلل و باشکوهی را متقاعد کردم که تعدادی رسید سفید به من بدهد. در آن روزگار، رسیدها هنوز با دست نوشته میشد و از کامپیوتر خبری نبود.

شاهزاده W به مرور زمان گستاخ تر میشد و از من میخواست ترتیبی بدهم که «سالی» به عربستان برود و در خانه خصوصی او زندگی کند. در آن سال ها، این خواست بی سابقه ای نبود، تجارت زنان جوان بین بعضی از کشورهای اروپایی و خاورمیانه بسیار متداول بود. با این زنان برای دوره زمانی مشخصی، قراردادی تنظیم می شد و در انقضای مدت، آنان با حساب بانکی بسیار قابل ملاحظه ای به کشور خودشان باز می گشتند. دوبرت بایر، افسر ویژه باتجربه ی بیست سال خدمت در حوزه مدیریت عملیات در «سیا» و متخصص امور خاورمیانه، اینطور جمع بندی می کند: «در اوایل دهه 1970، آغاز سرازیر شدن دلارهای نفتی، لبنانی های متکبر زنان روسپی رابرای شاهزادگان پادشاهی سعودی قاچاق می کردند و چون کسی در دربار حساب و کتابی نگه نمی داشت، لبنانی ها ثروت های افسانوی به هم می زدند.»

با این وضعیت آشنا بودم و کسانی را می شناختم که ترتیب چنین قرار و مدارهایی را بدهند. ولی برای من دو مانع عمده وجود داشت: یکی «سالی» و دیگری نحوه پرداخت به او. اطمینان داشتم که «سالی» تمایلی به ترک بوستن و زندگی در عمارتی در کویرهای خاورمیانه ندارد. ثانیاً رسیدهای رستوران دیگر برای پرداخت چنین وجوهی مناسب نبود.

شاهزاده W مشکل دوم را حل کرد و به من اطمینان داد که پرداخت به معشوقه اش را خود برعهده خواهد گرفت و من تمهیدات اولیه را می بایست فراهم می کردم. بعداً خیالم راحت شد و شاهزاده دبلیو اظهار داشت که معشوقه مورد نیازش در عربستان ضرورتی ندارد که همان «سالی» باشد. که وی را در بوستون ملاقات می کند با دوستانم در لندن، آمستردام که ارتباطات لبنانی داشتند تماس هایی گرفتم و ظرف یکی دوهفته یک «سالی» ثانویه قرارداد را امضا کرد.

شاهزاده دبلیو آدم پیچیده ای بود. با تمام این تفاصیل، او به هیچ وجه قانع نشده بود که پروژه SAMA راهبردی است که وی اجرای آن را بخواهد برای کشورش توصیه کند. مجبور بودم با تلاش بیشتر، او را قانع کنم. ساعت ها صرف ارایه آمار و ارقام و مطالعاتی کردم که قبلاً در مورد سایر کشورها گردآورده بودم، از جمله مدل های اقتصاد سنجی در مورد کویت، که قبل از اعزام به اندونزی و در دوران آموزش با کلودین تنظیم کرده بودم و کمک کردم تا آنها را تحلیل کند. او در نهایت نرم شد. از آنچه بین سایر همکارانم و دیگر مقامات کلیدی سعودی گذشت مطلع نیستم. تنها می دانم که خاندان سلطنتی همه پیشنهادها را پذیرفت و یکی از سودآورترین قراردادها نصیب شرکت مین شد که تحت نظارت وزارت خزانه داری امریکا به اجرا گذاشته می شد.

.....معامله بین ایالات متحده و عربستان سعودی عملاً این کشور پادشاهی را یک شبه زیر و رو کرد. بر اساس قرارداد دوصد میلیون دلاری با شرکت مدیریت زباله دوصد ماشین جمع آوری زباله و متراکم کننده زباله به رنگ زرد جایگزین بزها شدند. به همین طریق، تمام بخش های اقتصادی عربستان، از کشاورزی و انرژی گرفته تا آموزش و پرورش و مخابرات، مدرن شد. توماس لپمن در سال 2003 اینطور اظهارنظر می کند:

«امریکایی ها چشم انداز گسترده و صحرایی عربستان را که بیش از این انباشته از چادرها کلبه هایی کلی روستایان و صحرانشینان بود بافراکنی های خود دگرگون ساختند. تحولات در سطحی است که اکنون بر سر هرکوی و برزنی، یک کافی شاپ استاریاکس میتوان یافت و در بخش ورودی هر ساختمانی بر اساس موازین مدرن معماری شیب راهی برای صندلی چرخدار تعبیه شده است.

عربستان اکنون کشوری است برخوردار از بزرگراه های ویژه خدمات رایانه ای، مراکز خرید مجهز به تهویه مطبوع هوا با فروشگاه های پر زرق و برق، هتل های درجه اول، برج های اداری مرتفع و شهرک های تفریحی با امکانات پیچیده و مدرن.» طرح هایی که در سال 1972 پایه ریزی کرده بودیم، به شاخص هایی تعیین کننده مذاکرات آینده ما با کشورهای نفت خیز تبدیل شد.

به این معنا که SAMA و JECOR به مرحله عملیاتی تبدیل شد که کرمیت رزولت در ایران به انجام رسانده بود. ما پیوسته زرادخانه سلاح های سیاسی-اقتصادی را بهینه می کردیم که توسط نسل جدیدی از سربازان برای توسعه امپراتوری جهانی به کار گرفته می شد.

موضوع پول شویی عربستان و هیاتی که به این موضوع پیگیری می کرد در عرصه امور قضایی بین المللی نیز بیعت گذار شد. این مساله در مورد عیدی امین داد خیلی مشهود بود. وقتی که دیکتاتور مشهور اوگاندایی راهی تعبید شد، عربستان به او پناهندگی داد... شواهد مسلمی در دست است که متحد قدیمی امریکا و بزرگترین تولید کننده نفت، یعنی عربستان سعودی، به قول یکی از مسوولین ارشد خرانه داری امریکا به کانون تامین مالی تروریست ها تبدیل شده است. بعد از دوضربه ناشی از انقلاب ایران و جنگ شوروی در افغانستان، موضوع از سال 1980 شروع شد و اکثر موسسات نیمه رسمی خیریه در عربستان سعودی منبع اصلی تامین مالی جنبش رو به رشد جهادیون تبدیل شدند... روسای پایگاه های سیا، حتی وزرا و معاونان آن در کابینه از طریق گزاف، همه مشغول لفت ولیس بودند... شنودهای مخابرات الکترونیکی حاکی از آن بود که اعضای دربار سعودی نه تنها به القاعده بلکه به سایر گروه های تروریستی هم کمک می کردند....

در اکتبر 2003 مجله ی ویتی فیر، طی گزارش مسبوط و تحت عنوان «برای نجات سعودی ها» اطلاعاتی را فاش کرد که قبلاً به اطلاع عموم نرسیده بود.
داستان برخاسته از این گزارش مبنی بر روابط بین خانواده بوش و دربار سعودی و خانواده بن لادن مرا هیچ متعجب نکرد. برای من روشن بود که روابط آنان حداقل به دوران SAMA پول شویی عربستان سعودی در سال 1974 باز می گردد که بوش {پدر} در سازمان ملل بین سال های 1971-1973 {سفیر ایالات متحده بود} حقیقت بالاخره به مطبوعات راه یافت.

مجله ونتی فیر نتیجه می گیرد: خانواده بوش و دربار سعودی، دوخاندان قدرتمند در دنیا، بیش از بیست سال سابقه پیوند نزدیک شخصی، تجاری و سیاسی داشتند در بخش خصوصی، هارکن انرژی شرکت نفتی ای با سرمایه گذاری جرج دبلیوبوش که چندان هم سرپا نبود، از حمایت های بی دریغ سعودی ها بهره مند شد. اخیراً رییس جمهور اسبق، بوش پدر و دوست قدیمی اش جمیز بیکر وزیر اسبق امور خارجه امریکا سراغ سعودی ها رفتند تا برای گروه کارلایل، بزرگترین موسسه خصوصی سرمایه گذاری در جهان، سرمایه جذب کنند. امروز، در این گروه کالی که گفته می شود سرمایه گذارش یک سعودی متهم به طرفداری از گروه های تروریستی است، بوش {پدر رییس جمهور} همچنان به عنوان مشاور عالی خدمت می کند.

درست چند روز بعد از یازدهم سپتامبر، سعودی ها ثروتمند، از جمله اعضای خانواده بن لادن، با هواپیمای جت خصوصی از آیالات متحده فرار کردند. کسی مسوولیت صدور اجازه خروج این پروازها و کنترول مسافران آنها را به عهده نگرفت. آیا رابطه طولانی خانواده بوش با سعودی ها به این پروازها کمک نکرد؟
پایان

محمد صدیقی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
عربستان
بن لادن
نظرات بینندگان:

>>>   مقدمات حادثه یازدهم سپتامبر،قبلاً در زمان بیل کلینتن رییس جمهور اسبق امریکا فراهم شده بود.
زمانی که بیل کلینتن مذاکرات بین اسراییل و فلسطین را رهبری میکرد و در آن پیشنهاد شد که یوروشلیم یا بیت المقدس منحیث پایتخت اسراییل شناخته شود و در عوض نوار غزه و بخشی از منطقه سواحل غربی رود اردن به فلسطین داده شود.
اما یاسر عرفات این توافق را قبول نکرد و در حضور بیل کلینتن جلسه را ترک کرد و ار جلسه بر آمد.
دیگر کشور های عربی نیز این توافقات را به رسمیت نشناختند و از موقف یاسر عرفات که بین المقدس پایتخت کشور فلسطین باشد و اسراییل به مرزهای قبل از جنگ ۱۹۶۷ برگردد.
منجمله عربستان سعودی بخاطر طرفداری از داعیه فلسطین و عرفات جاظر شد که تمام سرمایه های خویش را از بانکهای امریکایی خارج کند.
درین دوران بخاطر نزدیکی روابط اروپا با روسیه،روابط امریکا با اروپا نیز به سردی گراییده بود و بالای موضوعات تجارتی باهم اختلاف داشتند.
همین بود که جورج بوش پسر رییس جمهور امریکا شد و حادثه یازدهم سپتامبر را طرح ریزی کرد که با یک تیز سه فاخته زد.
هم عاملان این حادثه را همه اتباع عربستان سعودی قلم داد کرد و هم تمرینات ابتدایی هوایی آنها را در افغانستان،تحت هدایت بن لادن قلم داد کردند و هم پرواز آنها را به امریکا از طریق اروپا قلم داد کردند و بدین ترتیب مانع از خروج سرمایه های عربستان از بانک های امریکایی شدند و با حمله به افغانستان و شمولیت کشور های ناتو درین حمله،روابط سترانیژیک ناتو را دوباره مستحکم کردند و هم زمینه را برای حمله بعدی به عراق و تسخیر عراق و تکمیل پروژه عراق جورج بوش پدر فراهم کرد.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است