"جمهوری اسلامی افغانستان" در حال سقوط؟
طالبان امروز قوی تر از سال های "امارت اسلامی" اند و جبهه مقابل بیش از پیش متفرق و ضعیف تر. در چنین اوضاع، هرکس از دوکان کوچک و متاع کم ارزش آن دفاع میکند 
تاریخ انتشار:   ۰۸:۵۵    ۱۳۹۹/۸/۲ کد خبر: 165256 منبع: پرینت

نظام کنونی افغانستان در حقیقت یک نظام وارد شده است. محصول اراده و خواست مردم، یا حداقل اکثریت مردم و زاده طبیعی و نورمال رشد حیات سیاسی از سلطنت بسوی جمهوریت داو خانی، سپس جمهوری "دموکراتیک خلق"، جمهوری اسلامی مجاهدین، امارت اسلامی و حالا شکل دیگر جمهوری اسلامی نیست.
همه یا توسط کودتا، یا اراده استعمار یا زاده جنگ داخلی بوده است.

کسی پیدا میشود که ادعا کند که نظام کنونی محصول مستقیم حمله نظامی امریکا و سپس کنفرانس بن تحت رهبری ظاهری سازمان ملل ولی واقعی امریکا نیست؟
کسی هست که مدعی شود که بدون حمایت نظامی، اقتصادی و سیاسی امریکا حکومت های کابل (نظام) میتوانست یک روز دوام بیآورد؟
مگر روند کنونی صلح نتیجه توافق نامه امریکا و طالبان (دو طرف واقعی جنگ در افغانستان) نیست؟
مگر همین توافقنامه خودش محصول شکست نظامی امریکا و شکست سیاسی آن (ناکامی در ایجاد یک رژیم یا نظام سیاسی مورد اعتماد مردم و کار آمد) نیست؟

این وابستگی با حال کشورهای مستعمره (نه نیمه مستعمره) شباهت دارد. اشرف غنی سرانجام خواست حکومت خود را با قانون همآهنگ بسازد و آنرا به پارلمان معرفی نمود و به این مناسبت در پیام خود سعی کرد وکلا را دل بدهد و مطمئن سازد که "با برخی از مقامات امریکایی صحبت کرده و آنها از ادامه حمایت خود از دولت افغانستان به او اطمینان داده اند". ولی در واقعیت این وابستگی در حال پایان یافتن است.

مسلمآ امریکا به آسانی افغانستان را ترک نمیکند. از "نظام فردا" که به عقیده آنها افغانها انتخاب خواهند کرد در بخش اقتصادی و نظامیآن عناصر و افرادی از طبقه حاکمه کنونی در آن حضور خواهند داشت. حلقه مهم زنجیر مذاکرات صلح همین جا و مقام عناصر حکومت کنونی در قدرت فردا میباشد.

اما طالبان که بطور ابژکتیف خود را پیروزمند جنگ با امریکا میدانند و کمک خواهد کرد تا نفوذ سیاسی خود را حفظ کند. این "نظام فردا" نظام طالبانی خواهد بود، حتی اگر اسم "امارت اسلامی" روی آن گذاشته نشود، که در حکومت کابل را دست نشانده آن میشمارند و بیاد داشته باشیم که آنها در مقابل تآمین خواست های اصلی خود، بویژه خروج کامل سربازان امریکا تا ماه می سال آینده، به خواست امریکا (سهم دادن به حکومت کنونی در قدرت فردا از طریق مذاکرات صلح بین الافغانی) تن دادند.
ولی طالبان هیچوقت راضی نخواهند شد که ابتکار و رهبری مذاکرات را از دست بدهند. آنها از قدرت خود و ضعف طرف مقابل آگاهی دارند.

در چنین حالتی وکلای پارلمان از اشرف غنی خواستند که بدون قبولی آتش بس از سوی طالبان به مذاکرات دوحه خاتمه بدهد. اگر مردم عوام و حتی بخش بزرگی از تحصیلکرده ها که متن توافق نامه صلح میان طالبان و امریکا را نخوانده اند، وکلای پارلمان باید آگاه باشند که در این متن آتش بس زمانی صورت خواهد گرفت که دو طرف روی تمام مسایل مهم به توافق رسیده باشند.

البته در تمام مذاکرات صلح نمیشه که از قبل مطابق یک برنامه نقطه به نقطه پیش رفت. با تغیر شرایط و اوضاع و بویژه تغیر در تناسب قوا ممکن است لبه ترازو به نفع یکطرف خم شود. ولی در حال حاضر من هیچ عنصری را نمیبینم که طالبان را به مجبور به قبولی آتش بس کند.
وانگهی این درخواست آتش بس از سوی دیگر نشانه ضعف حکومت کابل است که توانایی جلوگیری حملات خونین و گاهی جنایتکارانه طالبان را ندارد، چه رسد به حمله بر مواضع طالبان، شکست آنها و مجبور ساختن شان به قبولی آتش بس.

در این میان تنها معاون واقعی رییس جمهور، حمدالله محب، سرانجام واقعیتی را که همه میدانستند و زمامداران کابل، مانند کبک های که سرخود را زیر خاک میکنند و فکر میکنند که کسی آنها را نمیبیند، آنرا پنهان میکردند، حرف زد. او واضحآ از خطر "جنگ داخلی" صحبت کرد. ولی واقعیت این است که از لحظه سقوط رژیم کمونیستی نجیب الله، ما وارد یک جنگ داخلی تمام عیار شده ایم.

ظهور طالبان به حیث یک جنبش نظامی و قومی آغاز جنگ داخلی بود. محب سعی دارد تلقین کند که گروه اشرف غنی قادر شده یک حکومت فرا قومی بسازد که مانع یک جنگ داخلی است. ولی این حکومت روی بنیادهای مستحکم استوار نیست، برنامه ملی و همه شمول ندارد. همین چند ماه پیش ما دو رییس جمهور داشتیم. واقعیت این است که خطر جنگ داخلی وجود ندارد بل ما با یک جنگ داخلی گرفتار هستیم. آنچه که اهمیت دارد این نیست که در پایان این جنگ (صلح) غنی و یاران کنونی اش چند کرسی در حکومت فردا داشته باشند. مهم و سرنوشت ساز این است که چگونه با اتکا به نیروی خود، با اتکا به مردم و ایجاد یک جبهه وسیع ملی مانع استقرار یک نظام طالبانی شویم!

سال ها است که در اینباره حرف میزنم ولی طی همین سال ها نه نیروی بزرگ ملی، مترقی و وطن پرست بوجود نیامد بلکه همین گروه ها و افراد متناقض که بعد از سرنگونی طالبان برای تقسیم قدرت متحد بودند، باهم دشمن اند.

زمانیکه محب از خطر جنگ داخلی حرف میزند، احتمال بروز آنرا زیاد میبیند ولی معتقد است که "دولت هم در جبهه صلح و هم در جبهه جنگ تلاش دارد از رفتن افغانستان به سوی این سرنوشت تلخ جلوگیری کند." او دو مقصود دارد:
اول اینکه جنگ داخلی برای او چیزی نیست جز تکرار جنگ میان طالبان پشتون و جبهه متحد اساسآ تاجیک، هزاره و ازبک. چنین جنگی دوباره به کشتار های بزرگ قومی خواهد انجامید. طالبان امروز قوی تر از سال های "امارت اسلامی" اند و جبهه مقابل بیش از پیش متفرق و ضعیف تر.
دوم اینکه منظور محب از "دولت" گروه اشرف غنی است، گروهی که ماهیت ملی و دموکراتیک ندارد و تمام آرزو و هدف آن ماندن در قدرت است، حتا با کنار آمدن با طالبان.

در چنین اوضاع با دورنمای دردناک آن هیچ حرکت ملی وسیع و فراگیر دیده نمیشود، هرکس از دوکان کوچک و متاع کم ارزش آن دفاع میکند.

داکتر کریم پاکزاد


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
اشرف غنی
سقوط
نظرات بینندگان:

>>>   باید اینرا گفت که با قوی جلوه دادن دشمنان وطن و گفتار ضد و نقیض در باره دولت و وحدت ملی آب ریختن به آسیاب دشمن است . باید اینرا پوست کنده گفت که موفقیت گروه های شورشی وابسته به ممالک خارجی آرامی و رفاه اجتماعی به وطن نخواهد آورد و شرایط را بد تر خواهد ساخته و مملکت را به تباهی خواهد کشاند . در این مرحله اساس وحدت ملی و اتحاد همه نیروهای روشنگرا و ملی و پشتیبانی از اردو ملی و دیگر نیروهای امنیتی یگانه راه برای بیرون رفت ازاین مضیقه میباشد.

>>>   اگر در زمانهای سابق کشور ها و گروپ ها و سازمانها و احزاب به توافقات خود تا اندازه یی پابند بودند،امروزه کمتر این پابندی وجود دارد.
یک نمونه از توافقات قدیمی.همین توافقات بین حکومت امریکا و ویتنام جنوبی در سایگون بود که دولت امریکا خود را مؤظف میدانست تا از ویتنام جنوبی در مقابل دولت کمونستی ویتنام شمالی محافظت کند.
اما روزی رسید که قوای امریکا از ویتنام خارج میشد و آخرین هیلی کوپتر امریکایی با سربازان اش از بالای بام نعمیری از سایگون بالا میشود و ویتنامی های طرفدار امریکا خود را در پایدان طیاره آویزان کرده بودند تا از ویتنام فرار کنند،اما سربازان امریکایی بخاطر جلوگیری از گران شدن وزن ظباره و خطر سقوط طیاره،آنها را با لگد میزدند و پایین می انداختند.
از توافقات عصر حاضر نمونه اش قرارداد برجام از طرف پنج عضو دایمی شورای امنیت جمع آلمان با ایران بود که بر اساس آن ایران از تولید سلاح هستوی دست میکشید و در مقابل جامعه جهانی تعزیرات اقتصادی را علیه ایران بر میداشت.
اما یک سال ازین قرار داد تیر نشد که دونالد ترامپ رییس جمهور امریکا شد و این قرار داد را لغو کزد.
بنأ دولت افغانستان نباید مغرور پیمان استراتیژیک خود با امریکا باشد و در فکر این باشد که دولت امریکا در هر حالتی از دولت افغانستان دفاع میکند.
زیرا امریکا در قرار داد ها منافع خود را میخواهد و زمانی که ببیند منافع اش در خطر است و یا دیگر منافعی در قرار داد عقد شده برایش وجود ندارد و این قرار داد به ضرر اش تمام میشود و تا آخر عمر باید سالانه در جنگ افغانستان پنجاه ملیارد دالر مصرف کند و عاید اش ازین جنگ چیزی نباشد،معلومدار پا ازین جنگ و ازین قرارداد بیرون میکند.
همین حالا بیرو و بار به خاطر گرفتن ویزه پاکستان که ده ها نفر زیر دست و پا شدند و کشته شدند،خاطرات دوران خروج قوای امریکا از ویتنام و خروج قوای شوروی از افغانستان و آمدن مجاهدین و فرار ویتنامی ها از ویتنام و فرار افغانها را از افغانستان رنده میکند.

>>>   جناب پاکزاد!
ملاحظات من:
۱-(حکومت محصول اراده وخواست مردم)مگراین حکومت چیزی غیرازحکومت طالبانی است؟
۲-قدرت طالب وضعف دولت)واقیعت اماعلت ان احماقت سرتاسری.
۳-(اتش بس زمانیکه هردوطرف به توافق کامل برسند)مگردران صورت اتومات جنگ ختم نمیشود؟
۴-(ازلحظه سقوط داکترنجیب داخل جنگ شدیم)مگردرانزمان جنگ وجودنداشت؟جنگ دوامداراشراربی فرهنگ علت اصلی سقوط ان دولت نبود؟
۵-(نیروی ملی ووطنپرست)این نیرودرکجاست که جزشما کسی دیگرانرادیده نمیتواند؟دراحمقستان نیروی ملی ازکجاشد؟
پیروزباشید.
وفا

>>>   برعکس.من فکرمیکنم اگردولت درحال سقوط باشد،حریف بااین ارامی به خواب نمیرود.
پاینده

>>>   دولت بدلیل قومپرستی غنی ضعیف است. مردم افغانستان تا زنده باشند از طالب دفاع نمکنند. طالب تحت هیچ شرایطی در افغانستان نمیتواند امارت وحشیانه و تروریستی و تاریک برقرار کند اگر حتی یک تن در افغانستان زنده باشد. اگر غنی در راس دولت نمیبود طالب یک ماه نمتوانست در افغانستان مقاومت کند. مردم ضد طالب اند.

>>>   Aman Ziai
اگر نگویی درون گنده واگر بگویی بیرون گنده.
درود به هم میهنان اصیل وشریف ،مردم بومی که در استان بغلان زیست مینمایند.
شنیدیم ودیدیم که دیروز اشرف غنی فاشیست ،مستبد، خود کامه و اجینت معلوم الحال آمریکا نمایندهای شریف مردم بغلان را در ارگ پزیرفته تا مشکلات مردم را بشنود.، در این ديدار به عوض اینکه مردم بومی نخست صحبت و درد مردم خویش را بر ملا سازد، یک ناقل که پدرش با استفاده از نظام‌نامه ناقلین اوغان به قطعن دوران امانالله خان توسط محمد گل مهمند به شهر جدید بغلان نتقال یافته واین ناقل وردک به نمایندگی مردم اصیل بغلان در ارک صحبت نموده است. شرم باد به این مردم ورهبران قومی ما. من به صفت یک اندرابی ، استان بغلان با این کار اشرف غنی خود را کاملن خجل وشرمنده احساس نمودم
فکر کنید که اگر مردم پکتیکا در ارگ خواسته شوند ویک تاجیک به نمایندگی ان مردم نزد ریس جمهور صحبت می‌کرد چه غوغای بر پا نمیگردید. ؟؟؟
. فاشیزم قبیله با این نوع حرکتها در حقیقت مردم اصیل و بومی این سرزمین را توهین وتحقیر مینماید..
.ای مردم ای جوانان، ای فرهنگیان. طالب وارگ نشینان موجود پشت و روی یک سکه اند ، اگر بیدار وهوشیار نگردید این ناقلین ارام ارام جای ، زمین، وظیفه وبلاخره هویت تان را از شما خواهند گرفت. زندگی انسان بی هویت وبی غرور مانند زیست یک ....در طویله است.

>>>   بدون وحدت ملی استقرار صلح در افغانستان برای حد اقل نیم قرن دگر یک رویا خواهد بود....
فخر اهنگر

>>>   الحمدلالله طالب جان قهرمان زمام مملکت را ګرفتنیست و باید جنګ ناتمام داخلی را که ناتمام مانده به اخر برساند و تمامش کند این ولد ....را که با متجاوزین همکار بودند زیر خاک کنند .
کابلی از نیوزیلند

>>>   دولت کمونستی وطالبان مرتد ومردم بی عقل وتفکر افغانستآن وهزارستان بدانند تا این سه عنصر پست ومردار که بوی تعفنشان عالم رامریض کرده دراین خاکها باشد حتی مورومورچه این خاکها راحتی وامنیت رادر خواب هم نبینند که امید بستن به مردار فقط از بی خردان است راه چاره غیر اینهاست
پروفسور رهیاب


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است