جنگ افغانستان، منازعه بدویت با مظاهر مدنیت است؟
 
تاریخ انتشار:   ۰۸:۴۵    ۱۳۹۹/۸/۶ کد خبر: 165307 منبع: پرینت

شامگاه پنجشنبه هیجدهم ماه اسد سال ۱۳۹۷، بیش از هزار جنگجوی طالبان، حمله سنگینی را برای تصرف شهر غزنی آغاز کردند. آنان بخش‌هایی از این شهر را به آتش کشیدند و پس از خرابی‌های فراوان، شهر را ترک کردند.

سه روز وقایع شهر غزنی را نه از باب اخبار امنیتی بلکه از بُعد اجتماعی رصد می‌کردم. دوست داشتم بدانم چه کسانی به شهر حمله کرده و چه کسانی از شهر دفاع می‌کنند. در این رصد، احوال جنگجویان طالبان از جمله خاستگاه آنان خیلی مهم بود و پس از سه روز مشخص شد که همه آن‌ها از روستاهای دور و نزدیک آمده بودند و پس از قتل و غارت شهر، دوباره به روستاها برگشته‌اند. این هم جالب بود که در مقابل آنان، عمدتاً کسانی دفاع می‌کردند که یا شهرنشین بودند و یا با فرهنگ شهرنشینی آشنایی داشتند.

بعداً در مناطق دیگر افغانستان نیز چنین اتفاقاتی رخ داد که البته پیش از آن نیز این‌گونه رویدادها در قندوز و فراه هم اتفاق افتاده بود. پس از این که مشخص شد در رویداد غزنی، مهاجمان، روستانشین و مدافعان شهرنشین هستند، به این فکر افتادم که آیا منابعی در این خصوص وجود دارد که چنین رویدادی را از نگاه علمی بررسی کرده باشد؟

پاسخ امیدوارکننده بود زیرا قبلاً "هرودت" در تاریخ خود و بعداً به ترتیب، "ابن‌خلدون" در "مقدمه‌اش" و همچنین "ویل دورانت" در "تاریخ تمدن" و "رنه‌گروسه" در "امپراتوری صحرانوردان"، حوادثی مشابه حادثه غزنی را از نگاه علوم اجتماعی مورد بحث و بررسی قرار داده بودند. وقتی مطمئن شدم که جنگ افغانستان در کنار ده‌ها علت، یک علت دیگر هم دارد، یادداشتی در همان زمان نوشتم و گفتم که منازعه افغانستان در کنار علت‌های فراوانی، حمله بدویان به مظاهر مدنیت و شهرنشینی نیز است.

اکنون با گذشته هر روز، این دیدگاه پر رنگ‌تر می‌شود. مثلاً عده‌ای غیرشهری، به شهرها حمله می‌کنند و پس از تخریب دوباره به مناطق روستایی خود برمی‌گردند. این جنگ و گریز تا زمانی ادامه می‌یابد تا شهرها سقوط کند و تمدن و فرهنگ شهرنشینی نابود شود. سپس ده‌ها سال بعد، از دل ویرانه‌های تمدن، دوباره تمدن جوانه می‌زند و این چرخه تاریخی ادامه می‌یابد.

نمی‌دانم چه تعداد علت برای جنگ افغانستان سراغ دارید؟ ۱۰ علت؟ ۲۰ علت؟ یا بیشتر؟ مهم نیست. شما هر تعداد علت برای آن ذکر کنید، مورد مناقشه قرار ندارد بلکه در کنار این علت‌ها، یک علت دیگر را هم باید به آن اضافه کرد که عبارت از منازعه خوی بدویت با مظاهر مدنیت است. این مورد، پایه علمی- تاریخی دارد که تاکنون کمتر به آن توجه شده است.

محمد مرادی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
جنگ
مدنیت
نظرات بینندگان:

>>>   شما درست فرمودید.
اما عامل اصلی عدم توسعه روستا و پرداختن بیش از حد به شهر ها است که نتیجه آن هجوم ده نشین ها به شهر ها برای کسب لقمه نان و نمونه اش کابل و شهر های بزرگ.
قریه جات اطراف شهر کابل از حد اقال امکانات برخوردار نیستند، چه رسد به گیرو و واغظ و اندر و قره باغ و مقر و ده یک و خواجه عمری و امثالهم در اطراف غزنی.
و این یک بیگانگی را بین شهر و روستا به وجود آورده و روستائیان شهریان را به مثابه طعمه هایی برای رفع گرسنگی نگاه میکنند و جامعه شناسان ISI از این قضیه آگاه هستند.

>>>   در عصر جدید مدنیت بر توحش پیروز میشود

>>>   علت و منبع همه وحشت وجنگلی زیستن
بی سوادی است اگر افغانستان در عوض
سی ملیون نفوس پنج ملیون با سواد تحصیل کرده میداشت به چنین مصیبت ها گرفتار نه می بود .
نادیه کابل

>>>   جنگ افغانستان هم در ابعاد جنگ سرد میان دوقطب ارزیابی میشود و هم در داخل این جنگ نتیجه ای همخوابی اخوانی ها با فیودال و سرمایداران دلال، سکتاریستهاو شونیستهای ملیتگرا میباشد.
تاریخ قدیم جهان آنچه را آقای مراد برجسته ساخته است بیشک خالی از چنین تحلیل نیست ولی جنگ‌ها در دوصد سال اخیر شکل دگری داشته است. استعمار یکی از عامل عمده جنگ است.ما نمیتوانیم جنگ‌های سال‌های ۱۹۷۰را در آفریقا جنگ بدویت علیه مدنیت بنامیم سال‌های ۱۹۶۰بنام سال آزادی آفریقا نامیده می‌شود و کشور های تاره به استقلال رسیده در پی تغییرات اساسی اقتصادی و سیاسی در کشور های شان بودند و در پی آن بودند تا زنجیر های اختاپوت استعمار را در هم بشکنند ولی استعمار به این سادگی پا از این کشور ها بیرون نمیکشید برای حفظ منافع استعماری خویش راه جدید ادامه سلطه اش را در پیش گرفت و آن تسلیح مردمان بومی و آنها را در مقابل هم قرار دادن ، تا از این طریق بتوانند به شیوه جدید استعمار یعنی استعمار نوین ادامه دهند.جنگها در هر منطقه و قاره با هم فرق داشته و دارای خصوصیات از هم متفاوت میباشد.
افغانستان در سال‌های حاکمیت نادرشاه و ظاهر شاه و داود خان ظاهرا آرام بود ولی جنگ درونی طبقاتی و تبعیضی همچنان ادامه داشت و این جنگ‌ها در حقیقت برای ختم بدویت و تحقق مدنیت جدید بود که به چالش کشیده شد.با ختم نظام جمهوری دموکراتیک در افغانستان ، ختم مدنیت آغاز گردید، کشور بار دگر مورد تهاجم اهریمن جنگ از جانب بدویت علیه مدنیت قرار گرفت که ما حالا ظواهر آشکار ضد مردمی و چهره فاشیستی انرا میبینیم.
افغانستان فرصتهای طلایی را از دست داد و اکنون مردم بهای سنگین انرا میپردازند و بدویت پروران در قالب اخوان المسلمین در مبارزه شدید قرار دارند....
فخر اهنگر


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است