گفتگوهای بین المنافع، بین المعاملات و بین المعادلات
ختم جنگ و آتش بس، بحیث حق اصلی و اولی ملت عملا زیر پا گردیده. اکنون نمیتوان این پروسه را "بین الافغانی" خواند، بل بین المنافع، بین المعاملات و بین المعادلات، نه بین دو طرف بلکه بین طرف های متعدد نامید 
تاریخ انتشار:   ۰۷:۵۶    ۱۳۹۹/۸/۵ کد خبر: 165294 منبع: پرینت

ملت افغانستان به يک دولت ملی، رهبران با اندیشه ملی، با اراده قوی، وطنپرست و با غرور ضرورت دارد نبود رهبران با اندیشه ملی، ترقیخواه، مستقل، ضد نفوذ و تحمیل اراده نامشروع بیگانگان، دفاع از حق خود رادیت مبتنی بر حاکمیت ملی، تمامیت ارضی، ملت افغانستان را در فقر، محرومیت و حسرت از این ارزش های بالا قرار داده است.

آغاز و تداوم جنگ در بیش از چهل سال اخیر چهره ها، گروه های تنظیمی تشیع و تسنن، حلقات تکنوکرات ها و سایر گروه های سیاسی را در مقاطع زمانی روی صحنه آورده است که هر کدام نه تنها تعهداتی بر بیگانگان داشته اند، علاوتن، در اتکا با آنها تمویل گردیده بخشی از جنگ را پیش برده و موازی بر آن زمینه نفوذ و سرمایه گزاری سیاسی و استخباراتی آنها را در کشور و سرزمین خود میسر گردانیده اند.

وقتی ما از بیگانگان حرف میزنیم، هدف ما قبول کدام استثنأ هم نیست. این واقیعت های تلخ و آسیب پذیر برای آبرو، عزت و افتخار و بالاخره همان "غیرت افغانی" بوده اند. همچنان این اتکا، اعتماد و خوش باوری نشان داده است که ما روی توآمیت های مبتنی بر مذهب، زبان، قوم، اندیشه سیاسی و بلاخره اعتماد بی حد بر آن بیگانگان که صرفن جلایش پر ذوق و برق حقوق بشر، لیبرالیزم و دها مظاهر دیگر را شعار داده بعضی از ماها را طعمه و جادو نموده، اتکا کرده همه دار و ندار خویش را در اختیار دیگران گذاشته ایم.

به یک جمله کوتاه تجارب، دیده ها و نتیجه گیری های بیش از چهل سال گذشته فکر و اندیشه مرا به همه ارزش ها، مفاهیم و بدیل های موثر متمرکز میسازد که درسال های دهه شصت، هفتاد و هشتاد سوال و ضرورت عمده زمان بود یعنی "جریانات و مبارزات ضد استعماری، تبارز شخصیت های مبارز و بی بدیل ملی، جبهات ملی ضد استعمار و تشکیل دولت های ملی اند که من در حسرت آنها میاندیشم بدون شک آن دوران با این دوران معاصر کنونی از لحاظ شکل متفاوت اند ولی از لحاظ محتوا عین مظاهر دوره استعمار در حالت تکرار قرار دارند.

اجانب منطقوی و قدرت های بزرگ در همان دوره مبارزات بزرگ ضد استعماری پیوسته همه تلاش و توطئه ها را به کار میگرفتند تا حکومت های ضد مردمی، وابسته، ضد ملی و وفاق ملی، دیکتاتوری خشن که به هیچ صورتی نمیتوانستند مثل اراده مستقل و ملی مردم یک سرزمین باشند، را در اریکه قدرت بنشانند. ولی امروز شیوه کار و چال و نیرنگ تغییر نموده، "چپ اشاره میدهند ولی راست قدم میگذارند".
مطالب زیرین فاکت های زنده و در حالت وقوع در کشور عزیز و مظلوم ما بیان و تبلور همان مطالب اند که در فوق بدانها اشاره گردیده است.

اتمسفیر شکل داده شده در ورای مذاکرات صلح تحت افشار و در حالت ترکیدن قرار دارد. با روند های به اصطلاح گنگ ولی قابل پیشبینی معاملات که در حال شکلگیری اند، مذاکرات صلح را به پروسه زور، تشدید جنگ، اکت و نمایش قدرت، چال و نیرنگ و قابو دادن مهره های کفتار نما در بدست آورده سهم خود مبدل ساخته است.

مسآله ختم جنگ و آتش بس، بحیث حق اصلی و اولی ملت و اکثریت قاطع و مظلوم کشور عملا زیر پا گردیده است. اکنون نمیتوان این پروسه را "بین الافغانی" خواند، بل بین المنافع، بین المعاملات و بین المعادلات، نه بین دو طرف بلکه بین طرف های متعدد نامید.

فکتور های فشار، نمایش و اکت قدرت:
۱– طالبان در این اواخر و با این واقعیت انکار ناپذیز که در جنگ رویاروی با نیروهای دولتی موفقیت ندارند، با گذاشتن ماین های کنار جاده بیشترین تلفات را بر مردمان بیدفاع ملکی وارد مینمایند، گویا با عقده مندی و خصومت قصد از مردم مظلوم و بیدفاع، شامل اطفال، زنان میکشند، ترورهای سیاسی در شهر ها را وسعت داده، با این شیوه عار و شرم گونه اکت و نمایش قدرت مینماید.

این همان طالبان اند که بحیث بیشرم ترین گروه های فاقد وجدان انسانی حتی چشمان یک مادر صاحب پنج طفل را بخاطر خدمت در پولیس ملی با چاقو میکشند و وی را از مادر بودن برای اطفال محروم میسازند، بلی همان طالبان که طفل ده ساله را بخاطر یک احساس طفلانه اش که زردآلو به نظامیان میبرد، با مرمی به قتل میرسانند، فقط یک طفل معصوم و بی خبر ازدنیا را !!!!. و بلاخره همان عقب مانده ها و بی فرهنگ ترین های اند که قصد و عقده از وسایل موسیقی میکشند و رهبران شان با معاشات چندین ده هزار دالری زن های بخود نکاح شده را در منازل مفشن در دوحه قطار کرده اند.

نماینده دولت آمریکا "کلاه بردار" خلیلزاد جنایات ضد بشری و جنگی طالبان، کشیدن چشمان یک زن، قتل یک طفل ده ساله به جرم احساس طفلانه را محکوم نه بلکه "عجیب !!!" میداند. همین است دفاع از حقوق بشر آمریکایی برای یک ملت مظلوم بنام افغانستان.

۲– بقایای حزب اسلامی راکت پران، تروریست و قاتل، آقای حکمتیار با یک نمایش و اکت دارد حوادث و نمایشات خشن سال های شصت و هفتاد را تازه میسازد و با همان تلوار زنگ زده روشنفکران ترقیخواه و ملی اندیش را کافر، ملحد و کمونیست خطاب میکند و خود از قصر زرین و آهنین فتوای جلوگیری از یک حرکت کاملا قانونی و مدنی میدهد. او با یک تیر دو فاخته شکار میکند یعنی مقاومت در برابر شکل گیری اندیشه و قوت نیرو های ترقی خواه و روشنگر و از جانب دیگر نمایش قدرت و دادن اشاره به معامله با طالبان، در همان خط انگلیسی و ابلیسی، شریعت دیوبندی و حفظ جهل و تاریکی.

۳– فعالیت های دیپلوماتیک عبدالله عبدالله، اظهارات مقامات پاکستان و صحبت اخیر آقای خرم، مشاور سابق حامد کرزی توافق سیاسی، بدون بحث آتش بس، توسط طالبان و آمریکایی ها بوی و شمال ایجاد یک حکومت شوم و زشت موقت به رهبری حامد کرزی را به مشام میرساند.

حامد کرزی که وی را به یقین میتوان بحیث پدر فساد، چور و شکل گیری زنجبر های مافیایی در افغانستان نامید، یکجا با عبدالله عبدالله مهره های اصلی حفظ و نفوذ سیطره سیاسی و اقتصادی آمریکا اند که جامعه مظلوم افغانستان را در یک سیرکل یا دایره قرار داده اند که باید در هر بیست سال به عین نقطه بحران سیاسی برسد که قرار داشت. در نتیجه منافع آمریکا در وجود همین تیم های وابسته و به ظاهر دموکرات حفظ و تداوم میابد. به بیان دیگر ملت باید فقیر بماند، استخبارات پاکستان برد نماید، منافع دایمی آمریکا تضمین گردد ولی دولت ملی و با اراده مردم هیچگاه عرض وجود نکند و بر دارایی های زیر زمینی خود اختیار و تسلط نداشته باشد.

در احوال بغرنج، شکننده و معامله سیاه با سیا این توقع برحق و مشروع خواهد بود که آقایان عبدالله عبدالله، اتمرو کرزی به مانند آقای محب محب موضع خود برای حفظ حیثیت و وجاهت دولت بحیث موسسه حقوقی و سیاسی ممثل حاکمیت ملی را در برابر معامله طالبان-آمریکا روشن ساخته از "خود برامد" های سیاسی پرهیز نمایند.

افغانستان ضرورت به رهبران ملی دارای اندیشه ملی، وطنپرستانه، پاک طینت، صادق و مثل اراده و حق خود ارادیت ملی دارد یعنی:
رهبران امروز و فردا متوجه باشند که بخاطر ملت کثیر القومی و با زبان ها و مذاهب مختلف و برای خدمت به همه ملت مسوولیت وجدانی و وطنی دارند. باید ایده های ملی و فراقومی را در زبان، عمل و وجدان انسانی تبارز داده، بدان متعهد باشند. هیچ پشتونیزم و یا و تاجیک گرای قومی در وجود تجاران قوم و دلالان دین که مظهر تفوق، افتراق، تبعیض، قومگرایی و ده ها معضلات ناشی از آنها اند، چلش در بازار وفاق ملی، اندیشه ملی، وطنپرستی و ایده های نوین شکل گرفته در بین جوانان وطن ندارند.

رهبران کنونی و آینده باید صاحب اندیشه ملی و در برابر هر گونه توفق و تمایز موضع روشن، مصمم و با اراده قاطع را از خود و تیم کاری خود تبارز دهند و بر کلتور، زبان، تاریخ و فرهنگ تمام اقوام ساکن کشور احترام نموده خود را متعهد و مسوول انکشاف همه ارزش های فرهنگ پر افتخار ملی بدانند. با غرور ملی باشند. ممثل با اراده و خلل ناپذیر منافع و ارزش های ملی و ارزش های تحول، ترقی، انکشاف و حقوق انسانی هر منطقه کشور بوده این حقوق را از نفوذ و فشار عقب گرایی، جهل و تاریکی پرستی محافظت نمایند.
با چهره ها و نهاد های مدافع کهنه پرستی، دامن زدن نفاق تعصب قومی، زبانی، مذهبی و جنسیتی با قاطعیت موضع گرفته اقدامات قانونی عدلی و قضایی را، به موقع، در عمل تطبیق نماید.
با زورمندان و مهره های مافیای مواد مخدر، به خصوص آنهای که در زیر چتر مصئون طالبان، تروریزم، دولت های همسایه، آمریکا و انگریز، با قوت و بدون ترس و سازش، برخورد نماید.

نوشته از ع. بصیر دهزاد


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
گفتگوها
قطر
نظرات بینندگان:

>>>   شاه شجاع فقید آنقدر غیرت داشت که شاهی باردومش را نیمه گذاشته رها کند اما کرزی می خواهد بیست سال دیگررا هم درتقویه ونشر فساد خیانت کند > هیچ حاکمی به اندازه کرزری برای وطن ومردم خیانت نکرده است ، او پانزده سال را به هدر داد مشکلات امروزه همه از دست این شخص که لیاقت یک ملازم مکتب را هم ندارد هست
گیلگمش

>>>   همین داو و دشنام هایی را که خودت طالبان را میدهی،یک وقت اعضای حزب مجاهدین را میدادند.
اخوان الشیاطین،اشرار،قاتلان،دزدان،آدم کشان،قطاع الطزیقان،راهزنان و غیره.
نتیجه چه شد؟
همین اشرار آمدند و شهر کابل را گرفتند و به ویرانه تبدیل کردند.
اما این افراد را جامعه جهانی چه مینامید؟
مجاهدین،آزادی خواهان،مسلمانانی که برضد تجاوز قوای شوروی به افغانستان میجنگند و میخواهند وطن شان را از زیر تجاوز خارجی رها کنند.
حالا هرچیزی که تو طالبان را بگویی،با وجود گذشته بد آنها و رفتار رشت آنها در مقابل مردم.یک تعداد مردم ،چه داخلی و چه خارجی از پاکستان گرفته تا کشور های عربی و حتی در خفا ایران و شوروی و چین و غیره،آنهارا باز مجاهدین و آزادی خواهان و کسانی که وطن شان را از تجاوز امریکا و خارجی میخواهند نجات دهند.
و این پروسه نه از امروز است و نه از دیروز،بلکه از سه هزار سال قبل،از تجاوز هخامنشی ها گرفته تا اسکندر یونانی،موربا های هندی و هامون های سفید و ساسانیان و عرب ها و چنگیزخان و تیمور و نادر افشار و انگلیس ها و روس ها و حالا امریکایی ها ادامه دارد.
این سرزمین یک منطقه سوق الجیشی در طول تاریخ بوده است و همیش در آن جنگ جریان داشته است و حالا نیز جریان دارد و در آینده نیز جریان خواهد داشت.

>>>   در فارسی کابلی ها گفتاری است که گوید کله پز برخاست سگ جایش نشست۰
امریکا نمیرود، فقط ....ها و گدیگک های کوکی خودش را تبدیل میکند تا همان اهداف قبلی اش را برایش خوبتر پیش ببرند۰ امریکا از سگ شوی های دزد نکتاهی دار که زیر نام تکنوکرات ها نامیده میشوند حال نا امید شده و ....های ریش دار و لنگی دار خود را بجای آنها توظیف میکند۰

>>>   بیاد داشته باشید اینها افغانها هستند، هیچ نیروی نمیتواند آنها را بخرد، ولی میتواند برای مدتی آنها را کرایه کند، و این اوغان ها هستند که خود مستقلانه تصمیم میگیرند در کرایه و خد مت کی قرار بگیرند و تشخیص دهند کی بیشتر پرداخت میکند۰ حال برای مدتی همه اینها از ریشدار تا نکتاهی دار در کرایه و خدمت ترامپ و سی آی آ قرار دارند۰
تا زنده یک اوغان است، زنده اوغانستان است۰


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است