نامه‌ سرگشاده مریم ظریف به اشرف غنی
شما به عنوان رییس جمهور کشوری که بیشترین ساکنان آن به فارسی سخن می‌گویند در برابر این ظلم بزرگ بر زبان مردم خود چه کردید؟ به راستی چرا با سکوت‌تان بر این مساله مهر تایید گذاشتید 
تاریخ انتشار:   ۰۷:۵۵    ۱۳۹۹/۸/۳ کد خبر: 165269 منبع: پرینت

نامه‌ سرگشاده به جلالت‌مآب محمد اشرف غنی؛
سلام، آقای رییس جمهور!
همان‌طور که خود بهتر می‌دانید زبان فارسی در افغانستان قدمتی طولانی دارد و از دوران قبل از اسلام به عنوان زبان رسمی، زبان قدرت، زبان علم و زبان دین به کار می‌رفته است. اولین سروده‌های زبان فارسی در گوشه و کنار سرزمین ما پدید آمده است. سرود کودکان بلخ در هجو اسد بن عبدالله حاکم خراسان که از سال 108 ه. ق باقی مانده است و سرود کرکویه (جایی در سه فرسنگی زرنج امروز) نشان‌دهنده‌ی رواج این زبان در میان مردم ما است. حنظله بادغیسی و محمود وراق هروی و محمد وصیف سگزی (سیستانی) دبیر رسائل یعقوب لیث از نخستین سرایندگان شعر فارسی‌اند و در این آب و خاک می‌زیسته‌اند. در طول تاریخ این مرز و بوم، سلسله هایی ترک تبار چون غزنویان، سلجوقیان، تیموریان و در دوران معاصر ابدالیان در این سرزمین به قدرت رسیدند که زبان مادری‌شان فارسی نبوده است؛ مگر زبان فارسی را همواره گرامی داشته‌اند و ازآن به عنوان زبان دربار، زبان ادب، زبان وحدت و گفتگو با گروه‌های مختلف فرهنگی، دینی، اجتماعی و سیاسی بهره بردند.

شوربختانه در هنگام تدوین قانون اساسی در سال 1343گروهی به صورت آگاهانه واژه‌ی "دری" را که در واقع صفتی برای زبان "فارسی" است؛ جایگزین فارسی ساختند. قدر مسلم این است که زبان‌شناسان به دنباله‌ی دوره‌های تاریخی «فارسی باستان» و «فارسی میانه»، زبانی را که از دیرباز تا کنون ما بدان سخن می‌گوییم «فارسی» نامیده اند و با صفت «دری» توصیف کرده اند. فارسی دری به معنای فارسی روشن، رسا، زیبا و درباری است. دشمنان دیرینه‌ی فرهنگ و ادب فارسی اما با این جایگزینی اسم و صفت کمر به نابودی این زبان گهربار و فراقومی بستند تا سهم ما را از این میراث مشترک به حداقل برسانند و از گستره‌ی پرشکوه آن بکاهند.

بعد از آن جفایی دیگر در حق زبان فارسی روا داشته شد؛ این بار در اقدامی به احتمال زیاد، مغرضانه و برنامه‌ریزی شده، اصطلاحات رسمی، اداری، رتبه‌های علمی و نظامی تنها به زبان پشتو ترجمه گردید و به کارمندان دولت چنین القا کردند که استفاده از این واژگان در محاورات و نگارش بیانگر عرق ملی شما است.

آقای رییس جمهور!
سکوت و چشم‌پوشی معنادار شما آن‌گاه که در رسانه‌ی جهانی بی بی سی برنامه‌ی دری را از فارسی جدا کردند از چشم تیزبین مردم دور نماند. شما به عنوان رییس جمهور کشوری که بیشترین ساکنان آن به فارسی سخن می‌گویند در برابر این ظلم بزرگ بر زبان مردم خود چه کردید؟ به راستی چرا با سکوت‌تان بر این مساله مهر تایید گذاشتید و صدای مردم خود نشدید؟ آیا متوجه هستید که بی‌تفاوتی شما در مقابل این کار به معنای جدا کردن سرزمین ما از قلمرو پهناور زبانی اصیل، زنده و پویا است؟ در خوش‌بینانه‌ترین وضعیت اگر این خاموشی عجیب دلالت بر خرسندی شما از این عمل نکند؛ بدون تردید نشانه آشکاری از بی‌توجهی و بی‌تفاوتی شما نسبت به میراث بزرگ فارسی و هموطنان فارسی‌گوی/ پارسی‌گوی شما است.

آقای رییس جمهور!
درنظر داشته باشید که اگر یونسکو سالی را به نام مولانا، فرزند بلخ نام گذاری می‌کند؛ آثار مولانا به زبان فارسی نوشته شده است که خود گفته "مسلمانان، مسلمانان زبان پارسی گویم..."، اگر خواجه عبدالله انصاری فرزند هرات امروز از مفاخر جهان اسلام و عرفان به شمار می‌رود زبان اصلی آثار او فارسی است؛ اگر سنایی، جامی، ناصرخسرو، هلالی، علی شیرنوایی، ابوعلی سینا و... امروز در شمار بزرگان اندیشه و ادب جهان قرار دارند زبان اصلی آثارشان فارسی بوده است و افتخار این نام‌های سترگ به همه مردم این سرزمین می‌رسد، از هر قوم و زبانی.

آقای رییس جمهور!
همان‌طور که واقفید، چندی پیش در وب‌سایت اداره ملی احصاییه و معلومات، زبان « فارسی» را وقیحانه و نابخردانه در شمار زبان های خارجی گنجاندند. اگرچه این موضوع با اعتراض و خشم شدید فارسی‌گویان در رسانه‌های اجتماعی مواجه شد و در نهایت اصلاح گردید، اما توضیحات ناقص وتوجیهات کلیشه‌ای رییس اداره ملی احصاییه و معلومات در مجلس نمایندگان عذر بدتر از گناه و نشان‌گر تبعیض سیستماتیک در نظام دولت شما است. بدیهی است که این سرپوش گذاشتن ناشیانه و غرض‌آلود و عدم انجام هیچ واکنش جدی از سوی دولت در موضوع حساس زبان ارزشمند فارسی از چشم تاریخ پنهان نمی‌ماند.

آقای رییس جمهور!
اینک ما، جمعی از فرهنگیان این سرزمین، برای پاس‌داری و اعتلای حرمت زبان کهن فارسی دادخواهی می‌کنیم؛ چون بر این باوریم که:
• زبان فارسی میراث کهن سرزمین ماست که ما را با حوزه‌ی تمدنی بزرگ، باستانی و قدرتمندی پیوند می‌دهد که آبرو و وزنه بزرگ تاریخ و ادب جهان است. زبان فارسی در واقع بزرگ‌ترین داشته‌ی فرهنگی مشترکی است درمیان مردمی که در جای جای این جهان به این زبان سخن می‌گویند. ما نمی‌خواهیم با جدا شدن از این گستره‌ی فرهنگی از عظمت و شکوه آن دور شده و به حاشیه برویم.

• سرزمین آریایی ما خاستگاه زبان فارسی است. ما از هزار سال پیش بدین‌سو به همین زبان سخن می‌گوییم و می‌نویسیم، و آن را فارسی می‌نامیم، و هم‌وطنان پشتوزبان ما به ما فارسی‌وان می‌گویند. این که 56 سال قبل نابخردانی در قانون اساسی‌ کشور صفت «دری» را به جای نام «فارسی» درج کرده‌اند و اکنون در اقدامی ستیزه جویانه«فارسی» را زبان خارجی خوانده‌اند خیانتی آشکار و نابخشودنی است . با این راهی که در پیش گرفته‌اند معلوم نیست فردا چه برنامه‌ای برای از بین بردن کامل در سر خواهند داشت.

• زبان فارسی زبان مشترک بین اقوامی است که در این مرز و بوم زندگی می‌کنند. پشتون با ازبک، بلوچ با ترکمن، پشه‌ای با ایماق و هندو با عرب، با زبان فارسی صحبت کرده و ارتباط برقرار می‌کنند. فارسی زبان گفتگو و
پیوند تمام مردم افغانستان است.

• به لحاظ علمی و اکادمیک واژه فارسی هیچ ربطی به منطقه جغرافیایی فارس یا پارس ندارد؛ بلکه زبان فارسی به قوم بزرگ پارت‌های آریایی منسوب است که نخست پارتی، سپس پارثی و سرانجام پارسی و فارسی نامیده شده است و «فارسی»، زبان هزارسال تاریخ، سیاست، فرهنگ، هنر، شعر و ادبیات است. با جای‌گزین ساختن "دری" به جای "فارسی" در قانون اساسی، افتخارات هزارساله‌ی مان به باد فنا سپرده می‌شود.

آقای رییس جمهور!
ما خواسته‌های خود را در چند ماده مشخص مطرح می‌کنیم و از شما به عنوان رئیس جمهور و عالی‌ترین مقام رسمی کشور انتظار داریم تا این اقدامات را در جهت نکوداشت و ارج‌گزاری به زبان فارسی روی دست بگیرید:
1- در قانون اساسی نام زبان ما «فارسی» نوشته شود نه «دری»! ما حق خود می‌دانیم که زبان ما، در سرزمین ما با نام اصلی خود یعنی «فارسی» به رسمیت شناخته شود، تا در جامعه‌ی جهانی، افتخارات فرهنگ و تاریخ مشترک ما به نام محدوده‌ی جغرافیایی خاصی رقم نخورد. ما به هیچ کس و هیچ نظامی اجازه نمی‌دهیم تا سهم ما از این میراث گهربار را ندیده بگیرد.
2- به رسانه‌ها و جامعه جهانی ابلاغ شود که فارسی و دری نام دو زبان نیست، بلکه نام و صفت یک زبان است!
3- سرود ملی کشور به گونه‌ی دو زبانه، ترکیبی از دو زبان رسمی ما، خوانده شود.
4- آقای احمدجاوید رسولی رییس احصاییه‌ی مرکزی و کسانی که در امر خارجی خواندن زبان فارسی در وب سایت این اداره دست داشته و مغرضانه مرتکب این خطای فرهنگی شده‌اند باید ازمجرای قانونی و عدلی مورد بازپرسی و مواخذه رسمی قرار بگیرند.

پیروز باشید!
این دادخواهی، تا رسیدن به پیروزی، ادامه خواهد داشت.

مریم ظریف


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
زبان فارسی
اشرف غنی
مریم ظریف
نظرات بینندگان:

>>>   ای کل مرغ غنی چی باشد که فارسی را نابود کند . فارسی را اعراب، ترکان، انگلبس و شوروی نابود نتوانست. فارسی زیر سایه عنایت خدا است.

>>>   تشکر از شما ای خواهر گرامی و آگاه با بیان حقایق فرهنگی و تا ر یخی ما.
هر قدمی در ابراز حق بی نتیجه نخواد ماند.

>>>   کشور عزیز ما مهد زبان فارسی است و از این خطه متمدن زبان فارسی به سایر نقاط گسترش پیدا کرده است. اولین شاعر فارسی حنظله بادغیسی از این سرزمین سربلند کرده است. استاد زبان فارسی دانشگاه طباطایی تهران به کزازی چندین بار اعتراف در تلویزیون ایران بر این مطلب تأکید داشت که زبان فارسی از سرزمین افغانستان به ایران منتقل شده است. استاد مایل هروی در مقاله ای بعد از اینکه گویش زبان فارسی به سه دسته تقسیم کرده بود، گویش مناطق مرکزی افغانستان را اصیل و دست نخورده دانسته و از ادیبان زبان فارسی خواسته بود که برای حفظ این زبان و گویش تلاش کنند. حالا دولت اشرف غنی می آید زبان فارسی را زبان خارجی قلمداد می کند و زبان پشتو را زبان اصیل این کشور جا می زند که در کشور ما دوقرن می شود که از پاکستان وارد شده است.

>>>   این پیشنهاد شما پیش کله خر یاسین خواندن است اشرف غنی نمی داند که حتی زنش به همین زبان تکلم میکند و خودش متعصب این زبان است این یک انسان روانی است هیچ کدام صلاحی اختیار کشور را ندارد

>>>   مریم جان تحلیل خیلی عالی با مستندات تاریخی زبان فارسی دری موفقیت و پیروزی برایت خواهانم اکثریت نفوس کشور کهبا زبان فارسی دری زاده شده و تکلم میکنند با شماست .

>>>   تا زمانی که در ایران در عوض سیب زمینی کچالو نگویند،ما نیز در عوض پوهنتون دانشگاه نخواهیم گفت.
آنها باید یک چیزی از زبان دری قبول کنند تا ما از زبان فارسی قبول کنیم.
چنانچه پشتون ها نیم لغات های زبان شان دری است و این لغات ها را در زبان خود قبول کردند،ما نیز بعضی لغات های آنها را در زبان دری،مانند پوهنتون،پوهنزی،جگرن،تورن،سمونول،سمونوال و غیره را قبول کردیم.
در یک کشور اتحاد و برادری و برابری زمانی بوجود می آید که همدیگر پذیری وجود داشته باشد.یکی از ساحات همدیگر پذیری عبارت از همین زبان است.

>>>   کدام بیشترین!
پشتون،ازبیم ترکمن بلوچ پشه ای همه به دری ګپ میزند؟
چتیات است! از افغانستان خبر ندارید و تنها از چای ناخوردګان معلومات دارید!

>>>   مریم جان ظریف
کاش غنی فهم ک درک اش به حدی میبود که محتوای نامه شما را درک میکرد.
غنی خود نیاز به آموختن زبان فارسی دارد که هرگز نخواهد آموخت و همزمان باید یک دوره آموزشی کوتاه مدت در مکرد انسانیت ببیند که هیچگاه نخواهد دید.
این آدم مریض است و از نوع روانی اش.

>>>   افغانستان تا هنوز هم در پله های نخست دموکراسی قرار ندارد. با امدن امریکاییان و غربیان در افغانستان و با توهین رهبران دولتی توسط افراد از طریق رسانه های گروهی بدین معنی نیست که افغانستان یک جامعه ای دموکراتیک است.
دموکراسی واقعی در وجود یک حکومت مردمی متبلور میگردد.. . و برای تحقق چنین هدف نیک رهبر شایسته و نستوه که از میان مردم بر خاسته باشد باخرد عاری از همه تعصبات دلسوز واقعی عاری از همه فساد ضرورت است. ما اعاده ای دموکراسی واقعی را از افرادی که از غرب و امریکا بر کشور ما دیسانت شده اند نمیتوانیم انتظار داشته باشیم .برای رسیدن به دموکراسی واقعی و حل مسایل ملی به حیث مبرمترین مسایل اجتماعی اقتصادی و فرهنگی برای رشد متوازن اقوام با هم برادر چون پشتونها تاجیکها ایماق ها بلوچها نورستانی ها پشه یی ها ...افغانستان به یک رهبر با صفات ذکر شده و متشکل شدن در یک جبهه وسیع ملی دموکراتیک ضرورت دارد.
امروز در سطح دولت و حتی در داخل اکادمی علوم افغانستان افرادی جا گرفته اند که سرتا پا غرق در تفکرات سمتی و قومی استند و بجای برخورد های سالم و واقعبینانه در برابر پدیده های مورد اختلاف از مواضع خویش به نفع ملیت زبان و قوم خویش حرف میزنند و افرادی که بر کرسی های مجلس سنا و شورای ملی و در مقامات بلند دولتی از ریاست جمهوری تا دگر پست قرار دارند همه افراد مریض عقده یی هستند و هریک از اینها برای ادامه ای بقا و قدرت متوسل به دامن زدن به مسایل ملی میگردند...که این بیماری از سال سی سال تا کنون ادامه دارد.
این افراد حاکم بر جسم و روح اکثریت مطلق جامعه نمیدانند که افغانستان متشکل از اقوام وقبایل مختلف با کلتور های مختلف که طی قرون متمادی مشترکا کشور را تشکیل داده اند. میباشد .هر گاه در افغانستان حکومت واقعا مردمی نه فرمایشی بوجود اید در انصورت راه به سوی نزدیک شدن و زمینه برای همبستگی همه اقوام زحمتکش افغانستان بر اساس تامین منافع طبقات محروم و اصل مبارزه علیه هرگونه ستم ملی :تفوق طلبی قومی قبیلوی زبانی منطقوی و تمایلات محلی که نفاق ملی را بار میاورد وظیفه ملی مترقی حکومت دموکراسی ملی و دموکراتیک خلق به شمار میاید و با چنین یک طرح ما میتوانیم بر مشکلات فعلی که فغانستان را به پرتگاه تجزیه و بر بادی کشانده است فایق اییم.
زبان فارسی فرازو نشیب های زیادی را دیده و با توفانهای سخت تعصبگرایی قومی از اعراب شروع تا کنون مقابل گردیده است ولی با ریا و فریب دروغ و نیرنگ نمیتوان الماس را اهن و اهن را الماس تلقی کرد.
بی جهت نه خواهد بود اگر متن هذا را در رابطه به مسایل ملی که بر گرفته از مرامنامه ح.د.خ.ا. است برای دوستان نقل قول کنم:"به منظور ایجاد و استحکام اتحاد واقعی و عملی بین خلق های افغانستان سعی میشود تا از طریق قانونی مطابق اساسات دموکراسی بر تشکیلات اساسی مملکت از لحاظ رابطه اقتصادی لسانی و فرهنگی تجدید نطر شود و به جرگه و واحد های تشکیلاتی کشور که به اثر انتخابات دموکراتیک به میان امده باشد صلاحیت و اختیارات وسیع داده شود و برای حل مساله زبانهای افغانستان بر مبنای اصول دموکرتیک اقدامات لازمه به عمل اید."
در سالهای حاکمیت جمهوری د. ا. سعی بر ان بود که ارگان های محلی در سرتا سر کشور ایجاد گردد و این ارگانها در حقیقت گامهای نخست در راه دموکراتیزه ساختن حیات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی مردم بود که متاسفانه با گسترش جنکها در دهات و قصبات تحقق نیافت و از سی سال بدینطرف موج معکوس و ان موج نفاق افگنی تفرقه و ملیت ستیزی و قومگرایی بر حیات ما مستولی گردیده است تا سرحدیکه ارگان معتبر دولتی زبان رسمی کشور را زبان خارجی معرفی میکند. تشویش مریم ظریف قابل تامل است ولی با فرستادن نامه و تضرع نمیتوان به خواستهای خویش نایل امد. باید ملت خود را به یک مبارزه جدی طبقاتی اماده سازد. تداوم سیاست فرهنگ زدایی و قوم ستیزی تنها مربوط به یک ملیت نه بلکه به تمام افراد حاکم در کشور به هر قوم و قبیله ایکه تعلق دارند میشود..
فخر اهنگر

>>>   عجب !
اول خيال كردم مريم ظريف نسبت همسرى و يا فرزندى با محمد جواد ظريف وزير خارجه ايران دارد. چنان با شأن و شوكت و كبكبه و دبدبه سياسى عنوان كرده ايد كه مريم ظريف به رئيس جمهور نامه نوشته است كه خيال كردم محمد جواد طريف وزير خارجه ايران ، امريكا را با اروپا يكجا ضربه فنى كرده است!
به خدا و به سر اولاد هايم قسم قصد جسارت و بى ادبى ندارم فقط كنجكاو شدم كه بدانم ايشان يعنى خانم ظريف چه مقام و منصبى دارند. من هم فارسى زبان هستم و يك سياه سر از وطنداران شما.
تقديم به خانم ظريف :
ما دل به غم تو بسته داريم اى دوست ** درد تو به جان خسته داريم اى دوست
گفتى كه به دل شكستگان نزديكم ** ما نيز دل شكسته داريم اى دوست

>>>   درود بر شما! ولی این را بدانیم که جناب احمد زی؛ مأمور است و معذور!

>>>   پیشنهاد بسیار عالی ودقیق است.

>>>   من میخواهم که یک تجربه شخصی خود را در اینکه زبان ما دری ویا فارسیست با شما شریک کنم. روزی برای اجرای کاری به یکی از دفافتر دولتی در مملکتی که زندگی میکنم رفته بودم و منتظر نوبت خود بودم که نوبت یکی از هموطنانم رسید و چون زبان را زیاد بلد نبود درخواست ترجمان فارسی را نموده بود و ترجمان یک آقای ایرانی بود و در جریان گفتگو متوجه شدم که وطن دار افغان و همچنان ترجمان ایرانی در افهام و تفهیم یکدیگر مشکل دارند تا حدی که ترجمان موضوع را غلط ترجمه کرد و در آنموقع من مجبور شدم که به مامور بگوئیم که ترجمه اشتباه است و بعد از تکرار موضوع و مداخله من مامور از افغان پرسید که مگر شما ترجمان زبان فارسی نخواسته بودید و او گفت بلی مگر من از افغانستان هستم و ایرانی را خوب نمیفهمم و ترجمان افغان ضرورت دارم که با وساطت من موضوع حل و فصل شد. خوب اگر زبان ما افغانها دری نه بلکه فارسی میباشد پس چرا از فهم یکدیگر عاجزیم؟

>>>   ماشاالله احسنت به شما خانم ظریف، نوشته ها تم وجملاتت هم وا قعآ که ظریف بود، کو گوش شنوا انشاالله که به گوش آقای ریس جمهور برس و عمل کنند
امیری مهاجر درایران

>>>   نگران نباشید در دنیا و دانشگاه های معتبر جهان محققان بزرگ راجب این تاریخ مشترک تحقیقات کرده و مقاله ها و کتابهای زیادی چاپ کرده اند و این افتخارات به عنوان حوزه تمدنی مشترک میشناسند نه جغرافیا خاص که یعنی ایران و سهم شما در گذشته فرهنگی کاملا پابرجاست
ولی ببینیم الان و از این به بعد که در افتخاری شریک و سهیم نیستیم چه می کنید؟
درباره گذشته زیاد صحبت شده خانم ظریف ببینیم در آینده و بدون ایران رشد علمی با زبان فارسی مشخص میکنه کجای این میراث هستید.

>>>   افرین به شما ای کاش همه ی فارسی زبان ها مثل شما جرات وشهامت میداشت ما باید از زبان مادریمان دفاع وپاسبانی کنیم

>>>   خانم مریم گل گفتید ودر سفتبد وشمه ای از اوصاف بی نهایت فارسی دری وبه تعبیر شما دری فارسی را بیان فرمودید ویکی از هزار حق زبان گویاودر بار وصدر نشین را ادا نمودید مغولها زبان مادری را ترک نموده به فارسی تکلم می نمودند وبا فارسی چندین قرن در بر صغیرحکومت کردند بابریان وتیموریان وغزنویان وخاندان محمد زای همه وسیله ای افهام وتفهیم مردم را با زبان فارسی مینمودند درین اواخر برادران خوست که در العین ابوظبی زندگی مینمایند وهمه به زبان پشتو صحبت میکنند وتعداد شان بجز پشتو قادر به سخن گفتن به سایرلسانهانیستند روزی بابای ملت ظاهر خان را درانجا دعوت نمودند ومحمد ظاهر خان که فرزند محمد نادر خان محمد زای بود وپدرش فارسی را نمیدانست وپسرش لسان پشتورا فراموش نموده بود برای فهمیدن وفهمانیدن مطالب هم دیگر کسی را استخدام نمودندکه به پشتو وفارسی بلد بود با با ی مرحوم به فارسی صحبت میکردندمترجم به برادران خوست مطالب ایشان را به پشتوترجمه مینمود وهمچنان برعکس همچنان تمام خاندان شاهی ومرحوم محمد داود خان ودیگر سرداران ارگ نمیتوانستند به زبان مادری شان صحبت نمایند حضرت بیدل واقبال لاهوری و...با وجود این که زبان مادری شان فارسی نبود دیوانهای بسیار بزرگ به زبان فارسی داشتند امام ابو حنیفه <رح> که از علمای اعلم وصاحب مذهب معروف احناف اند از نژادفارس بودندو...
حاجی ولایت خان صافی از پاریس

>>>   احسنت, در افغانستان بیشتر مردان که درگیر جنگ وجدلند مگر خانم های مسلمان برای رسیدن به هر حق و حقوق زبانی و اجتماعی دادخواهی کنند.
امیر

>>>   شکر شکن شوند همه طوطیان هند
زین قند فارسی که به بنگاله میبرند

فارسی یکی از باستانی ترین زبانهای دنیا میباشد که زبان تمدنهای متنوع بوده است و میلیونهای اثر گراسنگ به این زبان نوشته شده است فارسی برای همیشه زنده و جاودان است.

بنا کردم از نظم کاخ بلند
که از باد و باران نیابد کزند

>>>   امیدوارم نظرم منتشر بشه به اون نظر دهنده ای که پرسیدن چرا ایرانی ها صحبت های بعضی از افغانستانی ها رو متوجه نمی شن باید بگم به غیر از زبان معیار چیزی هست به اسم لهجه ها و گویش های متفاوت از یک زبان برای مثال اگر شما همین الان انگلیسی رو به طور کامل و خیلی خوب یاد بگیرید صحبت کنید یعنی زبان معیار انگلیسی رو یاد گرفتید ولی همین شما اگر به اسکاتلند یا ایرلند سفر کنید احتمالا نمیتونید بفهمید مردم اونجا چی میگن با این که زبانشون انگلیسی هست اون شهروند افغانستانی عزیز احتمالا به گویشی از زبان فارسی که در افغانستان رایج هست صحبت می کردن بخصوص که زبان معیار فارسی در افغانستان خیلی ضعیفه حتی در نوشتار افغانستانی ها از زبان معیار استفاده نمی کنن ولی من می تونم بگم ایرانی ها تاجیک ها رو کاملا متوجه میشن با وجود تفاوت های لغوی بینمون وجود داره در ایران هم به غیر از زبان معیار فارسی لهجه ها و گویش های دیگر از زبان فارسی وجود داره

>>>   به لحاظ علمی و آکادمیک زبان فارسی هیچ ربطی به منطقه فارس منظورت ایران است ندارد؟
خانوم جون دوام و پایداری و نشر گسترده زبان فارسی هم در کتاب و هم در اینترنت با اون وضعیت خط تاجیکستان و با اوصاف چهل ساله افغانستان و حتی قبلترش فقط و فقط مدیون ایران کنونی است
والا یه جوری صحبت میکنه که هیچ ربطی با کنایه به ایران نداره.هرچی کتاب و مقالات و ترجمه آثار علمی و حتی تا دم دست ترین کتابها و مقالات و حتی تمام زیرنویس فیلمهای خارجی در شبکه اینترنی و سایتهای ایرانی که توسط شما و هموطنات استفاده میشه بعد میگی ربطی نداره به ایران؟هزار سال پیش رو ول کن الان چی هستی؟

>>>   خطاب به کسی که گفته ایرانیان بگن کچالو...
وای حالا تو رو خدا کوتاه بیا به جای پوهنتون بگو دانشگاه
وای چه فاجعه بزرگ و مصیبتی بر مردم ایران که تو نمیگی دانشگاه
شرطم گذاشته اونا یه چیزی به دری بگن تا ما هم بگیم دانشگاه
شفای عاجل برایت خواستارم
خنده داره قضیه اینه که مرکز علوم شما میگه فارسی زبان خارجیست. پس عمو کچالو جان شما باید پشتو حرف بزنی نه فارسی
چون به گفته مرکز علومتون فارسی زبان خارجیست
خخخخخخخخ

>>>   بايد اهسته اهسته به معهد زبان انگليسي مبدل شود. در زبان خارجي ترقي است ... درپشتو و دري غير از دزدي وفساد ديگر جيز. اوجود ندارد.
ب .م از كابل

>>>   در کدام غار سیاه زندگی میکنی که اسم ظریف را تنها مربوط ایران میدانی . یا اینکه فکر میکنی نامه نوشتن یک خانم به ریس جمهور گناه پنداشته میشود حتما پشتو زبان هستی که درین زمان این همه بی خبری و ناتوانایی تورا انحصار نموده . شما دیدی که خانم ظریف به عنوان یک خانم مورد احترام همه اشتراک کنندگان شبکه اطلاع رسانی اجتماعی قرار گرفت در هیج یک از نوشته ها به قوم خاص ربط داده نشده با آنکه با اظهارات مدلل و مقنع خردمندانه اش به دفاع از زبان و هویت ملی یک کشور سخن میگوید اما مورد تمجید همه زبان های کشور قرار گرفت زیرا استعداد و قلم رسایش هویت اش را به معرفی گرفت یک کشور با تمام زبان هایش زیبا و تکمیل میگردد با حذف زبان ملی یک کشور رو به بهران میرود واقعیت ها سرگردان میشود و بیگانه ها بالای مملکت حاکم میگردد . بیگانه پرستی مروج میشود. علمیت و ثروت ملی به نابودی سوق داده میشود سرمایه ها از وطن بیزار و گریزان میشود. من هم به عنوان تبعه این سرزمین از متن مدلل و موثق خانم ظریف حمایت میکنم و علاقمند نوشته ها ی خردمندانه اش هستم
خانم ظریف قلمت رسا و حوصله ات فراوان باد زنده باد خانم رسا

>>>   به آقایی که در مورد ترجمان ایرانی نوشته اند.
جناب عالی،
من در افغانستان به ولایت خوست رفته بودم و در یک منطقه که نامش به خاطرم نیست با چند باشنده محل باید صحبت میکردم البته به زبان پشتو نه به زبان فارسی ، مگر مشکل اینجا بود که هموطنان خوستی گپ من را نمیفهمیدند و من گپ ایشان را تا اینکه یک جوان تحصیل کرده خوستی در بین ترجمان شد به گونه ایکه با ایشان به پشتوی خوستی صحبت میکرد و بعد به من به پشتوی مروج ترجمه میکرد، حال خودت بگو که زبان هموطنان خوستی پشتک بود یا کدام زبان دیگر.
دیگر اینکه اگر به منطقه هزاره جات بروی فارسی با لهجه هزارگی است که من شاید ۶۰ فیصد تا ۷۰ فیصد آنرا درک کنم مگر برای ۳۰ فیصد باقیمانده ترجمان ضرورت است، پس به من بگو لهجه هزارگی کدام لسان جدا از فارسی است یا فارسی.
یا اینکه در بعضی ولایات افغانستات به ماست جرغات میگویند و کاکا را اموک یا ماما را تغای یا بالشت خواب را تی سری یا امثالهم پس این ها چه است؟
همه فارسی اند اما با لهجه های متفاوت و دری که متفکرین پشتون ما بر لسان فارسی ما اطلاق میکنند همان صفت فارسی رسمی یا درباری است که به گونه ستندرد در تمام متون نوشتاری مراعات میشود مثل شاهنامه فردوسی طوسی ایرانی یا مولانای بلخی ترکی یا ناصر خسرو بدخشانی یا واقف لاهوری یا بیدل هندوستانی یا امثالهم
پس فصه کوتاه باید وسلام

>>>   وقتی پدیده و سیستمی و رژیمی در داخل خود به وحدت و ثبات نرسد، در خارج هم هرگز به ثبات و صلح و پیشرفت نخواهد رسید. فقط سیاستهای تاًمین منافع ملی کشورها را به وحدت و صلح و ثبات می رساند که لازمهً آن استقرار حاکمیّت ملی(دموکراسی) و هدف و محور قرار دادن آزادی و حقوق انسان و جامعه می باشد و نه به انحصار درآوردن تمامی امکانات و ظرفیتهای مالی و نظامی و سیاسی و اقتصادی کشور توسط یک شخص و یا یک حزب و یا باند و سد نمودن راه روند رشد طبیعی و آزاد کشور.

>>>   صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۹۶
نیست غیر از خون عاشق باده بی دردسر
نیست ممکن ترک من برفارسی دندان نهد
گر ز قند فارسی سازم جهان راپرشکر
رحم کن ای سنگدل بر صائب شیرین
ورنه خواهد شکوه کردن پیش شاه دادگر

>>>   گلچينى از اشعار بزرگان پارسى که اسم زبان خود را پارسى ناميده اند:
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار
چنین گفت از ملوک پارسی دان
که چون خسرو به ارمن کس فرستاد

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۳ - جان دادن شیرین در دخمه خسرو
به آئین ملوک پارسی عهد
بخوابانید خسرو را در آن مهد

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴ - سبب نظم کتاب
شاه همه حرفهاست این حرف
شاید که در او کنی سخن صرف
در زیور پارسی و تازی

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۰ -
دهقان فصیح پارسی زاد
از حال عرب چنین کند یاد

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۰ - صفت خورنق و ناپیدا شدن نعمان
بود عقلش به علم راهنمای
تازی و پارسی و یونانی
یاد دادش مغ دبستانی

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۴ - آگاهی بهرام از وفات پدر
کار ملک عجم نداند کرد
تازیان را دهد ولایت و گنج
پارسی‌زادگان رسند به رنج

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۲ - لشکر کشیدن خاقان چین به جنگ بهرام‌گور
در خور فتح آفرین می‌گفت
پهلوی خوان پارسی فرهنگ
پهلوی خواند بر نوازش چنگ
شاعران عرب چو در خوشاب

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۳ - عتاب کردن بهرام با سران لشگر
بیشتر زانکه گفت شاید چند
تازی اسبان پارسی پرورد

نظامی » خمسه » شرف نامه » بخش ۲۸ - ویران کردن اسکندر آتشکده‌های ایران زمین را
همان پارسی گوی دانای پیر
چینن گفت و شد گفت او دلپذیر
که چون شه ز دارا ستد تاج و تخت

نظامی » خمسه » شرف نامه » بخش ۳۱ - فرستادن اسکندر روشنک را به روم
برفتن نشست از بر بارگیر
کتب خانه پارسی هر چه بود
اشارت چنان شد که آرند زود
سخنهای سربسته از هر دری

نظامی » خمسه » خردنامه » بخش ۸ - آغار داستان
از آن پارسی دفتر خسروان
که بر یاد بودش چو آب روان

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵۷۷
که زر همان بود ار چند بار بگدازی
چو آب می‌رود این پارسی به قوت طبع
سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱ - سر آغاز
که خود خوی بد دشمنش در قفاست
وگر پارسی باشدش زاد و بوم

سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۲۷ - حکایت درویش صاحب نظر و بقراط حکیم
نرنجم ز خصمان اگر بر تپند
کز این آتش پارسی در تبند

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴
آن نمی‌خواهند درویشی جداست
آنچه من گفتم زبور پارسی است
فهم آن نه کار مرد پارساست
سلطنت باید که گردد آشکار

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۲
چون ز نعم‌العبد وامانی سلیمانی مکن
پارسی نیکو ندانی حک آزادی بجو
پیش استاد لغت دعوی زبان‌دانی مکن

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۶
گداخت مایهٔ صبرم ز بانگ شکر لفظت
گه عتاب نمودن به پارسی و به تازی

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۵ -
گر نبودی علم تو ذات خرد را رهنمون
می ندانستی خرد یک پارسی بی ترجمان

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۴
نز خانم یاد آمد و نز گلشن و منظر
از پارسی و تازی وز هندی وز ترک

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۱
گر تو به تبار فخر داری
من مفخر گوهر و تبارم
اشعار به پارسی و تازی

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۰ - در لغز شمع و مدح حکیم عنصری
وز خراسان بوشعیب و بوذر آن ترک کشی
وان ضریر پارسی، وان رودکی چنگزن
آن دو گرگانی و دو رازی و دو ولوالجی

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۳
«اماصحا» به تازیست و من همی
به پارسی کنم اما صحای او

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۲ - در وصف نوروز و مدح (ملک محمد) قصری
بگشاده زبان رومی و عبری
یک مرغ سرود پارسی گوید

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۵
به بانگ شیشم، با بانگ افسر سکزی
به لفظ پارسی و چینی و خماخسرو

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۹ - مطلع سوم
… خاقانی سگ تازی است بر درگاه او
بخ بخ آن تازی سگی کش پارسی خوان …

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۰ -
سگ تازی پارسی خوان نماید
چو راوی خاقانی آوا برآرد
صریر در شاه ایران نماید

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۵
یکایک میوه دزد باغ طبعم
ولیک از شاخ بختم میوه افکن
مرا در پارسی فحشی که گویند
به ترکی چرخشان گوید که سن‌سن

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۳ - مطلع سوم
چهره چو ماه منخسف، یافته رنگ اسمری
دید مرا گرفته لب، آتش پارسی ز تب

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید (گزیدهٔ ناقص) » قصیدهٔ شمارهٔ ۶ - بر هیچ آدمی دل نامهربان نداشت
یک داستان که دهر چنان داستان نداشت
بونصر پارسی ملکا جان به تو سپرد

مسعود سعد سلمان » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲ - من در مرنجم و سخن من به قیروان
ای کرده جود تو به همه نعمتی ضمان
در پارسی و تازی،در نظم و نثر کس
چون من نشان نیارد گویا و ترجمان

اوحدی » جام جم » در ستایش سلطان ابو سعید
قمری رخ، عطاردی خامه
پارسی خط و ایغری نامه

ملک‌الشعرای بهار » گزیده اشعار » قصاید » قصیدهٔ ۳
چون سخن گیرند دانایان ز یکدیگر مرا
تا زبان پارسی زنده است، من هم زنده‌ام

ملک‌الشعرای بهار » گزیده اشعار » قصاید » قصیدهٔ ۲۹
مدیح صلح گفتم و ثنای او
بر این چکامه آفرین کند کسی
که پارسی شناسد و بهای او
شد اقتدا به اوستاد دامغان

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات (گزیدهٔ ناقص) » غزل شمارهٔ ۱۱۰
گر چه گویند خلق سلمان را
پارسی و اویس را قرنی

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳
نیست مگر پارسی نادرست!
گر غرض شاه براید بدان

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۳
غلط کردم گر از دانش زنی دم
نه لفظ هندیست از پارسی کم

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۹
بسان دفتر شیرازه بسته
ز هر برگش سرشک شیر جسته
اگر چه پارسی نامند اینها
ولی در هند زادند از زمینها
گر این گل در دیار پارسی زاد

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸۱
دو روئین تن که روباروی در حرب
چو دف در پارسی میزان هر ضرب
کشیده تنبک هندی، فغانی
شده تنبک زنش، چون ترجمانی

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۸
می‌باش چو شاخ سبز دلکش
کاتش ز نیش نگیرد آتش
بفروز چراغ پارسیایی
کوراست سری به روشنایی

عطار » خسرونامه » … آغاز داستان
برومی کرد نام آن دلستان را
که باشد پارسی خسرو زبان را

عطار » خسرونامه » از سر گرفتن قصّه
که تا آن بت چرا گرید چنین زار
زبان پارسی را می ندانست

عطار » خسرونامه » رسیدن نامۀ گل بخسرو
بترکی لایقت زانست گفتار
چه میگویم زبان پارسی گوی
که بردی از فلک در پارسی گوی

عطار » خسرونامه » در خاتمت کتاب گوید
برون گیر از سخن راز کهن را
زبور پارسی خوان این سخن را

عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » الحکایة و التمثیل
ترک خور کاین چشمهٔ روشن گرفت
از زبور پارسی من گرفت

مولوى: مولوى ٢٩ شعر سروده که ۲۹بار "پارسى" در آثار اش درج است

گردآورنده: داکتر ميرحفيظ الدين صدرى - زبانشناس زبانهاى بلند آلمانى و پارسى باستانى

>>>   خواندن این متن سترک حوصله فراخ میخواهد و قلب عاری از کینه که متأسفانه نزد فارسی ستیزان دیده نمی‌شود. شکر سخن شوند همه طوطیان هند. زین قند پارسی که به بنگاره می‌رود

به امید روزی که دشمنان زبان و ادبیات پارسی پی ببرند که تخریب و بی عدالتی در مقابل این زبان نه تنها که سبب نابودی و ذلت آیت زبان نمیشه بلکه پایه های فرهنگی و ادبی این میراث به یادگار مانده از دوران کهن را استوار تر و مقاوم تر میسازد.

>>>   زبان و فرهنگ مشترک ریشه های خیلی عمیق تاریخی دارند و به تقسیمات سیاسی و مرز های امروزی محدود نمیشوند.

>>>   از نظر اوغان فارسی و دری دو زبان جداگانه هستند، یکی زبان ایران و دیگری آن یکی از زبان های ملی اوغانستان، و چون این دو حالا کشور های جداگانه هستند زبان های آنها هم دو زبان جداگانه است، بس و خلاص، منطق هم کار نیست چون اوغان خو اوغان است. ملی گرایی و سیاست احمقانه!
اما پشتوی اوغانستان و پختوی سوبه سرحد پاکستان دو زبان نیستند و هرکس چنان میگوید خائن ملی است.
مفت خو مردم به این ها غول نگفته اند.

>>>   هموطنان عزیز غیر اوغان بیدار شوید۰
اگر در کشور های دیگر دنیا شهروندان کشور ما را بنام افغان یا اوغان میشناسند این نه تقصیر آنها است نه گناه ما بلکه نتیجه خیانت، دروغ، حیله، و تقلب زمامداران پشتونست حکومت های قبلی است که در حق تمام شهروندان کشور ما انجام داده اند.
این بی عدالتی باید اصلاح گردد.

ماده چهارم قانون اساسی با زور، تذویر، ریا، و دروغ بر مردم تحمیل شده است، و هیچ مورد قبول اکثریت قاطع مردم بجز خود اوغانها یا پشتونها نیست. این قانون هرچه زودتر باید اصلاح گردد.
اوغان افغان پتهان پشتون یا پختون همه یکی است و مترادف یکدیگر هستند، و اکثریت باشندگان کشور اوغان نیستند.
ختم داستان.

>>>   تنها همین اوغانهای فارسی زبان شده و حکومت های قومپرست اوغانی که در دست آنها میباشد هسستند که بر دری دری گفتن سخت تاکید میکنند و در مقابل نام فارسی عقده عقارت دارند ورنه تمام فارسی زبانهای کشور از هر قومی که هستند و بقیه تمام مردم دنیا میدانند که دری فارسی تاجیکی همه یک زبان یگانه هست و هیچ تفاوتی جز فرق در لهجه ها و بعضی واژه های محلی ندارد۰ این دشمنی آنها در مقابل زبان کهن پارسی دری ناشی از عقده عقارت و ضعف فرهنگی خود آنها است، نه اینکه پارسی دری سه زبان باشد چون دری فارسی و تاجیکی؛ چون همه در اصل یکی است۰

>>>   این فاشیست های قبیله چون خود به مدارج بلند علم و آگاهی رسیده نمیتوانند وقتی میبینند که شمسیه شیر دختر هزاره اول نمره عمومی کانکور میشود ته شان میسوزد و یک ولد زنای انتحاری را از تبار قبیله می‌فرستند تا محل آموزش شمسیه را انفجار دهد تا دیگر شمسیه های بعدی پیدا نشود مگر بی خبر از اینکه مادران هزاره هر روزه شمسیه ها میزایند و حرد را بارور میسازند.
تو اگر فارسی گویی یا دری
مقصود ات زبان مادر من است

>>>   ماده چهارم قانون اساسی مورد قبول اکثریت قاطع مردم نیست

>>>   ماده چهارم قانون اساسی مورد قبول اکثریت قاطع مردم نیست

>>>   شروع زوال اوغان در خاک خورآسان کاملا هویدا است۰ مثل آنکه در حال غرق شدن باشند این بدوی ها در حال دست انداختن به هر خس و خاشاک هستند۰ وقتی تهاجم عرب با آن قدرت و سلاح غیر قابل مقاومت بنام دین نتوانست زبان پارسی دری را از بین ببرد جهالت و کینه توزی بدوی های اوغان با این فقر شدید فرهنگی شان که آشکار است چیزی نمیتوانند بدست بیاورند بجز خجالت خود شان۰

>>>   شروع زوال اوغان در خاک خورآسان کاملا هویدا است۰ مثل آنکه در حال غرق شدن باشند این بدوی ها در حال دست انداختن به هر خس و خاشاک هستند۰ وقتی تهاجم عرب با آن قدرت و سلاح غیر قابل مقاومت بنام دین نتوانست زبان پارسی دری را از بین ببرد جهالت و کینه توزی بدوی های اوغان با این فقر شدید فرهنگی شان که آشکار است چیزی نمیتوانند بدست بیاورند بجز خجالت خود شان۰

>>>   بته بد را بلا نمى زند. از بس مدارا بودن غير پشتونها!مثل حاکمان پشتون مدارى گرى کن قومگرى و قبيله گراى
بسيار مدارا کردى به قوم گم شده بنى اسرائيل همان تخمه شاوول پيدا شده که پيدا شد به نام افغانه در تخت سليمان کوه.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است